گفتگو با بازیگر فیلم سرخ
بروس ویلیس كه سینمای دهه 80 میلادی شاهد اوج فعالیت و موفقیت بازیگری او بود، متولد سال 1955 یكی از شهرهای آلمان غربی است. در دنیای سینما ویلیس را بیشتر به عنوان بازیگری میشناسند كه نقش كاراكترهای سرسخت را بازی كرده است.
معروفترین فیلم او سهگانه «جانسخت» در دهه 80 میلادی است كه در آن در نقش یك پلیس پوستكلفت نیویوركی به نام جان مكلین ظاهر شد. ویلیس در هیچ یك از فیلمهای بعدی خود نتوانست موفقیت بزرگ مجموعه فیلم «جانسخت» را تكرار كند. حتی چهارمین قسمت این فیلم در سال 2007 هم نتوانست موفقیتی شبیه قسمتهای قبلی آن به دست بیاورد.
ازجمله كارهای مطرح این بازیگر میتوان به «ببین كی داره حرف میزنه؟ 1 و 2»، «هادس هاوك»، «آخرین پیشاهنگ»، «پالپ فیكشن»، «دوازده میمون»، «حس ششم»، «عنصر پنجم» و «مرگ برازنده اوست» اشاره كرد.
تازهترین فیلم او با نام «سرخ» كه پر فروش هم بوده، درباره یك مامور زبده قدیمی اداره پلیس (با بازی ویلیس) است كه به دنبال حضور و فعالیتهای یك تروریست، دوستان قدیمی پلیس خود را فرامیخواند تا در یك گروه ویژه و ضربتی، با اقدامات این تروریست خطرناك مبارزه و مقابله كنند.
برای بسیاری از تماشاگران سینما جالب است كه میبینند بروس ویلیس به عنوان یك قهرمان اكشن دوباره به روی پرده سینما برگشته است. «سرخ» یك اكشن ماجراجویانه پس از قسمت چهارم و موفق «جانسخت» است. فكر میكنید چه عواملی باعث شد تا به این فكر بیفتید كه اكنون زمان مناسبی است برای حضور در یك فیلم اكشن دیگر؟
پرسش خوبی است. خودم هم همیشه این پرسش را از خودم میكردم و میكنم كه آیا وقت و زمان درست برای انجام این كار یا آن كار هست یا نیست. علتش هم این است كه در اكثر مواقع به انتخابهای خودم تكیه و اطمینان میكنم. همیشه همین طور بوده است و هر وقت فیلمنامهای به دلم نشسته است، بازی در آن را قبول كردهام. «سرخ» فیلمی بود كه همه چیز آن خوب و مناسب به نظر میرسید و از همان ابتدای كار مشخص بود كه تبدیل به یك اثر تماشایی خواهد شد. هدف تمام عوامل تولید فیلم از همان لحظه اول این بود كه یك فیلم اكشن خوب و قابل دفاع تولید كنند، اما عناصر مختلف زیادی در آن وجود دارد كه «سرخ» را وارد ژانرهای دیگر سینمایی هم میكند و این احتمال وجود دارد كه برخلاف دیدگاه كسانی كه آن را یك فیلم اكشن میدانند، عدهای هم بگویند «سرخ» یك فیلم كمدی و حتی كمدی - رمانتیك است، اما تصور شخصی خودم این است كه این فیلم ملغمهای از تمام آنهاست و همه این ژانرها را یك جوری در دل خودش دارد و تركیب مناسبی از آنها ارائه میدهد. در یك نگاه كلی، همیشه از نوع انتخابهایی كه میكنم راضی هستم.
