حرفهاي كه روانشناسان حيوانات، به آن اشتغال دارند، امروزه بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته است. هر چند كه اين گرايش روانشناسي، رشتهاي نوپاست و از شاخههاي روانشناسي مدرن به شمار ميرود؛ اما، در همين اندك زماني كه پا به عرصه وجود نهاده است، خدمات بسيار ارزندهاي را ارائه كرده، بسيار مورد توجه پژوهشگران و علاقهمندان به حيوانات قرار گرفته است. اين امر، به ويژه در كشورهاي پيشرفته، با استقبال شاياني مواجه شده است.
امروزه به دليل ارتباط نزديك، عميق و بيش از پيش انسان با حيوانات، غرايز و نيازهاي اساسي حيوانات در اين همزيستي، به ويژه در مناطق شهري و در آپارتمانهاي كوچك با توجه به تنگناها، محدوديتها، اجبارها و استرسهاي خاص اين نوع زندگاني، ناديده گرفته ميشود و نداشتن شناخت صحيح انسان از حيوانات و ناديده گرفتن نيازهاي طبيعي و فطري آنان، به بروز مشكلات جسماني،
اختلالات و ناهنجاريهاي رفتاري در حيوانات منجر شده است. در چنين شرايطي، روانشناس حيوانات، به ياري انسان و حيوان ميشتابد و شناخت صحيحي از حيوانات در اختيار انسان قرار ميدهد و ميكوشد تا به مدد تخصص و تجربه خود، مشكلات اين ارتباط را حل و فصل كند.
روانشناس حيوانات، در حقيقت نقش مترجمي را ايفا ميكند كه با آگاهي از زبان فطرت حيوانات و به مدد تسلط به زبان انسان، در برقراري تفاهم و همزيستي سالم ميان انسان و حيوان يار و ياور آنهاست. روانشناسان، شناخت جامعي از حيوانات دارند و به مدد اين شناخت جامع خود قادرند، ضمن برطرف كردن مشكلات در زمينه تعليم و تربيت صحيح حيوانات، صاحبان حيوانات خانگي را در زدودن عادات نادرست، تعبير درست رفتار حيوانات، پيشگيري از بروز هر گونه سوءتفاهم، مراقبت صحيح از حيوانات، بررسي
اختلالات رفتاري، بهداشت روح و در مواردي براي بهداشت جسماني حيوانات نيز خدمات شاياني ارائه دهند.
تمامي جانوران، نوعي درك و شعور خدادادي، كه از آن به غريزه تعبير ميشود، دارا هستند و بر اساس همين غرايز و نيازهاي خود، رفتار ميكنند. اين امر كه موجودات زنده نيازهايي داشته باشند و بكوشند تا نيازهاي خود را برطرف كنند، موضوعي كاملاً طبيعي و بديهي است. نياز به اطمينان، امنيت، سرپناه، گرما، غذا، نوشيدني، خواب، ارضاي نيازهاي جنسي، توليد نسل و نيازهايي از اين دست، در نهاد هر موجود زندهاي به وديعه نهاده شده است. حيوانات از جهت بعد عريزي، كوچكترين تفاوتي با انسانها ندارند. تفاوت ميان انسان و حيوان تنها به شيوه برطرف كردن اين نيازها مربوط ميشود.
غريزه در جانوران به عنوان نوعي شعور خدادادي، بسيار قوي عمل ميكند و آنان را در جهت زنده ماندن و حفظ نسل ياري ميكند، اما ما انسانها بر اساس درك و شعور بالا و خرد و دانش خود، در بعضي شرايط ميتوانيم غرايز خود را ناديده بگيريم و يا آنها را تعديل كنيم؛ براي مثال، ميتوانيم از يك يا چند وعده غذايي صرف نظر كنيم، ميتوانيم در مواردي از خواب خود چشم بپوشيم، ميتوانيم آگاهانه خشم و ساير اميال نفساني خود را كنترل كنيم و در اين راه، اختيار و حق انتخاب داريم. بنابراين ميان ما، قانون، اخلاق و مسئوليت در برابر خداوند برقرار است. اما حيوانات، به دليل نداشتن اين شعور، تنها در راستاي ارضاي غرايز خود حركت ميكنند و هر گونه مانعي پيش رويشان، به بروز
اختلالات رفتاري و روحي در آنها ميانجامد.
