پت شاپ پرشین پت
Follow Us
facebook twitter blog google

خبر های روز حیوانات خانگی

  • گودال آتش کوسه ◄ گودال آتش کوسه
      گودال آتش الهام گرفته از پوستر فیلم که شبیه کوسه با دهان باز از آرواره ها طراحی شده است ، وحشت سینمایی را به حیاط خلوت می آورد . گودال آتش آرواره که توسط Burned by Design ساخته شده است ، ادای احترامی شگفت انگیز از تریلر نمادین کوسه اسپیلبرگ است. طراحی حماسی یک ساختار دو قسمتی است: بدن کوسه با جزئیات، که لحظه وحشتناک را از پوستر فیلم به تصویر می کشد، و یک گودال آتش در داخل. دهان باز ترسناک کوسه به عنوان نقطه دسترسی آسان به آتش عمل می کند که هنگام غرش شعله ها از درون، تصویری چشمگیر را ارائه می دهد.
  • کاناپه راحت حیوانات خانگی ◄ کاناپه راحت حیوانات خانگی
      کاناپه راحت حیوانات خانگی دارای درب های چوبی است که برای جلوگیری از پوشاندن موهای گربه روی کوسن ها تا می شود . مبل گربه توسط Tomoya Ono یک قطعه مبلمان مدرن طراحی شده است که هم صاحبان گربه و هم حیوانات خانگی آنها را مورد توجه قرار می دهد. هنگامی که از آن استفاده نمی کنید، قسمت های نشیمنگاه نرم را می توان به دقت بسته کرد تا ظاهری تمیز و بدون مو داشته باشد. این کاناپه که با در نظر گرفتن دوام ایجاد شده است، از مواد ضد خش ساخته شده است و کاملاً قابل شستشو است و برای خانواده هایی که گربه دارند ایده آل است.
  • بازوهای مینیاتوری ◄ بازوهای مینیاتوری
      بازوهای مینیاتوری طراحی شده برای جوجه ها، پرنده شما را به یک ابرقهرمان پردار با بازوهای سبز عضلانی کوچک تبدیل می کند . بازوهای هالک پرینت سه بعدی برای جوجه ها: چرا نباید پرنده ای فوق العاده قوی در اطراف حیاط قدم بزند؟ این ارتقای نهایی برای مرغ متوسط ​​است. هیچ چیز مانند پرنده ای که عضله دوسر بازوی سبز را خم می کند «باورنکردنی» نمی گوید…
  • کوله پشتی لاک پشتی ◄ کوله پشتی لاک پشتی
      کوله پشتی چشم نوازی که به گونه ای طراحی شده است که شبیه لاک لاک پشت واقعی باشد، سرها را تبدیل می کند و شما را به یک لاک پشت نینجا تبدیل می کند . کوله پشتی لاک پشتی ساخته شده توسط Lisbanoe از چرم طبیعی دباغی شده گیاهی 5 تا 6 اونس. کوله پشتی خلاقانه فوق العاده بزرگ را می توان به عنوان بخشی از لباس TMNT استفاده کرد .
  • عکس سگ های خندان ◄ عکس سگ های خندان
      مجموعه عکس های زیبا دارای پرتره هایی از سگ های بامزه است که برای دوربین لبخند می زنند . پروژه "نمایش سگ" توسط الکساندر خوخلوف و ورونیکا ارشووا .
  • چرخ ورزش گربه ◄ چرخ ورزش گربه
      چرخ دویدن داخلی که برای گربه ها و حیوانات خانگی کوچک طراحی شده است را می توان بر روی یک دیوار محکم در خانه یا آپارتمان مدرن نصب کرد . چرخ ورزش گربه ساخته شده از چوب و فولاد ضد زنگ توسط HolinDesign . چرخ همستر بزرگ به گربه شما کمک می کند تا در شرایط فیزیکی عالی بماند.
  • هدفون‌های خلاقانه بی‌سیم ژاپنی ◄ هدفون‌های خلاقانه بی‌سیم ژاپنی
      هدفون‌های بی‌سیم Neko که توسط شرکت ژاپنی Radius طراحی شده‌اند ، از گربه‌ای الهام گرفته شده‌اند که در تخت خود جمع شده است. کیس شارژ گربه ای دارای سه نشانگر LED روشن به شکل ماهی است که با محبت "ال ای دی ماهی" نامیده می شود. هنگامی که آنها چشمک می زنند، این نشانه ای است که هدفون گربه شما باید تغذیه شود، فقط کابل شارژ را وصل کنید و اجازه دهید غذای الکتریکی جریان یابد.
  • ماهی مرکب غول پیکر در پرتغال ◄ ماهی مرکب غول پیکر در پرتغال
      مجسمه تعاملی یک ماهی مرکب قرمز غول پیکر که در اطراف ساختمان Fábrica da Cerveja در فارو، پرتغال پیچیده شده است ، که در ابتدا به عنوان آبجوسازی عمل می کرد. با گذشت زمان، Fábrica da Cerveja تغییر کاربری داده و اکنون به عنوان یک مکان فرهنگی عمل می کند و میزبان رویدادها، نمایشگاه ها و جشنواره های مختلف است. ماهی مرکب غول پیکر لومی طراحی شده توسط موراداواگا برای جشنواره مارس 2024 که در فارو، پرتغال برگزار شد، هنر، فرهنگ و خلاقیت را جشن می گیرد.
  • کوله پشتی لاک پشتی ◄ کوله پشتی لاک پشتی
      کوله پشتی چشم نوازی که به گونه ای طراحی شده است که شبیه لاک لاک پشت واقعی باشد، سرها را تبدیل می کند و شما را به یک لاک پشت نینجا تبدیل می کند . کوله پشتی لاک پشتی ساخته شده توسط Lisbanoe از چرم طبیعی دباغی شده گیاهی 5 تا 6 اونس. کوله پشتی خلاقانه فوق العاده بزرگ را می توان به عنوان بخشی از لباس TMNT استفاده کرد .
  • کیبورد بتمن ◄ کیبورد بتمن
      صفحه کلید کامپیوتری به شکل خفاش چاپ سه بعدی سفارشی با الهام از ظاهر و طراحی نمادین ابزارهای افسانه ای بتمن. صفحه کلید بتمن نسخه Vengeance ساخته شده توسط rain2 ، علاقه مندان به چاپ سه بعدی و عضوی از جامعه کیبوردهای مکانیکی. مکمل صفحه کلید Vengeance، ماوس کامپیوتر Batmobile است که برای مطابقت با زیبایی شناسی کیبورد با مضمون بتمن طراحی شده است.
12345678910بعدیآخرین
(1 - 10) / 29359    |     صفحه 1 از 2936
RSS

