جام جم آنلاین: خیابان فرمانیه تهران این روزها 2 باغش را از دست داده، باغ حقیقی و باغ بهزیستی. در عوض صاحب 2 برج شده، ساختمانهایی 10 طبقه كه قامت بلندشان خیابان باریك فرمانیه را دلگیر كرده است.
در خیابانها و كوچههای شمیران میشود فهمید آنچه اهمیت ندارد، درخت است، چون اگر درختها قطع شوند و پی ساختمانها ریخته شوند خیلی زود میشود به پول رسید. این ترفند كمی قدیمی است اما هنوز هم صاحبان باغها برای اینكه برج بسازند و درگیر باغداری نباشند، درختها را خشك میكنند، شاید با آبیاری به وسیله آب صابون و شاید هم با اسید و شاید هم با ندادن آب به باغ.
هنوز هم در كوچههای باریك و پیچ در پیچ شمیران درست در حلقه ساختمانهای ناموزون آن دیوارهای كاهگلی كوتاهی هست كه باغهایی را محصور كردهاند، اما میشود از بالایشان درختهایی را دید كه خشك شدهاند و رنگشان به سیاهی میزند. مردم میگویند كسی سراغ این باغها نمیآید، نه اینكه نتوانند بلكه برای اینكه زودتر خشك شوند و اجازه قطع درختانشان را بگیرند و آن وقت به جای باغی كه به درد صاحبش نمیخورد، برجهایی نهچندان زیبا ساخته شود كه اگر برای كسی آب ندارد، لااقل برای صاحبانش نانی چرب داشته باشد. امروز از باغهای شمیران و طراوت مناطق ییلاقی شمال تهران جز عكس و خاطرهای در كتابها چیزی باقی نمانده است. باغهای شمیران دیروز با درختان انبوهش امروز تلی از آجر و سیمان است كه عمودی ایستادهاند؛ همان قربانیان توسعه ناپایدار كه روند تخریبشان هنوز هم ادامه دارد، بیشتر شبیه یك روایت شیرین است. روایت روستای سرسبز ولنجك، فرمانیه، پل رومی، چاله هرز، داوودیه، دزاشیب، دربند، گلابدره ، زرگنده و چیذر، اما حقیقت دارد. از آنها جز لكههای سبز رنگ محو میان ساختمانهای خاكستری چیزی باقی نمانده است.دستكاری در سیمای طبیعی شمیران البته ریشه در زمان دارد، چه آن وقت كه متنفذین و رجال سیاسی و كارمندان عالیرتبه عهد رضاشاه در باغها بناهای جدید میساختند و ساخت بناهای مستقلاتی رواج داشت و چه آن زمان كه باغهای شمیران به دست سوداگران ساختمانی افتاد و كار آنقدر رونق گرفت و پیش رفت تا شمیران دوراز تهران به پایتخت وصل شد.
ما اسمش را میگذاریم برجسازی، اما شهرداریها نام برج باغ رویش گذاشتهاند، یعنی ساخت و ساز در باغها به طوری كه هم باغ را حفظ كنیم و هم از برجسازی عقب نمانیم! از برجسازی اما عقب نماندیم، ولی باغهایمان را از دست دادیم. امروز راه رفتن در كوچهها و خیابانهای شمیران لطفی ندارد.
البته اگر در تمام این سالها قانون رعایت میشد، دامنه آسیب به باغهای شهری تا این حد گسترده نمیشد. مقررات مربوط به برج باغها میگوید ساخت و ساز در باغات پراكنده در تهران كه غالبا در میانه بافتهای شهری قرار گرفتهاند باید تابع ضوابط دستورالعمل ماده 14 باشند، یعنی سطح اشغال آنها به جای 60 درصد معمول در قطعات مسكونی تنها 30 درصد باشد. اگر این قانون اجرا میشد 70 درصد مساحت باغهای تهران هنگام ساخت برج نجات پیدا میكرد، اما گشتی كوتاه در مناطق شمالی شهر بخوبی نشان میدهد سطح اشغال بعضی برجها نه 30 درصد، بلكه بسیار بیشتر از این مقدار است. تازه اگر درختان باقیمانده باغ به خاطر عملیات ساختمانسازی خشك نشوند و از ته بریده نشوند. قانون ـ قانون حفظ و گسترش فضای سبز ـ البته حرفهای بهتری هم در دفاع از باغها دارد، به طوری كه اگر مالكان، متصرفان یا ساكنان باغها در نگهداری درختان كوتاهی كنند و عمدا آنها را آبیاری نكنند یا به هر طریق دیگر به آنها آسیب بزنند، شهرداری میتواند با گرفتن مجوز از مرجع قضایی اقدام به نگهداری و آبیاری درختان كند و هزینههای صرف شده را از مالكان بگیرد. همچنین مطابق قانون، مالكان باغها باید به ازای هر درختی كه با اجازه شهرداری قطع میكنند، نهالهایی با بن حداقل 10 سانتی متر بكارند و تعرفه عوارض قطع درخت را نیز بپردازند. این در حالی است كه قانون علاوه بر پیشبینی مجازات حبس برای متخلفان از این قوانین تاكید دارد، در صورتی كه قطع درخت یا اقدامات تخریبی از سوی مالكان به نحوی باشد كه باغ از حالت باغ بودن خارج شود تمام زمین به نفع شهرداری ضبط شده و صرف خدمات و فضای سبز عمومی شهر خواهد شد.
