به اصطلاح رسانههای
ایران ما منحرف شدیم ومنحرف کننده هستیم، لطفا صداوسیما، وزارت محترم
ارشاد و نهادهای فرهنگی بیایند ما را
هدایت کنند. ما این آمادگی را داریم که هرآنچه را که مایه نگرانی است وهر سوژه ما که ضد ارزشی هست را برداریم، حذف کنیم و برنامههای مشترکی را جایگزین کنیم.
ماهنامه مدیریت ارتباطات در شماره مرداد ماه با حاجی کمیل، مدیر ارشد شبکه
فارسی وان، که برای شرکت در یک نشست در تهران حضور داشته مصاحبه خواندنی داشته است. حاجی کمیل که به همراه هیاتی از فرهیختگان افغانی در تهران حضور داشته است، برای نخستین بار نکات جدیدی درباره این شبکه، مطرح کرده است. متن کامل این گفتگو را در ادامه میخوانید:
خودتان را معرفی کنید و بگویید چه نسبت حقوقی با شبکه
فارسی وان دارید؟
اسم من حاجی کمیل است و مشاور ارشد ومدیرهماهنگی گروه رسانهای موبی هستم. گروه رسانهای موبی یکی از بزرگترین مجموعههای رسانهای خصوصی در منطقه و زیر نظر مجموعه گروه موبی است. گروه رسانهای موبی چهار شبکه تلویزیونی و یک ایستگاه رادیویی با برد منطقهای و جهانی و همچنین صاحب پروداکشن تولیدی و مجله است. همانطور که گفتم صاحب چهار شبکه تلویزیونی هستیم. یکی از آنها به نام طلوع جزو تاثیر گذارترین رسانهها در داخل افغانستان است و طبق آمار جدید حدود 65 درصد از کل جمعیت افغانستان مخاطب و بیننده این شبکه هستند. تلویزیون «لمر» را داریم که آن هم یک تلویزیون فوقالعاده پر بیننده وتاثیر گذار است و به زبان پشتو برنامه تولید میکند وبر روی ساتلایت هم برنامههای این شبکه قابل دریافت است. اخیرا تلویزیونی را هم به نام طلوع نیوز با رویکرد خبری - سیاسی و باز هم در داخل افغانستان تاسیس کردهایم که قرار است به زبانهای
فارسی و انگلیسی برنامه داشته باشد. یک ایستگاه رادیویی هم داریم و بالاخره یک شبکه تلویزیونی دیگر که بسیار جنجالی و پر دردسر هم شده است به نام
فارسی وان. برنامههای این شبکه در بخشهای بسیاری از اروپا و خاورمیانه و آسیای مرکزی قابل دریافت است.
قبل از اینکه به بحث فارسی وان وانتقادهایی که در داخل ایران متوجه آن است بپردازیم بگویید که برای چه کاری به ایران آمدهاید؟
این مصاحبه در حاشیه همایش میراث مشترک مکتوب
ایران وافغانستان برگزار میشود. من برای حضور در این همایش به
ایران آمدهام که برای اولین بار به ابتکار مجلس شورای اسلامی و با هماهنگی وزارت امورخارجه
ایران بر گزار میشود. در این همایش هیات بزرگ نود نفرهای از افغانستان دعوت شده است که من هم در قالب این هیات از طرف گروه رسانهای موبی در این همایش شرکت کردهام.
به عنوان یکی از مسئولان شبکه فارسی وان دقیقا میدانید چه انتقادهایی از سوی جامعه ایران به ویژه خانوادهها وافراد متدین وهمچنین مسئولان نظام جمهوری اسلامی به شبکه شما وارد میشود؟
من مشاور ارشد گروه رسانهای موبی هستم ونقش اجرایی در
فارسی وان ندارم.
