رئیس بازیگران تئاتر خلاف قانون اساسی حرف میزند
اظهارنظرهای اخیر درباره بازی بازیگران سینما در
تئاتر تازگی ندارد. سال ها پیش هنگامیکه
محمدرضا فروتن در نمایش
رومئو و ژولیت کار کرد
علی رفیعی حضور یافت زمزمه های نارضایتی از سوی اهالی
تئاتر به گوش رسید که این حضور و جذب مخاطب از طریق حضور ستاره های پرطرفدار سینما روی صحنه را دون شان هنر متعالی
تئاتر دانستند. بی شک قبل از این واقعه نیز این بحث وجود داشته است.
حواشی اخیر پیش آمده بر سر حضور
مهناز افشار روی صحنه
تئاتر در نمایشی از
رضا حداد اما جدی تر از همیشه به نظر میرسد که جای تامل دارد. بگذارید ابتدا صورت مسئله و حواشی بعد از آن را مرور کنیم.
نامه سرگشاده و تند انجمن بازیگران خانه
تئاتر نامه مهمی بود. انجمن احساس کرده بود زندگی و معیشت هزار بازیگر حرفه ای تئاتر، در خطر است و وظیفه خود دانسته بود از امنیت شغلی آنان دفاع کند. اما نکته کلیدی نامه، این جمله بود:
«از این پس حضور بازیگران سینما بر صحنه تئاتر منوط به آگاه سازی و اجازه خانه تئاتر است و قرارداد آنها باید مطابق با قرارداد بازیگران تئاتر باشد».
از سوی دیگر
بهزاد فراهانی، رئیس انجمن بازیگران
تئاتر هم طی مصاحبه تندی گفت:
«هرکسی از ننه اش قهر میکند به تئاتر میآید»، گفت:
«اجازه نمیدهیم این خانم برای تفنن بیاید اینجا و روی صحنه حرکاتی بکند و تماشاچی برایش کف زند»، گفت که:
«اگر سواد نداشته باشند نمیگذاریم بازی بکنند. ما مبارزه با بی سوادی میکنیم»، گفت که:
«حمال های مسجدشاه این مملکت هم به هرکسی اجازه حمالی نمیدهند» و بالاخره گفت که:
«ما همه توانمان را به کار میگیریم که جلوی این کار را بگیریم» و البته خیلی چیزهای دیگر هم گفت. آنچه در مصاحبه فراهانی و نامه انجمن بازیگران، تامل برانگمیز به نظر میرسد، عصبانیت و نگرانی است.
به نظرم نکات زیادی در این باره وجود دارد که از سوی آقای فراهانی به آنها بی توجهی شده است.
1 – نگرانی به حق آقای فراهانی درباره بیکاری و معیشت حدود هزار بازیگر
تئاتر مرجع دیگری برای پیشگیری دارد جز مهناز افشار. فریادهای انجمن بازیگران بدون شک باید بر سر مراجع رسمی
تئاتر و فرهنگ کشیده شود که با سیاستگذاری های خود،
تئاتر را به هنری کم رونق و منزوی بدل کرده اند نه کس دیگری.
اگر زورمان به آنها نمیرسد یا مصالح اجازه فریاد زدن نمیدهد، بحث دیگری است.
2 – قضاوت های آقای فراهانی هم عجیب است؛ ایشان واقعا چقدر مطمئن اند که خانم افشار یا هر بازیگر دیگری از سینما برای تفنن به
تئاتر آمده اند یا قرار است حرکاتی بکند که...؟ نیت خوانی و پیشگویی که کار درستی نیست.
ایشان مگر از هامان هزار بازیگر تئاتر آزمون سواد گرفته اند که حالا سواد مهناز افشار را قضاوت میکنند؟ اصلا این سنجش با کدام متر و معیار قابل انجام است؟ و تازه اگر ملاک و محک روشن در میان باشد مرگ در جیب جناب فراهانی است؟ و مگر از وظایف انجمن بازیگران، مبارزه با بی سوادی است؟ پس نهضت سوادآموزی در این مملکت چکاره است؟
3 – آقای فراهانی سخن از حمال های مسجدشاه و کارگردانان سینما به میان آوردند.
هر دو قیاس مع الفارق است و به گمانم تا حدودی توهین آمیز. اما بگذارید با همین روش مثالی بزنیم. اگر صاحب یک شرکت – شما بخوانید کارگردان
تئاتر – بخواهد برای شرکتش – بخوانید نمایشش – کارمند – بخوانید بازیگر – استخدام کند، آیا ملزم است از سندیکای مربوطه مجوز بگیرد؟ یا به تشخیص خودش باتوجه به توان کارمند او را استخدام میکند؟ و مجوز کسبش را از مراجع مربوطه گرفته و تمام. باقی به توافق دو طرف بستگی دارد و البته قوانین رسمیکشور.