GetPagedList: 0,440,,False,False,False,CreationDate,0,10

معرفي نژاد گربه


اخبار ومقالات - گالری


نمایش متن مقالات

رزمنده ای که 8 روز در سردخانه بود

هشت سال دفاع مقدس با تمام فراز و نشیب‌های فراوان گاه خاطرات تلخ و شیرینی به همراه داشت که شنیدن برخی از این خاطرات خود بیان کننده حقیقت جنگ است.

اسماعیل دهقان از رزمندگانی است که پزشکان از درمانش اظهار ناامیدی کرده و قرار بود برای درمان به سوئد اعزام شود، یک شب قبل از اعزام بود که امام(ره) را در خواب دید و شفایش را از آقا گرفت.

گوشه کوچکی از خاطراتش را از مسئولان بنیاد شهید شنیدیم و این بهانه‌ای شد که به مناسبت سالروز عملیات غرورآفرین مرصاد با این رزمنده در دفتر خبرگزاری فارس به گفت‌وگو بپردازیم.

هنگامی که قرار شد عملیات فتح‌المبین انجام شود، به همراه دیگر رزمندگان بی صبرانه در انتظار آغاز عملیات بودیم، عملیات با رمز یا زهرا از سوی فرماندهی آغاز شد.

با شروع عملیات دود و آتش و گلوله آسمان را یکپارچه سیاه کرد، رزمندگان با رشادت تفنگ‌ها را به دست می‌گرفتند و به سمت نیروهای عراقی شلیک می‌کردند، در نهایت عملیات با پیروزی قاطع نیروهای ایران و آزادسازی حدود 2 هزار و 500 کیلومتر مربع از مناطق اشغال شده توسط عراق به پایان رسید.

