فروردين سال 1388 ، در تعطيلات نوروز در شهر چالوس ، او را ديدم. گوشه اي نشسته بود. كمي براش غذا آوردم ازجايش بلند شد ولي روي يك پا ايستاد. پاي راستش از ناحيه ران، شكسته شده و روي هوا نگه داشته بود. خيلي گرسنه و تشنه بود از كارگرهاي ساختمان درحال ساختي كه او چند وقت است آنجا شب و روز مي گذراند، پرسيدم كه كسي به اين سگ غذا مي دهد. گفتند هراز چندگاهي نان خشكي جلويش مي اندازيم. مشخص نبود كه چطوري اين بلا سر اين سگ بي نوا آمده بود. از چند نفر ازمحلي ها درباره او سوال كردم .يكي گفت: با وانت تصادف كرده يكي گفت چند نفر با چوب به جانش افتاده بودن خلاصه هر اتفاق بد و ناگواري كه بوده نتيجه اش شكستگي شديد ران اين حيوان شده بود. با هزار مكافات يك دامپزشك از چالوس پيدا كردم و زنگ زدم كه او را ببيند. وقتي آمد پايش را معاينه كرد و گفت : خانم خيلي هزينه داره و اصلاً هم شايد خوب نشه بهتره كه راحتش كني. منظورش اين بود كه حيوون زبون بسته كشته بشه. آقاي دامپزشك جوان واقعاً برايت متاسفم كه هيچ رحم و انصافي درحرفه ات نداري. مقدار زيادي پول بابت هيچ كاري كه براي اين حيوان كرد گرفت و رفت. نمي تواستم از نگاه هاي مظلوم و پرازاحساس اين سگ بگذرم و اورا به همين شكل رها كنم. اطراف مكاني كه اودرآنجا زندگي مي كرد تكه هاي كارتون هايي بود كه غذاي او را تشكيل مي داد و من نمي تواستم تصوركنم كه اين حيوان كه مطمئن بودم با وجود نژاد خوبي كه دارد حتماً براي كسي بوده كمكش نكنم. اسمش را آرشام گذاشتم به معني بسيار نيرومند ، چون وقتي اورا بعد از تحمل آن همه درد ناشي از شكستگي پايش درحال كلنجار رفتن با مرگ و زندگي ديدم ، اين اسم را شايسته او ديدم .تصميم گرفتم او را به تهران بياورم. با مكافات او را به تهران آورديم و تا امروز تحت 4 بار عمل جراحي توسط بهترين جراحان دامپزشكي ايران قرار گرفته است. متاسفانه به دليل نداشتن مكاني براي نگهداري از اين سگ نجيب مجبور شدم تا الان حدود 8 جا اين حيوان را جابجا كنم. از ابتدا قصد داشتم به پناهگاه وفا بياورم ولي به دليل كامل بودن ظرفيت پناهگاه و اينكه بايد تحت مراقب ويژه بعد از اين همه جراحي هاي سخت قرارمي گرفت مجبور بودم اورا هرطوري هست درتهران نگهداري كنم. چه مصيبت ها و سختي هايي بابت روزهايي كه جايي براي نگهداري اش نداشتم كشيدم و چه روزها و شب هايي كه براي مظلوميتش گريه مي كردم .بعد از جراحي بار اول خيلي از افراد آمدن كه او را به سرپرستي قبول كنند وباوجود اينكه به آنها قول صد درصد مي دادم از بابت پرداخت هزينه ي درمان و خوراك آرشام تا آخر عمرش ولي بخاطر پايش هيچ كسي حاضر نشد او را نگهداري كند.تا امروز نزديك دو ميليون تومان خرج او كردم كه فداي يك تار موي سرش. اميدوارم حالش خوبه خوب بشه . تنها درصورتي كه فرد مناسب و قابل اطمنياني او را بپذيرد ، براي هميشه با او خداحافظي مي كنم وگرنه از زمان پيدا كردنش كه 2 سال مي گذرد باز هم هرجا بتوانم جايي را براي نگهداري اش پيدا مي كنم. ارزش آرشام را تنها كساني مي دانند كه شخصيت باوقار و مظلوم سگها را بخوبي بشناسند. آرشام عزيزم، هميشه دوستت دارم و هميشه درقلب من هستي و ازصميم قلبم برايت آرزوي خوشبختي مي كنم.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.
