وقتي کنار ساحل افتاده بودند، همه انسان ها راحت از کنارشان گذشتند. آنقدر سريع گذشتند که حتي ردپايشان نيز روي ماسه هاي ساحل باقي نماند.
آدم ها رفتند و خيلي زود مرگ
دلفين ها را فراموش کردند، اما هيچ کس به خاطر به ياد نياوردنشان، آن ها را سرزنش نکرد. چرا که آدم ها مدت هاست که خود را به فراموشي زده اند. اما
نمي دانم زمين کي از اين همه بي توجهي و فراموشکاري فرزندانش عصباني خواهد شد؟
نمي دانم چه زماني چشمان آرامش را به روي همه چيز خواهند بست و مشتش را بر چشمان خفته آدم ها خواهد کوبيد؟ آدم هايي که حتي مادرشان،زمين را هم به باد فراموشي سپرده اند.
نمي دانم کي، اما مي دانم دلم
نمي خواهد آن روز از راه برسد چرا که اگر برسد ديگر چيزي براي فراموش کردن نخواهيم داشت.
شايد يک روز دريا به خروش درآيد و در مقابل اين همه نامهرباني مردمان شهرنشين پر ادعا فريادي بلند برآورد. فريادي در غم
دلفين هايي که فرزندان بازيگوش دريا بودند و ما آدم ها با ندانم کاري خود حق زندگي را از آن ها دزديديم.
مي دانم اين روزها عروس دريايي هم دامن چين دارش را از روي ماسه هاي کف دريا جمع کرده و دل شکسته تر از هميشه جاي خالي دوستانش را مي نگرد.
معلوم نيست مرگ اين بار در انتظار کدام دسته از موجودات دريايي است شايد اختاپوس ها، شايد مارماهي ها و شايد هم نهنگ ها و کوسه ها! شقايق دريايي هم از زنده بودن خود زياد مطمئن نيست چرا که خانه دريايي اش ديگر جاي امني براي زندگي نيست و دستان نفتي آدم ها، آبي دريا را از نگاه پاک ماهي ها دزديده است.
شايد همان قدر که ما آن ها را فراموش کرده ايم. آن ها به ياد ما هستند به ياد ما که هر شب خواب خيس بچه ماهي ها را با تورهاي ماهيگيري مشوش مي کنيم و طعم سرد اکسيژن را از آن ها دريغ مي کنيم. شايد حسادت مي کنيم به ماهي ها! شايد دلمان
نمي خواهد آن ها راحت تر از ما نفس بکشند. شايد اگر ما ريه هاي خود را به سرب عادت داده ايم مي خواهيم آبشش هاي آن ها نيز بوي نفت را هيچ گاه از ياد نبرد.
دکتر اسماعيل کهرم را علا قمندان به محيط زيست خوب مي شناسند. ديدن چهره پراحساس او در تلويزيون و شنيدن صداي گرمش وقتي از طبيعت و حيوانات صحبت مي کند حتي شکارچيان بي رحم را هم تحت تاثير قرار مي دهد چه برسد به آنهايي که دلشان براي محيط زيست مي تپد و براي حيوانات هم حق زندگي قائلند.
درست هفته پيش بود که مرگ دسته جمعي
دلفين ها تيتر روزنامه ها و تصوير صفحه تلويزيون شد.
دلفين هاي تپل و بانمکي که هميشه ديدنشان در تلويزيون باعث شادماني مان مي شد اين بار در شرايطي جلوي چشمان ما ظاهر شدند که انتظارش را نداشتيم.
بيش از هفتاد
دلفين طي يک روز در سواحل شهر جاسک از بين رفته و مرگشان همه ما را تحت تاثير قرار داد. هرکس به اندازه اطلا عات و حدس و گمانهاي خود در مورد آنها نظر داد و مثل هر حادثه خبرساز ديگر اين صحنه نيز شايعاتي را به دنبال داشت. اما دکتر اسماعيل کهرم که سال هاي عمرش را صرف تحقيق بر روي طبيعت و حيوانات کرده نظري متفاوت دارد.
