خبرگزاری مهر: آرزواندیشان در جام جهانی 2010 افریقای جنوبی دست به دامان حیوانات شدهاند تا با پیشگوییهای آنها، شواهدی در تأیید آرزوهای خود بیایند. هشتپای آلمانی و دلفین و لاکپشت آرژانتینی سه تن از این پیشگوها هستند که البته فعلاً نمونه آلمانی از رقبای خود پیش افتاده است. به نظر میرسد
آرزواندیشی همهگیرتر از آن شده است که دیگر بتوان برای آن حد و حدودی متصور شد. این بار جام جهانی فوتبال 2010 عرصه دیگری برای جولان آرزواندیشان شده است. مسابقات فوتبال از آن دست رخدادهایی هستند که کمابیش غیرقابل پیشبینی محسوب میشوند. تا آنجا که گاه نتایجی متفاوتتر از آنچه میتوان تصور کرد در پی دارند.
شاید همین مسئله سبب میشود که پای بسیاری از خرافات یا دستکم امور عجیب و غریب به این عرصه باز شود. اینچنین است که آرزواندیشان دست به دامان حیوانات میشوند تا با پیشگوییهای آنها، شواهدی در تأیید آرزوهای خود بیایند.
هشتپای آلمانی و دلفین و لاکپشت آرژانتینی سه تن از این پیشگوها هستند که البته فعلاً نمونه آلمانی از رقبای خود پیش افتاده است. این هشتپای پیشگو که "پل" نام دارد و در آکواریومی در اوبرهاوزن آلمان
زندگی میکند، پیش از این نیز در بازیهای جام یوفا در سال 2008 توانست نتایج 80 درصد از بازیهای تیم ملی آلمان را به درستی پیشگویی کند. (خبرگزاری مهر، پنجم و نهم تیرماه 1389)
این جانور اما باز در بازیهای جام جهانی 2010 افریقای جنوبی، وارد میدان شده است تا در نقش
یار دوازدهم تیم ملی فوتبال آلمان، آینده این تیم را پیشگویی کند. گویا پل تا اینجای کار نقش خود را بهخوبی ایفا کرده است و دو پیشگویی وی مبنی بر پیروزی آلمان در برابر انگلیس و آرژانتین، او را به بازیکن فیکس آلمانیها تبدیل کرده است.
اما داستان لاک پشت 70 ساله آرژانتینیها، در کنار دلفین هم وطنش نیز در نوع خود جالب است. این دو که قرار بود رقیب هشتپای آلمانیها باشند، پیشگویی کرده بودند که آرژانتین در بازی با آلمان به پیروزی خواهد رسید، اتفاقی که نه تنها رخ نداد، بلکه نتیجه این بازی چیزی جز تحقیر آرژانتینیها را در پی نداشت.
با این همه اما سخنان فدریکو کورئا، مربی آکواریومی که این لاکپشت در آن نگهداری میشود، پیش از بازی آرژانتین و آلمان، در این خصوص خواندنی است: "آکواریم ما نسبت به پیشگویی هشت پای آلمانی
نگران شد و تصمیم گرفت که از لاک پشت سالمند که
بزرگ این آکواریم است کمک گیرد. این لاکپشت از سال 1984 با ما
زندگی میکند و حرف آن برای ما
نشانه خوبی است. ما برای تشکر از این پیشگویی به لاک پشت خود غذای محبوبش یعنی میگو دادیم".
و یکی از هواداران تیم ملی آرژانتین هم اظهاراتی جالب داشته است: "به هر حال لاکپشت از پل هشتپا
پیرتر و بنابراین
فاضلتر است و حرفش میتواند بیشتر از حرف یک هشت پای جوان
اعتبار داشته باشد." (خبرگزاری مهر، 11 تیرماه 1389)
جدای از اینکه پیشگوییهای پل هشتپا تا کجا به درستی پیش خواهد رفت، میتوان در موارد فوق به وضوح مشاهده کرد که آرزوهای افراد میتواند تا چه اندازه آنها را به سمت و سویی سوق دهد که تنها در پی شواهد مؤید آرزوهای خود باشند بی آنکه خود بکوشند با توصیفی تا حد ممکن واقعبینامه از شرایط موجود، در جهت سیر به سوی وضعیت مطلوب خود برنامهریزی و تلاش کنند.
این چنین رویکردی است که احتمالاً در نهایت میتواند مربیان و بازیکنان را به مشتریان ثابت رمالان و جادوگران تبدیل کند تا میل کام گرفتن بی مزد و منت از آرزوها و رؤیاها برای آنها میسر شود؛ وسوسهای که میتواند هر کسی را بفریبد و به میلی عام در میان عامه تبدیل شود.
پینوشت: بعد از این داستان پیشگوییهای حیوانات در رابطه با نتایج مسابقات فوتبال در جام جهانی 2010 فریقای جنوبی، شاید بد نباشد به اظهارات کریم باقری در رابطه با حضور تیم ملی فوتبال ایران در این مسابقات هم نگاهی بیندازیم.
تاکنون ابراز تأسفهای بسیاری از "اقشار مردم و مسئولان"، بهویژه رییس محترم فدراسیون فوتبال شنیده یا دیده شده است، مبنی بر اینکه جای تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی خالی است و ما اگر بودیم چه میشد و قس علی هذا.
اما بعد از همه خردهگیریهایی که از سخنان مغالطهآمیز و همراه با آرزواندیشی این افراد در این باره (در همین سلسله یادداشتها) صورت گرفته، شنیدن سخنانی جسورانه از کریم باقری، کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس که بی هیچ آرزواندیشی به این پرسش که "آیا جای تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی خالی نیست؟" پاسخ داده است میتوند جای ستایش بسیار داشته باشد.
پاسخ باقری صریح و شاید تا حدی تلخ است: "نه. اصلاً! جای ایران به هیچوجه در جامجهانی خالی نیست. این یک حقیقت است که تیمهایی باید به جامجهانی صعود کنند که لیاقت حضور در بزرگترین تورنمنت فوتبال جهان را داشته باشند. حضور در جامجهانی لیاقت میخواهد که متاسفانه ما نداشتیم".(خبرگزاری مهر، 13 تیرماه 1389)
این سخنان کریم باقری نشان دهنده شجاعتی است که وی در اعتراف به چیزی دارد که خود نیز بخشی از آن بوده و هست. وی بی آنکه گرفتار آرزواندیشیهای معمول شود، به ضعفی اعتراف میکند که وجود دارد، تا شاید با توصیفی واقعبینانه از وضعیت موجود، امکان سیر به سوی وضعیت مطلوب حاصل شود. چرا که بی شرط نخست، امکان تحقق وضعیت مطلوب که حضور در جام جهانی است میسر نخواهد شد.