بک برجسته‌ترین فیلدمن زمان خودش بود و بسیاری از جانورشناسان اشاره کرده‌اند که در این زمینه کسی به گرد پایش نمی‌رسید. اما رولو بک متهم نخست ماجرای انقراض کاراکارای گوادلوپ در سال 1900 است. این پرنده با نام علمی Caracara lutosa که در عین حال کاراکارای سوگوار نیز نامیده می‌شود به خانواده شاهین‌سانان تعلق داشت و در جزیره گوادلوپ در شمال غربی مکزیک زندگی می‌کرد. در زمان نمونه‌برداری بک تصور می‌کرد که این پرنده در گوادلوپ فراوان است، اما بعدها نوشت که احتمالا آن نمونه‌ها آخرین افراد این گونه بودند.چگونه نمونه‌برداری نجات به انقراض گونه‌ها انجامید

ساکنان این منطقه که گله‌های بز داشتند این پرنده را شرور و بدشگون می‌دانستند و به اشتباه تصور می‌کردند که بزغاله‌ها را شکار می‌کند. علت نابودی این پرنده شکار و مسموم‌سازی گسترده و برنامه‌ریزی‌شده این گله‌داران بود. حتا در نیمه دوم قرن نوزدهم نیز این پرنده فراوان بود، اما جمعیت آن به سرعت کاهش یافت طوری که تا پایان قرن چیزی از آن باقی نماند. در اول دسامبر سال 1900 رولو بک با 11 کاراکارای سوگوار روبه‌رو شد و 9 تا از آنها را به عنوان نمونه علمی صید کرد. هرچند یک بار در سال 1903 دیده شد اما در بررسی سال 1906 هیچ پرنده‌ای از این گونه یافته نشد. 

کاراکارای گوادلوپ یکی از معدود گونه‌هایی است که انسان به عمد منقرض کرده است. گله‌داران اصرار داشتند که این پرنده تا آخرین فرد کشته شود، زیرا گاهی آن را مشغول تغذیه از لاشه بزغاله‌ها می‌دیدند (هرچند بعید است که توسط کاراکارا شکار شده باشند). نابودی تقریبا کامل زیستگاه در این جزیره توسط گله‌های بزرگ بز به انقراض چندین گونه بومزاد انجامید. چند ده هزار بز دوباره وحشی شده‌اند و مستقل از انسان در این جزیره می‌چرند. در سال 2000 هنوز نزدیک به 4 هزار بز در این جزیره زندگی می‌کردند. در حال حاضر تنها 35 نمونه از کاراکارای سوگوار (شامل پوست، اسکلت و دو تخم) در موزه‌ها باقی مانده است.

تاریخ انسان پر از نمونه‌هایی از گونه‌های جزیره‌ای است که مورد آزار و اذیت کشاورزان،چگونه نمونه‌برداری نجات به انقراض گونه‌ها انجامید دام‌داران، شکارچیان و ملوانان قرار گرفتند. یا به میزان ناپایدار برداشت شدند یا گونه‌های متجاوزی که همراه انسان وارد جزیره شدند گونه‌های بومی را نابود کردند. در مقایسه با آنها نمونه‌برداری علمی توسط جانورشناسان همواره کم‌تعداد بوده و معمولا اتفاق نمی‌افتد که تعداد زیادی از یک گونه برداشت شود.

با این حال رقابت میان موزه‌ها و کلکسیون‌داران خصوصی برای به دست آوردن نمونه از کمیاب‌ترین جانوران سبب می‌شود که فشار نمونه‌برداری روی گونه‌هایی که جمعیت‌هایشان به دلایل دیگر در لبه پرتگاه انقراض قرار گرفته به طرز نامتناسبی افزایش یابد. بک و نمونه‌برداران دیگر در اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم این کار را در پاسخ به نظر چاپ‌شده کارشناسان انجام می‌دادند که معتقد بودند «وقت تنگ است» و «پیش از آنکه دیر شود» گونه‌ها باید نمونه‌برداری شده و در کلکسیون‌های موزه‌ها مستند شوند. در نبود چارچوب و زیرساخت حفاظتی، بک و دیگران مشغول انجام کاری شدند که خودشان آن را «نمونه‌برداری نجات» می‌نامیدند.

اگرچه نباید مرتکب خطای تاریخی‌گری شد و درباره کار آنها بر اساس معیارهای حفاظتی امروزی قضاوت کرد، اما نمونه‌برداران امروزی بهانه‌ای ندارند و موظف‌اند که معیارها و اخلاق حفاظت را بی‌کم‌وکاست رعایت کنند.