فارسی وان جزو زیرمجموعه گروه رسانهای موبی است و من در راس این گروه مسئولیت دارم. بله متاسفانه از بدو تاسیس شبکه
فارسی وان ما شاهد یکسری قضاوتهای غلط و اتهامات ناروا درباره این شبکه از سوی رسانههای داخل ایران به ویژه رسانههای بخش خصوصی بودهایم. دلیل این اتهامها وقضاوتهای غلط نبود اطلاعات کافی درباره شبکه
فارسی وان ومجموعه گرداننگان آن است. شاید خود ما هم مقصر باشیم که نتوانستهایم خودمان را خوب معرفی کنیم. بازار هدف ما به عنوان یک رسانه
فارسی زبان سه کشور ایران،افغانستان وتاجیکستان است. شبکه ما در افغانستان شناخته شده است اما تا به حال نتوانستهایم در تاجیکستان بیننده آنچنانی جذب کنیم. مجموع بینندههای ما در افغانستان،تاجیکستان وبخشهایی از پاکستان در حدود 9 میلیون نفر است ولی درایران در حدود 30 تا 35 میلیون بیننده در 24 ساعت داریم که این یک رقم بالایی است. دلیل دیگری که نتوانستهایم خودمان را خوب معرفی کنیم به خاطر این است که شبکه تازه تاسیسی هستیم.
ببینید اساس انتقادهایی که به شبکه فارسی وان وارد میشود خیلی ارتباطی به کمبود اطلاعات یا عدم شناخت درباره این شبکه ندارد. البته درباره ارتباط شبکه فارسی وان با یهودیها بحثهایی مطرح است که سروقت به آنها خواهیم پرداخت اما دلیل اصلی انتقاد از شبکه فارسی وان محتوای سریالها و برنامههای این شبکه است که به قول خودتان روزانه 30 تا 35 میلیون ایرانی مخاطب آن هستند و از آن مطلعند.
من حتما به موضوع محتوا اشاره خواهم کرد. ببینید گروه رسانهای موبی به عنوان یک مجموعه مسلمان و معتقد به یکسری ارزشهای اسلامی وانسانی شدیدا ناراحت است ونگرانیهایی خود را از طریق مصاحبه با شما رسما اعلام میکنیم. اتهام بستن به یک مسلمان و آن هم ارتباط با مجموعهای از یهودیها یک گناه کبیره است!! ما مسلمان هستیم ومعتقد به ارزشهای اسلامی. آنچه که ما مسلمانان در
ایران وافغانستان و به طور کلی در جهان اسلام را به هم متصل می کند دغدغهها و اهداف مشترک هست و باید باشد. دغدغه ما به هرحال وجود وحضور صهیونیسم است و ما نگران وضعیت فلسطین هستیم. فلسطین دغدغه مشترک مسلمانان وهدف مقدسی برای ماست. ما اتهام همکاری با یهودیها که از طریق برخی رسانهها مطرح میشود را هتک حرمت خود میدانیم و این موضوع را از طریق سفارت
ایران در افغانستان پیگیری کردیم و از شبکهها و رسانههایی که این اتهامها را به ما بستند رسما گلهمند هستیم و شکایتی را هم به سفارت
ایران در کابل تحویل دادهایم. ما درابتدای تاسیس مورد اتهام قرار گرفتهایم که وابسته به جمهوری اسلامی
ایران هستیم، سپس مورد اتهام قرار گرفتیم که وابسته به جنبش سبز هستیم و در این اواخر هم متهم میشویم که وابسته به مجموعهای از یهودیها هستیم که در واقع من همه اینها را شدیدا تکذیب میکنم. ما به عنوان یک رسانه مستقل این را برای خود عار میدانیم که وابستگی به هرمجموعهای از داخل یا خارج داشته باشیم. رسانهها اگر قرار است کسی را متهم کنند باید براساس اسناد وشواهد عمل کنند. هیچ اسنادی مبنی بر وابستگی ما به هیچ گروهی وجود ندارد. من فکر میکنم بخش عمدهای از نگرانیها درباره
فارسی وان
حتی در سطح مخاطبان به همین اتهامها مربوط است.
