کودکان بعد از سن 3 سالگی بازی با
حیوانات را یاد میگیرند و به عقیده دانشمندان حوزه تکامل روانشناسی،
کودکان براساس تکامل دیرینه شناسانه خود بازیها را به مرور یاد میگیرند. انسانهای نخستین پس از کشف آهن به کار دامداری و کشاورزی مشغول شدند. براین اساس دانشمندان معتقدند ما بخشی از فعالیتهای تکاملی اجدادمان را به ارث برده و در دوران کودکی آن را بازنمایی میکنیم. هنگامیکه کودک با سنگ یا قاشق روی قابلمه میزند و از این بازی احساس لذت میکند در واقع او بازی تکاملی را آغاز کرده و این بازی مربوط به دوران پارینه سنگی و عصر کشف آهن است.
همینطور که کودک بزرگتر میشود نوع بازی او نیز تغییر کرده و به مراقبت از
حیوانات و
نگهداری آنها علاقه پیدا میکند.
به عقیده متخصصان این
رفتار کودک مربوط به عصر دامپروری انسان بوده است بنابراین در این سن
کودکان به بازی با جوجه یا بره و گوسفند و ... علاقه پیدا میکنند.
با بزرگتر شدن کودک بازی و علاقه او نیز از دامپروری و
نگهداری حیوانات به سمت پرورش گیاه سوق پیدا میکند. به عقیده روانشناسان تکاملی
کودکان در واقع بازی کشاورزی اجداد خود را دنبال میکنند وقتی او از دوران کودکی پای به دوران نوجوانی میگذارد به صنعتگری و عصر صنعت نزدیکتر میشود. به عقیده این دانشمندان این قبیل کدهای ژنتیکی نسل به نسل انتقال پیدا کرده و با بازیهای تمرینی و مهارتی کودک ادامه پیدا میکند.
کودک و حیوانات
علاقه
کودکان به
حیوانات نباید نادیده گرفته شود خصوصاً وقتی آنها بعد از سن 3 سالگی قرار داشته و بنا به گفته روانشناسان تکاملی در دوران بازیهای دامپروری قرار دارند. آنها در این دوران از بازی با مورچهها، جوجه، گوسفندان و ... لذت میبرند. آنها در سالهای نخست زندگی علاوه بر اینکه بازیهای تکاملیشان را ادامه میدهند با تمرین
نگهداری و مراقبت از حیوان خانگی در واقع مهارتهای مراقبت و حمایت از دیگری را تمرین میکنند. دکتر علی همت یارزاده، روانشناس با اشاره به این مطلب میگوید: «کودکان در این موقعیت یاد میگیرند تا از
حیوانات مراقبت کرده و آنها را درمان کنند
کودکان از بازی با این
حیوانات احساس رضایت و مفید بودن بیشتری داشته و حس میکنند که هم نقش پدر و هم نقش مادر را برای او دارند.
او در این حالت تمرین میکند تا مانند پدرش برای حیوان خانگی غذا تهیه کرده و مثل مادر از او مراقبت کند. این سبک بازی کودکانه به رشد مهارتهای زندگی او کمک کرده و او در این تمرینها هم مهارتهای پدرانه و هم مهارتهای مادرانه را یاد میگیرد. از این رو توجه به علایق
کودکان به
حیوانات را نباید بیاهمیت دانست.
اگرچه در دنیای امروز ما، امکان
نگهداری از
حیوانات خانگی میسر نیست، اما توجه به این مسئله نیز خارج از اهمیت نیست.»
کودک در بازی و مراقبت از
حیوانات علاوه بر اینکه مهارتهای اجتماعی و زندگیاش رشد پیدا میکند، به لحاظ هوشی نیز دچار تحول میشود. به عقیده الهه شفایی، روانشناس؛ «طبق گفته پیاژه، روانشناس شناختی کودکان،
کودکان هر چه در دو سال اول کودکی محرک بیشتری دریافت کنند، به لحاظ هوشی نیز رشد بیشتری خواهند کرد. یعنی هر چه محرکهای محیطی
کودکان بیشتر باشد کودک بهره هوشیاش بالاتر رفته و با عوامل بیشتری آشنا میشود و مراحل رشدش را با موفقیت طی میکند.»
وی ادامه میدهد: «کودکان معمولاً تا قبل از سن سه سالگی فکر میکنند همه اشیای متحرک زندهاند، ولی بعد از مدتی متوجه میشوند که برخی اشیا جاندار نیستند، از این رو تا وقتی که او درک نکرده ماشین کوکی اتاقش موجود زنده نیست فرقی بین جوجه و ماشین نمیگذارد. اما وقتی این تفاوت را متوجه شد گرفتار ترس از جوجه میشود.» به عقیده شفایی این ترس نشانگر تکامل رشدی کودک است زیرا کودکی که از
حیوانات نمیترسد امکان دارد بیمحابا به آن دست بزند و وقتی آن را لمس کرد، متوجه تفاوتهای آن با
حیوانات اسباببازیاش شده و ناگهان بترسد. این ترس کودک نشانگر آغاز تشخیص او میان جانداران و اشیای بیجان است و این تجربه عینی در نهایت به کودک کمک میکند تا به تکامل رشد شناختی برسد. بنابراین کودک با داشتن
حیوانات خانگی یک گام جلوتر خواهد افتاد.»
با این تفاسیر تهیه یک حیوان خانگی برای کودک مفید است، اما باید حیوانی برای کودک انتخاب شود که هم برای سلامتی او ضرری نداشته باشد و هم مطابق با سبک زندگی خانوادگی و فرهنگیاش باشد. این روزها به دلیل زیاد بودن جوجههای بهاره در بازارها،
کودکان بیشتر تمایل به
نگهداری از جوجه از خود نشان میدهند و از طرفی
نگهداری از جوجه در خانه نیز با فرهنگ ما مطابقت بیشتری داشته و به نظر میرسد خطر کمتری نیز برای کودک دارد.
