روی یكی از صندلیهای پارك بنشینید و به محوطه بازی كودكان دقت كنید. بچهها را كه در حال دویدن، پریدن یا بالارفتن از اسباببازیها هستند، نگاه كنید...
پیداكردن بچههایی كه با جسارت بیشتری از وسایل بازی استفاده میكنند، اصلا سخت نیست. انگار قدمهایشان را محكمتر برمیدارند و از اینكه هر كدام از وسایل بازی جدید را حتی برای اولینبار امتحان كنند، ترسی ندارند، اما بچههایی را هم میتوانید ببینید كه برای قدم برداشتن حتی در سطح صاف از پدر و مادرشان كمك میخواهند. این تفاوت بارز رفتار به عقیده روانشناسان به دلیل خصوصیتی به نام «اعتمادبهنفس» است.
تمام والدین برای افزایش و تقویت اعتمادبهنفس فرزندشان تلاش میكنند. كودكی را تصور كنید كه برای اولینبار تصمیم دارد از یك پارچ آب برای خودش آب بریزد. اولین واكنش پدر و مادرها معمولا این است: «عزیزم! حواست رو جمع كن آب رو نریزی.» اما به نظرتان این جمله چطور است؟ «باریکلا كه خودت برای خودت آب میریزی، عزیزم!» در این مطلب روشهایی برای تقویت اعتمادبهنفس كودك پیشنهاد شده است.
الگوی مثبتی برایش باشید
حتما شما هم چند بار در دوران نوجوانی چنین جملههایی را به زبان آوردهاید: «آرزو دارم این كار را انجام دهم، اما نمیتوانم.» این جملههای منفی كه ناشی از ناتوانی در انجام امور است، به رفتار والدین مرتبط است. كودكان دقیقا از رفتار پدران و مادران الگوبرداری میكنند. پس اگر مشغول انجام كاری هستید و مستاصل هم شدهاید، از این جمله استفاده نكنید: «رییسم خواسته این فایل را روی سیستم پاورپوینت اجرا كنم اما اصلا نمیتوانم تا آن موقع این كار را انجام دهم.» با بیان چنین جملههایی غیرمستقیم به فرزندتان نداشتن اعتمادبهنفس را منتقل میكنید. حتی اگر قادر به انجام كاری نیستید، مثبت صحبت كنید: «رییسم خواسته این فایل را روی سیستم پاورپوینت اجرا كنم. هنوز نتوانستهام ولی تمام تلاشم را انجام میدهم و مطمئنا به نتیجه دلخواهم میرسم. با یك برنامهریزی صحیح حتما میتوانم انجامش دهم.» در تمام این مدت فرزند شما به گفتههایتان گوش میدهد و به اینكه با یك كار سخت چگونه برخورد میكنید، توجه دارد.
بگذارید ریسك کند
به فرزندتان بیاموزید حتی اگر نتیجه نهایی آنچه انتظارش را داشته، نباشد، اینكه راه مورد علاقه خود را انتخاب و برای انجام آن تلاش كند، ارزشمند است و بخش زیادی از كار را پیموده است اما این تفكر مخصوص افرادی است كه اعتمادبهنفس دارند و از به نتیجه نرسیدن نمیترسند. فرزندتان را ترغیب كنید در فعالیتهای گروهی در مدرسه مانند عضویت در تیمهای ورزشی، گروههای موسیقی یا حتی گروههای علمی شركت كند. با این كار او فرصت نشان دادن تواناییهایش را به دست میآورد و حتی ممكن است در این گروهها به عنوان سرگروه نقشهایی را برعهده بگیرد كه در تقویت اعتمادبهنفس او نقش زیادی خواهد داشت.
اقدام دیگری كه میتوانید انجام دهید، برنامهریزی برای گردشهای كوتاه اما هیجانانگیز خانوادگی است؛ دوچرخهای كرایه و مسیری را از قبل انتخاب كنید و به فرزندتان بگویید یك گردش غیرمنتظره دارید. مسیر حركت را به او نگویید. بگذارید در عمل انجام شده قرار بگیرد، ترس را بیازماید و اعتمادبهنفسش افزایش پیدا كند.
مسابقههای 2 نفری بین خودتان و او ترتیب دهید؛ بذرهای یك گیاه خاص را تهیه كنید و از فرزندتان بخواهید آن را بكارد و مسوولیت پرورشاش را برعهده بگیرد. با دیدن روند رشد گیاه شما و رسیدگیتان به آن، او هم ترغیب میشود این كار را انجام دهد و ترس از انجام كارهای انفرادی كمكم در وجودش از بین میرود.
به او حق انتخاب بدهید
وقتی برای خرید لباس كودك میروید، به هماهنگكردن رنگهای لباسهای مختلف توجه میكنید اما ممكن است فرزندتان رنگهایی را انتخاب كند كه خیلی هم با هم جور نیستند و شما دوست ندارید لباسی با آن رنگها بپوشد.
اینكه كودك شما چند رنگ ناهماهنگ را انتخاب كند، خیلی بهتر از این است كه همیشه شما انتخاب كنید. به او حق انتخاب بدهید. بخش مهمی از شكلگیری اعتمادبهنفس كودك به انتخابهای مستقل او بستگی دارد. حتی اگر انتخابهای درست و بجایی نباشد. مطمئن باشید پس از چند بار، انتخابهای درستی خواهد داشت چون به خودش اعتماد دارد.
به اندازه ستایشش كنید
برای تشویق كودكتان هم حد و مرزی قائل شوید. اینكه دختر 10 ساله شما از دستمال كاغذی برای پاك كردن لبش هنگام غذاخوردن استفاده میكند امری بدیهی است و نیازی نیست بابت این كار هدیهای دریافت كند. بچهها خیلی سریع همه چیز را میآموزند و شما به صورت ناخودآگاه به این دلیل كه حس پدر و مادری دارید، آنها را تشویق میكنید. اینكه كودك را تشویق میكنید، بسیار عالی است اما به او حسی واقعی ببخشید و این حس را اغراقآمیز نكنید. در غیر این صورت فكر میكند این كارهای ساده هم حتما خیلی سخت بوده و فقط او از عهده انجامش برمیآید.
بگذارید مشكلاتش را خودش حل كند
بچهها با حل مشكلاتشان، اعتمادبهنفسشان را تقویت میكنند و به تواناییهای خود پی میبرند. آیا فرزندتان را در حالی كه مشغول پیداكردن یك تكه پازل است فقط تماشا میكنید یا سریع تكه پازل گمشده را برایش پیدا میكنید؟ آیا وقتی به سختی مشغول بستن دكمههای لباس با بند كفشش است، سرزنشش میكنید و خودتان انجام این كار را به عهده میگیرید یا اجازه میدهید برای چند بار دكمهها را جابجا ببندد یا بند كفشش وسط راه باز شود؟ مطمئن باشید اگر بتواند این كارهای ساده را بارها اشتباه انجام دهد، حتما در آینده با اعتمادبهنفس بیشتری مشكلهای بزرگتر را به تنهایی حل میكند.