پت شاپ پرشین پت
Follow Us
facebook twitter blog google

خبر های روز حیوانات خانگی

  • عکس سگ های خندان ◄ عکس سگ های خندان
      مجموعه عکس های زیبا دارای پرتره هایی از سگ های بامزه است که برای دوربین لبخند می زنند . پروژه "نمایش سگ" توسط الکساندر خوخلوف و ورونیکا ارشووا .
  • چرخ ورزش گربه ◄ چرخ ورزش گربه
      چرخ دویدن داخلی که برای گربه ها و حیوانات خانگی کوچک طراحی شده است را می توان بر روی یک دیوار محکم در خانه یا آپارتمان مدرن نصب کرد . چرخ ورزش گربه ساخته شده از چوب و فولاد ضد زنگ توسط HolinDesign . چرخ همستر بزرگ به گربه شما کمک می کند تا در شرایط فیزیکی عالی بماند.
  • هدفون‌های خلاقانه بی‌سیم ژاپنی ◄ هدفون‌های خلاقانه بی‌سیم ژاپنی
      هدفون‌های بی‌سیم Neko که توسط شرکت ژاپنی Radius طراحی شده‌اند ، از گربه‌ای الهام گرفته شده‌اند که در تخت خود جمع شده است. کیس شارژ گربه ای دارای سه نشانگر LED روشن به شکل ماهی است که با محبت "ال ای دی ماهی" نامیده می شود. هنگامی که آنها چشمک می زنند، این نشانه ای است که هدفون گربه شما باید تغذیه شود، فقط کابل شارژ را وصل کنید و اجازه دهید غذای الکتریکی جریان یابد.
  • ماهی مرکب غول پیکر در پرتغال ◄ ماهی مرکب غول پیکر در پرتغال
      مجسمه تعاملی یک ماهی مرکب قرمز غول پیکر که در اطراف ساختمان Fábrica da Cerveja در فارو، پرتغال پیچیده شده است ، که در ابتدا به عنوان آبجوسازی عمل می کرد. با گذشت زمان، Fábrica da Cerveja تغییر کاربری داده و اکنون به عنوان یک مکان فرهنگی عمل می کند و میزبان رویدادها، نمایشگاه ها و جشنواره های مختلف است. ماهی مرکب غول پیکر لومی طراحی شده توسط موراداواگا برای جشنواره مارس 2024 که در فارو، پرتغال برگزار شد، هنر، فرهنگ و خلاقیت را جشن می گیرد.
  • کوله پشتی لاک پشتی ◄ کوله پشتی لاک پشتی
      کوله پشتی چشم نوازی که به گونه ای طراحی شده است که شبیه لاک لاک پشت واقعی باشد، سرها را تبدیل می کند و شما را به یک لاک پشت نینجا تبدیل می کند . کوله پشتی لاک پشتی ساخته شده توسط Lisbanoe از چرم طبیعی دباغی شده گیاهی 5 تا 6 اونس. کوله پشتی خلاقانه فوق العاده بزرگ را می توان به عنوان بخشی از لباس TMNT استفاده کرد .
  • کیبورد بتمن ◄ کیبورد بتمن
      صفحه کلید کامپیوتری به شکل خفاش چاپ سه بعدی سفارشی با الهام از ظاهر و طراحی نمادین ابزارهای افسانه ای بتمن. صفحه کلید بتمن نسخه Vengeance ساخته شده توسط rain2 ، علاقه مندان به چاپ سه بعدی و عضوی از جامعه کیبوردهای مکانیکی. مکمل صفحه کلید Vengeance، ماوس کامپیوتر Batmobile است که برای مطابقت با زیبایی شناسی کیبورد با مضمون بتمن طراحی شده است.
  • سگ ربات ابتکاری ◄ سگ ربات ابتکاری
      سگ ربات ابتکاری مجهز به نازل های خلاء در هر پا که برای تمیز نگه داشتن سواحل، پارک ها و کوچه های ما طراحی شده است. ربات سگ جاروبرقی VERO می تواند زباله ها، به ویژه ته سیگارها را از زمین هایی که برای ربات های چرخ دار چالش برانگیز است جمع آوری کند. با استفاده از تشخیص زباله پیشرفته و عملکرد مستقل، VERO به زباله ها نزدیک می شود و جاروبرقی ها را فعال می کند.
  • جعبه کنترلر Wolverine Xbox ◄ جعبه کنترلر Wolverine Xbox
      کاور قابل چاپ سه بعدی کنترلر Xbox شما را به لباس زرد نمادین می پوشاند و پنجه هایی به پشت کنترلر اضافه می کند. جعبه کنترلر Wolverine Xbox طراحی شده توسط Do3D از فیلم مورد انتظار "Deadpool & Wolverine" الهام گرفته شده است. کاور Wolverine کاملاً با " Cheeky Deadpool Xbox Controller " جفت می شود و طرفداران را تشویق می کند که از لوازم جانبی مضمون با هم استفاده کنند.
  • مجسمه کبوتری بزرگ ◄ مجسمه کبوتری بزرگ
      در اکتبر 2024، های لاین شهر نیویورک مجسمه کبوتری بزرگ 21 فوتی را به نمایش می گذارد که متن را بر روی بناهای سنتی تغییر می دهد. مجسمه "دایناسور" از یک کبوتر که توسط هنرمند با استعداد ایوان آرگوت طراحی شده است . دایناسور که برای تداعی در مقیاس عظیم و تبار باستانی خود نامگذاری شده است، در مورد انقراض و بقا منعکس می شود. این به آینده‌ای اشاره می‌کند که در آن، مانند دایناسورها، انسان‌ها ممکن است ناپدید شوند و بقایای انعطاف‌پذیری مانند کبوتر را پشت سر بگذارند. کبوتر غول پیکر مجسمه های غول پیکر به جای ارج نهادن به شخصیت های تاریخی، کبوتر روزمره را که شهرنشینی همه جا حاضر اما اغلب نادیده گرفته می شود، بالا می برد. کبوتر دایناسور در نیویورک اینستالیشن هنری گذشته داستانی کبوتر را به عنوان یک حیوان اهلی و پرنده پیام رسان زمان جنگ جشن می گیرد. دایناسور ایوان آرگوت این به طنز نشان می دهد که کبوترها، با مقاومت شهری و ریشه های مهاجر خود، به اندازه هر شخصیت تاریخی، سزاوار جایگاهی بر روی پایه هستند. ایوان آرگوت کبوتر دایناسور "دایناسور" وعده می دهد که پرها را به هم بزند و عمیقاً در بین مردم نیویورک طنین انداز شود. ایوان آرگوت کبوتر مجسمه کبوتر غول پیکر توسط ایوان آرگوت توسط های لاین سفارش داده شد . کبوتر در نیویورک مجسمه کبوتر فوق واقع گرایانه «دایناسور» در ماه اکتبر در های لاین فرود می آید. ایوان آرگوت کبوتر غول پیکر
  • لامپ LED قابل شارژ با الهام از پرندگان ◄ لامپ LED قابل شارژ با الهام از پرندگان
      لامپ LED قابل شارژ با گیره یکپارچه از لطف و زیبایی پرندگان در طبیعت الهام می گیرد. قسمت پایینی CLIPPY به صورت گیره طراحی شده است که به نور پرنده اجازه می دهد به راحتی به سطوح مختلف متصل شود. قطعه ای از طبیعت در خانه شما. برای نورپردازی فوری آن را در هر جایی گیره دهید. CLIPPY Mood Light توسط Junyoung Jang و Joonhyeok Heo طراحی شده است
12345678910بعدیآخرین
(1 - 10) / 29355    |     صفحه 1 از 2936
RSS