4 – مگر کسی میتواند مدعی شود بازیگران سینما بازیگر نیستند؟ میتوانیم بازیگری را بپسندیم یا نه ولی نمیشود منکر توان بازیگری شد که هم از جشنواره فجر سیمرغ گرفته و هم جایزه منتقدان را دارد.
حرفه بازیگری در ایران به ویژه در سال های اخیر قابل تفکیک به بازیگر سینما و
تئاتر هم نیست. بازیگران سینما بازیگرند و یک بازیگر به سبب ماهیت شغلش مجاز است که در سینما،
تئاتر یا تلویزیون بازی کند (همان طور که خود جناب فراهانی چنین کرده اند) و در هیچ کجای دنیا محدودتی برای بازی ندارد. مگر آنکه همانند برخی بازیگران، قوانین کشور خود را مراعات نکنند!
یک بازیگر سینما اگر توان لازم برای بازیگری در صحنه را داشته باشد که فبهاالمراد وگرنه هم خودش و هم کارگدانش از این انتخاب لطمه خواهند دید. حکم ماندگاری و موفقیت بازیگر را خلاقیت و توان او صادر میکند. به گمانم در تمام دنیا تجربه های این چنینی همواره مجاز است.
5 – اینکه آقای فراهانی جاده را یکطرفه میخواهند، بوی تعصب بیجا میدهد. باوجود این همه بازیگر
تئاتر فعال در سینما ازجمله خود آقای فراهانی، چرا ایشان فقط برای بازیگران
تئاتر حق دووجهی بودن قائلند؟ مگر سینمایی هایی که پس از شهرت
تئاتر را تجربه کردند از جمله ف
اطمه معتمدآریا، ترانه علیدوستی، مریلا زارعی، نگار جواهریان، صابر ابر، طناز طباطبایی، باران کوثری، هانیه توسلی، بهاره رهنما، اشکان خطیلی، سروش صحت، پارسا پیروزفر، محمدرضا فروتن و خیلی های دیگر ازجمله دختران خود ایشان –
گلشیفته و شقایق فراهانی – کم به رونق
تئاتر کمک کرده اند؟ راستی چرا انجمن بازیگران به یکباره در این مورد خاص واکنش نشان داده، درحالی که در موارد پیشین سکوت کرده بود؟ مگر آنکه آقای فراهانی قضاوت شخصی و پیش فرض های ذهنی شان را درباره یک بازیگر خاص در مواضع رسمیشان دخالت داده باشند که به گمانم خطای بزرگی است.
6 – حالا که پای بازیگران هنرمند
تئاتر بیش از هر دوره دیگری به سینمای حرفه ای باز شده آیا آقای فراهانی حق اعتراض را برای بازیگران غیرتئاتری سینما هم قائل هستند؟ آیا ایجاد محدودیت های مشابه را برای بازیگران
تئاتر میپسندند؟
آیا اگر آقای فراهانی فکر میکنند بازیرگان سینما برای پز و ژست ومد و پرستیژ فرهنگی و دلایلی از این دست گاهی به سمت
تئاتر رو میآورند – که حتما گاهی این چنین است و البته گاهی نه – آیا به با زیگران سینما این حق را نمیدهند که احساس کنند بازیرگان
تئاتر تنها برای پرکردن خلأهای اقتصادی زندگی شان که در
تئاتر پر نمیشود، به بازی در سینما و تلویزیون روی میآورند؟ یا نمیتوان مدعی شد و نیت خوانی کرد که بسیاری از بازیگران
تئاتر با سودای کسب شهرت به سینما روی آورده اند؟ آیا آقای فراهانی به کلی منکر این اتفاق هستند؟ آیا ایشان گمان نمیکنند اگر بازیگران پرتعداد
تئاتر که در حال حاضر در سینما فعالند، محدود شوند، بسیاری از بازیگران سینما اعم از پیر و جوان همان نقش ها را خواهند گرفت و از بیکاری رها میشوند؟ آیا آقای فراهانی از بیکاری بسیاری از بازیگران سینما خبر ندارند؟ حالا اگر بازیگران سینما جای تئاتری ها را تنگ کرده باشند به طریق اولی نمیتوان فرض کرد که بازیگران
تئاتر هم همین بلا را سر بازیگران سینما آورده اند؟
7 – مطمئنا هر بازیگری ازجمله
مهناز افشار و هریک از نام های سینما که بازی در
تئاتر را تجربه میکنند، خودشان بدون دعوت نمیآیند و توسط یک کارگردان به کار دعوت میشوند. کارگردان برای متنی که قرار است اجرا کند مجوز میخواهد. مجوز که گرفت، اگر خودش منع قانونی برای فعالیت نداشته باشد میتواند کارش را شروع کند. حق دارد براساس نیاز، سلیقه و علاقه اش، بازیگرانی که منع قانونی برای فعالیت در این کشور نداشته باشد میتواند کارش را شروع کند. حق دارد براساس نیاز، سلیقه و علاقه اش، بازیگرانی که منع قانونی برای فعالیت در این کشور نداشته باشند را به کار دعوت کند. نه تنها حق دارد از بازیگران شناخته شده استفاده کند بلکه حق دارد حتی از یک رهگذر خیابان هم که تشخیص میدهد به کارهش میآید، بهره ببرید. به همین سادگی. قطعا نمونه های فراوانی از این دست در
تئاتر و سینما وجود دارند و آقای فراهانی هم قطعا نمونه های زیادی را میشناسند.
