پت شاپ پرشین پت
Follow Us
facebook twitter blog google

خبر های روز حیوانات خانگی

  • گیره قابل توسعه گیاه ماریو پیرانا ◄ گیره قابل توسعه گیاه ماریو پیرانا
      اسباب‌بازی قابل تمدید چاپ سه بعدی که شبیه شخصیت ترسناک گیاه پیرانا از بازی‌های ویدیویی کلاسیک Super Mario Bros است. از Grabber قابل گسترش گیاه پیرانا برای برداشتن اقلام از مکان های صعب العبور، اعم از تنقلات، کلیدها یا سایر اشیاء کوچک استفاده کنید. نسخه چاپی سه بعدی که توسط Alice3DTreasures از مواد PLA سازگار با محیط زیست ساخته شده است، هم پایدار و هم برای محیط زیست بی خطر است. هر گیربکس تحت بازرسی های کیفی کامل قرار می گیرد تا اطمینان حاصل شود که استانداردهای بالا را برآورده می کند و در مجموعه اسباب بازی های طرفداران ماریو قرار می گیرد.
  • صندلی چوبی به شکل زرافه ◄ صندلی چوبی به شکل زرافه
      صندلی چوبی به شکل زرافه دارای کشوی یکپارچه برای نگهداری کاغذ طراحی و مداد رنگی است. صندلی زرافه طراحی شده توسط لوئیس لیم برای بچه ها به عنوان میز نقاشی و بزرگسالان می توانند از آن به عنوان صندلی برای نشستن و استراحت در حین بازی کودکان استفاده کنند.
  • lمیز کار مشترک با گربه ◄ lمیز کار مشترک با گربه
      میز اداری ارگونومیک با طراحی توخالی تضمین می کند که دستان شما در ارتفاع مطلوب قرار دارند و فشار و ناراحتی را در ساعات طولانی کار کاهش می دهد. میز توخالی طراحی شده توسط SUNRIU وعده می دهد که تجربه فضای کاری را با نگه داشتن دستان شما در ارتفاع عالی افزایش دهد. ناحیه فرورفته در داخل سطح میز شکل گرفته است و با ظرافت برای نگه داشتن دستان شما هنگام درگیر شدن با کارهای روزانه خود، حجاری شده است. میز ساخته شده از تخته سه لا شامل نقاط تعیین شده برای وسایل ضروری و ابزارهای رایج است که جریان کار را بهینه می کند و به هم ریختگی را به حداقل می رساند.
  • ک زنبور رباتیک ◄ ک زنبور رباتیک
      پهپاد مینیاتوری ساخته شده برای پرواز ازدحام مستقل شبیه یک زنبور رباتیک است و از الگوهای پرواز طبیعی زنبورها الهام گرفته شده است. Festo BionicBee تنها 34 گرم وزن دارد و به لطف ساختار فوق العاده سبک و مانور استثنایی، از قابلیت های چشمگیری برخوردار است. مجهز به فناوری پیشرفته، هر پهپاد به طور مستقل در یک گروه حرکت می کند و مسیرهای از پیش تعیین شده را با دقتی بی نظیر دنبال می کند. از طریق کالیبراسیون هوشمند، Bionic Bee عملکرد را بهینه می‌کند و هماهنگی یکپارچه را در میان گروه تضمین می‌کند. این نوآوری نشان دهنده اوج بیومیمیک و پیشرفت تکنولوژی در طراحی هواپیماهای بدون سرنشین است.
  • تخت راحت با آکواریوم ◄ تخت راحت با آکواریوم
      تخت راحت با آکواریوم سفارشی بزرگ که 650 گالن آب را در خود جای می دهد و هنگام خواب شما را احاطه می کند . آکواریوم زیبای سر تخت برای Furnitureland South توسط Wayde King و Brett Raymer از تولید مخازن اکریلیک طراحی شده است.
  • تخت توتور ◄ تخت توتور
      تختخواب راحت طراحی شده تا شبیه موجودی غول پیکر شایان ستایش از انیمیشن من Neighbor Totoro اثر هایائو میازاکی باشد. در این تخت خواب / کیسه خواب نرم توتورو به راحتی به خواب خواهید رفت و رویای ماجراهای شگفت انگیزی خواهید داشت
  • چراغ شب به شکل حیوانات که شبیه یک گوسفند ◄ چراغ شب به شکل حیوانات که شبیه یک گوسفند