تلفات نیروهای ایران حدود 30 هزار نفر و تلفات نیروهای عراق 25 هزار نفر به علاوه 15 هزار اسیر بود.جوانی 20 ساله بودم، در هنگام درگیری با نیروهای دشمن ترکشی به پایم خورد و به عقب جبهه اعزام شدم، چند روز در بیمارستان دزفول بستری بودم.

بعد از چند روز بستری بودن در بیمارستان به پرستار گفتم اگر می‌شود مرخصم کنید می‌خواهم برگردم جبهه، به جبهه برگشتم، خودم را به یگان معرفی کردم و چند ماهی در یگان بودم، بعد صحبت از عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر شد.با اشتیاق بیشتر نسبت به عملیات‌های قبلی برای آغاز عملیات لحظه‌شماری می‌کردم.

در 30 دقیقه بامداد روز 10 اردیبهشت 1361 با قرائت رمز عملیات بسم الله الرحمن الرحیم. بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب از سوی فرماندهی عملیات آغاز شد، برای پیروزی بچه‌ها در این عملیات دعا کردم و لحظه لحظه تصور آزاد شدن خرمشهر را از ذهنم مرور می‌کردم.

منطقه عملیات در میان چهار مانع طبیعی محصور است که از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هور‌الهویزه منتهی می‌شود.

منطقه عملیات به جز جاده نسبتا مرتفع اهواز‌، خرمشهر فاقد هرگونه عارضه مهم برای پدافند بود و همین امر موجب شد تا زمین منطقه به دلیل مسطح بودن برای مانور زرهی مناسب و برای حرکت نیروهای پیاده به دلیل در دید و تیررس قرار داشتن نامناسب باشد.

در حین عملیات چهار تا خاکریز را پشت سر گذاشتیم، دشمن از همه امکانات برای جلوگیری از ورود رزمندگان به داخل شهر استفاده کرده بود و ورود به شهر خیلی سخت شده بود.

آتش دشمن شدید بود، بر اثر شدت آتش دشمن که از زمین و هوا می‌بارید ترکشی  به گردنم اثابت کرد دست را به گردنم گرفتم و به زمین افتادم دیگر چیزی متوجه نشدم.

بعد از مدتی به حالت نیمه بیهوش درآمدم، نمی‌توانستم صحبت کنم، از حال خودم بیرون شده بودم.

من را به چادر اورژانس منتقل کردند، نبضم را گرفتند، از دهان و بینی‌ام خون فراوانی رفته بود، بعد از آزمایشی جزیی گفتند شهید شده، سپس امدادگران مرا بیرون بردند.کفنم کردند و بدنم را به سردخانه شهدای معراج اهواز منتقل کردند.

دو روز در سردخانه شهدای معراج بودم، بعد از گذشت دو روز مرا از سردخانه خارج کردند و با قطارهای یخچالی به سمت اراک اعزام کردند.

بعد از سردخانه اهواز شش روز در سردخانه بیمارستان ولی ‌عصر(عج) اراک نگهداری شدم، در حالی که به صورت نیمه بیهوش بودم و نمی‌توانستم صحبت کنم.

در زمان جنگ به علت بمباران دشمن، برق‌ها مرتب قطع می‌شد، به همین دلیل برق سردخانه هم قطع شد، چهار ساعت برق رفته بود لطف الهی شامل حال من شد و قطع شدن برق به مدت طولانی باعث شد بدنم گرم شود و به هوش آمدم.

دقایقی از به هوش آمدنم نگذشته بود که متصدی سردخانه آمد، کشو را بیرون کشید، دید چشمانم باز است و پلاستیکی که من داخلش بودم، عرق کرده است، دست پاچه شد، کشو را به حالت نیمه باز رها کرد و مات و مبهوت رفت.

بعد از چند لحظه با مسئول بخش بیمارستان ولی ‌عصر(عج) به سردخانه برگشت، بعد از هشت روز در سردخانه بودن به سختی از سردخانه خارج شدم، کسانی که در سردخانه بودند با دیدنم پا به فرار گذاشتند.

