همه چیز دارد «آب میرود»
«زندگی آب تنی كردن در حوضچه اكنون است». زندگی یعنی همین؛ اما دیگر نه از آن حوض خبری است و نه از پرسه زدنهای ماهی این آب. حیاط خانههای قدیم ما تنها در خاطرهها مانده و حوض كوچك آن انگار برای ابد به دریا پیوسته است.
فراموش كردهایم رخسار خود را در آب، اما هنوز هندوانههای سبز و شیرین تابستانی در حوضچه خیالمان خنك میشود. اصلا چرا حوض؟ حوض آرزوی دیرینه كویر در خانههای ما بود. خانهها كوچك شدند، كوچك و كوچكتر و حوضها همچنان آب رفتند. انگار دارد همه چیز
فراموش میشود و آب میرود.
حوض خانه شما كجاست؟
حوض چیست؟
حالا دیگر سراغ حوض را از فرهنگ لغات میگیریم و بی خیال آنها در خلوت حیاط خانه خواهیم شد. در لغتنامه عمید درباره حوض نقل شده است: «گودالی كه در زمین با سنگ یا آجر و سیمان درست كنند برای نگهداشتن آب». معماران و سازندگان چیره دست ایرانی كه همیشه روح و طبع نازكی داشتهاند، عناصر مختلفی را در بناها تعبیه میكردند كه به واسطه آن شادی جسم و روح در زمان و مكان متجلی میشد. نمونه بارز این زیبایی در یك بنا حوض و آب نماهایی بود كه شكوهی دوچندان به معماری اصیل ایران میبخشید.
اما نكته جالب این كه آب نماها در جایی قرار داده میشدند كه بناهای مجاور در آن منعكس شوند و به این ترتیب اندازه را دوچندان میكردند.
تقریبا نسل نه چندان دور به یاد دارند كه حوض و حوضچهها بیشتر مربع، مستطیل، چلیپا، دایره یا تركیبی از اشكال هندسی و براساس راست گوشه و دایره ساخته میشدند. سازندگان و مالكان در كنار انتخاب این نوع اشكال، بیشتر ترجیح میدادند حوضشان كم عمق باشد، به دلایلی چند كه در ادامه میآید. البته ابعاد حوض و همچنین تزئینات ظاهری آن همیشه با طبقه اقتصادی و پایگاه اجتماعی مالك ارتباط مستقیمی داشت.
جایگاه حوض
ایرانیان پاك سرشت همواره آب را در كنار باد و خاك مقدس میشمردند. پیشینیان عاشق پاكی بودند از این روی نماد پاكی را در خانههای خود میساختند. ساختن و تعبیه حوض در خانهها دارای چنان اهمیتی نزد خانوادهها بود كه به طور معمول بزرگترین بخش مركزی صحن و حیاط را به آن اختصاص میدادند. این نماد زیبایی و پاكی در بسیاری مواقع با درختان میوه و انواع گل و گیاه همجوار میشد تا بهشتی شود برای خود بر روی هستی. با این جلوه خیالانگیز، تصویری مواج و گیرا از ایوان اصلی بنا نیز در آب نقش میبست. حوضها و نهرهای خانگی در بیشتر موارد به شیوهای بدیع و حرمت برانگیز، مسیر مستقیم دسترسی به جبهه و ایوان اصلی بنا را به دو معبر غیرمستقیم جانبی تقسیم میكرد. ضایعات و اضافات آب مصرفی در نهایت صرفهجویی به پای این گیاهان ریخته میشد كه خود از تدبیر سازندگان در مصرف آب سرچشمه میگرفت.
آب حوضی
«آب حوض میكشیم!» این جمله فریادی بود در كوچههای شهر، اما تنها صدای آن در خاطره كوچههای كاهگلی باقی مانده است. دورهگردهایی كه در كوچهها راه میرفتند و داد میزدند حوض تمیز میكنیم، آن هنگام كه رخسار آب و حوض مكدر میشد، به كمك همین همشهریان كه دیگر صدایی از آنان بر نمیخیزد، آب حوض را تخلیه میكردند و گل و لای آن زدوده میشد تا همچنان حوضمان زلال بماند و ماهیان كوچك، رقص باله خود را از سر گیرند.
برای آسانی تخلیه آب حوض، معمولا كف حوض را با شیب مختصری میساختند كه بسادگی آب آن تخلیه میشد.
نمایشهای تخت حوضی
بله، درست خواندید. نمایشهای تخت حوضی با حوض ارتباط كاملا مستقیمی دارد. اما چگونه؟ آن زمان كه روزهای عید و عروسی از راه میرسید، روی حوض خانهها بویژه حوضها در اماكن عمومی كه از ابعاد بزرگتری برخوردار بودند را با تكههای بزرگ چوب میپوشاندند و گروهی از مطربان و بازیگران ـ كه بیشتر دوره گرد بودند ـ روی آن برای مهمانان به اجرای برنامه و نمایشهای سرگرم كننده میپرداختند تا جایی كه بتدریج شیوهای از هنرهای نمایشی در ایران رایج شد كه به واسطه همین شكل اولیه ایجاد صحنه به نمایش تخت حوضی مشهور شد كه اجرای انواعی از آن همچنان ادامه دارد.
كاركردهای حوض
ساختن حوضها در حیاط كاركردهای متنوعی داشت. در حقیقت شاید بتوان ادعا كرد تعبیه این نما به نوعی پاسخ به برخی از نیازهای روزانه نیز بود. كمی دورتر كه از لوله و آب لولهكشی خبری نبود، بخشی از نیازهای روزانه خانواده و شهروندان به آب از ذخیره آبی همین حوضها تأمین میشد.