زيستگاه دلفين ها آلوده است
او در ابتدا به زيستگاه
دلفين ها اشاره مي کند و مي گويد: خليج فارس يک دريا و يک بدنه آبي بسته است و تنگه هرمز فقط 53 کيلومتر تا ساحل فاصله دارد. يعني فاصله گردش آب خليج فارس تا درياي عمان بسيار کوتاه است و اين مساله باعث مي شود آلودگي در خليج فارس باقي بماند. همان مساله اي که در درياي خزر هم اتفاق افتاده. درياي خزر هم يک درياي بسته است و چرخش آب در آن باعث چرخش آلودگي مي شود و هرچقدر اين آلودگي بيشتر شود چرخش آن نيز افزايش مي يابد و در داخل درياي خزر باقي مي ماند.
اين کارشناس محيط زيست مي گويد: طبق تحقيقاتي که انجام شده وقتي آلودگي وارد خليج فارس مي شود، حدود 4 سال در آنجا باقي مي ماند و دور خود مي چرخد و در نهايت به دامنه هاي جنوبي خليج فارس مي رود.
دکتر کهرم ادامه مي دهد: گاهي اوقات هم آلودگي هاي خليج فارس از دهانه باريکآن به درياي عمان مي ريزد و موجودات و گياهان و جانوراني که در ورودي خليج فارس به درياي عمان قرار دارند در معرض خطر بيشتري قرار دارند.
اين کارشناس و محقق محيط زيست يادآور شد: حدود يک ماه پيش اتفاقي درخليج فارس افتاد که با رخ دادن آن مي شد يک فاجعه زيست محيطي را پيش بيني کرد.
من هشدار فاجعه را داده بودم
وي گفت: شرکت توانير، نيروگاهي در بندرعباس دارد و يکي از شرکت هاي طرف قرارداد با اين شرکت حدود يک ماه پيش صد تن مازوت را که در واقع پسماند يک محصول نفتي است به خليج فارس ريخت.
وي گفت: همان روز من پيش بيني کردم که ريختن مازوت در خليج فارس به زودي يک فاجعه خواهد آفريد، چرا که قانون اين طبيعت است که هيچ چيزي از بين
نمي رود و به وجود
نمي آيد بلکه در طبيعت به چرخش درآمده و از شکلي به شکل ديگر درمي آيد. پس اين محصولا ت نفتي که وارد خليج فارس شده از بين نخواهد رفت و در داخل خليج به حرکت درخواهد آمد.
کهرم ادامه داد: زماني که ما از اين شرکت براي ريختن مازوت به خليج فارس شکايت کرديم پاسخشان اين بود که اين پسماندها اشتباهي به داخل خليج فارس ريخته شده اما مگر مي شود پذيرفت که صد تن محصول نفتي اشتباهي وارد آب دريا شود؟
اوبه جاسک اشاره کرد و گفت: اگر به نقشه جغرافيا نگاه کنيم مي بينيم که جاسک حدود 200 کيلومتر با تنگه هرمز فاصله دارد و 250 کيلومتر با بندرعباس و در فاصله زماني حدود يک ماهي که از ورود مازوت به خليج فارس تا مردن
دلفين ها طول کشيده مدتي بوده که گردش آب، مازوت را به منطقه جاسک برده. در اخبار شنيده بوديم که اين
دلفين ها بر اثر ضربات قلا ب هاي ماهيگيري کشتي ها از بين رفته اند اما دکتر کهرم مي گويد: بررسي ها نشان داده که آثار قلا ب ماهيگيري يا چنگک هاي صيادان فقط روي بدن 6-5 تا از
دلفين ها بوده و در بدن باقي
دلفين ها اثري از قلا ب ديده
نمي شود.
دلفين ها به کالبدشکافي نرسيدند
قرار شد
دلفين ها را براي کالبدشکافي به تهران بياورند تا کارشناسان محيط زيست نظر قطعي خود را راجع به علت مرگ آنها اعلا م کنند اما دکتر کهرم در اين باره مي گويد: سازمان حفاظت محيط زيست اعلا م کرد، نظر به اينکه لا شه
دلفين ها مدت ها در ساحل و زير آفتاب داغ باقي مانده، در نتيجه لا شه آنها قبل از رسيدن به آزمايشگاه و کالبدشکافي متلا شي شده و قابل آناليز نبود.