نباید مراقبت از کودک را از نظر دور داشت. دکتر همت یارزاده در مورد مراقبت روانی کودک هنگام بازی با جوجهها میگوید:
کودکان زیر سه سال هنوز به بلوغی نرسیدهاند که خشم خود را کنترل کنند و آنها ممکن است خشم و عصبانیتشان را روی جوجه خانگی خالی کنند.
کودکان زیر سن 10 سال نیز قادرند از
حیوانات بزرگتر مراقبت کنند بنابراین بهتر است جوجههای خیلی کوچک برای آنها تهیه نکرد و مسئولیت
نگهداری مرغ و خروس به آنها سپرده شود.
والدین میبایست هنگام مراقبت کودک از جوجهاش دائماً به کارهای او نظارت داشته باشند تا وقتی که مطمئن شوند کودک آنقدر بزرگ شده تا توانایی مراقبت از حیوان را داشته باشد. از طرف دیگر اگر کودک در مراقبت از حیوان بیعلاقه شد، والدین میبایست دلیل این عملکرد او را جویا شده و علت بیعلاقگی را بفهمند.
در این دوره باید با کوکان با ملایمت
رفتار کرد و نباید آنها را به خاطر برخی عملکردهای ناعاقلانه سرزنش کرد. باید به
کودکان یاد داد که جوجهها مانند خود او نیازمند آب و غذا و فعالیت بدنی هستند و مدتی از روز میبایست برای استراحت و بازی آنها اختصاص داد، اگر کودک از مراقبت از جوجهاش منصرف شد، باید جایگاه جدید برای جوجه پیدا کرد. البته در این زمینه والدین نقش الگوهایی را برای کودک بازی میکنند که میتوانند از جوجهها مراقبت کنند و کودک شیوه
رفتار با حیوان را یاد میگیرد.
فواید نگهداری از حیوانات خانگی برای کودک
گفته شد
کودکان نباید هر حیوانی را تحت مراقبت قرار دهند، زیرا
حیوانات هر یک اثر جداگانهای بر کودک میگذارند. مثلاً
نگهداری از سگ برای کودک خطر داشته و ممکن است
رفتار آن با خلق و خوی کودک همخوانی نداشته باشد. بنابراین در این فصل
نگهداری از جوجه مطلوبترین گزینه است. لذا روانشناسان معتقدند
نگهداری حیوانات خانگی از چند جهت برای کودک مفید است.
نگهداری از جوجه به کودک کمک میکند تا احساسات مثبتش را درباره
حیوانات رشد داده و باعث افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس او شود. بهطور کلی ارتباط مثبت با
حیوانات میتواند به رشد ارتباطهای معتمدانه با دیگران کمک کند. ارتباط خوب با یک حیوان به رشد ارتباط غیرکلامی،یکدلی و همدلی او نیز کمک میکند.
حیوانات میتوانند موقعیتهای متفاوتی برای
کودکان فراهم کنند.
حیوانات باعث میشوند تا کودک با بهکار گرفتن سبک خودگویی تفکرات و رازهایی شخصی برای خود داشته باشد. کودک در ارتباط با
حیوانات فرایندهای دیگر زندگی را از تولد گرفته تا مرگ، سرماخوردگی و... تجربه و درک میکند، زیرا یک ارتباط مناسب با طبیعت پیدا کرده و از طرف دیگر نیازهای عاطفی او پاسخ داده میشود.»
دکتر همت یارزاده میافزاید: «کودکان در ارتباط با
حیوانات هم ارتباط با دیگران را فراگرفته و هم دوست داشتن و عاطفه را تجربه میکنند، آنها از طرف دیگر فقدان و عزا را نیز به معنای واقعی تجربه میکنند.»
شفایی در این مورد میگوید: «هنگام مرگ جوجه، کودک یک گام جلوتر افتاده و او از نظر عاطفی احساس تعلق خاطر و فقدان را تجربه میکند. بنابراین در بسیاری مواقع فرآیند سوگ و عزاداری را در کودکی که جوجهاش را از دست داده است، میبینیم. این فرآیند، یک گام کودک را جلوتر برده و کودک درک میکند که اگر اکنون جوجهاش را از دست داده، دیگر قابل برگشت نیست و جوجه مثل عروسک او نبوده که در صورت خراب شدن، دوباره تعمیر شود.»
به هر حال در این دوره
کودکان به لحاظ عاطفی بسیار رشد میکنند. شفایی میگوید: «کودکان در
نگهداری از
حیوانات دو خصیصه را رشد میدهند؛ یکی مسئولیتپذیری و دیگری مراقبت از حیوان. کودک در این جریان یاد میگیرد که با بموقع غذا دادن به حیوان، از او مراقبت کند اما کودکانی که
حیوانات خود را آزار میدهند، در واقع احساس مسئولیت نسبت به حیوان خانگی را به درستی نپذیرفتهاند.»
دکتر همت یارزاده هم میگوید: «در صورتی که حیوانآزاری از سوی کودک ادامه پیدا کرد، احتمال بروز مشکلات عاطفی در کودک وجود دارد و احتمال این که آنها در بزرگسالی مشکلات روانپزشکی پیدا کنند، زیاد است.»
اما شفایی در این مورد معتقد است: رواشناسان بر این اعتقاد نیستند که کودکانی که حیوانآزاری میکنند، حتماً به اختلالات روانی در بزرگسالی مبتلا میشوند.
___________
تدوین: سارا رنجبر