درباره رابرت شوینكه به عنوان كارگردان فیلم و تلفیق اكشن قصه با تنش و شوخطبعی صحبت میكنید؟ كار كردن با او چگونه بود؟
فكر میكنم رابرت چیزهای خیلی زیادی داشت كه حكایت از تردستی او میكرد و به همین دلیل این میتواند برای هر كسی كه مجبور به كار كردن با او باشد، نوعی ترس و وحشت بیافریند. وی خیلی خوب ترتیب همه چیز را سر صحنه فیلمبرداری میداد و كسی هنگام كار با مشكلی روبهرو نمیشد. احتمالا برایتان جالب خواهد بود كه بدانید خود رابرت هم آدمی شوخطبع است.
فرق «سرخ» با فیلمهای اكشن مشابه این است كه قهرمانان آن بالای 50 سال سن دارند و جوان نیستند. این قهرمانان آدمهایی قابل دوام و ماندگار هستند و وقتی مجبور به انجام كارهایی سخت میشوند، خیلی خوب توانایی انجام آن را دارند. نظر شما در این باره چیست؟
كلمهای كه در تمام مدت در فیلم تكرار و تكرار میشود، كلمه بازنشستگی و بازنشستههاست. در كنار آن كلمه بینهایت خطرناك هم خیلی زیاد شنیده میشود. این دو كلمه یك جورهایی به یكدیگر وابسته هستند و همدیگر را تكمیل میكنند. در یكی از سكانسهای فیلم من و كارل اوربان با هم یك صحنه نبرد و درگیری داریم. صادقانه بگویم، این صحنه یكی از سختترین صحنههای نبردی بود كه من در تمام دوران حرفهای كاریام داشتهام. زمانی كه قرار شد این سكانس را بازی كنم، اصلا نگفتم برای بازی در آن كمی پیر هستم یا این كه این كار سخت است و نمیتوانم مبارزه كنم. بخش مهمی از این سكانس در ارتباط با هنرهای رزمی بود كه این روزها خیلی مد شده است. زمان بازی در «سرخ» كاملا متوجه این نكته بودم كه نقشم را خیلی خونسرد بازی كنم. در این حالت دیگر من و بقیه بازیگران به این نكته فكر نمیكردیم كه آدمهایی بالای 50 سال هستیم و داریم در یك فیلم اكشن بازی میكنیم. حقیقتش را بخواهید، نمیتوان به هیچ یك از بازیگران سن و سالدار این فیلم لقب آدم پیر یا بازنشسته داد. همه آنها جوان، رمانتیك و بانمك هستند.
چه چیزی باعث جذب شما به این پروژه شد و به خودتان گفتید من باید در آن بازی كنم؟
حدود 2 سال قبل از شروع كار فیلمبرداری «سرخ» با لورنزو دی بوناونتورا درباره آن صحبت میكردیم. در آن زمان هیچ یك از ما نمیتوانستیم تصور آن را بكنیم كه غنای درونی چنین فیلمی میتواند چه تاثیراتی بگذارد. محو كاراكترهای قدرتمند آن شده بودیم و به این نكته فكر میكردیم زمانی كه تعدادی از بازیگران پر قدرت سینما نقش این كاراكترها را بازی كنند، چه اتفاقی خواهد افتاد. قبل از پیش تولید فیلم، به صورت یكی از طرفداران آن درآمده بودم و در تمام این مدت هیجانزده شده بودم. مدام سوال میكردم و درباره جوانب مختلف آن میپرسیدم. بهنوع تاثیری كه روی تماشاچی میگذارد و نحوه واكنش او به آن فكر میكردم. اما چیزی كه بیش از هر چیز دربارهاش حرف زده میشد، پدیده حضور تعدادی از بازیگران مطرح چند دهه اخیر در آن بود. چنین حضوری كمك میكرد تا قصه خوب فیلم به شكل بهتر و جذابتری تعریف شود. در یك كلام همه چیز فیلم خشنودكننده بود.