همه انتقادها ونگرانیها نسبت به شبکه شما ربطی به ارتباط با فلان گروه ندارد. اکنون در شبکه فارسی وان سریالهایی پخش میشود که خط قرمزهای حریم روابط خانوادگی در ایران را نادیده میگیرد. یکی از مضامین رایج در در سریالهای فارسی وان روابط زن شوهردار با مرد زن دار وبالعکس یا روابط دختران و پسران در شرف ازدواج وبه اصطلاح عقد کرده با مردان و زنان دیگر است. اینها چیزی نیست که جامعه ایران به ویژه بخش مذهبی آن، رسانهها و مسئولان بی تفاوت از کنارش عبورکنند والبته این تصور هم در ایران وجود دارد که معمولا دشمنان ترویج کننده این ارزشهای به اصطلاح انحرافی هستند.
ببنید قضاوت درباره محتوای سریالها به مخاطبان بستگی دارد واینکه بیننده و مخاطب ما چه کسی است ودر چه سطحی قرار دارد. ما چرا جنبه پر لیوان یعنی جنبههای آموزشی این سریالها را نظر نمیگیریم و چرا مدام درباره جنبههای منفی آن قضاوت میکنیم. اگر رابطه یک زن شوهردار با شخص دومی در این سریالها نشان داده میشود عوارض آن هم نشان داده میشود. چرا از آن عوارض پند نمیگیریم و میخواهیم قضاوت منفی داشته باشیم. قطعا این سوژهها واین سریالها چیزی نیست جز همان سوژهها وسریالهایی که ممکن است با یک پوشش دیگر در صدا وسیمای
ایران هم پخش شود. فرقش این است که سریالهای
فارسی وان در یک کشور وسرزمین دیگر تهیه میشود. دلیل اینکه ما سریالهای کلمبیایی، مکزیکی و کره ای را انتخاب میکنیم براساس شناختی است که از جامعه مخاطبان خود و از شرایط فرهنگی کشورها داریم . کلمبیاییها خیلی از لحاظ قیافه و شکل و موضوعاتی که با آنها درگیرند شبیه ایرانیها هستند.
به نظرم تفاوت ها خیلی بیشتر است. ارزشهای مذهبی در جامعه ایران ولو آنکه عدهای معتقدند که این ارزش ها کمرنگ و تضعیف شدهاند اما همچنان هسته سخت فرهنگ ایرانی هستند اما کلمبیا کشوری با حدود سیصد سال قدمت وتاریخ استقلال کجا جریانهای قدرتمند هزارساله مذهبی مانند ایران را تجربه کرده است؟
بله درست است کلمبیا فرهنگ مذهبی مانند
ایران ندارد اما شما به این هم توجه کنید که سانسور ما درشبکه
فارسی وان در حدود شاید 99 درصدی است. شما هر شبکه دیگری را که از بیرون
ایران پخش میشود دقت کنید، میبینید که خیلی افتضاح است وصحنههایش خیلی بیشتر از سریالهای شبکه
فارسی وان است. ما
حتی یک
بوسیدن را
ممنوع دانستیم و الفاظ و صحنههای رکیک را سانسور میکنیم. ما به این درک رسیدیم که بالاخره مخاطب ما خانواده است و قشر جوان است وما
حتی خیلی از تبلیغات بازرگانی را که احساس می کنیم دیدنش مناسب خانوادهها نیست نپذیرفتیم. رسانههای جمهوری اسلامی در یکسال گذشته به گونهای مطرح کردهاند که گویی
فارسی وان قصد تهاجم فرهنگی دارد. نه، ما به هیچ وجه قصد هیچ گونه تهاجمی را نداریم و البته نگرانیهای برحق ملت شریف
ایران ومسئولان ایرانی را درک کردیم و به آن احترام می گذاریم. اینها برای ما آموزنده است و ما آماده هستیم واین روحیه انعطاف پذیری در بین ما وجود دارد که این نگرانیها را برطرف کنیم.