واقعيت اين است كه ماهيت و طبيعت حيوانات را نميتوان از آنها جدا كرد. همزيستي انسان و حيوان، به دليل شناخت نادرست انسان از همين طبيعت و ماهيت حيوانات، ميتواند به سرعت به بروز سوءتفاهمها و در نتيجه
اختلالات رفتاري در حيوان منجر شود؛ براي مثال، جاي شگفتي ندارد اگر يك موش كيسهاي، كه حيواني شبروست، هر بار كه كودكمان قصد ميكند با او بازي كند، او را گاز بگيرد. اين يكي از بارزترين مثالهاي سوءتفاهم و نداشتن درك متقابل حيوان و انسان است. اين كار موش كيسهاي دليل اختلال رفتاري نيست؛ اما اين امر در درازمدت، ممكن است به اختلال رفتاري در او بيانجامد. علت اين واكنش تهاجمي حيوان، كاملاً واضح و مشخص است: كودك ما روزها سر حال و بيدار است و براي بازي كردن به سراغ موش كيسهاي ميرود و او را با شيطنت از خواب بيدار ميكند. اين در حالي است كه موش كيسهاي، حيواني شبروست و روزها ميخوابد. هنگامي كه كودك ما او را بيدار ميكند، موش، اين كار او را رفتاري مزاحم تلقي كرده، درصدد رفع اين مزاحمت، از خود واكنش نشان ميدهد. در اين حالت، نياز كودك ما در آن موقع از روز، براي بازي و سرگرمي با موش خود ارضا نميشود؛ چرا كه نياز موش كيسهاي در آن لحظه خواب است. در اين مثال، نيازهاي منطقي انسان و حيوان با هم برخورد ميكنند. نيازهايي كه كاملاً ضد هم هستند و به هيچ وجه با هم مطابقت ندارند.
علاوه بر اين واقعيت، با وجود نقش غير قابل انكار تعليم و تربيت در راستاي كاهش سوءتفاهمها، برطرف كردن كامل و بينقص نيازهاي مختلف حيوانات نيز هميشه به آساني ممكن خواهد بود.
در روانشناسي حيوانات، هر حيواني، حتي يك موش يا يك حشره، حق برخورداري از يك زندگاني خوب و دلپذير را دارد، از اينرو، روانشناسي حيوانات، در درجه نخست، به بيان نيازهاي حيوانات ميپردازد و مشكلات رفتاري حيوانات را بررسي ميكند تا سوء تفاهمهاي ميان انسانها و حيوانات برطرف شود و هر دو در كنار هم و از با هم بودن، لذت ببرند.
مشكلات رفتاري يا اختلالات رفتاري؟
حيوانات، نگاهي كاملاً متفاوت به جهان دارند. اغلب آنها نميتوانند براي زيستن در جامعه انساني به قوانين مصنوعي و قراردادي ما عادت كنند. دليل اين امر نيز كاملاً مشخص است. بسياري از قوانين و قراردادهايي كه ما انسانها تحت عنوان قانون، اخلاق، دين، عرف و غيره، در مناسبات اجتماعي خود رعايت ميكنيم و يا ملزم به رعايت آنها هستيم، بر خلاف نيازهاي غريزي موجودات زنده هستند و يا آنها را تعديل ميكنند؛ چيزي كه حيوان به هيچ روي قادر به درك آن نبوده، از اين جهت، تكليفي هم بر او وارد نيست. اما ما انسانها در همزيستي خود با حيوانات، تمام هم و غم خود را به كار ميگيريم تا حيوان را به رعايت صحيح اين قوانين عادت دهيم و با اين كار، فشار رواني بسيار زيادي به آنها وارد ميكنيم و اين فشار رواني و استرس، در درازمدت به بروز ناهنجاريهاي رفتاري در حيوانات ميانجامد.
گاهي نيز حيوانات، بر مبناي غريزه طبيعي و يا بر پايه موجوديت منحصر به فرد خود، كارهايي انجام ميدهند و يا رفتارهايي از خود نشان ميدهند كه ما از ديدن آن شگفتزده ميشويم و برچسب اختلال يا ناهنجاري رفتاري بر آن ميزنيم كه اين امر نيز خود يكي ديگر از موارد سوءتفاهم ميان انسان و حيوان است و در درازمدت، با توجه به رفتارهاي نادرست ما و نداشتن درك و شناخت صحيح از حيوان و غرايز او، به بروز ناهنجاريهاي رفتاري منجر خواهد شد.