8 – آقای فراهانی بهتر از همه میدانند که بازی یک بازیگر در هر پروژه سینمایی، تلویزیونی یا تئاتری، تنها یک توافق سه جانبه نیاز دارد و نه بیشتر، توافقی میان کارگردان، تهیه کننده و بازیگر. اگر در نمایش رضا حداد این توافق انجام شده باشد، هیچ قانونی و هیچ مرجعی حق ممانعت از بازی هیچ بازیگری در آن را ندارد. (به فرض آنکه فعالیتش به لحاظ قانونی در کشور با مشکل مواجه نباشد) و هیچ قانون یاین حق را برای انجمن بازیگران ایجاد نمیکند که از بازی بازیگری جلوگیری کند.
9 – به نظر میرسد آقای فراهانی بازیگری
تئاتر را درجه بالاتری از مدارج بازیگری میدانند و بازیگری سینما را درجه دون تری. ایشان برای ورود از درجه پایین (سینما) به مدارج بالاتر (تئاتر)، سواد بالاتری را لازم میدانند و ظاهرا قائل به آزمون و تایید صلاحیت بازیگران سینما برای ورود به
تئاتر هستند. این رویکرد و نگاه از بالا، طبعا ورود به
تئاتر هستند. این رویکرد و نگاه از بالا، طبعا ورود بازیگران
تئاتر به سینما را اساسا زیرسوال میبرد. اینکه بازیگران بسیاری با خاستگاه تئاتری به ستارگان سینما بدل شده اند، چگونه توجیه میشود؟ چرا بایگران بزرگ و توانمند
تئاتر – ازجمله خود آقای فراهانی – اصرار دارند به عبارتی «دان گرید» شوند و به سینما نزول کنند؟ اصولا در تمام دنیا سینما و
تئاتر دو هنر مجزا اما بسیار نزدیک به هم و «هم خانواده و همخون» هستند که مشترکات بسیاری دارند ازجمله عوامل انسانی. واقعا آقای فراهانی با این طرز تفکر، بازی سرلارنس الیویه در سینما و بازی آل پاچینو در
تئاتر را چگونه توجیه میکنند؟
10 – مهم ترین نکته را برای بند آخر گذاشته ام. سخنان آقای فراهانی مستقیما خلاف قانون اساسی کشور است. مطابق نص صریح اصل بیست و هشتم قانون اساسی؛
«هرکس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومیو حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید».
این نوشتار نه از باب حمایت از حقوق یک بازیگر نوشته شد که طبعا حداقل من دلیلی برای آن ندارم و نه به قصد تفکیک بازیگران سینما از تئاتر، من قائل به تقسیم بندی بازیگران به این دو دسته نیستم و این مرزبندی را نمیفهمم و همه بازیگران تثبیت شده سینما و
تئاتر ار در درجه اول «بازیگر» میدانم. گرچه شخصا معتقدم هنور
تئاتر اصالت بیشتری دارد و بازیگرانی که از
تئاتر برآمده اند، در مجموع به لحاظ کیفی و فنی، شرایط مطلوب تری دارند و بسیار به سینمای ما و ارتقای سطح بازیگری اش کمک کرده اند. به هیچ روی ورود بازیگران
تئاتر به سینما را نزول و افت نمیدانم و بالعکس. چراکه تجربه بازیگری مقابل دوربین مسلما تجربه و مهارت متفاوتی با بازیگری روی صحنه محسوب میشود و مهارت جدی و بسیار مهمی هم هست که اتفاقا گاه برخی بازیگران سینما که آقای فراهانی آنها را به رسمیت نمیشناسند، از برخی بازیگران بسیار خوب
تئاتر ما آن را بهتر بلدند. اگر برای بازیگر
تئاتر این حق را قائلیم که تجربه کار مقابل دوربین را داشته باشند، چرا این حق را برای بازیگران سینما قائل نباشیم که حضور روی صحنه را تجربه کنند؟
به گمانم اگر مشکلاتمان را نمیتوانیم از مجرای درست و اصولی اش حل کنیم و اگر مشکلات صنفی و رفاهی صنفان، آزارمان میدهد، به دنبال راه حل های من درآوردی که در هیچ کجای دنیا نمونه ای ندارد نباشیم و خودمان را مجبور به گفتن حرف های بی اساس و نامربوط و ارائه تئوری های بی منطق و تنگ نظرانه نکنیم. مشکل
تئاتر ما و بازیگران
تئاتر ما با بازی نکردن
مهناز افشار حل نمیشود همین.