      چراغ شب به شکل حیوانات که شبیه یک گوسفند بامزه طراحی شده است ، به ایجاد لحظاتی دنج و خاطرات ماندگار با بچه های کوچکتان کمک می کند. چراغ شب گوسفند از MoziDozen، روال روزانه قبل از خواب را جالب نگه می دارد و شمارش گوسفندان را بسیار زیباتر می کند. ساخته شده از مواد طبیعی مانند گردو، خاکستر و نمد پشمی، درخشندگی نرمی از خود ساطع می کند که می تواند مطابق با ترجیحات فردی تنظیم شود. Sheep Lamp دارای فناوری بی سیم است که به آن اجازه می دهد تا از پایه شارژ جدا شود تا به راحتی در اطراف اتاق قرار گیرد. ایده‌آل برای داستان‌های قبل از خواب و شمارش گوسفند، The Sheep Night Light به همراهی لذت‌بخش برای کودکان در هنگام خوابیدن تبدیل می‌شود. هنگامی که داستان به پایان می رسد، گوسفند "به خانه باز می گردد" به پایگاه شارژ خود، آماده برای درخشش دوباره در شب بعد.
  • صندلی چوبی توسط جویس لین ◄ صندلی چوبی توسط جویس لین
      صندلی منحصر به فرد به نظر می رسد که گویی مستقیماً از تنه درخت بریده شده و به زیبایی طبیعت می پردازد و حس اصالت ارگانیک را القا می کند. صندلی چوبی جویس لین که شبیه تکه ای از تنه درخت است، از نظر بصری چشمگیر و غیر متعارف است و آن را در هر محیطی متمایز می کند. خلقت جویس لین با ترکیبی از موادی مانند رنگ روغن، خاک رس اپوکسی و تخته سه لا، شیفتگی او را به تعامل بین عناصر طبیعی و دستکاری انسان به نمایش می گذارد. جویس لین با استفاده از مواد آلی مانند چوب در کنار مواد مصنوعی مانند رزین، به موضوعات اتصال و قطع ارتباط می پردازد و حقیقت پشت ظاهر را زیر سوال می برد. صندلی چوبی هم به عنوان قطعه ای کاربردی و هم به عنوان مجسمه هنری زیبا عمل می کند و بینندگان را دعوت می کند تا در مورد پارادوکس های رابطه ما با محیط زیست و دنیای تولید شده فکر کنند. جویس لین از طریق کار خلاقانه، پیچیدگی های جامعه صنعتی مدرن ما را بررسی می کند، جایی که مرزهای بین طبیعی و مصنوعی محو شده است.
  • جا عسلی بامزه ◄ جا عسلی بامزه
      بسته بندی خلاقانه عسل طراحی شده به شکل زنبور عسل دارای رویه چوبی و چهار بال است که باز کردن ظرف شیشه ای را آسان می کند. بسته بندی عسل زنبور عسل توسط کنستانتین بولیموند برای کودکان غیرقابل انکار زیبا و جذاب است. طراحی منحصر به فرد بسته بندی توجه آنها را به خود جلب می کند و شیشه عسل را برجسته می کند و آنها را به کاوش و کشف محتویات آن دعوت می کند. عسل صد گل ترکیبی از شهدهای شکوفه های مختلف است که ترکیبی از طعم های آبی زمستانه تا شاه بلوطی را ارائه می دهد. هر شیشه می تواند به عنوان شروع کننده گفتگو در مورد زنبورها و نقش مهم آنها در گرده افشانی و تولید عسل باشد. این فرصتی را برای والدین فراهم می کند تا به کودکان در مورد طبیعت و محیط زیست به روشی سرگرم کننده و جذاب آموزش دهند.
  • درخت گربه ای با قابلیت شکل های متفاوت ◄ درخت گربه ای با قابلیت شکل های متفاوت
      خانه گربه ممتاز ساخته شده از چوب با کیفیت بالا و پوست گوسفند مجلل از طرحی از بالا به پایین استفاده می کند تا پناهگاهی راحت برای گربه شما فراهم کند. مبلمان مدولار برای گربه های خانگی طراحی شده توسط Catissa از Haapsalu، استونی . صرفه جویی در فضا و طراحی قابل نصب بر روی دیوار، فضای کف را به حداکثر می رساند و آن را برای خانه هایی با هر اندازه ای ایده آل می کند. سطوح رنگ شده در برابر تجمع گرد و غبار مقاوم هستند و تمیز کردن آنها بسیار آسان است و ظاهری بکر را همیشه تضمین می کند. خانه گربه مدولار معلق مکانی سرگرم کننده و امن برای آرامش است. با استفاده از نردبان همراه، حیوان خانگی شما به راحتی به خانه درخت گربه دسترسی خواهد داشت .
12345678910بعدیآخرین
(1 - 10) / 29334    |     صفحه 1 از 2934
RSS