GetPagedList: 0,440,,False,False,False,CreationDate,0,10

معرفي نژاد گربه


اخبار ومقالات - گالری


نمایش متن مقالات

چشم در چشم پلنگ

!
بیژن فرهنگ دره شوری:
بیژن فرهنگ دره‌شوری، متولد سال 1322 در منطقه‌ای ایلاتی در گچساران کهگیلویه و بویراحمد است. 38 سال فعالیت مستمر در حوزه محیط‌زیست کشور و سال‌ها عکاسی از طبیعت و حیات‌وحش سراسر ایران باعث شده تا همه او را به عنوان حامی بزرگ طبیعت ایران بشناسند. دره‌شوری بسیاری از سال‌های عمرش را به مطالعه در حوزه‌های آبخیزداری و شناسایی حیات‌وحش ایران اختصاص داده و با سازمان‌ها و دانشگاه‌های مختلف کشور در اجرای طرح‌های زیست‌محیطی همکاری کرده است. مطلب زیر، شرح تجربه‌ای ا‌ست منحصر به‌فرد از رو در رو شدن با یک پلنگ؛ تجربه‌ای که کمتر کسی در جهان از سر گذرانده. دره‌شوری برای عکاسی از یک پلنگ، پس از سال‌ها تلاش به قول خودش دو بار با این گوشتخوار زیبا دست به یقه شده که شرح کامل آن‌را در زیر می‌خوانید.