بروز اين قبيل سوءتفاهمها و بدفهميها ميان انسان و حيوانات، دانشمندان، روانشناسان، و پژوهشگران را واداشت تا به تفكيك نوع حيوان، درباره ارتباط ميان عادات و رفتار خاص و خصوصيات و منش حيوانات به بررسي و مطالعه بپردازند. نتايج حاصل از اين پژوهشها، حاكي از اين واقعيت هستند كه حيوانات، به خوبي قادر به درك انسانها هستند. اين درحالي است كه متأسفانه، انسانها از درك زبان حيوانات عاجزند و اين امر، به بروز كجفهميها ميانجامد.
بروز هرگونه سوءتفاهم ميان حيوان و خانواده انسانياش، تهديدي بالقوه براي ادامه همزيستي سالم، صحيح و مسالمتآميز ميان انسان و حيوان خواهد بود. در اين حالت، به محض مشاهده هر گونه رفتار جلب توجه كننده در حيوان، بهترين و هوشمندانهترين اقدام ممكن، مشاوره با روانشناس و روانتحليلگر حيوانات خواهد بود؛ چرا كه اقدام به موقع و يا اقدام پيش از بروز اختلال، يقيناً بسيار مؤثرتر و اقتصاديتر از درمان خواهد بود.
اما رفتارهاي عجيب حيوانات چه رفتارهايي هستند و چگونه ميتوان با آنها برخورد و يا از بروز آنها پيشگيري كرد؟
روانشناسان، رفتارهاي عجيب و جلب توجه كننده حيوانات را در قالب دو گروه «مشكلات رفتاري» و «اختلالات رفتاري» دستهبندي ميكنند. به هنگام بررسي رفتار حيوانات و مطالعه متون روانشناختي بايد به تفاوت ظريفي كه ميان اين دو مفهوم وجود دارد، توجه ويژهاي كرد. براي درك اين تمايز، به تعريف مختصري از هر دو دسته ميپردازيم:
مشكلات رفتاري
مشكلات رفتاري، به آن دسته از رفتارهاي كاملاً طبيعي و غريزي حيوانات اطلاق ميشود كه مخل آسايش و يا مزاحم زندگي انسان است و يا با قوانين زندگي اجتماعي و شهرنشيني انسان هماهنگي ندارد؛ براي مثال، دفع نادرست فضولات، جويدن اشيا (در سگها)، خراشيدن اشياء با ناخن (در گربهها) و غيره، از جمله مشكلات رفتاري هستند.
اختلالات رفتاري
اختلالات رفتاري در حيوانات، به آن دسته از رفتارهاي مخل، مزاحم و نادرست حيوان اطلاق ميشود كه به هيچ عنوان حالت طبيعي نداشته، تحت شرايط خاصي همچون برطرف نشدن نيازهاي روحي و جسماني حيوان بروز ميكند و گاه ميتواند بسيار مخرب و آسيب زننده باشد.
يكي از مهمترين دلايل بروز
اختلالات رفتاري در حيوانات، نداشتن درك صحيح ما از حيوان و نيازهاي اوست. رفتار نادرست ما با حيوانات نداشتن برقراري ارتباط صحيح، براساس طبيعت و نيازهاي آنان، مهمترين پيامد اين شناخت ناكافي و نادرست ماست. يقيناً هيچيك از ما، به عمد و براي آزار و اذيت حيوانات اين كار را انجام نميدهيم، بلكه ناآگاهي ما و نيز توصيههاي نادرست ديگران، اغلب باعث بروز چنين اختلالاتي ميشود و موجب ميشود كه ما نتوانيم به درستي آن را مديريت كرده، در جهت راهحل صحيح آن گام برداريم.
همچنين، حيواناتي كه به لحاظ تربيتي الگوهاي صحيحي ندارند و به شيوه صحيحي تعليم نديدهاند و يا تعليمات آنها در جهت اعمال ضدبشري، ضد محيط زيست و يا اعمال خلاف شأن و اخلاق بوده است نيز اغلب به لحاظ رواني با مشكلاتي روبهرو هستند.
تجربه حوادث ناگوار، دردناك و شوكآور نيز ميتوانند به بروز
اختلالات رفتاري منجر شوند.
گاه در زندگي حيوانات، رخدادهاي ناگوار و اثرگذاري اتفاق ميافتد كه تأثيرات درازمدتي بر روح و روان حيوانات بر جاي گذارده، به بروز ناهنجاريهاي رفتاري در آنان منجر ميشود. اين قبيل رخدادها كه حيوان را گيج و آشفته كرده، او را ميترسانند، گاه با درد زياد جسماني يا نقص عضو حيوان همراه هستند و او را به لحاظ روحي و رواني، به شدت تحت فشار قرار ميدهند.