حال خودم نبودم، مسئول بخش آمد و دستم را گرفت و کمک کرد تا بتوانم به یکی از اتاق‌ها بروم، کفنم را خارج کردند و در یکی از بخش‌ها بستری شدم، خون شدیدی از گردنم جاری شده بود، از گردنم عکس گرفتند.

بعد از اینکه چندین پزشک من را معاینه کردند، همگی گفتند محال است ما بتوانیم ترکش را از گردنش خارج کنیم، دارویی برایم نوشتند و مرخصم کردند، به دلیل اینکه به کسی از اقوامم اطلاع نداده بودند به هر سختی بود راهی خانه پدری شدم.

همه بستگان از دیدن وضعیت من تعجب کرده بودند، حال خیلی بدی داشتم، درد رهایم نمی‌کرد، زمانی که مسکن‌ها را می‌خوردم آرام بودم و خدا می‌داند زمانی که اثر داروها از بین می‌رفت چه زجری می‌کشیدم.

چند روز به همین منوال گذشت، درد امانم را بریده بود، لحظه‌ای آرام نداشتم، برادر بزرگم که خدا توفیقش دهد، خیلی به من خدمت کرد از تهران برایم نوبت گرفت و یک روز مرا سوار ماشین کرد و راهی تهران شدیم.

جانی در بدن نداشتم، نمی‌توانستم روی پاهایم بایستم، برادرم من را بر پشتش سوار کرد و آدرس به آدرس به بیمارستان‌های تهران سر می‌زد.

بیمارستان مهر، مصطفی خمینی، نجمیه، بقیه‌‌الله، محمد رسول‌الله همه بیمارستان‌ها را سر زدیم همه یک چیز گفتند:« امکان عمل وجود ندارد، می‌میرد.»برادرم آدرس پزشکی به نام دکتر وفایی را از یکی از بستگانم گرفت، به مطب شخصی دکتر رفتیم.

دکتر وفایی تا چشمش به من افتاد نگاهی به برادرم کرد و گفت: «شما برای من جنازه آوردید، این آقا وضعیتش خیلی خراب است، خوب نمی‌شود.» برادرم اشک از گونه‌هایش جاری شد با صدایی لرزان به دکتر گفت:« دکتر شما  نباید پیش مریض این حرف را بزنید.»، من روحیه‌ بسیار خوبی داشتم به برادرم گفتم: «من به خاطر خدا رفتم و افتخار می‌کنم، خداوند خودش نگه‌دار رزمندگان است، همه چیز دست خداست.»

از مطب دکتر برگشتیم، مدتی در خانه دوستان و آشنایانم بودیم که برادرم بعد از تحقیق و پرس و جو آدرس دکتر فاتحی در کلینیک تهران خیابان شهید مطهری را پیدا کرد.

بعد از گرفتن نوبت نزد دکتر رفتیم، دکتر بعد از معاینه خطاب به برادرم گفت:« بین مرگ و زندگی برادرتان یکی را انتخاب کنید، من عملش می‌کنم، اما مطمئن باشد 99 درصد زنده از عمل بیرون نمی‌آید.»

برادرم  با ناراحتی گفت:« ممنون آقای دکتر»، مرا بلند کرد تا ببرد، دستش را گرفتم و به دکتر گفتم:« شما عمل کنید، هر چه خدا بخواهد همان می‌شود.»

دکتر فاتحی به برادرم گفت:« شنبه کارهای بستری را انجام دهید تا یکشنبه عمل را انجام دهم.» رفتیم تا برای عمل یکشنبه آماده شویم.

طبق برنامه شنبه به بیمارستان رفتیم بعد از گرفتن تعهد بستری شدم،‌ روز یک شنبه ساعت 8 صبح به اتاق عمل رفتم و تا 12 شب در اتاق عمل بودم.

برادرم می‌گفت جلوی اتاق عمل داد و فریاد می‌زدم جنازه برادرم را تحویل دهید تا ببرم، بعد از عمل دکتر بیرون از اتاق به برادرم گفته بود برادر شما سالم است، خدا را شکر کن.

