تمام روزهايم در يك جا خلاصه شده
زندگي ام در دستان خودم نيست تا بسازمش
در اين باغ وحش، من تشنه ي آزادي ام
اين با كه به اينجا آمدي، مرا به خاطر آور

Resigzed Image Click this bar to view the full image.





در اين قفس با نااميدي قدم ميزنم
اندوه تمام صورتم را پوشانده
به زودي به خاطر خزي كه بر تن دارم، كشته خواهم شد
جسدي لخت و بي پوست ديدي، مرا به خاطر آور







هنگامي كه از گلوي دريده شده ام خون جاريست
هنگامي كه براي نفس كشيدن تقلا ميكنم
و تو در ضيافت شام هستي
با پوست من فخر مي فروشي، مرا به خاطر آور


Resigzed Image Click this bar to view the full image.





منه بي گناه با تو چه كردم ؟
بزرگ ترين دفاع ام شايد زدن ضربه اي به تو بوده،
ولي مقابل تفنگ تو هيچ شانسي نداشتم
هنگامي كه با تير ات بر من پيروز شدي، مرا به خاطر آور

Resigzed Image Click this bar to view the full image.





در قفس تنگم هر شب گريه كردم
براي تحقيقات بي فايده ات كه دليلش را نمي دانستم
لحظات وحشتناكم را در انتظار مرگ به تنهايي گذراندم
هنگامي كه مرا نابود كردي، مرا به خاطر آور


Resigzed Image Click this bar to view the full image.





هنگامي كه مرا به كارهاي اجباري وادار كردي
ضرباتي كه به من زدي و اجازه ندادي كسي ببيند
در پشت پرده هاي اين سيرك لعنتي
هنگامي كه در سيرك تفريح كردي، مرا به خاطر آور

Resigzed Image Click this bar to view the full image.




به تو نگام ميكنم تا صدايم باشي
به دنيا آمدنم ارادي نبوده
بگذار در آرامش بميرم
زماني كه فرزندم را از من جدا كردي،

مرا به خاطر آور....




ترجمه : خودم
منبع :‌all-creatures.com