شاید در نظر اول ، این پیشنهاد بی رحمانه به نظر برسد ولی باید به کسانی اندیشید که با قانون فعلی ، در آینده چهره هایشان را در اسیدپاشی از دست خواهند داد ولی با وضع قانون جدید ،هرگز دچار اسیدپاشی نخواهند شد. همچنین باید خود را جای کسانی گذاشت که در یک لحظه ، قربانی بی وجدانی فرد دیگری شده و زندگی عادی خود را برای همیشه از دست می دهند.
، بار دیگر اسیدپاشی فاجعه آفرید و یک بار دیگر دختری جوان در مشهد قربانی ناجوانمردی شد
اسیدپاشی ، هر چند پدیده ای نوظهور نیست ، اما در سال های اخیر رو به تزاید بوده و حتی گاه ، مانند پرونده "آمنه" ابعاد خبری بین المللی نیز پیدا کرده است.
هر چند در نظام حقوقی ایران ، "قصاص" یک امر پذیرفته شده است ، اما نکته ای که باعث شده هیچگاه اسیدپاش ها قصاص نشوند ، این است که به لحاظ عملی ، نمی توان آسیبی که اسیدپاش بر قربانی وارد کرده را دقیقاً و به طور مساوی درباره خود او اجرا کرد. این در حالی است که قانوناً و شرعاً باید بین جنایت و قصاص ، انطباق کامل وجود داشته باشد.
دقیقاً به همین خاطر است که اسید پاش ها ، هرگز قصاص نمی شوند و صرفاً به پرداخت دیه و حبس محکوم می شوند.اسید پاشی
بدیهی است که حتی زندان طویل المدت یا پرداخت چند ده میلیون تومان پول ، نمی تواند بازدارندگی لازم را داشته باشد و حتی از منظر عدالت نیز ، چنین وضعی قابل توجیه و پذیرش نیست زیرا اسیدپاش ، بعد از مدت ها اقامت رایگان و هر چند سخت در زندان ، آزاد می شود و به جریان عادی زندگی اش بر می گردد ولی دختر جوانی که چهره اش را برای همیشه از دست داده ، هیچگاه و هیچگاه ، به روال عادی زندگی بازنخواهد گشت و فرصت های آن ، از ازدواج و مادر شدن گرفته تا تحصیل و اشتغال و سفر و ... را از دست خواهد داد.
یکی از علل وضع مجازات ، پیشگیری از وقوع جرم است. اگر مجازات بازدارندگی نداشته باشد ، به کار جامعه نمی آید. درباره اسیدپاشی نیز تنها مجازاتی که می تواند تا حدی انگیزه اسید پاشی را کاهش جدی دهد ، پاشیدن اسید بر روی اسیدپاش است.
اسید پاش ، وقتی در حال تصمیم گیری برای انجام جنایت است ، عمق مصیبت طرف مقابل را تصور می کند و ترغیب به انجام جنایت می شود. اگر او ، در هنگامی که چهره سوخته قربانی را تصور می کند ، چهره سوخته خودش را نیز تصور کند ، قطعاً در انجام جنایت ، دچار تردید می شود. ولی وقتی بداند که هیچ قدرتی نخواهد نتوانست مقابله به مثل کند و بر چهره اش اسید بپاشد و حداکثر - آن هم در صورتی که گیر بیفتد - به زندان می رود ، انگیزه بیشتری برای ارتکاب جنایت پیدا می کند.
در واقع ، اسید پاش ، جرم و مجازات را سبک و سنگین می کند و به این نتیجه می رسد آسیبی که او بر قربانی وارد می کند ، بیشتر از آسیب احتمالی است که قانون بر خودش وارد خواهد کرد.
اما راهکار عملی و حقوقی چیست؟
همان طور که گفته شد ، "قصاص" به دلیل ناممکن بودن تساوی ، عملاً منتفی است ، هر چند که در ماده های قانون و بر روی کاغذ، وجود داشته باشد!
اسیدپاشیبنابراین باید به سراغ مجازات های تعزیری رفت و با وضع قانونی ، پاشیدن اسید بر روی اسید پاش را ، به عنوان یک مجازات تعزیری ، در قانون گنجاند کما این که هم اکنون ، زندانی کردن او ، به عنوان مجازات تعزیری در قانون وجود دارد. همچنین می توان در کنار این ، قربانی را به دریافت دیه بدل از قصاص مجاز دانست تا حق فردی او نیز حفظ شود.
شاید در نظر اول ، این پیشنهاد بی رحمانه به نظر برسد ولی باید به کسانی اندیشید که با قانون فعلی ، در آینده چهره هایشان را در اسیدپاشی از دست خواهند داد ولی با وضع قانون جدید ،هرگز دچار اسیدپاشی نخواهند شد. همچنین باید خود را جای کسانی گذاشت که در یک لحظه ، قربانی بی وجدانی فرد دیگری شده و زندگی عادی خود را برای همیشه از دست می دهند.
البته شاید عده ای دوباره همان مباحث تکراری را مطرح کنند که باید به اصلاح ریشه ای پرداخت و فرهنگسازی کرد و نظایر این حرف ها . این سخنان البته درست و منطقی هستند ولی نمی توان مجازات های بازدارنده را موقوف به زمان نامعلومی کرد که در آن زمان ، انشاء الله جامعه به حدی از کمال برسد که اساساً چنین مشکلاتی وجود نداشته باشد. هم باید اصلاحات فرهنگی و اجتماعی با نگاه بلند مدت انجام شود و هم مجرمینی که به زندگی دیگران رحم نمی کنند ، به شدیدترین شکل مجازات شوند تا دستکم دیگران ، ادامه دهنده راه آنها نباشند.
اصلاح
قانون مجازات اسید پاشان ، وظیفه سنگینی است که بر دوش نمایندگان مجلس است ؛ کافی است آنها ، برای لحظه ای دختر خود را در لحظه ای تصور کنند اسید سوزان بر سر و صورتش پاشیده می شود و زندگی اش ویران.