بعد از عمل 9 ماه در بیمارستان بستری بودم،  در این مدت حالم روز به روز بدتر می‌شد، ناگهان یک روز در اثر قطع شدن یکی از رگ‌های اعصابم، گردنم به پشت برگشت به طوری که سرم کاملا به عقب منحرف شد.

دکتر بعد از این که دید گردنم برگشته است، چندین مرتبه داروهایم را عوض کرد، اما فایده‌ای نداشت و داروها جواب نداد.

قرار شد با هماهنگی بنیاد شهید مرا برای درمان به کشور سوئد اعزام کنند، دکتر فاتحی مرتبا با دکتری از کشور سوئد  در تماس بود تا کارهای عملم را هماهنگ کند.

پرونده تشکیل شد و قرار بر این شد برادرم باز گردد و پدرم همراهم برای درمان به سوئد بیاید.

من شب‌ها خیلی‌ گریه می‌کردم و مرتبا به درگاه خدا دعا می‌کردم، یک شب با حالتی دل شکسته به خدا گفتم، پروردگارا خودت مرا نجات بده، می‌خواهم دوباره به جبهه برگردم.

قرار بود فردا اعزام شوم، شب قبل از اعزام خیلی گریه کردم و در حالت گریه خوابم برد، امام‌خمینی(ره) را در خواب دیدم، قرآن می‌خواند، نگاهی به من کرد، گفتم: برایم دعا کنید برگردم جبهه، امام گفت: شما که خوب هستید و هیچ مشکلی ندارید.

با دیدن این خواب از خواب پریدم، نگاهی به اطراف کردم، حس عجیبی همه وجودم را گرفته بود، حالت عجیبی داشتم، احساس می‌کردم قدرت عجیبی گرفته بودم.

دوباره خوابم برد، این بار سیدی به خوابم آمد مرا صدا زد و گفت: اسماعیل مشهد می‌آیی، گفتم بله، ولی نمی‌توانم راه بیایم، گفت همراه من بیا.

یک دوستی در شاهرود دارم که این سید شبیه او در نظرم آمد، من را برد حرم امام رضا(ع) پشت پنجره فولاد گفت برو تا من بیایم، من گریه کردم گفتم نمی‌توانم برگردم، گفت شما برو من الان بر می‌گردم، من تکیه دادم به پنجره فولاد، داخل پنجره را نگاه کردم، نوری خاموش و روشن شد که از شدت نور از خواب پریدم.

بوی عطر عجیبی در فضای اتاقم منتشر شده بود، نشستم، گردنم کاملا به حالت اولش برگشته بود، دست و پایم جان گرفته بود و انگار نه انگار من بیمار بودم.

از تخت بلند شدم مات و مبهوت خوابم بودم، به خود آمدم، چند ماهی بود حمام نکرده بودم، رفتم دوش گرفتم، پنجره اتاق را باز کردم صدای اذان آمد، وضو گرفتم و مشغول نماز خواندن شدم.

در حال سجده بودم که پرستار برای دادن داروها در اتاق را باز کرد، به محض اینکه چشمش به من افتاد داروها را رها کرد و به سمت اتاق مسئول بخش رفت.

نمازم تمام شد، بیرون اتاق را نگاه کردم پرستار روی زمین افتاده بود،  رفتم درب اتاق مسئول بخش را زدم تا بگویم پرستار زمین خورده است، در زدم سید در را باز کرد،   گفت آقای دهقان شما هستند، گفتم بله.

نگاهی به من گرد و گفت: آقا دهقان خودتی، گفتم بله زحمت بکشید خانم‌ را بیدار کنید این خانم برای من دارو آورده بود اما زمین خورد.

ساعت پنج صبح بود، سید بلافاصله با دکتر تماس گرفت و جریان را برایش توضیح داد، ساعتی نگذشته بود که دکتر را با لباس خواب در اتاقم دیدم.

نشسته بودم دکتر گفت شما خوب شدید گفتم بله، دکتر گفت: قرار بود ساعت 9 پرواز کنیم سوئد، چه اتفاقی افتاده است به او گفتم من را همین جا شفا دادند.
 

