جهان سبز است و سه توجیه مختلف برای این امر وجود دارد. نخست آن که احتمال دارد جمعیت های گیاهخواران سازوکارهای خود تنظیم کننده ای را تکامل بخشیده باشند که آنها را از نابود ساختن منبع غذایی آنها باز دارد؛ یا اینکه سازو کارهای کنترلی دیگری نظیر صیادی توانسته باشد فراوانی گیاهخواران را تا آنجا پایین نگهدارد که گیاهان از خورده شدن کامل در امان بمانند؛ و سوم آن که هر چیز سبز است شاید لزوما قابل خوردن نباشد. گیاهان طیف وسیعی از روش های دفاعی را بر علیه گیاهخواران تکامل بخشیده اند و این خود موجب نوعی مسابقه ی تکامل همزمان بین این دو طی دوران های تکامل شده است.

همان طور که هر فردی که سعی بر هرس یک بوته ی گل رز را داشته باشد می تواند گواهی دهد، گیاهان ممکن است، با سازگاری های ساختاری، گیاهخواران را از خود دور سازند و یا این که انواع سلاح های شیمیایی را برای این منظور به کار بگیرند که در مورد آنها آگاهی انسان در مراحل نخست خود طی مسیر می کند. گیاهان حاوی انواع مختلفی از مواد شیمیایی هستند که همواره سردرگمی فیزیولوژیست های گیاهی و بیوشیمیست ها را موجب می شده است.

این دسته از مواد معروف به مواد گیاهی ثانویه، البته در بعضی و نه همۀ گیاهان موجود بوده و محصول فرعی مسیرهای اصلی متابولیکی گیاهان به حساب می آیند.


در مورد منشا مواد ثانویه گیاهی دو نظر وجود دارد :
یک دیدگاه عقیده دارد که این مواد عمدتا متابولیسم گیاهی است و منشا تکاملی مواد ثانویۀ گیاهی را تنها به عنوان نوعی سازگاری در جهت پرهیز از خود مسمومی باید دانست.

دیدگاه دوم در مورد مواد ثانویۀ گیاهی عقیده بر این است که این مواد را گیاهان به طور خاص برای عقیم گذاشتن فعالیت های گیاهخواران تکامل بخشیده اند. این دیدگاه چنین فرض می کند که در واقع معدودی از این مواد ثانویه، به عنوان محصولات دفعی برای گیاهان مفیدند و اکثر آنها را گیاه فعالانه و با تحمل هزینه های متابولیکی می سازد.

بر طبق استدلال این دیدگاه دفاعی، گیاهخواران تاثیر شدیدی بر سازگاری های گیاهان دارند و گیاهی که به خوبی از خود دفاع کنند شایستگی بیشتری خواهند داشت. اگر خصوصیات دفاعی گیاه ارثی باشد در این صورت عناصر لازم برای انتخاب طبیعی فراهم است.
دکتر پال فینی در زمره نخستین کسانی بود که اهمیت دفاع گیاهی را دریافت و برای آن یک مبنای نظری پیشنهاد نمود .
نظریه آشکارگی گیاه plant apparency ابن نخستین نظریه عمومی است که سعی در تبیین همکنشی ها ی گیاه و گیاهخوار دارد.


فرض عمدۀ این نظریه می گوید که نوع دفاع گیاه بسته به آن است که گیاهخواران با چه درجه ای از سهولت می تواند گیاه را پیدا کند. گیاهانی که به سادگی توسط گیاهخواران یافت می شوند، نوع دفاع شیمیایی که تکامل بخشیده اند متفاوت از آنهایی است که بدست آوردنشان برای گیاهخوار دشوار است...

برخی از سازو کارهای دفاعی گیاهان کمی هستند و ترکیبات ثانویه ممکن است از نظر تراکم تغییر کنند. مثلا تانن ها و رزین ها ممکن است تا 60 درصد وزن خشک برگ را تشکیل دهند. قاعدتا گیاهان آشکار بایستی از روش های دفاعی کمی استفاده کنند. سایر سازو کارهای دفاعی ممکن است کیفی یا منفی / مثبت باشند زیرا ترکیب مورد نظر تراکم اندکی دارد .
مثال آن الکالوئیدها و ترکیبات سیانوژیک در برگ است. دفاع های کیفی شامل سمومی است که گیاه را در مقابل گیاهخواران عمومی که برای انطباق با آن مواد سمی سازگاری نیافته اند مصون می کند اما گیاهخواران تخصصی را که برای سم زدایی در سیستم گوارشی خود سازو کارهایی تکامل بخشیده اند از خوردن باز نمی دارد. دفاع های کیفی را قاعدتا گیاهان نا آشکار بایستی به کار گیرند.


تدوین: سارا رنجبر