مهر:در حالی که جامعه در شوک حادثه تکان دهنده خمینی شهر به سر می برد خبر تجاوز بی شرمانه دیگری در کاشمر تاثر و بهت ایرانیان را برانگیخت. این وقایع در عین حال که برای وجدان عمومی جامعه ما بر خلاف بسیاری از جوامع دیگر دردناک است بسیاری را به تامل واداشته که چه علل وعواملی سبب بروز چنین جنایتهایی شده است. خبرگزاری مهر در نشستی با حضور ولی الله حسینی قاضی دادگاه کیفری استان تهران، مجید ابهری، رفتارشناس و مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس، علی اصغر مهاجری جامعه شناس و استاد دانشگاه، محمد مصطفایی معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی ریشه های این جرایم را مورد بررسی قرار داد.
* آقای ابهری می دانیم که شما سفری به کاشمر داشته اید و از این واقعه اطلاعات جدیدی دارید برای شروع حادثه کاشمر را از زبان شما دوباره مرور کنیم.
- مجید ابهری: جریانی در کشور در حال شکل گرفتن است؛ به این شکل که یک سازمان یا افراد خاصی پس از رخ دادن حادثه ای سعی می کنند با کشف حوادث مشابه و قراردادن آنها در کنارهم جامعه را ناامن جلوه دهند و القاء کنند که قتل و تجاوز در جامعه زیاد است و هراس اجتماعی ایجاد کنند. پس از آن که حادثه خمینی شهر رخ داد، حادثه کاشمر نیز مطرح شد به کاشمر سفر کردم و متوجه شدم این دو اتفاق متقارن با هم نیست و این حادثه در تاریخ سوم اردیبهشت ماه امسال رخ داده است اما دست هایی پشت پرده است که این می خواهد این دو حادثه را نزدیک به هم نشان دهد. این در حالی است که از آن طرف شرکتهایی شروع کردند به فعالیت در زمینه توریست مذهبی، آوردن مسلمانان و شیعیان به ایران، با رخ دادن این حوادث رادیو و تلویزیونهای دشمن انگار که عروسی شان باشد به طور مرتب این دو خبر را در رسانه هایشان تکرار می کنند.
* اصل ماجرا چه بود؟
- اما اصل ماجرا، حادثه مربوط به خانمی با دو بچه 11 و 3 ساله است که شوهر معتادش از سه سال پیش او و بچه هایش را رها کرده است. او از روستای قبلی اش به خاطر مشکلات اخلاقی به کاشمر آمده و در یک آرایشگاه زنانه مشغول به کار شده است. در این شهر با شخصی به نام محمد دوست می شود. آنطور که این خانم می گوید رفته بودم با محمد درد دل کنم. حالا کجا رفته است درد دل کند؟ یک روستایی است به نام "قوژد" و در یک جاده ای که من وقتی در روز روشن به همراه دوستم به آنجا رفتیم، ترسیدم. حالا شما تصور کنید در آن جاده ساعت یک ربع به 9 شب در ماشین خاموش در یک جاده خلوت نشسته و در حال درد و دل کردن بوده که دو جوان روستایی 18 ساله به نام های رضا و محمدعلی با موتور از این جاده رد می شدند و می بینند یک ماشین در تاریکی پارک کرده است. کنجکاو می شوند و این زن و مرد را از ماشین پیاده می کنند. با 9 نفر از دوستانشان تماس می گیرند تا خودشان را به محل برسانند. اینها می شوند 11 نفر و نه 50 نفر! این افراد کشاورز، کارگر بوده اند و بین 18 تا 20 سال سن داشته اند. آنها دور این زن حلقه زده میزنند و دو نفر از آنها به این زن تجاوز می کنند. از این میان دو نفر از این افراد غیرت روستایی شان گل می کند و این خانم را نجات می دهند و او را برای درمان به بیمارستان می برند.
* پرونده با شکایت این خانم به جریان می افتد؟
- این خانم شکایتی نمی کند و آن دو نفر می آیند و به پلیس امنیت اخلاقی کاشمر موضوع را اطلاع می دهند. فرمانده پلیس امنیت اخلاقی کاشمر این افراد را دستگیر می کند. در دادستانی کاشمر پرونده تشکیل می شود اما به دلیل ابعاد کیفری به شعبه 5 کیفری استان خراسان رضوی (مشهد) ارجاع می شود. رئیس کل دادگستری استان خراسان رضوی دستور می دهد این پرونده خارج از نوبت و به سرعت رسیدگی شود که در تاریخ چهار اردیبهشت 90 رسیدگی می شود و از این 11 نفر دو نفری که زن را نجات داده اند آزاد می شوند و 9 نفر با قرار بازداشت موقت زندانی شدند.
