خبرگزاري آريا- سال 1796، سر آغاز گامي در دانش پزشکي بود که توانست جان ميليون ها تن را از مرگي شوم نجات دهد: آغاز فرآيند
واکسيناسيون عليه
آبله به همت ادوارد جنر، دانشمند انگليسي.
ادوارد جنر، در سال 1749 دز برکلي پا به
جهان گذاشت و 6 سال بعد پدرش را از دست داد. چنين بود که قيوميت وي به برادر بزرگترش سپرده شد. وي تحصيلات آغازين را در مدارس محلي گذراند و خيلي زود به تاريخ طبيعي علاقه مند شد. از ميان استادان او در پزشکي مي توان به دانيل لادو، جراح اهل سادبري اشاره کرد.
جنر به محض رسيدن به سن 21 سالگي به لندن رفت تا زير نظر جان هانتر، پزشک مشهور آن دوران تحصيلات خود را ادامه دهد. دو سال بعد بود که به استخدام سر جوزف بنکس در آمد تا نمونه هاي جانوري را که در سفر اول کاپيتان کوک جمع آوري کرده بود طبقه بندي کند. کوک در دومين سفر اکتشافي خود از جنر خواست به عنوان طبيعت دان به وي ملحق شود . اما علاقه جنر به دانش پزشکي و ادامه تحصيلاتش وي را از پذيرش اين پيشنهاد باز داشت. جنر که استاد شعر، زمين شناسي، پرنده شناسي و موسيقي بود، سر انجام در سال 1792 تمامي ديگر مشغوليت هايش را رها و خود را وقف پزشکي کرد.
احتمالا همين زمان بود که فکر ساخت نوعي واکسن براي حمايت از انسان در مقابله
آبله به ذهنش خطور کرد. سالها پيش، زماني که تازه به حرفه پزشکي روي آورده بود، شير دوشي به او گفته بود که هرگز به
آبله مبتلا نمي شود زيرا قبلا دچار
آبله گاوي شده است.
اينچنين شد که جنر به فکر افتاد براي ايمن سازي بدن انسان در مقابل بيماري غير قابل درمان آبله،
آبله گاوي را به افراد تلقيح کند. در سال 1775 جنر در باره
آبله در منطقه زندگي خود به پژوهش پرداخت. سال 1780 بود که وي دريافت دو نوع
آبله گاوي وجود دارد و تنها يکي از آنها قادر است از ابتلاي بشر به
آبله انساني جلوگيري کند. وي همچنين دريافت که نوع موثر
آبله گاوي تنها وقتي اثر محافظتي خواهد داشت که در مرحله خاصي از بيماري به انسان منتقل شود.
او براي اثبات نظرياتش مقداري از مايع درون تاولهاي شيردوشي مبتلا به
آبله گاوي را بيرون کشيد و آنها را به لندن برد تا از عقايد ديگر پزشکان در اين باره استفاده کند. در لندن اما، با بي توجهي متخصصين رو به رو شد. با اين حال درست در ماه مه سال 1796، وي با استفاده از تاولهاي
آبله گاوي دست شيردوش، پسري هشت ساله را مايه کوبي کرد. دو ماه بعد، پس از تلقيح مايع
آبله به پسرک، جنر دريافت که مطابق پيش بيني اش او دچار
آبله نمي شود.
اين نتيجه براي او بسيار دلگرم کننده بود، با اين حال جنر تا انجام آزمايشي دوم دو سال فاصله داشت.
پس از دومين مايه کوبي موفقيت آميز
آبله گاوي، جنر براي رسمي کردن کشف دستاورد خود رساله اي نوشت. پس از آن به لندن رفت تا شيوه اش را در آنجا نيز به مرحله آزمون بگذارد اما موفق نشد کسي را که جرات مايه کوبي داشته باشد بيابد.
"هنري كلاين" كه از پزشكان برجسته بيمارستان "سن توماس" در لندن بود، چندين مايه كوبي را با موفقيت انجام داد، و جامعه پزشكي را از كارايي
آبله گاوي در پيشگيري از
آبله آگاه ساخت.