GetPagedList: 0,440,,False,False,False,CreationDate,0,10

معرفي نژاد گربه


اخبار ومقالات - گالری


نمایش متن مقالات

چند خاطره از رضا کیانیان + تصاویر


امروز
به گزارش پیمانه به نقل از بولتن سريال مختارنامه كه مدتي است پخش آن از شبكه يك سيما آغاز شده است. سريالي كه در هر قسمت آن مي‌توان يك يا چند بازي درخشان از بازيگران معروف و چهره ايراني را ديد.

 بعد از فريبرز عرب‌نيا، اكبر زنجان‌پور، مهدي فخيم‌‌‌‌زاده، فرهاد اصلاني و... حالا نوبت رضا كيانيان است تا با بازي درخشان خود در نقش «عبدالله بن زبير»- والي مكه- بينندگان سريال مختارنامه را غافلگير كند.






بازي كيانيان در نقش عبدالله بن زبير را مي‌توان از چند زاويه بررسي كرد. در نگاه اول آنچه كيانيان را در اين نقش ديدني كرده، نوع گريم اوست كه چهر‌ه‌اش را كاملا از چهره واقعي او دور كرده است. تا پيش از اين زياد شنيده بوديم كه اكبر عبدي چهره‌اي منحصر به فرد براي گريم دارد. بسياري از گريمورها چهره او را مانند خميري مي‌دانند كه در دست گريمور به هر شكلي در مي‌‌آيد؛ اما اكنون مي‌توان نام رضا كيانيان را در كنار نام عبدي قرار داد.

 اولين بار كيانيان را با قيافه‌اي متفاوت در فيلم «روبان قرمز» ديديم كه نقش «جمعه» را بازي مي‌كرد.

گريمور در اين فيلم سر او را از ته تراشيده بود و با انتخاب يك عينك پنسي براي او چهره‌اش را از حالت معمولي خارج كرده بود، اما گريم، زماني معجزه خود را روي چهره كيانيان به نمايش گذاشت كه اين بازيگر در سريال «دوران سركشي» نقش يك قاضي را بازي كرد.

دوران سركشي نشان داد كه طراحان چهره‌پردازي مي‌توانند براي كيانيان طرح‌هايي بزنند كه در عين حالي كه به او كمك مي‌كنند نقشش را باورپذيرتر اجرا كند، چهره او را به گونه‌اي تغيير دهند كه براي بيننده غافلگير كننده باشد و او را دچار هيجان كند.

كمال تبريزي كه درسريال دوران سركشي از گريم متفاوت براي كيانيان بهره برده بود، بعد از اين سريال از اين قابليت كيانيان بيشترين استفاده را در سينما كرد و كيانيان را در فيلم‌هاي گاهي به آسمان نگاه كن، يك تكه نان و هميشه پاي يك زن در ميان است با چهره‌ها و گريم‌هاي مختلف به نمايش گذاشت.


اما كارگردانان تلويزيون هم تاكنون ايفاي شخصيت‌هاي مختلفي را به كيانيان واگذار كرده‌اند كه بازي در آنها مستلزم گريمي كاملا متفاوت بوده است. اين تفاوت را در سريال «روزگار قريب» ديديم كه كيانيان در آن نقش آيت‌الله فيروزآبادي را بازي مي‌كرد. گريم، چهره اين بازيگر را به چهره واقعي آيت‌الله فيروزآبادي نزديك كرد.

 البته پيش از اين كيانيان را در نقش روحاني در سريال كيف انگليسي ديده بوديم. اما نقشي كه كيانيان در سريال مختارنامه بازي مي‌كند او را از همه نقش‌هايش متفاوت كرده است. شايد خيلي‌ها كيانيان را در نماهاي اوليه اين سريال نشناختند و برخي هم او را از روي كلامش و نوع بيانش شناختند. بيان كيانيان هم ويژگي‌ خاص خود را دارد.

