نر نمايش مي دهد ماده انتخاب مي كند

در جهان حيوانات از مگس سركه گرفته تا فيل ، انتخاب براي جفتگيري با جنس ماده است و نرها مجبورند براي جلب ماده ها با يكديگر رقابت كنند . به همين دليل است كه در ظاهر نرها آراسته تر و مزين تر از ماده ها مي باشند . چارلز داروين نخستين دانشمندي بود كه نظريه ي « گزينش جنسي » را ارائه كرد و متوجه شد كه عموما اين ماده ها هستند كه جفت خود را انتخاب مي كنند . داروين دركتاب معروف « اصل انواع » خود مي گويد كه گزينش طبيعي عامل عمده ي تاثير گذار درتكامل جانداران مي باشد . «گزينش طبيعي» توضيح ميدهد كه چگونه حيوان ويژه زنده مي ماند و ژنهايش را به نسل هاي بعدي منتقل مي كند در حالي كه حيوان ديگر موفق به ادامه حيات نشده و فرزنداني از خود بر جاي نمي گذارد . به عنوان مثال پرندگان ماده اغلب رنگ يكنواختي دارند تا در مدتي كه روي تخمها مي خوابند از ديد حيوانات شكارگر در امان باشند يا اينكه سرعت زياد غزال در دويدن براي اينست كه بتواند ازدست دشمنانش فرار كند . از سوي ديگر ، نمي توان براساس نظريه ي گزينش طبيعي ، بعضي ويژگي ها نظير بال و پر باشكوه طاووس نر يا شاخ هاي سنگين و بزرگ گوزن را توجيه كرد چرا كه وجود چنين خصوصياتي بقاي حيوان را به خطر مي اندازد . سرانجام داروين در سال ، 1871 در كتاب ديگر خود اينگونه توضيح ميدهد كه حضور رنگ هاي روشن ، آرايش هاي پر زرق و برق و آوازهاي استادانه جنس نر نتيجه ي فرايندي به نام گرينش جنسي است . به عقيده ي داروين ، گزينش جنسي از دو راه در شكل گيري گونه ها تاثير گذار است .


1) از طريق بالا بردن سطح رقابت ميان نرها براي جفت گيري .

2) به واسطه اخذ تصميم از طرف ماده ها جهت جفت گيري با نرهاي ويژه .
سوال عمده اي كه مطرح مي شود اين است كه ماده ها دنبال چه چيزي هستند؟

برخي محققين فكر مي كنند كه صداهاي اغواكننده و زرق و برق ظاهر جنس نر ، اطلاعاتي را در خصوص كيفيت ژنهاي نر ، يا دستگاه ايمني اش ، ويا توانايي هاي پدرانه اش ارائه مي دهد . اگر حيوان ماده ، نري را انتخاب كند كه ماده هاي ديگر نيز او را جذاب وزيبا مي دانند ، كه فرزندان حاصله نيز جذاب باشند .

مايكل رايان معتقد است كه بهر حال ويژگي جنس نر ( رنگي كه به نمايش مي گذارد يا صدايي كه ايجاد ميكند ) دليلي بر انتخاب جفت از طرف ماده است . در اين خصوص ، رايان به نوعي قورباغه پانامايي اشاره ميكند كه صداهاي دو بخشي درمي آورند : يك بخش شامل صداي قدقد مانند بمي است و بخش ديگر به صورت صداي ناله مانند زيرتري مي باشد . ماده ها به شنيدن كنسرت قورباغه هاي نر مي نشينند وآنگاه به طرف آنهايي كه انتخاب كرده اند شنا مي كنند .

بخش ناله مانند آواز اين قورباغه ها مشخص كنند گونه آنهاست و بخش قدقد مانند آن اندازه حيوان نر را نشان ميدهد . نرهاي بزرگ تر صداهاي قدقد مانند بم تري توليد ميكنند. ماده ها نرهايي را ترجيح مي دهند كه صداهاي قدقد مانند بم تري ايجاد مي كنند . زيرا با انتخاب چنين قورباقه ي نري ، شانس بيشتري براي بارور شدن همه ي تخم هايش خواهد بود .

متخصصين علم تكامل بخشي از نظريه ي گزينش جنسي يعني اثر رقابت بين نرها در امر تكامل را موثر مي دانند . در مورد رقابت بعنوان مثال بسياري از حيوانات نر مجهز به شاخ يا سلاح هاي ديگر هستند . مسلما گوزن نري كه شاخ هاي بزرگي دارد برتر از رقيبان خود است چرا كه از شاخ هاي خود مي تواند براي مغلوب ساختن رقيبان و در نتيجه ، جفتگيري با تعداد ببشتري از ماده ها استفاده كند . بدين ترتيب ، شانس داشتن فرزندان نر بيشتر ي را خواهد داشت . نتيجتا ژن هايي كه سبب بوجود آمدن شاخ هاي بزرگ شده اند كه موجب غلبه بر رقيبان و جفتگيري با ماده هاي فراوان مي شود از طريق ارث منتقل مي شوند.

آلفرد راسل والاس چنين استدلال مي كرد كه نرها به واسطه ي برخورداري از انرژي فراوان در طول فصل جفتگيري ، رنگ هاي درخشاني مي يابند وآواز مي خوانند . او معتقد بود ماده ها جفت را انتخاب مي كنند چون رنگ خاص يا آرايش ويژه را ترجيح مي دهند يعني اكثر موجودات قابليت آزمودن و تمايز دادن را دارند .