اما بروز دو مشكل متفاوت باعث شد كه پذيرش روش ايمن سازي جنر باز هم به تأخيربيفتد. از يك طرف جراح معتبري به نام "ج . اينگنهاوز" آن را به شدت مورد انتقاد قرار داد و براي مدتي ديگران را نسبت به آن بدبين ساخت. از سوي ديگر پزشك تندرويي به نام "جورج پيرسون" سعي كرد اعتبار كشف ايمن سازي را بي آنكه دانش يا تجربه اي كافي در اين زمينه داشته باشد، از آن خود سازد، و ماده مايه كوبي آلوده اي تهيه كرد كه باعث بروز تاولهايي شبيه
آبله مي شد. جنر ثابت كرد كه واكسن پيرسون آلوده بوده است و خبر موفقيت استفاده از مايع خالص
آبله گاوي به زودي در سراسر
جهان منتشر شد.
فهرست زير نشان مي دهد كه در نهايت ، جنر تا چه حد مورد احترام قرار گرفت: در سال 1803 انجمن سلطنتي جنري براي گسترش شايسته ايمن سازي در لندن تأسيس شد؛ دانشگاه آكسفورد دانشنامه افتخاري دكتراي پزشكي را در سال 1813 به جنر اعطا كرد؛
سالگرد نخستين ايمن سازي موفقيت آميز ( بر روي جيمز فيپس) تا مدتها در آلمان جشن گرفته مي شد؛ وزير دارايي انگلستان 20000 پوند اعتبار در اختيار جنر گذاشت؛ هند 7383 پوند برايش كمك مالي جمع آوري كرد؛ مجسمه هاي جنر در گلاستر و لندن بر پا شد؛ و حتي گفته مي شد كه وقتي شخص ناپلئون شنيد كه جنر سفارش دو اسير جنگي انگليسي را كرده است، آنان را آزاد ساخت و گفت: " آه، نمي توانيم خواهشي را كه بدين نام شده است رد كنيم".
جنر از واژه واكسيناسيون استفاده نكرد، بلكه به جايش لفظ مايه كوبي يا" واريوله واكسينه" را به كار برد. معناي لغوي اصطلاح لاتيني اخير" تاولهاي ريز گاو" است. تا حدود يك قرن بعد، مايه كوبي جنري
آبله گاوي، تنها روش ايمن سازي عليه بيماري بود.
در سال 1880 لويي پاستور براي ايمن سازي مرغان عليه وبا كه در يك همه گيري، 10% طيور فرانسه را از بين برده بود، روشي ابداع كرد. او باكتري ايجاد كننده اين بيماري را جداسازي كرد و با كشت شكل ضعيف شده و تلقيح آن به مرغان، آنها را نسبت به حمله مرگبار بيماري ايمن ساخت. اصول كلي روش پاستور با روشي كه جنر براي مايه كوبي با
آبله گاوي ابداع كرد يكي بود ( قبل از آنكه ويروس
آبله به شكل
آبله گاوي به شير دوش منتقل شود، در بدن گاو ضعيف شده بود.)
در سال 1881، پاستور با روي آوردن به سياه زخم، كه از بيماري هاي گاو و گوسفند است، باسيل آن را جدا كرد. او اين باكتري را در دمايي بالاتر از دماي بدن حيوان كشت داد تا مايعي براي تلقيح تهيه كند كه موجب حمله خفيف سياه زخم در جانور شود، و حيوان را براي روزي كه دچار حمله شديد بيماري مي شود، ايمن سازد.
همان طور كه خود پاستور گفت، او براي ارج نهادن به" شايستگي و خدمات مهم يكي از بزرگترين انگليسيان، يعني جنر"، واژه واكسيناسيون را به طور كلي براي روش مايه كوبي پيشگيري كننده وضع كرد.
چهار سال بعد پاستور واكسني براي بيماري كه در حيوانات ، "هاري" و ( گاه ) در انسان "آب گريزي" خوانده مي شود، ابداع كرد. پژوهشهاي پيشگامانه پاستور، كه بر كشف بخت يارانه جنر مبتني بود، ايمن سازي را به دانشي بسيار كارامد تبديل كرد، و زمينه را براي وقوع انقلابي در مهار بيماريهاي عفوني آماده ساخت. شايد گذشته از كشف آنتي بيوتيك ها، هيچ اكتشافي چنين تأثير عميقي بر سلامت انسان نگذاشته باشد. به نوشته و.ر. كلارك در پايه هاي تجربي ايمني شناسي معاصر(1986) ، سرآمد موفقيت ها در فرايند ايمن سازي" ريشه كني كامل
آبله بوده است. در نيمه نخست قرن بيستم ، سالانه حدود 2تا3 ميليون مورد جديد گزارش مي شد. در سال 1949 آخرين مورد
آبله در ايالات متحده، و در سال 1977 آخرين مورد تأييد شده سراسر
جهان در سومالي گزارش شد.