او ادامه داد: نتيجه مطالعات مشابه مرگ
دلفين ها در خليج مکزيک امروز به دست ما رسيده و نشان داده که حدود 90 درصد تلفات
دلفين ها در آب هاي دنيا و از جمله خليج فارس در اثر نشت مواد نفتي است.
خجالت آور است که
بگوييم دلفين ها خودکشي کرده اند
دکتر کهرم به شدت نظريه
خودکشي دلفين ها را رد مي کند و در توصيف اين جاندار مي گويد:
دلفين يک پستاندار آبي است. پستاندار آبي مانند ماهي از راه آبشش تنفس
نمي کند بلکه اکسيژن مورد نياز خود را از طريق هوا مي گيرد و با شش تنفس مي کند. درست مثل نهنگ ها!
اين در حالي است که ساير ماهي ها که از اکسيژن محلول در آب براي تنفس استفاده مي کنند نيازي ندارند که براي تنفس به سطح آب بيايند. در نتيجه اگر لا يه اي از نفت سطح آب را بپوشاند مي توانند از اکسيژن ذخيره شده درآب استفاده کرده و زنده بمانند هرچند که در آن صورت براي ماهي ها هم مشکلا تي ايجاد مي شود اما
دلفين ها آسيب بيشتري خواهند ديد چرا که وقتي سطح آب يخ هم بزند ماهي ها آن زير زنده خواهند ماند، اما
دلفين ها....
آب خليج فارس بوي نفت گرفته
اين استاد دانشگاه افزود: متاسفانه ما شاهد هستيم که در اطراف اکثر اسکله هاي خليج فارس لا يه اي يک سانتي متري از نفت ايجاد شده و اين نفت که به منظور سوخت قايق ها مصرف مي شود سرريز شده و روي آب مي ريزد و هيچ کس هم جوابگو نيست.
کهرم گفت: اين نمونه ها کم نيستند و به عنوان مثال اطراف اسکله استانداري در بندرعباس بشکه هاي فراواني کنار ساحل قرار گرفته که کماکان از آنها نفت و روغن مي ريزد. نفت اين بشکه ها جهت سوخت قايق ها استفاده مي شود و نشت اين نفت وارد آب شده و يک لا يه روغني روي آب ايجاد کرده و اگر زير اين آب روغني را نگاه کنيم مي بينيم که جمعيت کثيري از ماهي ها آن زير به سختي مشغول زندگي هستند.
طفلکي دريا
او مي گويد: طبيعت در حال حاضر نهايت سخاوت و سازگاري را با ما نشان مي دهد که در مقابل اين همه نامهرباني و بي توجهي هاي ما آدم ها سکوت کرده و چيزي
نمي گويد.
او ادامه داد: روغن شناور روي آب به دليل اينکه وزن مخصوصش کمتر از آب است همواره شناور مي ماند و هنگامي که
دلفين براي تنفس به سطح آب مي آيد قشري از روغن وارد سوراخ تنفسي حيوان مي شود و باعث مرگ
دلفين مي شود.
چراآب خليج فارس آلوده شده
اين کارشناس محيط زيست گفت: به طور متوسط روزي 4-5 کشتي نفتي در خليج فارس رفت و آمد مي کنند. اين کشتي ها طبق استاندارد جهاني حدود 4 تا 5 لکه کوچک نفتي در سطح خليج فارس ايجاد مي کنند. چرا که کشتي هاي نفتي که براي انتقال 500 هزار بشکه نفت به ايران مي آيند براي شناور شدن در سطح آب مخزنشان را پر از آب مي کنند که به اين آب، آب تعادل مي گويند، بعد در خليج فارس اين آب را در دريا رها مي کنند تا باک خود را پر از نفت کنند و آب رها شده که در تانکر نفت مانده سياه رنگ است و آلودگي عميقي وارد خليج فارس مي کند.
دومين عامل آلودگي آب خليج فارس نشتي هاي لوله ها و سکوهاي نفتي هستند و عامل سوم منابع ساحلي مانند نيروگاه ها و کارخانجات. چرا که بسياري از کارخانجات مانند کارخانه پتروشيمي زائدات خود را داخل خليج فارس مي ريزند و تصورشان بر اين است که اين فاضلا ب ها جذب خواهد شد و نتيجه اين آلودگي ها همين مي شود که شاهد آن هستيم.