محصولات فروشگاه مرتبط با این مقاله
نظرات کاربران
ثبت نظر
نام شما
ایمیل شما
نظر شما
ارسال به دوستان
نام شما
ایمیل شما
ایمیل گیرنده
توضیحات
کد امنیتی
کد CAPTCHA
کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید
:                شبکه های اجتماعی پرشین پت را دنبال کنید 

face.jpg (205×206)   tw.jpg (204×224)pin.jpg (204×224)

جدیدترین مقالات

◄ پیشینه سالوکی (تازی)
◄ German Shorthaired Pointer
◄ سگ در ایران باستان
◄ سگ پیتبول
◄ انواع مسمومیت های شیمیایی و غذایی در سگ
◄ گربه نژاد هیمالین
◄ مردی که سگ همسایه اش را خورد+عکس
◄ عمر حیوانات چقدر است
◄ جلبک ها اکواریوم های اب شیرین
◄ Metynnis Fasciatus
◄ حیوانات در برف
◄ چه مواد غذایی برای سگ مفید است؟
◄ British Shorthairs
◄ فصل چهارم
◄ رژیم غذایی مناسب برای مقابله با سوءهاضمه در اسب (ترجمه)
◄ قارچی معده در پرندگان
◄ عقیم سازی
◄ معرفی دکتر شیری
◄ حالا من چی کار کنم ؟
◄ Redbone Coonhound
◄ بخاری آکواریوم - Aquarium Heater
◄ چرا سگ ها به دنیال دم خود میگردند
◄ شی هوا هوا
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از گربه
◄ گربه های ناز نازی
◄ كتاب(7)
◄ رفتار شناسي در حيوانات
◄ بیضه ها
◄ سیچلاید های افریقایی
◄ مهناز افشار و دلفین
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از سگ
◄ ماهي و ماهي خور
◄ دکتر هومن و جراید
◄ کم خونی فقر آهن در گربه ها
◄ اطلاعات عمومی خانواده سیکلیده ها 2
◄ زشت‌ترین سگ دنیا»
◄ "وگانیسم"
◄ اپیلاتی دهان آتشی - firemouth epiplaty
◄ گربه و نازایی ! توهم یا واقعیت؟
◄ اسب دریایی - Hippocampus
◄ جوش در سگ ها
◄ رفتار درماني براي سگها
◄ چگونگي نصب برنامه و ورود به برنامه
◄ گودال آتش کوسه
◄ پولیوما ویروس در پرندگان
◄ خرگوش به عنوان حیوان خانگی
◄ شباهت حيوانات
◄ Dog Fashion
◄ انجماد اسپرم - How To Glaciation spermatozoon
◄ کتامین
◄ انگل های داخلی در سگ ها
◄ درماتوفیتوز (Dermatophytosis)
◄ حقوق حیوانات از ۱۴ قرن قبل در اسلام مطرح شده است
◄ پرورش لارو آناباتوئیدها (ترجمه)
◄ دراگون – Dragon
◄ iهیولا ها
◄ نگهداری از رتیل اوسامبارا بابون
◄ آموزش استفاده از جعبه خاک به خرگوش
◄ فيبر ها
◄ Chinook
◄ نی نی های بامزه در لباس حیوانات
◄ فروش گربه پرشین کت
◄ مارماهی الکتریکی - electrophorus electricus
◄ قیمت روز خودرو
◄ Z
◄ انتخاب اسم برای سگ نر
◄ یازده سال اسارت سگ
◄ یوزپلنگ
◄ | German Wirehaired Pointer
◄ شارک دم قرمز - Red Tailed Shark
◄ تراریوم برای خزندگان
◄ پیراهنی برای عاشقان گربه
◄ Belgian Sheepdog
◄ غدای بچه گربه
◄ پرشین پت نماینده انحصاری فربیلا در ایران
◄ انگل ژيارديا (اين تک سلولي خطرناک)
◄ گدایی کردن در حیوان شما
◄ ورزش دادن گربه ها
◄ ایورمکتین در سگ ها
◄ تغذیه ایگوانا
dram film izle