دی نا: وضعیت زنان در جوامع غربی، بدل به یکی از معضلات و مشکلات مهم اجتماعی و فرهنگی پیشروی آنها شده است. سوء استفاده های مختلف و متنوع جنسی از زنان به
بهانه آزادی و رهایی زن از قیدهای مختلف روز به روز و به صورت لایحه های پنهان و پیدا خود را نشان می دهد.
سوءاستفاده ای که با فریبی بزرگ به نام آزادی صورت می گیرد، این جوامع را به شدت مورد تهددید قرار داده است و در این میان کم کم نشانه ها و بارقه هایی از بیداری زنان و دختران جوامع غربی و غربگرا دیده می شود، بارقه هایی که هر چند بی بی سی و رسانه های این کشورها سعی بر آن دارند که در چهارچوب ایسمی دیگر آن را تفسیر کنند.
بردگی جنسی و کالا شدن زن در غرب امریست که بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران خودشان به آن
اعتراف دارند و در تکاپوی جستجوی راه حلی برای آن هستند.
بی بی سی فارسی، به عنوان یکی از رسانه های تفکر غربی در گزارشی ( هرچند در پوشش فمنیسم) بخشی از این اوضاع نابهنجار جامعه اینالیا را نشان داده است.
در ادامه بخش هایی از این گزارش را که روز گذشته در این رسانه منتشر شده است را می خوانیم:
"اگر حالا نه، پس کی؟" نام گروهی از زنان فمینیست ایتالیایی است که اخیرا در صحنه اجتماعی این کشور فعال شدهاند. گروهی که در سیزدهم فوریه امسال (۲۴ بهمن) توانستند صدها هزار نفر از زنان ایتالیایی را برای اولین بار بعد از چهار دهه در شهرهای مختلف ایتالیا گرد هم آورند تا یکصدا آنچه را که شأن انسانی از دسترفتهشان میخواندند طلب کنند.
اعتراض آنها به تصویری بود که در رسانههای ایتالیایی، از زن ارائه میشود و متهم اصلی، سیاستمداران و مشخصا نخستوزیر سیلویو برلوسکونی بود که هم به عنوان مالک پرمخاطبترین گروه رسانهای ایتالیا و هم به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور که رفتار نامناسبی از وی در خصوص ارتباط با زنان جوان گزارش شده است، در پایداری و تقویت این تصویر نادلخواه نقش مؤثری بر عهده دارد.
ماجرا از زمانی آغاز شد که رسواییهای جنسی آقای برلوسکونی، طوفانی از مباحثات جدی را در میان سیاستمداران ایتالیا به وجود آورد که در نهایت، با حرف و حدیثهای فراوان، به بقای برلوسکونی در منصب نخستوزیری ایتالیا منجر شد.
اواخر بهار سال گذشته، دختر جوانی به نام کریمه المحروق، معروف به روبی، ناگهان به شخصیت مطرح رسانهها بدل شد؛ او که به اتهام سرقت توسط پلیس بازداشت شده بود، با وساطت شخص برلوسکونی و توسط "نیکول مینهتی" از مخمصه رها شد، اما تحقیقات قاضیها، اتهاماتی را متوجه شخص نخستوزیر کرد مبنی بر این که او از دخترانی که به سن قانونی نرسیدهاند، در میهمانیهای خصوصیاش بهرهگیری جنسی کرده و آنها را به تنفروشی واداشته است.
از سوی دیگر، نیکول مینهتی که خود نیز دختری ۲۵ ساله و زیبارو است و توسط مقامات قضایی ایتالیا، در اتهام کشاندن دختران کمسن و سال به تنفروشی نزد نخستوزیر متهم شده است، به خاطر ارتباطات شخصیاش به یکباره به مقام بالایی در شهر میلان (مشاور شورای شهر) منصوب شده و این نیز بر دامنه اعتراضات افزوده است.
زنان معترض میگویند که زندگی ایتالیایی این نیست و زنان ایتالیایی اینها نیستند، بلکه زنان زحمتکشی هستند که با حقوق کم و با تلاش و کوشش خود و با توجه به استعداد و تواناییهایشان، مدارج ترقی را پله به پله طی میکنند. آنها میگویند تصویری که از زن در رسانهها و توسط سیاستمداران ارائه میشود، توجه صرف به زیبایی ظاهر و جنسیت زنانه را راه ترقی زنان معرفی میکند؛ چیزی که باعث شده است اکنون بسیاری از دختران ایتالیایی، آرزوی منطبق کردن خود با چنین الگویی را داشته باشند که از آن با واژه "اسکورت" در مفهوم "تنفروشی شیک" یاد میشود.