 او از اين بيان بيشترين استفاده را در فيلم آژانس شيشه‌اي كرد. نقش او در اين فيلم بيشتر بر كلامش استوار بود. سخنان او بايد حاج كاظم را تحت تاثير قرار مي‌داد و كيانيان مي‌دانست كه در چنين شرايطي بايد به گونه‌اي با كلمات بازي كند كه بيننده را متاثر سازد تا تك تك كلمات او را به ذهن بسپارد. حالا همين تكنيك را در زمان بازي عبدالله بن زبير هم مي‌بينيم.

 او مي‌داند كه چگونه بايد فاصله‌گذاري بين كلمات را در جملات خود رعايت كند تا هم براي مختار و هم به مخاطب حس اطمينان و تهديد را ايجاد كند. كيانيان نقش زبير را چنان با قدرت بازي مي‌كند كه بدون اغراق مي‌توان گفت كه او اين نقش را كاملا شناخته و با تحليل آن را مقابل دوربين اجرا كرده است.

 فقط يك بازيگر با سواد و معلومات مي‌تواند نقشي را كه از 1300 سال پيش آمده براي بيننده امروز ديدني و جذاب كند، به گونه‌اي كه مخاطب سختگير را نيز متقاعد كند كه براي ديدن يك بازي خوب و با تكنيك سريال مختارنامه را تماشا كند.

كيانيان حركات ويژه خود را دارد؛ حركاتي كه آنها را بيشتر با دستان و چشمان خود به نمايش مي‌گذارد. او از اين حركات در بيشتر آثارش استفاده مي‌كند و يكي از راه‌هاي شناخت او حتي در گريم‌هاي سنگين هم همين حركات خاص است.

 برخي بازيگران مي‌گويند زماني كه چهره گريم شده خود را در آينه گريمور مي‌بينند به اين نكته فكر مي‌كنند كه ديگر نبايد خودشان باشند، بلكه بايد شخصيتي باشند كه او را در آينه مي‌بينند و بعد از آن است كه شروع به كشف آن شخصيت در درون خود مي‌كنند

. كيانيان يكي از تئوريسين‌هاي تكنيك‌هاي بازيگري در ايران است. او اعتقادي به اين نكته ندارد كه بازيگر بايد با نقش زندگي كند. كيانيان مي‌گويد بازيگر بايد نقش را بشناسد و اين ويژگي‌ها را در درون خود پيدا و تقويت كند. بيننده سريال مختارنامه، عبدالله بن زبير را به عنوان يك شخصيت تاريخي كه با اعتقادات شيعيان نيز همسو نيست، مي‌بيند با او همراه مي‌شود و داستان زندگي و نوع تفكرش را پيگيري مي‌كند؛ چون بازيگري كه نقش او را بازي مي‌كند اين قدرت را دارد كه بيننده را پاي بازي خود ميخكوب كند. زماني اين اتفاق براي يك بازيگر رخ مي‌دهد كه براي او اجراي نقش به بهترين شكل ممكن مهم باشد.

براي چنين بازيگري مهم نيست كه در سينما بازي مي‌كند يا در قاب كوچك تلويزيون، چون براي او طول و عرض قاب نمايش تصوير مهم نيست، او مي‌داند كه با عمق بخشيدن به نقش مي‌تواند حتي در قابي كوچك، بزرگ باشد و بزرگ بدرخشد. 

در ادامه  چند خاطره از کیانیان را باهم می خوانیم :

روز - خارجى - خيابان بهار

خيابان بهار يك طرفه است رو به شمال. پر از بقالى و ميوه‏فروشى و لوازم شوفاژ است. به همين دليل هميشه چند كاميون نوشابه، شير يا آب معدنى دوبله پارك كرده‏اند و دارند جنس به بقالى‏ها مى‏رسانند و يا چند وانت دوبله پارك كرده‏اند و دارند ميوه خالى مى‏كنند و يا وسايل شوفاژ بار مى‏زنند. مردمى هم كه مى‏خواهند چيزى بخرند دوبله پارك مى‏كنند و براى خريد مى‏روند.


