پناه گربه مادری که فرزند خود را به دندان گرفته و هراسان و گرسنه به دنبال جای گرمی برای اوست...

پناه سگ گرسنه ای که از وحشت لگدهایت در برف ها جان میدهد....
پناه آن توله های تازه به دنیا آمده ای که هرگز بهار را نخواهند دید...

پناه نگاه های مظلومانه ای که هرگز ریا و تزویر در آنها نیست...
پناه جان های خسته ای که جز رنج و بیماری و تازیانه تجربه هیچ پناه گرم و امنی ندارد...

نترس...
آغوشت را برای آنها باز کن....

به آنها عشق بورز...
آنها همیشه بی دریغ دوستت خواهند داشت...
دستت را به دست من بده...

بیا تا با هم پناه آنها شویم...
یک شاخه مهربانی بکار...

نترس....
اینقدر گریه دارم برای این بی پناهان که خشک نشود...
ای ایرانی من باور دارم که ما با هم می توانیم پناه گرم حیوانات سرزمینمان باشیم...

کافیست مهربانی را به هم یاد دهیم...
پس دستت را در دستان من بگذار


پناه حیوانات خیابانی باش ...

پناه حیوانات خیابانی باش ...