جالب است که شما تاکید زیادی بر انتقاد از فارسی وان در رسانههای داخل ایران دارید. بله ممکن است یک رسانه تنها در جهت منافع گردانندگان خود علیه شما هم مطلبی بنویسید اما همانطور که قبلا گفتم نگرانی از سریالهای فارسی وان دربرخی خانوادهها یک موضوع جدی وعینی است و چندان ساخته و پرداخته چند رسانه به اصطلاح مغرض نیست.
من گفتم آنچه که مایه نگرانی برای مردم شریف ایران، رسانهها و دولت است را درک کردیم وقبول داریم اما باید چکار کنیم. کاری که میشود کرد و رسما پیشنهاد ما به عنوان یک راه حل است، این است که بیاییم
فارسی وان را به یک رسانه مشترک تبدیل کنیم. چرا بیاییم همدیگر را تخریب کنیم؟ بیاییم با یکدیگر تفاهم وهمکاری کنیم. به اصطلاح رسانههای
ایران ما منحرف شدیم ومنحرف کننده هستیم، لطفا صداوسیما، وزارت محترم
ارشاد ونهادهای فرهنگی بیایند ما را
هدایت کنند. ما این آمادگی را داریم که هرآنچه را که مایه نگرانی است وهر سوژه ما که ضد ارزشی هست را برداریم، حذف کنیم و برنامههای مشترکی را جایگزین کنیم. ما اعلام میکنیم این آمادگی را داریم که با صدا وسیما برنامههای مشترک تولید کنیم. ما این آمادگی را داریم که مثلا به جای ویکتوریا بیایم سریال مولانا را بسازیم، به جای سریال همسایهها بیایم از زندگی رودکی، سنایی وسایر مشاهیر بزرگ
ایران مستند سازی وسریال سازی کنیم. اگر واقعا این نگرانیها برحق است که هست، سازمانها ونهادهای فرهنگی داخل
ایران بیایند با ما همکاری کنند. این کار دو فایده دارد، اول اینکه ما
هدایت میشویم ودوم اینکه ما ثابت میکنیم که به هیچ گروه وسازمان خارجی وابسته نیستیم و یک مجموعه مستقل هستیم. ما این توانمندی را درخود داریم که با صدا سیما یک همکاری مشترک را آغاز کنیم بر اساس یک تفاهم نامه.
فکر نمیکنید اینطوری تعداد مخاطبانتان افت کند و با توجه به این چنین همکاری مشترکی به نفع شماست؟
ببینید برای هر رسانهای بزرگترین سرمایهاش مخاطب وبیننده اش است. ما به عنوان یک رسانه شاید بزرگترین سرمایه را دردنیا داشته باشم، چیزی در حدود پنجاه تا پنجاه وپنج میلیون بیننده در سطح دنیا داریم که از
ایران شروع تا بخشهایی از اسیای میانه، کشورهای عربی و اروپا را در برمیگیرد. درهر کشور دیگری غیر از
ایران بود قطعا آن کسانی که منتقد ما بودند خودشان برای مذاکره و حل مشکل جلو میآمدند ولی ما آمادگی این را داریم، من رسما از طرف گروه رسانهای موبی اعلام میکنم این آمادگی را داریم که بیاییم مستند سازی کنیم ولو اینکه بینندگان ما کم شوند. به هرحال اگر ما بینندهای را از دست بدهیم قطعا بینندگان جدیدی را با سلیقه جدید جذب میکنیم. نگرش دیگری که در مجموعه ما وجود دارد این است که باید مخاطبان ما طیفهای مختلف جامعه باشند. یعنی هدف ما صرفا این نیست که جوانان یا خانوادهها را جذب کنیم. اگر دقت کرده باشید در بیشتر از بیست سریال که از
فارسی وان پخش شده یا در حال پخش است ما سعی کردهایم که مخاطب ما ازکودک تا کهنسال باشد. این نشانگر آن است که اگر ما یک برنامهای را شبیه برنامههای صدا وسیما پخش کنیم ممکن است بینندگان ما کم نشود بلکه بینندگان صدا وسیما کم شود و جذب ما شود. به هرحال ما برای حل این مشکل تلاش میکنیم اما توقع معجزه از ما نداشته باشید و هنوز یکسال نشده که ما فعال شدهایم.