*چگونه پرونده رسانه ای شد؟
فردی این حادثه را به شکل دیگری به امام جمعه کاشمر منتقل می کند. آقای امام جمعه با حسن نیت کامل به قصد احقاق حق این موضوع را در نماز جمعه مطرح می کند.و موضوع رسانه ای می شود. به اعتقاد من دستی از طرف یک سازمان یا اشخاصی در کار است که کشور را نا امن و نهادهای امنیتی، انتظامی، قضایی ما را ناتوان جلوه بدهد.
در واقع حادثه خمینی شهر درست است که یکی از مصادیق جرم و جنایت است اما وقوع آن در 30 سال اخیر در کشور ما سابقه ندارد. با توجه به اتفاقاتی که در منطقه خاورمیانه می افتد تولید این حوادث و بلافاصله روی سایت های اینترنتی قرار گرفتن آن حاکی از دلیل اقدامی سازماندهی شده پشت این قضایاست.
*دکتر مهاجری از دیدگاه شما علل وقوع این حوادث چیست؟
اصغر مهاجری: دنیای غرب برای حل مسئلههای اجتماعی و شهری اش به دو اصل خانواده و محله برگشته است، یعنی غرب از خانواده گریزان الان نه برای حل مسئله خانواده برای حل مسائل دیگرش برگشته به کانون خانواده و خیلی هم ظریف به این قضیه بازگشت داشته است. متناسب با فرهنگ خاص خودش تکنیکهای خاص خودش را دارد. این در حالی است که در جامعه ایرانی ـ اسلامی خانواده بنیان و اصل است. من به یک نکته فقاهتی از رهبر انقلاب اشاره می کنم. ایشان می فرمایند: "تمامی برنامه های دولت کوتاه مدت میان مدت و بلند مدت باید خانواده مبنا باشد " این جمله بسیار هوشمندانه است اما انصافا این حکم ولایی، حکومتی و فقاهتی زمین مانده است و خانواده ما همچنان از دولت طلبکارهستند. البته منظور من دولت خاصی هم نیست و چون در مقطع زمانی دولت حاضر صحبت می کنیم شاید مخاطب هم دولت حاضر باشد. دولت بدهی خانواده ها را نمی پردازد چون خانواده ها نماینده ای ندارند. بعضی از رسانه های جمعی ما نیز در بحث خانواده آنقدر درگیر آشپزی و مسائل ظاهری شده اند که تصور می کنند خانواده همین است.
نکته بعدی رابطه بین سن ازدواج و سن بلوغ جنسی است. طی یک گزارش تحقیقاتی که چهار دهه گذشته را بررسی کرده، چهل سال پیش میانگین سن ازدواج روی عدد 15 سال و میانگین سن بلوغ جنسی روی عدد 15.5 بوده است. در این چهار دهه هنوز نیم سال به بلوغ جنسی مانده بود افراد درگیر خانواده می شدند و نیازهایشان را برطرف می کردند.
اما در حال حاضر میانگین بلوغ جنسی بر اساس آخرین پیمایش های ملی انجام شده روی عدد دوازده ونیم است. الان میانگین سن ازدواج در کلان شهرها به خصوص در تهران روی عدد 26 و نیم است. یعنی دقیقا پسرها 28 سال و دخترها 25 سال. همچنین تعداد واحد تحریک کننده جنسی در چهار دهه گذشته جامعه ما که سنتی تر بوده روی عدد 10 است یعنی بسیاری از کسانی که در چهار دهه گذشته جامعه زندگی می کردند شاید هنوز مادرشان را بدون روسری ندیده اند اما تعداد واحد تحریک کننده جنسی در حال حاضر روی عدد هزار است به این معنا که اینترنت، ماهواره ها و حتی شبکه های داخلی خودمان از جمله عوامل محرک هستند. ضمن اینکه طی این سالها هورمون ها خوب ترشح می کند و تغدیه مناسب نیز وجود دارد. حال در شرایطی که این فاصله 15 سال با تحریک جنسی بالا وجود دارد و زمان ازدواج هم به تاخیر افتاده فکر می کنید چه پیامدهایی به دنبال دارد؟
حالا می فهمیم که چرا ما باید خانواده محور باشیم و تمامی برنامه ها بنیاد خانواده را هدف قرار دهند. از طرف دیگر نیازهای جنسی جزو نیازهای طبیعی انسان و جزو نیازهای اولیه است. چطور اگر بچه های غذا نخورند سریعا آنها را نزد پزشک می بریم اما پدر و مادرها، مسئولان و سکان دارهای فرهنگی جامعه نمی پرسند وقتی فرزندانشان نیازهای جنسی شان را برطرف نمی کنند چه اتفاقی برای انها رخ می دهد. نکته دیگر اینکه صحبت کردن در مورد مسائل جنسی در جامعه ما تبدیل به تابو شده است.