«این پلنگ که در برابر دوربین عکاس، به ظاهر آرام و خونسرد نشسته، همان پلنگی است که با دره‌شوری رودررو شده. به گفته او، پلنگ با نزدیک شدن آنها کنار بوته‌ای پنهان شد و موقعیت را کاملا زیرنظر گرفت تا در وقت مناسب بتواند از خود دفاع کند. البته دره‌شوری تعریف می‌کند و این پلنگ دو بار وقتی به محدوده پنهان شدن‌اش زیادی نزدیک شدند به آنها حمله کرده اما آسیبی به هیچ‌کدامشان نرسانده است»





اولین بار در پارک ملی گلستان بود که پلنگ دیدم؛ چندتایی بودند. همیشه احتیاط می‌کردم و زیاد نزدیکشان نمی‌شدم، فقط از دور رد می‌شدم و نگاهی به آنها می‌انداختم. اولین‌بار که به این جانور زیبا نزدیک شدم، وقتی بود که یکی از آنها را به ارومیه منتقل کردیم. با همین پلنگ چند باری هم در ارومیه چشم در چشم شدم ولی بی‌خیال می‌شدم و می‌رفتم پی کار خودم. آن‌موقع زیاد از عکاسی خوشم نمی‌آمد و برای همین هم همیشه دوربین تلسکوپ همراه داشتم تا اینکه یک بار در منطقه کلاه‌قاضی اصفهان، صحنه شکار یک پلنگ را دیدم. به همراه همکارانم بالای صخره‌ای بودیم و مشغول نگاه کردن به یک گله بز و پازن. وقتی دوربین تلسکوپ را چرخاندم پلنگ را دیدم؛ کمین کرده بود. این حیوان اوج تکامل جانوری است؛ گوش‌هایش، چشم‌هایش، عضلات محکم بدنش، دست‌های پرتوانش. واقعا که در زیبایی و توانایی تام و تمام است. آن‌قدر ماهرانه و حرفه‌ای کمین گرفته بود که با خود فکر کردم این‌کار از هیچ شکارچی‌ای برنمی‌آید. روی شکم آرام می‌غلتید و جلو می‌آمد، حتی صدای یک سنگریزه شنیده نمی‌شد. ناگهان دوتا بزغاله با هم دعوا کردند و گذاشتند دنبال هم. نزدیک پلنگ که رسیدند، او را دیدند، سر و صدا کردند و گله فرار کرد. پلنگ از روی زمین بلند شد و کاملا خونسرد به طرف ما آمد. زیر صخره‌ای که ما نشسته بودیم سنگابی قرار داشت. آمد کنار این سنگاب مکث کرد، دو مچ قوی‌اش را گذاشت کنار سنگاب و زبانش را بیرون آورد و شکل یک ملاقه کرد تا آب بخورد. چند باری آب خورد و ما هم تماشایش می‌کردیم؛ بدنش، شکل و شمایلش، عضلاتش ...؛ واقعا زیبا بود و ما در سکوت مطلق مثل مجسمه محو تماشای او شده بودیم. آب که خورد، برگشت و رفت. بدنش موقع حرکت تکان می‌خورد؛ شانه‌ها و ماهیچه‌هایش بالا و پایین می‌رفت، بدنش برق می‌زد و رنگ زیبایش چشم ما را خیره کرده بود. دوربین عکاسی نداشتم و تازه اینجا بود که به ارزش عکس پی بردم. با خودم گفتم چرا از پلنگ عکس نمی‌گیرم؟ و همین سوال شروع تلاش‌های من برای گرفتن عکسی از این جانور زیبا شد.
20 سال تمام طی کارها و پروژه‌های مختلفی که در دست داشتم، عکاسی از پلنگ هم در برنامه‌ام بود؛ بارها به منطقه می‌رفتم و کمین می‌کردم. همه‌جا دنبالش بودم تا بتوانم عکسی از او بگیرم. بارها دیدمش ولی نمی‌شد؛ همیشه پلنگ من را زودتر دیده بود و برای همین یا پشت بوته‌ای پنهان می‌شد یا فاصله‌اش از من زیاد بود تا اینکه یک روز با او رو در رو شدم.