خانوادههای ایرانی بهطور معمولی با استفاده از آب حوض، میوههای خود را در آب آن شستشو میدادند. حتی گاهی نیز برای خنك كردن میوه بویژه هندوانه و خربزه، آن را در آب قرار میدادند. البته در كنار این مساله شستن ظرفها، لباسها، قالی و قالیچههای بزرگ نیز امری رایج بود. هنوز كودكان دیروز، خاطره آب
تنی كردن در حوض حیاطهای پر درخت خود را به یاد دارند. اما امروز از آن همه شادی تنها خاطرهای بیش در آپارتمانهای كوچك و بینور خود به یاد ندارند. آبپاشی كف داغ حیاط در اولین ساعات غروب آفتاب نیز علاوه بر خنكتر كردن هوا، سرگرمكننده و لذت بخش بود و حوض شریان حیاتی باغ و باغچه خانه نیز بود.
باغی با شناسنامه ایرانی
باغ ایرانی خود موضوعی گستره و مستقل است. به قولی باغ كنایهای از بهشت است. باغها در كل كاركردهای مختلفی داشتهاند. در بعضی دوران باغهای عمومی برای گردش و تفریح اهالی ساخته میشدند. از پیشینه باغ و باغسازی در ایران همین بس كه قدمت آن در ایران به 3 قرن قبل از میلاد مسیح میرسد؛ اما آنچه هویت بخش این باغها و در حقیقت بخش تفكیكناپذیر آنها محسوب میشدند، وجود حوض و آبنما بود. در حقیقت باغ ایرانی تركیب سادهای است از درخت، حوض، نهرهای جاری و مسیرهای متقاطع. این تركیب ساده ریشه در فرهنگ هخامنشی به عنوان یكی از قدیمیترین و شكوفاترین دوران تاریخ ایران و بشر دارد. حوض و آبنما در باغهای ایران اهمیت بسزایی داشت و به اشكال متنوعی ساخته میشد. اغلب حوض یا استخر را در یكی از محورهای اصلی و درامتداد طولی فضای منزل یا باغ احداث میكردند.
تجلی آب و حوض و حس شاعرانگی
نمیشود این همه در وصف آب و حوض گفت اما نقبی به تجلی آن در خیال نازك ایرانی خوش سخن نزد. شما از سهراب سپهری شاعری لطیف تر سراغ دارید؟ «رفته بودم سر حوض / تا ببینم شاید عكس تنهایی خود را در آب/ آب درحوض نبود/ ماهیان میگفتند: هیچ تقصیر درختان نیست...»
«یك شاعر همیشه دور از سیاست میماند، حداقل وارد اعمال سیاسی نمیشود. این سیاست یك شاعر است پس من سیاستمدار هستم. شاعری كه هایكو میگوید و شاعر هایكو سیاسی نیست» این را رومپای، نخستوزیر پیشین بلژیك گفت كه حس شاعریش بر لب حوض گل كرده بود: «آب حوضچه را / عوض كردند. / و چند ماهی مرده نتیجه این كار بود.» دیگر خود حدیث مفصل بخوانید...
حوضچه عیاران
اما حوض و حوضچه در روزگاران پیشین تنها منحصر به حیاط خانهها نبودند، بلكه اماكن عمومی نیز به واسطه نوع كاركرد و استفاده از آن بهره میگرفتند. گرچه در اینجا مجال پرداختن به انواع حوضها در اماكن مختلف نیست، اما یكی از رایجترین آنها چال حوضها بود.
برخی از حمامهای خزینهای قدیم كه بزرگ و وسیع بودند، علاوه بر چال آب سرد، یك حوض یا استخری برای ذخیره آب داشتند كه به آن
چال حوض میگفتند. چال حوض از چال آب سرد و خزینه بسیار بزرگتر بود تا جایی كه افراد خود را به آب میسپردند و آب
تنی و شنا میكردند. از جمله این چالحوضها كه در تهران قدیم برای خود اسم و رسمی داشتند میتوان به حمامهای
قیصریه، سنگلج، نظام الملك و... اشاره كرد كه چال
حوضهای آبرومندی داشتند و جایگاه عیاران و پهلوانان زورخانهای بودند. آن روزگاران، هم حوض و هم پهلوانی برای خود آدابی داشتند سرشار از نزاكت و رادمردی. در كنار چال حوض و همچنین
حوضهای خانگی، در اماكن و میدانهای عمومی و همچنین مساجد، انواعی از حوضها برای استفادههای مختلف ساخته میشدند.
دست آخر این كه...
گرچه شاید امروزه نیز كم و بیش به ساختن حوضها در اماكن عمومی یا ویلاها و خانههای بزرگ اقدام شود، اما دایره گستردگی این نماد ایرانی در میان عامه بسیار محدود و تنگ شده است. علاوه بر این موضوع، كاركردهای گذشته خود را نیز تا حدود زیادی از دست دادهاند و بیشتر جنبه تزئینی و سمبلیك دارد كه گاهی تزئینات حاشیهای آن برگرفته و متاثر از دیگر كشورهاست.
حوض به مثابه یك نماد ایرانی و تجلی روشنایی و پاكی، اكنون جایگاه بایستهای در میان خانهها ندارد. فراموش شدن این نمادها، هویت خانهها را از ایرانی بودن كمرنگ كرده است. اهمیت آب در گذشته ایران به آن اندازه بود كه مردمان اعتقاد داشتند ایزد، فرشته خاصی به نام ناهید یا آناهیتا را برای نگهداری و حفظ آب مامور كرده است.