در واقع ما قضایا را زیرزمینی می کنیم، حوزه فقاهت ما صاحب نظران ارزشمند ی دارد که کمتر وارد این حوزه می شوند. ما جامعه شناس ها که در این خصوص زیاد صحبت می کنیم هم نمی توانیم حکم بدهیم نهایتا آسیب شناسی می کنیم و به بیان علت و معلول ها می پردازیم. اما حوزه دین باید در این خصوص پویا باشد و جواب بدهد.
*یعنی بسترها ی وقوع جرم به دلیل بی توجهی به خانواده ها فراهم شده است؟
- دقیقا، بسترها و شرایطی فراهم می شود که تجلی گاه رفتارهایی دلخراش است. من از این نکته هوشمندانه غافل نیستم که دست هایی در کار است اما دستهای در کار، روی بستری می تواند برش داشته باشد که همه چیز فراهم باشد. به عبارتی اگر قرار باشد ما این مسائل را بر اساس تئوری توطئه ببینیم جرایم در زمینی به نتیجه می رسند که زمینه و بستر در آن زمین آماده است. ما باید منتظر حوادث بیشتر از این باشیم. بسیاری از جرائم اینچنینی در آمار نمی آید و در برخی مواقع هم یک مورد به عرصه رسانه کشیده می شود. من نیز معتقدم چنین حوادثی را نباید رسانه ای کرد اما واقعیت رخ می دهد. واقعیت منتظر ما نیست. نمی توانیم به واقعیت بگوئیم چون دشمن پشتش هست منتظر باش. حادثه شیر آب نیست که ما هر وقت دلمان خواست آن را ببندیم و هر وقت دلمان خواست باز کنیم. پس باید برویم مبنا، شرایط و بسترها را کشف کنیم و ادبیات دینی، ملی و رهیافت های آن را به کار ببریم. ما باید از حوزه های تئوری به حوزه های عملی وارد شویم. طبیعی است وقتی پیشگیری نمی کنیم باید این هزینه ها را بپردازیم.
*یعنی باید منتظر افزایش چنین جرایمی باشیم. پلیس در این میان چقدر نقش دارد؟
- اگر فضا و واقعیت ها را در ک نکنیم باید منتظر حوادث دیگری باشیم که مطمئنا به پلیس ربطی ندارد. وقتی ما روند جامعه پذیری مان را درست طی نمی کنیم نمی توانیم همه مشکلات را گردن پلیس بیندازیم. زمانی که شکاف های نسلی و بیکاری شدید را می بینیم، تورم رکود را ملاحظه می کنیم و برای آنها برنامه ریزی نمی شود. همان زمان تخم های خارگونه حوادث این چنینی رقم می خورد.
- ابهری: الان 400 شبکه پرنو و 1200 شبکه ماهواره ای فارسی زبان برای مخاطب داخل کشور ما در حال تولید برنامه هستند. به اعتقاد من مسئله خانواده فاصله گرفتن از ارزش های اخلاقی و افزایش آمار طلاق عاطفی و رشد فساد اخلاقی است.
نباید این رفتارها را با ریشه اقتصاد بررسی کنیم زیرا در نتیجه گیری دچار اشتباه می شویم. رفتارهای انسانی در محرک هایشان تابع محرک های انسانی و اجتماعی هستند. ما نمی توانیم بگوییم خانمی به دلیل فقر روسپی شده چون خیلی ها فقیر هستند اما روسپی نیستند. در 32 سال گذشته 22 سازمان و نهاد برای پیشگیری بودجه گرفتند. نتیجه اش این تعداد آمار معتادها، خودفروشی ها و... است. باید دید این نهادها در این مدت چه کرده اند. قوه قضائیه معاونت پیشگیری جرایم ایجاد کرده است اگر این نهادها نمی توانند به وظایفشان عمل کنند امتیازات را بگیریم و به این معاونت منتقل کنیم. ما برای اصلاح جامعه باید به مهد کودک ها مراجعه کنیم و نگاه را از کودکی اصلاح و با ریشه رفتاری به جنایتها نگاه کنیم.
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.