بیوگرافی رضا کیانیانwww.sardarcsp.com


راننده‏گى در خيابان بهار مثل گذشتن از ميدان موانع است. در ضمن هميشه افرادى پياده دارند از خيابان مى‏گذرند. كه پيرزن و پيرمرد و كودك هم جزوشان هستند. و قوز بالاقوز آن است كه تعدادى موتورسوار دارند خلاف جهت مى‏آيند كه جزو لاينفك خيابان بهارند. چون يك ايستگاه پيك موتورى آن‏جاست.

در نتيجه راننده‏گى در خيابان بهار چيزى فراتر از ميدان موانع است. بيشتر به يك بازى پرتحرك كامپيوترى شبيه است. تنها فرقش با بازى كامپيوترى اين است: كه كامپيوتر يك فضاى مجازى‏ست و نابودكردن موتورى‏هايى كه خلاف مى‏آيند و افراد پياده امتياز دارد. اما خيابان بهار مجازى نيست؛ و امتيازهايش برعكس است!

يك‏بار كه طبق معمول از آن‏جا مى‏گذشتم و داشتم به زور و شعبده، اتومبيلم را از كنار يك كاميون شير و ماست كه دوبله پارك كرده بود مى‏گذراندم، يك موتورى از روبرو آمد. با سرعت هم مى‏آمد. و خواست از بين اتومبيل من و كاميون بگذرد. جا نبود. به من اشاره كرد كه راه بدهم. امكان راه دادن نبود. گفتم: تو خلاف مى‏آيى بگير كنار رد بشم.

به حركتم ادامه دادم. موتورى مجبور شد عقب بكشد. من رد شدم. صداى فحش‏هايش را شنيدم. مثل هميشه، سعى كردم نشنيده بگيرم. وقتى به انتهاى بهار رسيدم و خواستم وارد بهار شيراز بشوم، طبق معمول يك گره ترافيكى بود. مجبور بودم بايستم تا گره باز شود. كه ديدم آينه بغل اتومبيلم خرد شد.

 ديدم همان موتورى دنبالم آمده و براى انتقام آينه بغلم را شكسته. بلافاصله پياده شدم. او كه دستپاچه شده بود نتوانست بگريزد. در پيچشى كه مى‏خواست انجام بدهد، زمين خورد. موتورش را رها كرد و خودش فرار كرد و كمى آن طرف‏تر ايستاد. گره ترافيكى انتهاى بهار شُل شد. چند اتومبيل رفتند. اتومبيل‏هاى پشت سر من شروع كردند به بوق‏زدن. تا مرا ديدند، شناختند و پياده شدند و به سمت من آمدند كه ببينند چى شده. در اين هيرو وير سلام‏عليك مى‏كردند و بعضى‏هاشان هم روبوسى.

موتورى جلو آمد و گفت: ببخشيد. من تازه شما رو شناختم. اگه از اول خودتونو معرفى كرده بوديد اين مكافاتها پيش نمى‏اومد.

روز - خارجى - كوچه‏اى در تهران‏

كوچه‏ى يك‏طرفه‏اى هست كه گذرگاه هميشگى من است. حوالى ميدان هفت‏تير. براى آمدن به خانه، از آن مى‏گذرم؛ و هميشه اتومبيلى و حتماً چند تا موتورى از روبرو مى‏آيند. خلاف مى‏آيند. بيشتر وقت‏ها، به آن‏ها راه مى‏دهم كه بگذرند. چون معتقدم از كنار شَر بايد گذشت. يا بهتر بگويم بايد ليز خورد و رد شد. گاهى هم كه عصبانى باشم بهشان راه نمى‏دهم تا دنده عقب بگيرند و رد شوم و البته تعدادى فحش هم بدرقه راهم مى‏شوند!

همين چند روز پيش كه باز هم از همان كوچه مى‏گذشتم، يكباره از سرِ پيچ يك فرعى چند موتورسوار با سرعت به كوچه يك‏طرفه پيچيدند. با اينكه هميشه مواظب هستم، اما جاخوردم و بوق ممتدى برايشان زدم. بدون توجه به من و بوق من گذشتند. فقط يكيشان ايستاد. به كنار او رفتم و پرسيدم: مى‏دانى اين كوچه يك‏طرفه است؟

گفت : معلومه كه مى‏دونم.

پيرمردى بود كه موهاى سپيدش زير كلاه كاسكت پنهان شده بود. من حرفى نداشتم كه ادامه بدهم. اما او گفت : آقا رضا حالت چطوره؟ هنوز خونت همون جاست؟

و ادامه داد : منو يادت نمى‏ياد؟ كلى برات عشق‏اله فرستادم.