ببنید در یکسال گذشته یعنی از آغاز به کار فعالیت شبکه فارسی وان موج انتقاد از برنامههای این شبکه شروع شد ودر این اواخر به اوج رسیده است. چرا از همان آغاز انتقادها برای رفع مشکل تلاش نکردید؟
ما تا حدودی این انتقادها را شنیدیم اما سعی کردیم که سکوت اختیار کنیم چون یک مجموعه سیاسی نیستیم اما انتقادها همیشه سیاسی بوده است.ما یک مجموعه تجاری هستیم و هدف ما گذشته از رسالتهای مطبوعاتی و فرهنگی هدف تجاری هم هست، البته نه به هر قیمتی. ما سعی کردیم که در برابر انتقادها سکوت کنیم ولی آنچه که ما را نگران کرد در این اواخر، متهم کردن ما به رابطه با مجموعهای از یهودیهاست که همانطور که گفتم این را نوعی هتک حرمت خود میدانیم وقطعا این اتهام را از مجاری حقوقی پیگیری میکنیم و پیگیری هم کردیم.
یعنی از رسانههای ایرانی که این موضوع را مطرح کردهاند شکایت کردهاید؟
می شود گفت که هم شکایت کردهایم از این رسانهها وهم گلایه. بالاخره یک نگرانی برای ما ایجاد شده است که آن را به سفارت
ایران در کابل اعلام کرده ایم.ادامه این تخریبها قطعا رابطه سالم مطبوعاتی دو کشور
ایران وافغانستان را به مخاطره خواهد انداخت، چون ما فقط
فارسی وان نیستیم. ما تاثیرگذارترین شبکههایی تلویزیونی افغانستان را داریم. به هر حال یک دموکراسی نیم بندی در افغانستان حاکم شده است وآزادی بیان وجود دارد. ما امروز بیش از سی شبکه تلویزیونی خصوصی و یک شبکه دولتی درافغانستان داریم. آیا فکر نمیکنید که بخشهایی از سازمانها و سفارت خانههای خارجی در افغانستان در قالب یک پروژه بر روی این رسانهها کار میکنند؟ این قطعا یک حقیقت است یعنی خیلی از سازمانها در داخل افغانستان هستند که در قالب یک پروژه علیه جمهوری اسلامی
ایران در حال تلاش هستند ولی ما سعی کردیم در طول هشت سال فعالیت گروه رسانهای موبی بی طرفی خود را حفظ کنیم و هیچ گونه برنامه ضد ایرانی نداشتیم ونخواهیم داشت. با توجه به حساسیتی که درباره وضعیت
ایران در افغانستان وجود دارد ما میتوانیم به این تبلیغات منفی علیه
ایران را جهت مثبت بدهیم.
شما میگویید هیچ فعالیت ضد ایرانی انجام نمیدهید اما این نگاه در ایران وجود دارد که محتوای برنامههای فارسی وان نوعی تهدید اما با جنسی متفاوت از تهدیدهای رایج سیاسی است.