در چنين مواردي به هيچ عنوان نبايد به انتظار نشست تا ناهنجاريهاي رفتاري حيوان پس از مدتي، خودبهخود رفع شود. به عكس، لازم است كه با مشاهده نخستين و سادهترين علامتهاي ناهنجاري رفتاري به روانشناس مراجعه كنيم؛ چرا كه كوچولوهاي دوست داشتني ما، معمولاً
اختلالات منفي را به سرعت در ذهن خود تثبيت ميكنند و اگر اين
اختلالات مدت زيادي در حيوان باقي بماند، زدودن ناهنجاريها و نجات دادن حيوان از موقعيت بحران، سختتر، طولانيتر، گرانتر و خستهكنندهتر خواهد بود.
برخي ديگر از
اختلالات روحي نيز بر اثر ناراحتيها و بيماريهاي جسماني، شرايط نامناسب نگهداري حيوان، شيوههاي نادرست تعليم و تربيت (مانند: تنبيه بدني حيوان، خشونت و غيره)، آلودگيهاي محيط (از قبيل: آلودگي محل زندگي، آلودگيهاي صوتي و غيره) بروز ميكنند، كه تشخيص تمامي اين موارد، بر عهده روانشناس متخصص و كارآزموده خواهد بود.
اختلالات رفتاري در حيوانات، به خصوص زماني به وجود ميآيد كه آنها ديگر قادر نباشند خود را با شرايط محيطي، كه به شدت دچار تغيير و دگرگوني شده است، تطبيق دهند. بروز ناهنجاريهاي رفتاري در حيوانات، نوعي برقراري ارتباط با ماست؛ بدين معنا كه چون حيوان در شرايطي كه قادر به هماهنگي با آن شرايط نيست، امكان ديگري نميبيند تا با ما ارتباط برقرار كند و به ما بفهماند كه نميتواند با شرايط جديد سازگاري داشته باشد، اين نارضايتي خود را با تغيير رفتار نشان ميدهد. البته به هنگام بروز رفتارهاي مشكلآفرين، قدم نخست مراجعه به دامپزشك است تا مطمئن شويم كه حيوان دچار بيماري خاصي نيست و به لحاظ جسماني سالم است. پس از اطمينان از سلامت جسماني حيوان، بايد بلافاصله او را نزد روانپزشك ببريم تا به مدد تخصص و بررسيهاي علمي، پيامي را كه حيوان با تغيير رفتار خود قصد دارد تا به ما بفهماند درك كنيم.
بايد اين نكته را همواره مد نظر داشته باشيد كه حيوانات، به هيچ عنوان دوست ندارند زندگي خود و خانواده انسانيشان را دشوار و پيچيده كنند. دوست كوچولوي شما، با كارهايي كه ميكند، قصد دارد به شما بگويد: «من در زندگي، در برخورد با فلان موضوع مشكل دارم، به من كمك كن تا راه چاره را پيدا كنم.» بنابراين، به هيچ عنوان نبايد در چنين شرايطي حيوانات را تنبيه كرد، به خصوص تنبيه بدني چرا كه حيوانات، قادر به درك ارتباط ميان رفتار خود و تنبيه نيستند و نميفهمند كه چرا ما آنها را به خاطر آنكه قصد داشتند به نوعي مشكل خود را با ما در ميان بگذارند، تنبيه كردهايم. تنبيههاي سخت، ممكن است در مواردي حيوانات را به تسليم وادارد، اما يقين بدانيد كه شما با اين كار خود، تنها مشكل را حادتر كردهايد و حيوان با اين رفتار شما، از سر ترس به خواسته شما تن درميدهد و هرگز اين كار، بُعد آموزشي در پي نخواهد داشت. واقعيت آن است كه ترس، راه فراگيري را مسدود ميكند. ضمن آنكه ممكن است مشكل با بروز اختلال رفتاري و يا جسماني ديگري به مراتب حادتر از مورد نخست، بار ديگر و از جاي ديگري سر برآورد.
علل بسياري از
اختلالات رفتاري حيوانات هنوز در پردهاي از ابهام است؛ اما تجارب علمي حاصل از تجزيه و تحليل
اختلالات رفتاري، اغلب نشان ميدهد كه بروز يك مشكل، به تنهايي موجب بروز رفتارهاي مشكلآفرين نميشود؛ بلكه زنجيرهاي از كنشها و واكنشهاي مختلف ميان انسان و حيوان، در مدت همزيستي ميان آنهاست كه در نهايت به بروز مشكل منجر شده است.
___________________
نويسنده: هلگا اوفن هايمر
ترجمه: آزاده تويسركاني
تدوین: سارا رنجبر