پشت سرم يك اتومبيل بوق زد كه بگذرم. تا راه را باز كنم.

من حركت كردم. پيرمرد داد زد : خيلى قيافه مى‏گيرى. دارم دو كلمه باهات حرف مى‏زنم…

من رد شده بودم. از آينه نگاهش كردم. او هم رد شده بود.

روز - خارجى - خيابانى در تهران‏

در اتومبيلى بودم كه هر روز صبح مرا به سرِ صحنه فيلمبردارى مى‏برد. مرد مؤدبى بود. گفته بود كه چند سالى در ژاپن بوده. پول و پله‏اى جمع كرده و به ايران برگشته، با اتومبيلش در خدمت فيلم بود.

از خانه تا محل فيلمبردارى تعريف مى‏كرد و يا مى‏پرسيد. از همه چيز و همه جا و همه كس. به مردم خودمان هم خيلى انتقاد داشت. كه همديگر را رعايت نمى‏كنند. نزديكى‏هاى محلى فيلمبردارى به يك ترافيك برخورديم. كمى صبر كرد. كمى به اين طرف و آن طرف نگاه كرد. و كشيد به سمت چپ، يعنى سمتى كه اتومبيل‏هايش از روبرو مى‏آمدند. كه ترافيك را رد كند. كار او باعث شد كه در مسير مقابل هم يك گره ترافيكى ايجاد شود. سعى كرد گره را رد كند ولى ديگر دير شده بود. هر دو طرف خيابان بند آمد. من فقط او را نگاه مى‏كردم. گفت : مى‏بينين، يك ذره فداكارى وجود ندارد.

از همه دلخور بود.

گفتم : طرف ما ترافيك بود. اون طرفى‏ها كه داشتند راهشونو مى‏رفتند. شما خلاف رفتى و راهشونو بستى.

گفت : من كار دارم مثل اونا كه بيكار نيستم!

روز - خارجى - خيابانى در تهران‏

پشت چراغ قرمز ايستاده بودم. هوا زيادى گرم بود. كنار من يك مينى‏بوس بود كه دود اگزوزش مستقيم توى پنجره من مى‏زد.

نه راه پس داشتم، نه راه پيش. شيشه پنجره را بالا كشيدم. هواى داخل ماشين آنقدر گرم شد كه بلافاصله چكه‏هاى عرق را پشت گوشم احساس كردم كه از گردنم پايين مى‏آمدند. پشتم كه به صندلى چسبيده بود خيس شد. به سمت فرمان خم شدم تا خيسى پيراهنم باد بخورد و خنك شود. يادم آمد شيشه پنجره را بالا كشيده‏ام. به چراغ نگاه كردم هنوز قرمز بود. شماره نداشت كه بفهمم كى سبز مى‏شود.

 اگزوز مينى‏بوس دود مى‏كرد. راننده مينى‏بوس گاه به گاه گاز مى‏داد. نمى‏دانم براى چى. فقط دود بيشترى را به هوا مى‏فرستاد. با چند بوق از اتومبيل‏هاى پشت سرم، متوجه شدم چراغ سبز شده است.

 دنده يك گذاشتم و منتظر بودم تا جلويى‏ها بروند. بالاخره نوبت من رسيد. به محض اينكه وارد چهارراه شدم يك موتورسوار كه چراغ قرمز را رد كرده بود، از جلوى من رد شد. نزديك بود تصادف كنم. بوق زدم و موتورسوار لاى ماشين‏ها گم شد.

نگاه كردم. يك پليس جوان آن‏طرف‏تر زير سايه ايستاده بود و با كسى حرف مى‏زد. به تنها چيزى كه توجه نداشت ترافيك و آمدوشد اتومبيل‏ها و موتورى‏ها بود. از چهارراه كه رد شدم كنار كشيدم و ايستادم.

 پياده شدم و رفتم به سمت پليس. كسى كه با او حرف مى‏زد تا مرا ديد خوشحال شد و سلام كرد. پليس هم برگشت. او هم مرا شناخت و به سمت من آمد و سلام كرد. جواب دادم و پرسيدم : شما براى چى اينجا ايستادى؟

پرسيد : چطور مگه؟

به چهارراه اشاره كردم، در همان لحظه دوتا موتورى داشتند چراغ قرمز را رد مى‏كردند.