الان نزديك 3 هفته هست كه آرشام بينوا در پناهگاه سگها زندگي مي كنه. خيلي براش نگرانم چون وقتي داشتم ازش جدا مي شدم دو دوستي به درب قفسش مي زد كه باز كنه بياد بيرون. تمام ترسم از اين هست كه با سگهاي ديگر دعوا كنه و زبونم لال، پايش دوباره دچار آسيب بشه كه ديگه غيرقابل درمان هست. اي كاش معجزه اي بشه و بتونم جاي مناسبي براي نگهداريش پيدا كنم. اين موضوع ، بهانه اي شد كه پناهگاه وفا را هم به دوستاني كه اطلاعي از آنجا ندارند معرفي كنم. البته براي آگاهي از اين پناهگاه خيريه بهتره به خود وبسايت آنجا سر بزنيد Vafa Animal Shelter .
چشمهاي هميشه ملتمس و منتظر آن همه سگ به دستهاي پرمهر و سخاوتمند دوستداران حيوانات مي باشد. حتي اگر هم كسي توان كمك مالي به آنجا را ندارد اگر حتي براي يكبار هم به آنجا سر بزند و دست نوازش خود را بر سرحتي يك سگ هم بكشد، كارخيرخواهانه و بزرگي انجام داده است. پناهگاه وفا تنها با كمك هاي گروهي از دوستداران حيوانات در ايران و خارج از ايران فعاليت مي كند. حدود 300 تا سگ كه تعدادشان كم و زياد مي شود در آنجا روز و شب مي گذرانند. حدود 30 تا سگ هم كه بيرون از محوطه پناهگاه بسرمي برند، پناهگاه غذاي آنها را هم تقبل مي كند. بدليل نبود برق و آب و گاز ، مشكلات و هزينه هاي پناهگاه بسيار است. دوستان باور كنيد اين حيوانات همانند انسانهاي نيازمند به حمايت وكمك افراد خير نياز دارند. به نظر من هيچ فرقي بين كمك كردن به انسانهاي نيازمند و حيوانات بي پناه و گرسنه وجود ندارد. هر دو كار بزرگ و ارزشمندي است. چه بسا حتي كمك به حيوانات آسيب ديده و گرسنه نيز بسيار با ارزشتر و والاتر هم مي باشد. چون كمك به جانداران بي دفاع و مظلومي صورت مي گيرد كه بدست همنوعان خودمان روزگارشان سياه و تار شده است. غذاي هميشگي سگها شامل كله مرغ پخته شده همراه با نان مي باشد. نان، اسكلت مرغ، كله مرغ ،پتو ،موكت ،دارو، آب ، بنزين( براي روشن كردن موتور برق) مواد شوينده ، غذاي خشك سگ و دست نوازش ، ملزومات اصلي اين پناهگاه مي باشد. اگر افراد مناسب و سگ دوستي را مي شناسيد براي سرپرستي اين سگها به پناهگاه معرفي كنيد. به اميد روزي كه هيچ انساني، ديگر قلب سياه و ظالمي نداشته باشد و تپش هاي قلب هرانساني با عشق ، محبت و سرشار از احترام به طبيعت و حيوانات ضعيف تر از خودش بتپد. بطور يقين و صد در صد وقتي مردم به حقوق حيوانات كه موجوداتي ضعيف و بي دفاع هستند احترام بگذارند، حقوق خودشان توسط خودشان هم رعايت مي شود و ديگر نقشه هاي خشونت آميز همراه با خونريزي ، جنگ و كشتار توسط سياستمداران ظالم براي بقاي خودشان، طراحي نمي شود تا ملت ها را به جان يكديگر بيندازند واين وسط همه چي به نفع آنها تمام شود.
ورودي پناهگاه وفا كه شامل دو محوطه مي باشد . جايگاه توله ها نيز جدا هست.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.




Resigzed Image Click this bar to view the full image.

Resigzed Image Click this bar to view the full image.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

در مراسم درختكاري در پناهگاه وفا، خانمهاي زيادي هم شركت كردن و كلي اون روز همه تلاش كردند و عرق ريختن و خوشبختانه تمامي درختها ، درختان ميوه بودند و اميدوارم زودتر از بقيه درختها رشد كنند و بلندتر و پربارتر شوند.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.

بالاخره بعد از او همه سر و صدايي كه اون تعداد سگ كردند، ظهر ۹۹ درصدشون رو زمين زير آفتاب ولو شدن و چرت زدند و خوابيدن. فكر كنم براي چند لحظه گوش هايمان كمي استراحت كردن. ولي واقعاً اي كاش هميشه بجاي سر و صداي بوق و آزير و دزديگر اتومبيل ها و جيغ و فريادهاي مردم ، صداي واق واق سگها را مي شنيديم چون براي من يكي كه اينقدر آزار دهنده نبود.
Resigzed Image Click this bar to view the full image.