حدود سال‌های 71 یا 72 بود که در پارک ملی بمو در استان فارس پلنگی را در دشت دیدم. من را که دید رفت به سمت کوه و من هم به دنبالش. خسته شده بود. من یال چپ کوه را گرفتم و دور زدم و آمدم جلوی او ایستادم. نرسیده به دره دو‌سو بود. پلنگ من را که دید سریع رفت پشت یک بوته پنهان شد. من از داخل لنز نگاه کردم، چیزی معلوم نبود. به یکی از همکاران که همراه من بود گفتم سنگی به سمت بوته پرت کند تا وقتی از جایش بلند شد و خواست فرار کند من عکسش را بگیرم. دوست من جرات این کار را نداشت که از روبه‌رو به سمتش سنگ بیندازد، برای همین هم کوه را دور زد و رفت پشت پلنگ. من دوربین را آماده کرده بودم تا به محض اینکه پلنگ بیرون پرید عکس را بگیرم. همراه من پشت پلنگ رسیده بود اما آن‌ را نمی‌دید. جای پلنگ را نشانش دادم و او هم سنگ را انداخت. پلنگ ناگهان بیرون پرید اما به من فرصت نداد و آمد در نیم متری من ایستاد. صحنه عجیبی بود؛ دمش را مثل شلاق بالا و پایین می‌کرد و چشم در چشم من دوخته بود. چشم‌هایش رنگ عسل، پوستش تمیز و براق، دور و بر دماغش آن‌قدر تمیز بود که انگار چندباری با شامپو صورتش را شسته، برق می‌زد. من کاپشنم را درآورده بودم و گرفته بودم به سمتش و همین‌جوری به هم نگاه می‌کردیم؛ چشم در چشم. ناگهان فریادی کشید که آسمان و زمین لرزید. هنوز هم صدای فریادش در گوش من مانده. کمی صبر کرد، بدنش را آرام کرد، لب‌هایش را جمع کرد، غرغری کرد، برگشت و با وقار از من دور شد. انگار به من گفت: «برو رد کارت». همراه من که تمام این صحنه را دیده بود به من گفت: «دیگر دنبالش نرو». من هم گفتم: «نه نمی‌روم، با هم توافق کرده‌ایم که کاری به کارش نداشته باشم». پلنگ پای کوه رسید، من هم آماده عکاسی بودم ولی پشتش به من بود. ناگهان ایستاد و نگاهی به من کرد، من هم یک فریم عکس گرفتم، بعد هم رفت.
چندماه بعد باز هم در شیراز اتفاق دیگری برایم افتاد و دوباره با پلنگ رو‌دررو شدم. آن زمان همسر یکی از سران خانواده‌ ایلخانی به نام سالار حشمت که مرد بسیار شجاع و معروفی بود و شکارچی ماهر و سوارکار خبره‌ای، من را خواست. سالار حشمت سال‌ها پیش فوت کرده بود اما مردم برای او و خانواده‌اش احترام زیادی قائل بودند. وقتی پیغام بی‌بی ـ همسر سالار ـ به من رسید خیلی تعجب کردم و زود رفتم خدمت ایشان. بی‌بی گفت: «خیلی وقت است که آهو ندیده‌ام. می‌دانی که سالار چقدر آهو دوست داشت؟» گفتم: «بله می‌دانم»گفت که می‌خواهد آهو ببیند. پا به سن گذاشته بود و چشمش زیاد سو نداشت، برای همین هم از او پرسیدم: «بی‌بی در چند متری می‌توانی آهو ببینی؟» گفت: «تا 70-60 متری‌اش برسیم، می‌بینم»گفتم: «فردا آماده باش که خدمتتان می‌آیم» و رفتم تا وسایل این کار را آماده کنم.
آن‌موقع یک پیکان داشتم. وسایل مورد نیاز را برداشتم و گذاشتم داخل ماشین. با خودم گفتم بی‌بی را صندلی جلو می‌نشانم و همسرم را هم در صندلی عقب، خودم هم شوفرشان می‌شوم تا بی‌بی را ببرم آهو را نشانش بدهم. فردا بعدازظهر که رفتم خانه بی‌بی، دیدم چهار پنج تا لندرور گوشه و کنار پارک کرده. زیاد توجهی نکردم. وقتی وارد خانه بی‌بی شدم دیدم تمام بستگانش خبردار شده‌اند که بی‌بی می‌خواهد آهو ببیند، آنها هم آمده‌اند که ببینند. بی‌بی را در پیکان خودم نشاندم و به همراه لندرورها رفتیم