او گفت: مطالعات جهاني حاکي از اين است که آب خليج فارس 47 برابر آبهاي آزاد جهان آلوده است.
وقتي عده اي به اشتباه اعلا م مي کنند که
دلفين ها
خودکشي کرده اند بايد بدانند که ماه هميشه پشت ابر
نمي ماند و سرانجام روزي پرده از اين حرف هاي بي اساس کنار خواهد رفت و همه خواهند دانست که مرگ
دلفين ها بر اثر آلودگي محيط زندگيشان بوده است نه خودکشي.
او مي گويد:
دلفين اگر در ساحل بيفتد هم
نمي ميرد، اگر ماهي به خشکي بيايد در عرض 3-4 دقيقه خفه مي شود. اما موجودي که از طريق هوا تنفس مي کند
هرگز در خشکي
نمي ميرد.
وي ادامه داد:
دلفين را سوار هواپيما مي کنند و از اين سر دنيا به آن سر دنيا مي برند و تنها کاري که انجام مي دهند اين است که رويش آب بريزند و حيوان زنده مي ماند.
او گفت: من در هواپيمايي بودم که
دلفين را از آمريکا به روسيه منتقل مي کرد و
دلفين صحيح وسالم به روسيه رسيد.
او گفت: بنابراين اعلا م
خودکشي دسته جمعي
دلفين ها به هيچ عنوان ريشه و اساس علمي ندارد و حرفي نيست که از جانب يک محقق بيان شده باشد بلکه اين حرف ها يک سري حرف هاي مردم فريب است. اين درحالي است که وجود منابع نفتي در آب هاي خليج فارس مانند يک سم عمل مي کند و
دلفين ها بر اثر خوردن اين سم به مرور زمان ضعيف مي شوند و قدرت تشخيص خود را از دست مي دهند. مضاف بر اينکه کشتي ها هنگام عبور اصواتي را از خود توليد مي کنند که اين اصوات مانند اصواتي است که
دلفين ها با هم رد و بدل مي کنند و براساس اختلا ط اين اصوات با صوت
دلفين ها، راهيابي حيوان مختل مي شود و
دلفين ها به ساحل مي آيند اما اگر يک
دلفين سالم به ساحل بيايد حتي بعد از گذشت 2 روز نخواهد مرد و کافيست يک سطل آب روي آن ريخته شود.
ما در نمايش
دلفين هاي آموزش ديده، مشاهده کرده ايم که
دلفين از آب بيرون مي آيد و حرکات نمايشي انجام مي دهد و بعد از 10-15 دقيقه در سلا متي کامل به آب بازمي گردد.
وي با اشاره به مرگ نهنگ ها در ساحل گفت: وقتي مي شنويم نهنگ ها در ساحل مرده اند علتش اين است که وزن نهنگ ها سنگين است و وقتي به ساحل مي آيد شش حيوان دچار مشکل شده و حيوان مي ميرد.
دلفين هاي باهوش
دکتر کهرم يادآور شد: طي 10-15 سال اخير کشف شده است که
دلفين ها ذرات مغناطيسي در ذهن خود دارند و اين ذرات با مغناطيس زمين مشترک مي شود و به
دلفين قدرت تشخيص فوق العاده اي مي دهد.
اما آلودگي مزمن باعث مي شود که
دلفين قدرت تشخيص خود را از دست بدهد و مسيرخود را گم کند و اين
دلفين به مرحله اي از بيماري رسيده که اگر در آب هم باقي بماند خواهد مرد.
او گفت:
دلفين توسط امواجي که از سوراخ بيني خود دريافت مي کند مي تواند بفهمد يک گوي در آب خالي است يا تو پر!
چنانچه طي آزمايشاتي، يک گوي تو خالي که داخلش يک ماهي بوده، داخل آب قرار داده و در کنار آن يک گوي تو پر قرار داده اند، صددرصد
دلفين هاي مورد آزمايش به سوي گوي توخالي رفته اند. اين در حالي است که ما انسان ها چنين احساساتي را نداريم و قادر نيستيم از طريق امواج ذهني خود چنين تشخيصي بدهيم.