در قرن بيستم عقيده والاس را بيشتر مي پذيرفتندو نظريه داروين در خصوص انتخاب جفت از سوي ماده را رد مي كردند.

دانشمندان در مسير تحقيقات خود در اين زمينه كه ماده ها چگونه دست به انتخاب مي زنند و چه چيزي را برمي گزينند ، به دنياي كاملا جديدي از شگفتي ها رسيده اند كه از آن جمله مي توان به مگس سركه اشاره كرد كه با توجه به جثه بدني ريز خود ، يكي از بزرگترين اسپرمها رادر سلسله جانوري توليد مي كند يا مي توان به وجود نوعي پروتئين در بزاق موش نر اشاره كرد كه به واسطه آن جنس ماده مي فهمد كه در انتخاب جنس نر ، درست عمل كرده است . محققين همچنين دريافته اند كه در بسياري از بي مهرگان جنس ماده به اندامهاي ذخيره به اسپرم مجهز است كه به صورت كيسه هاي مخصوصي ، مايع مني نر را شايد به منظور كيفيتش ، در خود نگه مي دارد. دانشمندان براين عقيده اند كه جنس ماده اسپرم ها را تنها درصورتيكه برايش قابل قبول بوده باشد ، در خود مي پروراند وگرنه آنها را از بين مي برد .

مقاله رابرت تويورس در سال 1972 بيش از همه حامي نظريه گزينش جفت از سوي ماده بود . به عقيده ي وي جنس هاي نر و ماده در امر توليد مثل ، مقادير متفاوتي از ذخاير و انرژي را صرف ميكنند . نرها اسپرمهاي نسبتا كم ارزشي توليد مي نمايند در حاليكه ماده ها مجموعه اي از تخم هاي با ارزش را مي سازند . بر اين اساس منطقي است كه نرها براي دستيابي به ماده ها با هم رقابت كنند و ماده ها يا نرها را انتخاب نموده و به آنها اجازه دهند كه بارورشان سازند .

گاهي دانشمندان مطمئن نيستند كه خصوصيات جنس نر چه مفهومي براي ماده دارد . رايان ومالي كامينگز بر روي نوعي ماهي دم شمشيري مكزيكي مطالعه كرده و متوجه شده اند كه ماده ها نرهايي را ترجيح مي دهند كه دم برق دارند ولي موفق نشده اند بفهمد كه دم براق چه اطلاعاتي را از جنس نر در اختيار ماهي ماده قرار ميدهد. به هر حال به نظر مي رسد كه ماده ها درخشان ترين نرها را دوست دارند .

ماهيان دم شمشيري در محدوده نور ماوراي بنفش مي توانند ببينند ، در حلليكه شكارگران آنها همانند ما انسانها نمي توانند . اگر زير نور ماوراي بنفش از اين ماهيان عكس گرفته شود در تصوير حاصل ، دم بصورت ديسك ها وخطوط نقره اي مي درخشد . بدين ترتيب ، به نظر مي رسد كه ماهيان دم شمشيري نر در روند برقراري ارتباط با ماده ها كمتر در معرض خطر واقع مي شوند .

درخواست ازدواج

در حيوانات عالي ، جستجوي شريك و عمل پيوند با لذت ويژه اي همراه است زيرا اندامهاي حسي نيز در اين كار دخالت مي كنند . در عمل پيوند ، همه حواس بخوصوص حس بويايي وشنوايي دو جنس وارد عمل مي شود . اندامهاي متفاوت و مشخص كننده دو جنس نيز نقش مهمي بازي ميكنند .

براي پيوند دو جنس ، دو عامل ضرورت اساسي دارد : نخست لازم است كه نر وماده باهم ديدار كنند به علاوه آنها نبايد نسبت به هم بي تفاوت بمانند تا تداوم نسل تامين شود. بعنوان مثال نمونه هاي از حيوانات را در طبيعت عنوان مي كنيم. جنس ماده پروانه شب پرواز از طريق ترشح يك تركيب معطر ، نرها را از فواصل خيلي دور به سوي خود مي كشاند.

در مطالعات جنس ماده يك نوع پروانه شب پرواز بسيار كمياب ديده شده كه باعطر خود در مدت 7ساعت ، 127نر را به طرف خود جذب كرده است .

در پستانداران كه حس بويايي شان بسيار تكامل يافته است ، عطر و بو طبعا نقش بسيار مهم تري دارد . مثلا در آهوي مشك ، بوي مشك يك عامل محرك بسيار قوي است . غده هاي ترشح كننده مشابهي درنقاط مختلف پستانداران مختلف ديده ميشود حتي درحيوانات آبزي نيز در فصل عشق عاشقي چنين غددي وارد عمل مي شوند و نقش خود را ايفا مي كنند . مثلا سمندرهاي نر آبزي اروپايي در فصل بهار در ته مرداب يا استخر با هدايت ترشحات اين غدد ساعت ها به دنبال ماده مي دوند ، با گامهاي سريع از ماده جلو مي افتند و با يك جهش راه را براو مي بندند.
iranspca