برای تماشای آهو. نرسیده به چشمه چاه مکی، آهوها را کنار جاده دیدم. همین‌طور ایستاده بودند و تکان نمی‌خوردند. نزدیک‌تر رفتم و به 300متری‌شان رسیدم، باز هم تکان نخوردند، به 200متری، 100متری، 50 متری‌شان رسیدم و بازهم تکان نخوردند. گفتم: «بی‌بی! آهوها را می‌بینی؟» گفت: «بله دیدم. خیلی عالی است». خوشحال بود. لندرورها هم پشت من آمدند و ایستادند که ناگهان آهوها دویدند و همزمان آن‌طرف‌تر پلنگی سرش را از بوته‌ای بیرون آورد. تازه متوجه قضیه شدم؛ آهوها مدتی بود که حضور پلنگ را حس کرده و بوی او را گرفته بودند اما نمی‌دانستند کجاست. برای همین هم ایستاده بودند تا رد جای او را بگیرند.
پلنگ نگاهی به ما کرد و آرام‌آرام رفت به سمت دشت. می‌دانستم از دیدن ما و آن‌همه لندرور ترسیده اما به خاطر غرورش نمی‌خواهد ترسش را بفهمیم. با خودم گفتم با پیکان نمی‌توانم خودم را به پلنگ برسانم برای همین هم به محمدخان- نوه بی‌بی- که راننده قابلی بود گفتم: «من را به پلنگ برسان تا از او عکس بگیرم». او باید طوری من را به پلنگ می‌رساند که بتوانم از شیشه طرف راست عکس‌اش را بگیرم، برای همین هم محمدخان با سرعت از پلنگ جلو زد و چرخید تا طرف راست لندرور به سمت او باشد. اما پلنگ ناگهان روی زمین و پشت یک بوته خوابید. با لنز دوربین نگاهش کردم، دیدم از کنار بوته ما را می‌پاید. به محمدخان گفتم جلوتر برود، او هم آرام‌آرام جلو رفت. به حدود 12متری‌اش که رسیدیم یک لحظه دیدم پلنگ پنجه‌هایش را به زمین فشار داد. دیدن این صحنه فقط یک لحظه طول کشید چون ناگهان خودش را کوبید به در ماشین و سریع فرار کرد. تمام این فاصله را با یک جهش پریده و ما را میخکوب کرده بود. من پیاده شدم و دیدم جای پنجه‌هایش روی در ماشین مانده. پریدم داخل ماشین و به محمدخان گفتم برود دنبالش. پلنگ کوه جنوبی را رها کرد و زد به دامنه شمالی کوه. من چندتایی عکس خوب گرفتم و گفتم حالا که به من اخطار داده، دیگر دنبالش نروم. محمدخان گفت: «برای من کاری ندارد بگیرمش، بروم دنبالش؟» نمی‌خواستم و دودل بودم ولی گفتم: «برو». دوباره با لندرور از او جلو زدیم و دوباره پلنگ پشت بوته‌ای خوابید. فاصله‌مان با او حدود همان 12متر بود. دوربین را از پنجره ماشین بیرون آوردم عکس بگیرم که یکهو دیدم لنز تاریک شد. لنز دوربین من در دهان پلنگ بود. خودش را با یک خیز رسانده بود و دوربین را به دندان گرفته بود و داشت لنز را می‌جوید. خیلی کم تقلا کرد و وقتی نتوانست دوربین را از چنگ من دربیاورد، جستی زد و رفت. جای نیش‌های بالا و پایین دهانش روی لنز من مانده بود که البته هنوز هم آن لنز را یادگاری نگه داشته‌ام. رودررویی با پلنگ، نوک هرم حیات‌ وحش ایران برای من بهترین اتفاق زندگی‌ام است.
منبع:hamshahrimags
__________________
محصولات فروشگاه مرتبط با این مقاله
نظرات کاربران
ثبت نظر
نام شما
ایمیل شما
نظر شما
ارسال به دوستان
نام شما
ایمیل شما
ایمیل گیرنده
توضیحات
کد امنیتی
کد CAPTCHA
کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید
:                شبکه های اجتماعی پرشین پت را دنبال کنید 