او ادامه داد: در رودخانه سند در شمال شرقي پاکستان نوعي
دلفين زندگي مي کند که ذاتا فاقد چشم است. اين
دلفين با همين روش رشد مي کند، جفت يابي مي کند و سپس بچه دار مي شود و بدون چشم به راحتي زندگي مي کند.
اين کارشناس محيط زيست افزود: مطالعات دانشمندان
دلفين شناسي همگي حاکي از آلودگي نفتي خليج فارس است.
جاسک محل سرريز
آلودگي هاي خليج فارس است
طبق اعلا م بانک جهاني، ميزان جيوه در ماهي هاي خليج فارس پنج برابر استاندارد جهاني است و
دلفين به ناچار از آن جيوه تغذيه مي کند و اين فلز سنگين باعث کاهش بهره هوشي حيوان شده و زندگي حيوان را مختل مي کند.
او مي گويد: متاسفانه جاسک محل سرريز آلودگي هاي خليج فارس است و آنهايي که مي گويند
دلفين ها
خودکشي کرده اند در واقع مي خواهند از زير بار مسووليت فرار کنند.
محيط زيست مظلوم است
دکتر کهرم معتقد است: مساله محيط زيست در کشور ما به هيچ عنوان اولويت ندارد و به حساب
نمي آيد.
او مي گويد: وقتي
دلفين ها از بين رفتند به اين معني است که خليج فارس لياقت زندگي ندارد و آب آن ديگر حيات بخش نيست.
اين کارشناس محيط زيست ادامه داد: پيام من به مقامات سازمان محيط زيست اين است که اگر مي توانيد خليج فارس را پاک سازي کنيد و اگر
نمي توانيد از نيروهايي استفاده کنيد که توان پاکسازي را دارند.
حرف زدن فايده ندارد
او مي گويد: مسوولا ن محيط زيست نبايد مثل ساير مردم فقط بگويند که محيط زيست ما آلوده است، اين حرف را که همه مي توانند بزنند. فرق مسوولا ن محيط زيست با يک آدم عادي اين است که آنها وظيفه پاکسازي محيط را دارند نه صحبت در مورد آلودگي محيط زيست را! چه معني دارد يک مسوول گزارش آلودگي آبهاي خليج فارس را بدهد؟ يعني اينکه مردم بايد آنجا را پاکسازي کنند؟!! وظيفه مسوولا ن گزارش عملکرد پاکسازي است نه گزارش ميزان آلودگي!
فرق ما که حرف مي زنيم با يک مقام اجرايي چيست؟ ما از آنها انتظار عمل داريم چرا که «به عمل کار برآيد به سخنراني نيست»
اين استاد دانشگاه معتقد است: تا زماني که دولت اولويتي براي محيط زيست قائل نباشد و بودجه کافي و پرسنل در اختيار محيط زيست قرار ندهد وضعيت خليج فارس از اين بدتر خواهد شد و روزي خواهد رسيد که يک ماهي در خليج فارس باقي نماند.
چه کرده ايد با اين جزيره هاي مرجاني
دکتر کهرم به خاطره اي اشاره مي کند و مي گويد: روزي من و يک محقق فرانسوي، زير آبهاي خليج فارس رفتيم تا از جزيره هاي مرجاني ديدن کنيم. وقتي آنجا رسيديم آن محقق فرانسوي زير آب با اشاره دست و سر با من حرف مي زد اما من متوجه
نمي شدم، وقتي آمديم بالا از او پرسيدم، چه مي خواستي به من بگويي که من متوجه
نمي شدم.
او گفت: چه بلا يي سر اين جزيره هاي مرجاني آمده، انگار بمب اتم زير آب افتاده، چه کرده ايد با طبيعت زيباي زيرآب؟
دکتر کهرم ادامه داد: آن محقق فرانسوي 10 سال پيش هم به ايران آمده بود. وي گفت: زير آب هاي خليج فارس هفت رنگ رنگين کمان ديده مي شد آنجا پر از حيات بود، پر از ماهي هاي رنگارنگ، پر از مرجان هاي زيبا اما حالا چه بلا يي سر آنها آمده، چه اتفاقي براي مرجان ها افتاده؟!
