“غالب افراد نمیخواهند منشاء غذایشان را بدانند: ولی وگانیزم آنها را به فکر کردن به این موضوع وامیدارد.
کارل آدامز، به این عملکرد وگانیزم تحت عنوان «مصداق غایب» اشاره میکند بدان معنا که آنان بصورت «بدل» حقیقی یک حیوان سر میزی که افراد گوشت بدن حیوانی را میخورند عمل میکنند. به افراد یادآوری میکنند که «کسی» را میخورند و نه «چیزی» را. و این موجب ریشه گرفتن این خشونتِ ظرفِ غذا بصورت قرینه ای کاملا حقیقی و شخصی می شود. چرا که غذا بیش از صرف تغذیه است... چرا که غذا بصورتی کاملا پیچیده از میان فرهنگ ما، احساسات ما و زندگی ما میگذرد... این دلالت نمادین بر «مصداق غایب» را نباید کم اهمیت پنداشت- این وجود نامرئی تاثیری بسیار ژرفتر از آنچه در ابتدا به نظر می رسد دارد.
وقتی این «مصداق» باشی، وقتی این «بدل» باشی و وقتی محصولات بدست آمده از خشونت و استثمار را که دیگران درگیرش هستند نفی کنی، به عنوان یک وگان آنان را به تفکر در مورد انتخاب هایشان تشویق میکنی حتی اگر کلمه ای حرف نزنی.”
من فکر میکنم این توضیحات کاملا دلیل عصبانیت برخی افراد را توصیف میکند. آنانی که نمیخواهند به اینکه غذایشان از کجا آمده فکر کنند. و وگانها باعث می شوند به این موضوع فکر کنند و با این حقیقت که مصرف گوشت و لبنیات برای سلامت شان، برای سیاره مان، برای کارگران بخش کشاورزی و برای حیوانات مضر است رو به رو شوند. و این موضوع می تواند برخی را ناراحت یا عصبانی کند.
اما غیر گیاهخواران هم متفاوت اند. آنان دلایل متفاوتی برای خشم شان دارند. در ادامه برخی دلایل دیگر این خشم را به همرا پیشنهاداتی برای مواجهه با آنرا خواهید خواند:
نا آگاهی: تعداد بسیار زیادی از غیر گیاهخوران هستند که با کمال میل به وگانیزم گرایش می یافتند، اگر اینکار به نظرشان هراس انگیز نمی رسید.
در این مورد روی حرفم حساب کنید. خود من گرچه سالها پیش گیاهخوار شدم ولی تا سالهای سال وگانیزم را رد میکردم چون فکر میکردم بسیار دشوار است. چون نمیدانستم و نمیخواستم برای تغییر عاداتم زحمت زیادی متحمل شوم. حالا، با اینکه این نا آگاهی هرگز مرا در برخود با وگانها خشمگین نمیکرد، متوجه شده ام که چطور ممکن است بقیه انسانها هم نا آگاهی شان را بصورت خشم و عصبانیت بروز دهند.
اینگونه افراد صرفا به کسب اطلاعات نیاز دارند. پیشنهاد من این است که آنان را با بلاگها، کتابها و اجتماع های گیاهخواری آشنا کنید. ولی تمام مسئولیت اینکار را خود بر عهده نگیرید چرا که اولا شاید نوع وگانیزم شما آنچه آنها به آن نیاز یا گرایش دارند نباشد و دوما مسئولیت سنگینی است.
اجازه ندهید اینکار تمام انرژی شما را معطوف به خود کند.
تجربیات بد گذشته: بسیاری از غیر گیاهخوران برخوردهایی با وگانها داشته اند که چه بسا ناخوش آیند بوده... برای غالب افراد، اولین برخورد در ذهن ثبت می شود و به هر صورتی که برای اولین بار با وگانیزم رو به رو شوند تاثیری بلند مدت را میپذیرند.
من معتقدم که برخوردهای منفی گاهی لازم است و شخصا مواقعی از آن استفاده میکنم ولی برخی غیر گیاهخواران بصورتی کاملا عجولانه آنرا تعمیم میدهند و برخوردهای منفی گذشته با یک فرد وگان را به همه ی وگنها و در نتیجه به کلیت وگانیزم تسری میدهند.
تنها چیزی که باید به اینگونه افراد یادآوری کرد این است که وگانها طیف گسترده ای از افراد هستند، درست مانند آنان که گوشت میخورند. پیشنهادم این است که با جملاتی اینچنینی این موضوع را به آنها یاد آوری کنید: "این تعمیم درست هماقدر نادرست است که قضاوت در مورد تمام سیاه پوستان بر اساس یک تجربه با یک سیاهپوست، قضاوت در مورد تمام معلولین بر مبنای برخورد با یک معلول، قضاوت در مورد تمام مردان ثروتمند بر اساس یک برخورد با یک مرد ثروتمند...