این گروه از زنان فمینیست که در میان آنان، افراد شناختهشدهای از احزاب حامی آقای برلوسکونی هم دیده میشوند، اکنون موضوع را مهمتر از تمایلات سیاسی یافتهاند و این پرسش را مطرح میکنند که اگر حالا وقت آن نیست که جلوی چنین پدیدهای گرفته شود، پس چه زمانی برای آن مناسب است؟
به نظر میرسد، اکنون تمام دلخوریهای این سالهای زنان ایتالیایی، همچون ضایعهای چرکین، سر باز کرده و رفتار سیلویو برلوسکونی سبب پدید آمدن موج نویی از فمینیسم در ایتالیا شده است. موج نویی که در دل خود، این پرسش را دارد که آیا داشتن قوانین
مدرن و جامعه دموکرات و سکولار، به تنهایی میتواند متضمن خواست تاریخی زنان در دستیابی به حقوق انسانیشان به حساب آید؟
بلرزید! بلریزد! جادوگرها دارند می آیند!
زنان ایتالیا چندین بار در اعتراض به رفتارهایی که به نخستوزیر این کشور نسبت داده میشود، دست به تظاهرات زدهاند.
فمینیسم در ایتالیا، نسبت به سایر کشورهای اروپایی، از برخی جنبهها متفاوت است، چون معمولا فشار اجتماعی سبب همراهی نخبگان در مطالبه خواستهای آنها است و از سوی دیگر، وجود واتیکان در دل این کشور، دشواریهای بیشتری در پیگیری این مطالبات فراهم کرده است. به همین دلیل، این روند بسیار کند بوده است و آغاز آن در ایتالیا دیرتر از کشورهای دیگر اتفاق افتاد. به گونهای که تلاش برابریخواهان ایتالیا در قرن گذشته میلادی با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بود و با به قدرت رسیدن موسولینی، زنان از شرکت در انتخابات منع شدند.
اما با پایان جنگ جهانی دوم، این تلاشها تا حدودی به بار نشست و زنان حق رأی برابر با مردان را به دست آوردند. حدود سی سال بعد نیز درمیانه دهه هفتاد میلادی و در سایه مخالفتهای واتیکان، حق طلاق و سقط جنین به رسمیت شناخته شد؛ در این مدت، بسیاری از قوانین برای تضمین حقوق برابر زنان و مردان تغییر داده شد و اکنون وزارتخانهای نیز تحت عنوان "برابری فرصتها" وظایفی را در ارتباط با برابری میان گروههای اجتماعی، قومی و جنسیتی بر عهده دارد.
با این حال، با توجه به تحرکاتی که این روزها از سوی فمینیستها شاهد هستیم، به نظر میرسد این مجموعه تغییرات، برای زدودن فرهنگ مردسالار و نگاه تحقیرآمیز نسبت به زنان کافی نبودهاند. فمینیستها علاوه بر آنچه گفته شد، تعالیم مذهبی را که از سوی واتیکان ترویج میشود، در به وجود آمدن چنین نگاهی مؤثر میدانند، گو اینکه نتیجه آن در بهرهکشی جنسی از زنان که حاصل حقیر دانستن آنان نسبت به مردان است، هدف آنها نبوده باشد.
به همین دلیل، فمینیستهای ایتالیایی در دهههای پیش، برای رهایی از چنین فرهنگی در اعتراضات خیابانی خود فریاد میزدند:" بلرزید! بلرزید! جادوگرها دارند میآیند!" که اشاره داشت به سرکوبی که حکومت کلیسایی در سالهای قرون وسطی نسبت به زنان آگاهی که سعی میکردند در جامعه خودی نشان دهند، اعمال میکرد و آنها را به اتهام جادوگر بودن، محکوم به سوزاندن میکرد.
اکنون این نگرانی در میان برخی از معترضان وجود دارد که فرهنگ ضدزن، از چنین منظری در حال احیا شدن است. بخصوص که چند هفته قبل، پاپ بندیکت شانزدهم سخنان شدیداللحنی در رد سقط جنین بیان کرد و این موضوع دشواریهایی را در اجرایی کردن قوانینی از این دست در ایتالیا پدید آورده است.
زود باشید! دارد دیر می شود!
اما فرهنگ تحقیر و تبعیض نسبت به زنان، کم و بیش در بسیاری از کشورهای جهان رایج است و با آسانتر شدن ارتباطات و پیشرفت وسایل ارتباطی و افزایش آگاهیها، تلاش برای رسیدن به حقوق انسانی بدون توجه به جنسیت نیز در همه جا گسترش یافته و با شدت و ضعف ادامه پیدا کرده است.