نكته: ما اسمش را میگذاریم برجسازی، اما شهرداریها نام برج باغ رویش گذاشتهاند، یعنی ساخت و ساز در باغها به طوری كه هم باغ را حفظ كنیم و هم از برجسازی عقب نمانیم. از برجسازی اما عقب نماندیم، ولی باغها را از دست دادیم
اما این قوانین اجرا نمیشود، چون اگر غیر از این بود ضرورتی نداشت مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران اظهار نگرانی كند كه اگر باغهای تهران تخریب شود تا 5 سال دیگر كسی در پایتخت زنده نخواهد ماند. البته قرار بود شورای شهر تهران برای نجات باغها، آنها را كه بیشتر در معرض خطرند خریداری كند، ولی به نظر میرسد كمبود بودجه و شاید هم نداشتن نگاه آیندهنگر نسبت به تهران، مانع پیشرفت سریع این كار شده است. این در حالی است كه شناسنامهدار كردن درختان باغات و استفاده از سیستم gis برای تهیه نقشههای هوایی از باغاتی كه درختان آن به عمد خشكانده میشوند نیز جدی گرفته نشده است، چون اگر اینچنین بود مسوولان نیز مثل ساكنان محلات مختلف از آنچه بر سر باغها میآمد، خبردار میشدند. البته حسن بیادی، از اعضای شورای شهر تهران نابودی باغهای پایتخت را به شیوهای دیگر تفسیر میكند. او در گفتوگو با «جامجم» میگوید: اگر در تمام این سالها مصوبه شورای شهر در مورد برج باغها بدقت اجرا میشد، یعنی به مالكان باغها فقط اجازه ساخت در 30 درصد مساحت باغ داده میشد، مشكلات امروز پیش نمیآمد. درواقع بخشی از مشكلات امروز برج باغها در تهران به خاطر نبود نظارت دقیق شهرداری و مهندسان ناظر بر روند ساخت و سازها ایجاد شده است، در حالی كه برخی مشكلات بزرگتر هم وجود دارد كه كمتر به آنها توجه میشود.
بیادی ادامه میدهد: باغهای تهران محدودیتهای زیادی دارند بویژه محدودیت در تامین آب یعنی، نه به آنها اجازه حفر چاه داده میشود و نه قناتی باقی مانده كه با استفاده از آنها باغها را آبیاری كنند. آب شهری هم قیمت زیادی دارد، پس برای همین است كه مالكان باغها ترجیح میدهند دست به ساخت و ساز بزنند، در حالی كه قیمت باغها نیز نسبت به ملكهای مجاوری كه ساخته شدهاند بسیار ارزانقیمت است و طبیعتا صاحبان آنها به جای نگهداری از باغ تمایل به ساخت و ساز پیدا میكنند. البته بیادی در حالی به چنین موضوعی اشاره میكند كه یكی از بندهای قانون حفظ و گسترش فضای سبز تاكید دارد. اگر صاحبان باغها به عمد آنها را خشك و در نگهداری از باغها قصور كنند شهرداری میتواند این باغها را به نفع شهر مصادره و آنها را احیا كند، اما پاسخ بیادی به این قانون نیز این است كه مگر شهرداری توان مالی خرید همه این باغها یا توان آبیاری همه آنها را دارد؟
البته اگر شهرداری واقعا قصد نجات باغها را داشته باشد، به نظر در تامین اعتبار لازم برای این كار چندان دست و پا بسته نیست، ولی سوال این است كه چرا مصوباتی پشت سر هم مطرح میشود در حالی كه از حد توان دستگاهها خارج است؟
بیادی نیز در گفتوگو با «جامجم » تاكید میكند وجود چنین مصوباتی واقعا جای بحث دارد، ولی در ادامه توضیحاتش همچنان بر این عقیده است كه نگهداری از باغها در شرایط فعلی به هیچ وجه به صرفه نیست. او در ادامه گفتههایش در پاسخ به وعده شورای شهر تهران برای خرید باغهایی كه در معرض نابودی هستند نیز پاسخی مشابه گفتههای قبلیاش میدهد، چراكه معتقد است شورای شهر به هیچ وجه بودجهای برای خرید باغهای در معرض خطر ندارد.
این گفتهها نشان میدهد حفظ طبیعت در تهران باید حتما به صرفه باشد، چون اگر منافع اقتصادی نداشته باشد، حتما قربانی مصلحتها میشود. شكی در این نیست كه ساخت و ساز در منطقه شمیران واقعا سودآور است، حتی میتواند سرنوشت مالی مالكان باغها را از نو بنویسد، اما اگر همین درختان باقیمانده هم از بین بروند آیا كسی میتواند فرمولی اختراع كند كه به جای درختان، برجهای بتونی چندطبقه برای مردم اكسیژن تولید كنند؟
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.