«سرخ» براساس قصه یك نوول گرافیكی نوشته شده و شما میگویید عاشق نوولهای گرافیكی هستید. آیا آنها را جمع میكنید؟
خب، من كتابخانه بزرگی ندارم و نوولهای گرافیكی را جمعآوری نمیكنم. ولی شاید جالب باشد بدانید كه روی پرده سینما در تعدادی فیلم بازی كردهام كه براساس این قصهها ساخته شدهاند. همه آنها هم جزو پروژههای كاری خیلی خوب من بودهاند و از بازی در آنها لذت بردهام. میدانید، در این جور قصهها تعداد بیشتری كاراكتر وجود دارد كه همه آنها پرداخت خوبی دارند.
این نكته به شما امكان آن را میدهد كه چند قدم به جلو بردارید و كارهایی را انجام دهید كه شاید در فیلمهای دیگر امكان انجام آنها وجود نداشته باشد. در بهترین شكل قضیه، مردم از یك بازیگر انتظار دارند كه تمام نقاط كور یك متن یا فیلمنامه را بازی خودش بپوشاند. اما زمانی كه در یك فیلمنامه گره و نقطهكور وجود نداشته باشد و شما با قصهای كامل سر و كار داشته باشید كه كاراكترپردازی درست و دقیقی دارد، آن وقت نگرانی و اضطراب شما هم كاهش مییابد و فرصت آن را پیدا میكنید كه نقش خود را با فراغ بال بیشتری بازی كنید. در این حالت، كار شما خیلی راحتتر میشود و فرصت آن را به دست میآورید كه تلاش خود را صرف بهترشدن چیزهای دیگری بكنید.
در این مقطع از كارنامه كاری و زندگی شخصی، آیا هنوز هم چیزی وجود دارد كه باعث ترستان بشود؟
زمان بازی در این فیلم من و بقیه بازیگران هیچ گاه به این نكته فكر نكردیم كه آدمهایی بالای 50 سال هستیم و داریم در یك فیلم اكشن بازی میكنیم. برای همین توانستم نقشم را خیلی خونسرد بازی كنم
من ترس را هر روز همراه خودم دارم. همیشه نگران آن هستم كه كسی مرا وسط چیزی پرت كند كه نمیداند چیست و نتوانم خودم را با آن تطبیق دهم. هیچ چیز ترسناكتر از این نیست (و همچنین هیجانانگیزتر) كه مجبور باشی چیزی یا كسی را از دل یك نوشته 115 صفحهای خلق كنی و به او حال و هوایی انسانی بدهی. بازیگری وحشت اصلی زندگیام است، ولی چیزهای دیگری هم هستند كه مرا میترسانند. اگر بخواهیم درباره چیزهایی غیر از دنیای فیلمسازی صحبت كنیم، چیزهای زیادی هستند كه باعث ترس من میشوند.از خیلی از چیزهایی كه در دنیا وجود دارند میترسم. یكی از بیشترین ترسها و نگرانیهایم این است كه در امر بزرگكردن بچههایم، مرتكب اشتباه شوم. این مساله حتی مرا بیشتر از آن میترساند كه به عنوان یك بازیگر بخواهم اشتباهی سر صحنه فیلمبرداری بكنم. بزرگكردن فرزندانم ترس اصلی و بزرگ زندگیام است.
با اشاره به آنچه گفتید، بازیگری برایتان اهمیت بیشتری دارد یا پدربودن؟
بیشتر از آن كه بخواهم افتخار كنم یك بازیگرم، به این نكته مفتخرم كه یك پدر هستم. پدر بودن باارزشترین چیز موجود در دنیاست.
رسانههای گروهی از شما به عنوان یكی از مولتی میلیونرهای دنیای سینما اسم میبرند. این نكته شما را خوشحال میكند؟
همیشه با این پرسش تكراری روبهرو بودهام كه مولتی میلیونر بودن چه حال و هوایی دارد. حقیقت امر، علاقهای به صحبت كردن درباره آن ندارم. همیشه به خودم یادآوری میكنم كه چه كسی بودم و بعد تبدیل به چه كسی شده ام. آدم گذشته خود و سختیهای دوران اولیه زندگیاش را نباید فراموش كند.