وقتي خاطره دکتر کهرم به پايان رسيد او آهي کشيد و گفت: از پايين تا بالا ي خليج فارس در حال مرگ است و اگر به دادش نرسيم به زودي خواهد مرد.
او معتقد است که مرگ
دلفين ها در حکم تبي است که نشانه يک بيماري است و ما بايد اين نشانه را جدي بگيريم.
اين محقق محيط زيست با اشاره به
دلفين ها مي گويد: اين جاندار در 6 سالگي بالغ مي شود و مدت بارداري حيوان يک سال و نيم طول مي کشد بنابراين سيکل زاد و ولد
دلفين ها کند است و حال تصور کنيد که چند سال طول مي کشد تا 75
دلفين که از بين رفته اند دوباره وارد چرخه دريا شوند.
او معتقد است: وجود هر جاندار در چرخه حيات ضروري است و وجود جانداران از سوسک گرفته تا ساير جانوران در طبيعت نشانه سلا مت طبيعت است.
اين استاد دانشگاه به کشتي نوح اشاره مي کند و مي گويد: وقتي داستان کشتي نوح را مي خوانيم متوجه مي شويم که حيات به کليه موجوداتش احتياج دارد بنابراين تمام حيوانات به صورت جفت در کشتي نوح حاضر هستند. اگر قرار باشد به سليقه يک نفر مار از بين برود، به سليقه نفر بعدي موش و به سليقه خانم ها سوسک منقرض شود که ديگر چيزي از حيات باقي
نمي ماند.
اسماعيل کهرم معتقد است که
دلفين از باهوش ترين و با ارزش ترين موجودات درياست که در مجموع حياتش باعث رونق حيات وافزايش باروري اقيانوس ها مي شود و در نهايت پديده اي را به وجود مي آورد که ما آن را تعادل مي ناميم.
يک پيش بيني تلخ
دکتر کهرم براساس تحقيقات و تجربه هايش اعلا م مي کند با ادامه روند آلودگي خليج فارس، اين خليج زيبا به زودي از بين خواهد رفت و خشک خواهد شد و ما حق نداريم که همه چيز را فداي نفت کنيم چرا که نفت تمام شدني است و روزي که نفت تمام شود ما براي تامين غذا نياز به دريا داريم. درياهاي ما سفره هايي هستند که بايد براي فرزندان ما به جا بمانند.
او گفت: خليج نايبند که اولين و تنها پارک دريايي ايران است چنان درقبضه قدرت نفت قرار گرفته که
نمي توان به آن نزديک شد.
يک سوال
نمي دانم چند درصد مردم از شنيدن خبر مرگ
دلفين ها متاثر شدند. شايد هم روزمرگي آنقدر بعضي از مردم را دچار خود کرده که اصلا برايشان اهميت ندارد که چه بلا يي بر سر
دلفين ها آمده، اما شنيدم که بعضي ها مي گفتند: حالا مگر مرگ چند
دلفين چقدر اهميت دارد که اين همه سر و صدا به راه انداخته اند؟ وقتي اين حرف ها را شنيدم با خود فکر کردم که چرا ما ايراني ها براي حيوانات اهميت قائل نيستيم. اما دکتر کهرم مي گويد: مردم ما در حال حاضر نسبت به حيوانات نامهربان شده اند. اما در گذشته اين طور نبوده اند. تاريخ ما و آثار بجا مانده از گذشتگان ما مويد اين واقعيت است.
وي ادامه داد: آنچه ما در تخت جمشيد مي بينيم نقش حيوانات است بنابراين ايراني ها نسبت به حقوق حيوانات بي توجه نبوده اند، ما الا ن اينطور شده ايم چرا که ما راه و رسم پدرانمان را از بين برده ايم.