face.jpg (205×206)   tw.jpg (204×224)pin.jpg (204×224)

جدیدترین مقالات

◄ گدایی کردن در حیوان شما
◄ عقیم سازی
◄ جوش در سگ ها
◄ ورزش دادن گربه ها
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از گربه
◄ کتامین
◄ كتاب(7)
◄ چه مواد غذایی برای سگ مفید است؟
◄ چگونگي نصب برنامه و ورود به برنامه
◄ فيبر ها
◄ انتخاب اسم برای سگ نر
◄ حالا من چی کار کنم ؟
◄ گربه های ناز نازی
◄ German Shorthaired Pointer
◄ فروش گربه پرشین کت
◄ فصل چهارم
◄ گربه و نازایی ! توهم یا واقعیت؟
◄ مهناز افشار و دلفین
◄ British Shorthairs
◄ ماهي و ماهي خور
◄ شباهت حيوانات
◄ عکس سگ های خندان
◄ Dog Fashion
◄ دکتر هومن و جراید
◄ انگل های داخلی در سگ ها
◄ معرفی دکتر شیری
◄ iهیولا ها
◄ قارچی معده در پرندگان
◄ پرورش لارو آناباتوئیدها (ترجمه)
◄ Metynnis Fasciatus
◄ شارک دم قرمز - Red Tailed Shark
◄ اپیلاتی دهان آتشی - firemouth epiplaty
◄ اطلاعات عمومی خانواده سیکلیده ها 2
◄ دراگون – Dragon
◄ مارماهی الکتریکی - electrophorus electricus
◄ سیچلاید های افریقایی
◄ اسب دریایی - Hippocampus
◄ جلبک ها اکواریوم های اب شیرین
◄ بخاری آکواریوم - Aquarium Heater
◄ انجماد اسپرم - How To Glaciation spermatozoon
◄ رفتار درماني براي سگها
◄ پولیوما ویروس در پرندگان
◄ تغذیه ایگوانا
◄ قیمت روز خودرو
◄ سگ پیتبول
◄ شی هوا هوا
◄ Belgian Sheepdog
◄ پیشینه سالوکی (تازی)
◄ رژیم غذایی مناسب برای مقابله با سوءهاضمه در اسب (ترجمه)
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از سگ
◄ آموزش استفاده از جعبه خاک به خرگوش
◄ ایورمکتین در سگ ها
◄ گربه نژاد هیمالین
◄ تراریوم برای خزندگان
◄ غدای بچه گربه
◄ یازده سال اسارت سگ
◄ حقوق حیوانات از ۱۴ قرن قبل در اسلام مطرح شده است
◄ سگ در ایران باستان
◄ رفتار شناسي در حيوانات
◄ مردی که سگ همسایه اش را خورد+عکس
◄ Z
◄ بیضه ها
◄ انگل ژيارديا (اين تک سلولي خطرناک)
◄ "وگانیسم"
◄ عمر حیوانات چقدر است
◄ نگهداری از رتیل اوسامبارا بابون
◄ یوزپلنگ
◄ خرگوش به عنوان حیوان خانگی
◄ درماتوفیتوز (Dermatophytosis)
◄ کم خونی فقر آهن در گربه ها
◄ انواع مسمومیت های شیمیایی و غذایی در سگ
◄ حیوانات در برف
◄ زشت‌ترین سگ دنیا»
◄ پیراهنی برای عاشقان گربه
◄ نی نی های بامزه در لباس حیوانات
◄ پرشین پت نماینده انحصاری فربیلا در ایران
◄ چرا سگ ها به دنیال دم خود میگردند
◄ | German Wirehaired Pointer
◄ Redbone Coonhound
◄ Chinook
dram film izle