گفتم : اينا چين؟ چرا بهشون چيزى نمى‏گى. الان نزديك بود تصادف كنم.

كسى كه با پليس حرف مى‏زد گفت : شما هم حوصله دارين ها. چرا خون خودتو كثيف مى‏كنى. برو فيلمت رو بازى كن، تا ما كِيف كنيم.

پليس هم گفت : اونارو ولشون كن. حال خودت چطوره؟

گفتم : شما براى چى اينجا وايسادى؟ چرا گذاشتنت اينجا؟

گفت : هيچى، مترسك! به من كه برگ جريمه نمى‏دن. باز كلاغ‏ها از مترسك يه حسابى مى‏برن. اينا از ما هيچ حسابى نمى‏برن!

روز - خارجى - يكى از فرعى‏هاى خيابان بهار

در خيابان بهار يك فرعى هست كه به خيابان شريعتى راه دارد. اين كوچه يك‏طرفه است. اما طبق معمول از طرف مقابل هم به اندازه كافى و وافى اتومبيل و موتور مى‏آيند.

متخلفين با انصاف وقتى مى‏بينند، اتومبيلى از روبرو مى‏آيد، كنار مى‏كشند و راه مى‏دهند تا اتومبيلى كه راه از آنِ اوست بگذرد و بعد به خلافشان ادامه مى‏دهند.

اما متخلفين بى‏انصاف از دور چراغ مى‏زنند. يعنى من دارم خلاف مى‏آيم. بكش كنار!

اما متخلفين بى‏انصاف و به قول خودشان «با حال»! چراغ مى‏زنند و عشق‏اله مى‏رسانند و با لبخند - كه معنى‏اش اينست كه چكار كنيم، چاره‏اى نداريم. مملكت نيست كه…. - اشاره مى‏كنند بكش كنار تا رد بشيم!

يكبار كه از اين فرعى و در جهت درست، مى‏گذشتم، يكى از اين متخلفين بى‏انصاف و با حال! از روبرو چراغ زد من به راهم ادامه دادم. او مى‏آمد و چراغ مى‏زد. تا رسيد شاخ به شاخ من. چند اتومبيل كنار كوچه پارك كرده بودند و فقط براى گذر يك اتومبيل راه بود.

 با پررويى و لبخند حاكى از با حالى! چراغ زد و اشاره كرد كه برو عقب تا به جايى برسيم كه من رد بشم! من فقط ايستاده بودم. خورشيد به شيشه‏ى او مى‏تابيد و من در تاريك‏روشنى بودم. چند بار ديگر چراغ زد و بالاخره طلبكارانه پياده شد و عصبى به سمت من آمد كه يقه‏گيرى كند. وقتى كنار پنجره من رسيد، مرا شناخت.

 كمى خودش را جمع كرد. لبخند حاكى از با حالى‏اش دوباره روى لبانش نشست و گفت : شما ديگه چرا؟ شما كه آدم بافرهنگى هستى. شما الگوى جامعه‏اى. ما بى‏فرهنگيم. حالا دنده عقب بگيرد تا رد شيم. رفت و سوار اتومبيلش شد و دنده يك گذاشت و اشاره كرد كه برو عقب!

رضا کیانیان در نشست مطبوعاتی فیلم همیشه پای یک زن در میان است


روز - خارجى - ظهر عاشورا - خيابان‏

نمى‏دانم چرا، ولى روزهاى تعطيل و بخصوص تعطيلات مذهبى بيشتر مردم در خيابان‏ها هيچ قانونى را رعايت نمى‏كنند.

از هر جايى مى‏گذرند و به هر طرف كه بخواهند مى‏رانند.

يك روز عاشورا كه از خانه حافظ احمدى برمى‏گشتم، نذرى گرفته بودم و به خانه مى‏بردم. به چهارراهى رسيدم و چراغ قرمز شد. ترمز كردم و ايستادم. اتومبيل پشتى كه گويا انتظار نداشت من ترمز كنم، با شدت بيشترى ترمز كرد تا به من اصابت نكند.

بوق زد كه حركت كن. با اشاره چراغ قرمز را نشانش دادم. پياده شد و گفت :

نوكرتم، امروز مال امام حسينه. چراغ قرمز و سبز نداريم. راه بيفت.