او يادآور شد: ما در تاريخ داريم که وقتي سرهنگ انگليسي همراه عليخان براي شکار گور به دشت رفت عليخان اجازه نداد آن سرهنگ انگليسي يک گور ماده را شکار کند و گفت اين گور ماده است وباروري دارد. سپس عليخان تفنگش را به سوي يک کره گور نشانه گرفت اما عليخان از اين کار هم ممانعت کرد و گفت اين کره جوان است و وقت مرگش فرا نرسيده و سرانجام از او خواست يک نر پير را شکار کند که وظيفه خود را در گله انجام داده بود.
دکتر کهرم گفت: اين روش همان است که اين روزها غربي ها آن را توسعه پايدار مي نامند اين در حالي است که سالها پيش ايرانيان توسعه پايدار را در عمل خود ثابت کرده اند اما ما همه چيز را فراموش کرده ايم و به جاي اينکه به غرب بنگريم بايد به عمق و ريشه و آبا و اجدادمان بنگريم.
او ادامه داد: ما مسلمانيم و پيرو پيغمبري که رفتار او با حيوانات شهره خاص و عام است. ما شنيده ايم که پيغمبر مرکبي داشت که هرگاه سوار بر آن جايي مي رفت به صاحبخانه مي گفت اول به حيوان آب و غذا بدهيد من بعدا مي خورم.
او گفت: فرهنگ ما مي گويد «ميازار موري که دانه کش است که جان دارد و جان شيرين خوش است» و من از علا مه محمدتقي جعفري شنيدم که وقتي يک مسلمان از جانوري نگهداري مي کند آن جانور 35 حق بر گردن نگهدارنده خود دارد. وي ادامه داد: حيوانات بخشي از زندگي ما بوده اند. در اسلا م آمده که سر بريدن و ذبح يک حيوان در مقابل حيوان ديگر ممنوع است و زرتشتي ها در روزهاي خاص گوشت
نمي خورند تا در آن روزها به دنبال شکار نروند و با کمال تاسف ما همه چيز را فدا کرده ايم و داريم از غربي ها تقليد مي کنيم درست مثل همان کلا غي که آمده راه رفتن کبک را ياد بگيرد و راه رفتن خود را فراموش کرد.
کهرم گفت: ما هم همانطور شده ايم، نبايد از گفتن واقعيت ها ناراحت شويم. نمونه بارز اين نامهرباني تورهاي عظيم ماهيگيري است که به خليج فارس انداخته مي شود و اين تورها هر جنبنده اي که در کف دريا زندگي مي کند جمع کرده و بيرون مي کشد و صيادان نامهربان فقط چندماهي را از بين آنها جدا مي کنند و بقيه جانداران را در خشکي نگه مي دارند و پس از مردن آنها را دوباره به دريا مي ريزند. اما آيا ايراني هاي قديم هم اين کارها را انجام مي دادند؟
او با تاسف گفت: ما سنت هاي گذشتگانمان را به فراموشي سپرده ايم. سنت هايي که آب در آن مقدس بود. من کودک بودم که مادربزرگم مي گفت آب مهريه فاطمه زهرا است، آن را آلوده نکن.
آن روزها آب، سبزه و هرچه از زمين مي رويد براي ما مقدس بود. آن روزها مي گفتند شکستن شاخه درخت مثل شکستن بال فرشتگان است و اين جمله پيامبر (ص) دهان به دهان مي چرخيد.
او گفت: نه در دين ما و نه در فرهنگمان اسراف وجود ندارد. اين مساله يک چيز نوظهور است.
دکتر کهرم در پايان گفت: ما هم اکنون 5 نوع
دلفين در خليج فارس داريم که متاسفانه در معرض خطر انقراض هستند و آنقدر باهوش هستند که
هرگز دست به
خودکشي نمي زنند. تنها موجودي که به لحاظ علمي ثابت شده که
خودکشي مي کنند، عقرب است که اين جاندار به محض احساس خطر خودش را نيش مي زند و مي ميرد.
وقتي عده اي به اشتباه
اعلام مي کنند که
دلفين ها
خودکشي کرده اند بايد بدانند
که ماه هميشه پشت ابر
نمي ماند
و سرانجام روزي پرده از اين حرف هاي بي اساس کنار
خواهد رفت و همه خواهند دانست که مرگ
دلفين ها بر اثر آلودگي محيط زندگيشان
بوده است نه خودکشی