قضاوت در مورد یک گروه متنوع و گسترده از افراد بر مبنای تجربیاتی که با برخی اعضای آن داشته اید غلط است."
حفظ وضع موجود: غالب افراد از تغییر وحشت دارند و در برابر تلاش سایرین جهت اعمال تغییر مقاومت میکنند. در صورتی که وگانیزم را به عنوان جریانی با هدف تغییر عادتشان تفسیر کنند، خشمگین خواهند شد. آنان ترجیح میدهند هرگز مجبور به تغییر نشوند و حتی نمیخواهند در مورد تغییر عادات روزانه و عادیشان فکر کنند.
آنان از وگانها عصبانی اند چون نمادی از تغییر اند. افراد بیشتری به گیاهخواری و گیاهخواری کامل روی می آورند و رستورانهای بیشتری گزینه های گیاهی را در اختیار مشتریان قرار می دهند و در نتیجه افراد وگان نمادی از یک تغییر اجتماعی عظیم هستند.
و این موضوع به افراد زیادی احساس معذب بودن و خشم میدهد. به نظر من، نحوه ی برخود با اینگونه افراد این است که تغییرات کوچکِ قدم به قدم به آنان ارائه شود. غذاهای جدید را مرحله به مرحله به آنان معرفی کنید و نه یکباره. یا به آنان پیشنهاد دهید ابتدا هفته ای یک وعده غذای وگان را امتحان کنند و بعد هفته ای یک روز و به همین ترتیب. سایر افراد وگان را نیز به تدریج به آنان معرفی کنید. به آنان اجازه دهید وگانها را بشناسند و متوجه شوند که وگانها هم درست مانند بقیه افراد هستند. و به علاوه، چندان نگران اینگونه افراد نباشید و انرژی زیادی صرف اینکار نکنید....آنان با تغییر بقیه خود به خود تغییر خواهند کرد...
هویت: رژیم غذایی غالبا نمادی از فرهنگ است. غیر گیاهخواران معمولا وابستگی شدیدی به غذایشان دارند و وگانیزم را به عنوان حمله به فرهنگ و هویت شان می بینند. در برخورد با اینگونه افراد حساس باشید. سعی کنید به آنان بگویید که فرهنگ بیشتر به معنای یک مفهوم مشترک است تا آداب و رسوم خاص، رژیم غذایی، موسیقی و غیره.
سعی کنید وگانیزم را به عنوان نوعی علاقه یا حساسیت جلوه دهید: به گوشت «حساسیت» دارید، از «طعم» شیر خوشتان نمی آید. وگانیزم را به عنوان یک تغییر کوچک در روش زندگی معرفی کنید که تخطی بزرگی از فرهنگ نخواهد بود. به آنان یادآوری کنید که وگانها به فرهنگ ها و پیش زمینه های متعددی تعلق دارند. وگانیزم فرهنگ و هویت را نابود نمیکند.
آزادی: برخی از غیر گیاهخواران، گیاهخواران را به عنوان تهدیدی برای آزادی شان می بینند. آنان معتقدند که وگانیزم انتخاب خوبی برای «فرد» است ولی تاب تحمل هیچگونه جریان اجتماعی یا سیاسی برای وگان شدن یا باقی ماندن را ندارند.
در برخورد با اینگونه افراد معتقد به "آزاد باش یا بمیر" دو نکته کلیدی را به یاد داشته باشید: خشم آنان از وگانها همسان نیست. بدان معنی که آیا در برابر افرادی که بخواهند نواختن با اره دستی را ممنوع کنند نیر خشمگین خواهند شد؟ آیا در برابر گروهی از افراد که بخواهند با تک چرخ وسط آزاد راه راندن را ممنوع کنند نیز تا این حد خشمگین خواهند بود؟ خیر. چون خوردن گوشت یکی از عادات شخصی شان است نه یک رفتار نادر که صرفا برخی افراد انجام میدهند. آنان این موضوع را به عنوان محدودیتی برای آزادی شان می بینند و در نتیجه تمام قضیه را در متنی کاملا شخصی تعبیر میکنند.
متنی که یادآوری نکته ی دوم برایشان را تسهیل میکند: هنگام بحث در مورد آزادی نباید صرفا بر حقوق غیر گیاهخوان و آزادی آنان متمرکز باشد بلکه باید حقوق و آزادی وگانها، حیوانات، کارگران بخش کشاورزی، نسل های آینده، مالیت دهندگان و غیره را نیز در نظر گرفت.
حق انکارناپذیر آنان برای استثمار، کشتار و خوردن حیوانات مبنای عقلانی ندارد و صرفا بر این استدلال استوار است که "قدرت، حق ایجاد میکند"، چنین استدلالی را غالب عاشقان آزادی مردود میدانند.
ترجمه: The Almighty
منبع: vegansoapbox.com
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.