به من كه رسيد. مرا شناخت. سلام كرد و گفت : از شما بيشتر از اينا انتظار داشتيم. يك هنرپيشه باحال كه روزعاشورا پشت چراغ‏قرمز واى‏نمى‏سته. شورحسينت كجارفته؟
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.
نظرات کاربران
ثبت نظر
نام شما
ایمیل شما
نظر شما
ارسال به دوستان
نام شما
ایمیل شما
ایمیل گیرنده
توضیحات
کد امنیتی
کد CAPTCHA
کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید
:                شبکه های اجتماعی پرشین پت را دنبال کنید 

face.jpg (205×206)   tw.jpg (204×224)pin.jpg (204×224)

جدیدترین مقالات

◄ گدایی کردن در حیوان شما
◄ عقیم سازی
◄ جوش در سگ ها
◄ ورزش دادن گربه ها
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از گربه
◄ کتامین
◄ كتاب(7)
◄ چه مواد غذایی برای سگ مفید است؟
◄ چگونگي نصب برنامه و ورود به برنامه
◄ فيبر ها
◄ انتخاب اسم برای سگ نر
◄ حالا من چی کار کنم ؟
◄ گربه های ناز نازی
◄ German Shorthaired Pointer
◄ فروش گربه پرشین کت
◄ فصل چهارم
◄ گربه و نازایی ! توهم یا واقعیت؟
◄ مهناز افشار و دلفین
◄ British Shorthairs
◄ ماهي و ماهي خور
◄ شباهت حيوانات
◄ گیره قابل توسعه گیاه ماریو پیرانا
◄ Dog Fashion
◄ دکتر هومن و جراید
◄ انگل های داخلی در سگ ها
◄ معرفی دکتر شیری
◄ iهیولا ها
◄ قارچی معده در پرندگان
◄ پرورش لارو آناباتوئیدها (ترجمه)
◄ Metynnis Fasciatus
◄ شارک دم قرمز - Red Tailed Shark
◄ اپیلاتی دهان آتشی - firemouth epiplaty
◄ اطلاعات عمومی خانواده سیکلیده ها 2
◄ دراگون – Dragon
◄ مارماهی الکتریکی - electrophorus electricus
◄ سیچلاید های افریقایی
◄ اسب دریایی - Hippocampus
◄ جلبک ها اکواریوم های اب شیرین
◄ بخاری آکواریوم - Aquarium Heater
◄ انجماد اسپرم - How To Glaciation spermatozoon
◄ رفتار درماني براي سگها
◄ پولیوما ویروس در پرندگان
◄ تغذیه ایگوانا
◄ قیمت روز خودرو
◄ سگ پیتبول
◄ شی هوا هوا
◄ Belgian Sheepdog
◄ پیشینه سالوکی (تازی)
◄ رژیم غذایی مناسب برای مقابله با سوءهاضمه در اسب (ترجمه)
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از سگ
◄ آموزش استفاده از جعبه خاک به خرگوش
◄ ایورمکتین در سگ ها
◄ گربه نژاد هیمالین
◄ تراریوم برای خزندگان
◄ غدای بچه گربه
◄ یازده سال اسارت سگ
◄ حقوق حیوانات از ۱۴ قرن قبل در اسلام مطرح شده است
◄ سگ در ایران باستان
◄ رفتار شناسي در حيوانات
◄ مردی که سگ همسایه اش را خورد+عکس
◄ Z
◄ بیضه ها
◄ انگل ژيارديا (اين تک سلولي خطرناک)
◄ "وگانیسم"
◄ عمر حیوانات چقدر است
◄ نگهداری از رتیل اوسامبارا بابون
◄ یوزپلنگ
◄ خرگوش به عنوان حیوان خانگی
◄ درماتوفیتوز (Dermatophytosis)
◄ کم خونی فقر آهن در گربه ها
◄ انواع مسمومیت های شیمیایی و غذایی در سگ
◄ حیوانات در برف
◄ زشت‌ترین سگ دنیا»
◄ پیراهنی برای عاشقان گربه
◄ نی نی های بامزه در لباس حیوانات
◄ پرشین پت نماینده انحصاری فربیلا در ایران
◄ چرا سگ ها به دنیال دم خود میگردند
◄ | German Wirehaired Pointer
◄ Redbone Coonhound
◄ Chinook
dram film izle