بازی در یك نقش اكشن تازه در یك فیلم اكشن، توانایی جسمی زیادی میطلبد. هنوز ورزش میكنید؟
خیلی سخت و حداقل 2 ساعت در روز. نمیتوانم در بیرون از خانه به باشگاه بروم، به همین دلیل در خانهام یك باشگاه كوچك درست كردهام. یك مربی ورزشی هم دارم كه هفتهای 3 روز به منزلم میآید و با هم تمرین میكنیم. او حتی هنگام فیلمبرداری همراهم به سر صحنه میآید. ورزش بخش مهمی از زندگی روزانهام است.
خیلیها میخواهند بدانند مثل كاراكترهای فیلمهای اكشن خود، آدمی خشن هستید؟
درست برعكس. بسیار حساس هستم. كسانی كه از نزدیك مرا میشناسند كاملا متوجه این نكته هستند. خیلیها هم مدعیاند كه مرا میشناسند، ولی اینطور نیست. خیلی وقتها در نوشتههای دیگران چیزهایی را درباره خودم و روحیاتم میخوانم كه عصبانیام میكند، زیرا به هیچ وجه واقعیت ندارند.
در تمام این سالها با وجود شهرت زیادی كه داشتهاید، در تعداد زیادی فیلم سینمایی بازی نكردهاید و به قول معروف پركار نبودهاید.
از پركار بودن متنفرم و همیشه باورم این بوده كه بیشتر از حد مجاز نباید كار كنم. در كنار بازیگری، من یك زندگی خانوادگی نیز دارم و همیشه احساسم اینطوری بوده كه باید وقت كافی برای زندگی غیركاریام هم بگذارم. برای همین در تعداد موجهی فیلم ظاهر شدهام و هیچ وقت بهصورت مداوم جلوی دوربین حضور نداشتهام. در عین حال، رابطهام هم با هر كاری پس از پایان فیلمبرداری آن فیلم تمام میشود و سعی میكنم دیگر به آن پروژه فكر نكنم.
قصد بازنشستگی ندارید؟
همیشه با خودم فكر كردهام كه بهترین كارهای سینماییام را در فاصله 40 تا 60 سالگی ارائه خواهم كرد؛ البته اگر شانس هم با من یاری كند و بتوانم تا آن زمان همین دور و برها باشم و به بازی در فیلمهای سینمایی ادامه بدهم. ولی همه ما میدانیم كه چنین كاری بسیار سخت است و من دارم تمام تلاش خودم را میكنم تا بتوانم حداقل 10 سال دیگر هم به عنوان بازیگر در رشته سینما كار كنم.
در دهه 80 در كنار آرنولد شوارتزنگر و سیلوستر استالونه لقب قهرمان اكشن را گرفتید. هنوز به چنین لقبی معتقدید؟
من دیگر یك قهرمان اكشن نیستم. مردم عادی باید بدانند كه هیچ یك از ما بازیگران سینما هیچ وقت قهرمان اكشن نبودهایم. كارهایی كه همه ما روی پرده انجام میدهیم یك سری كارهای خیالی هستند كه هیچ وقت امكان وقوع و انجام آنها در زندگی واقعی وجود ندارد. واقعیتهای تلخ و سخت زندگی به آدمها یاد میدهد كه فیلمهای اكشن سینمایی را خیلی جدی نگیرند و دل خودشان را به قهرمانان اكشن خیالی این فیلمها خوش نكنند.
كار جدید چه دارید؟
مشغول بازی در «نور سرد روز» هستم كه مبارك المشری آن را كارگردانی میكند. قصه فیلم درباره جوانی است كه به دنبال توطئهای كه خانوادهاش ناخواسته درگیر آن میشوند، تلاش میكند خانوادهاش را از خطر و تهدیدات پیشرو نجات دهد. این خانواده در جریان سفری به اسپانیا ناپدید شدهاند و من نقش كاراكتری را دارم كه آدمی مرموز است و به كمك به این جوان میآید.
|