ببینید توقع ما این است که این تهدید تبدیل به همکاری شود. یعنی اینکه تهدید زمانی معنی دارد که ما یک روحیه وهمکاری و انعطافپذیری در مقابل نگرانیهای جمهوری اسلامی
ایران نداشته باشیم. ولی من دارم میگویم که آماده هستیم نگرانیهایی را که تهدیدها از آنها منشاء میگیرد را بر طرف کنیم. زمانی این نگرانیها بر طرف میشود که بیایم همکاری مشترکی را آغاز کنیم. ما حاضریم سریالهایی که باعث نگرانی مقامات
ایران است را حذف کنیم اما زمانی این کار را میکنیم که یک تفاهم وتوافقی صورت بگیرد. حداقل باید جایگزینی برای پخش به جای این سریالها انتخاب شود. اگر اینطور نشود ما چیزی برای پخش نداریم. چه چیزی را پخش کنیم؟
ما آمادگی این را داریم که از امروز مذاکرات خود را اغاز کنیم. جذابیتهای فرهنگی وتوریستی بسیاری در
ایران وجود دارد، ما مفاخر و مشاهیر مشترکی داریم که میتوانند زمینههای بسیار خوبی برای همکاری مشترک دارند. متاسفانه به
فارسی وان همیشه با دید منفی نگاه شده است که ناشی از همان اطلاعات غلط است. ما تمام مناسبتهای را رعایت کردیم،از روزی که تلویزیون را تاسیس کردیم احترام به مناسبتهای مذهبی به عنوان یک اصل در کار ما وجود داشته است چون ما مسلمان هستیم. ما برای اولین بار به عنوان یک شبکهای که از خارج
ایران پخش می شود اذان علی ولی الله را گذاشتیم.آن هم از کجا، از قلب یک کشورعربی که مجموعهای از وهابیت هم در این کشورهای عربی فعال هستند. ما تمام مناسبتهای مذهبی را تا کنون رعایت کردهایم.
خب در مقابل هم گفته میشود این کار شما برای جذب مخاطبان مذهبی و بیشتر یک پوشش تبلیغاتی است.
این جزو اصول ماست. ما مسلمان هستیم. کسی نمیتواند این اتهام را به ما ببندد. آخر چه دلیلی برای این کار وجود دارد؟ یعنی شما فکر میکنید خون ایرانیها قرمز تر از خون سایر مسلمانانی مثل ماست؟
در زمانی که مناسبتهای مذهبی بوده پخش برنامههای شاد را متوقف کردهایم. خواهش میکنم به جای این که این کار ما را تشویق کنید اینگونه تعابیر را به کار نبرید.
من دیدگاهها وسوءظنهای موجود درباره فارسی وان را که در داخل ایران مطرح است میگویم و تعبیری از خودم به کار نمیبرم. فکر نمیکنید بخشی از این بدبینیها به اسم راپرت مرداک باز میگردد. مرداک به عنوان یک فرد یهودی و مرتبط با لابیهای اسراییلی شناخته شده است و صاحب شبکههای بسیاری در دنیاست. هم اکنون هم گفته میشود که فارسی وان متعلق به اوست.
البته خیلی برای من جالب بود. من این موضوع را از طریق رسانههای الکترونیکی
ایران شنیدم. اتفاقا من مرداک را زمانی شناختم که نامش را از طریق رسانههای
ایران شنیدم. قبل از آن من شناخت خوبی از مرداک نداشتم بعد یک مقدار تحقیق کردم تا ببینم قضیه چی هست و این مرداک چی هست و کی هست. بعد متوجه شدم که به عنوان بزرگترین امپراطور رسانه در دنیا مطرح هست و متوجه شدم که اتهام بستن ما به مرداک مثل این میماند که فلان بقالی کوچک سر کوچه مال فلان رییس جمهور است، یعنی ما در این حد کوچک هستیم.
فارسی وان یک شبکه خیلی کوچک است که شاید بیست درصد شبکه طلوع هم نباشد. ما در حقیقت یک کار کوچک خانوادگی را در قالب خانواده محسنی شروع کردیم و خیلی هم به موفقیت آن خوشبین نبودیم. ما در نقشه راه خود تعریف کرده بودیم که رسیدن به جایگاه فعلی ما به سه سال زمان و میلیونها دلار هزینه نیازدارد تا بتوانیم اول خود را به بینندههای سه کشور
فارسی زبان معرفی کنیم ومهمتر اینکه بتوانیم در قلوب مردم جای بگیریم. چیزی را که توقع نداشتیم این بود که بتوانیم ظرف این مدت کوتاه بسیاری از خانوادهها را دور یک شبکه جمع کنیم که همین تبلیغات منفی باعث شد که ما بتوانیم بدون هزینه تبلیغاتی ودر کوتاهترین زمان به اینجا برسیم. در حالی که بسیاری از شبکههای ماهوارهای با میلیونها دلار هزینه و صرف سالها زمان هنوز بیننده ندارند. چیزی دیگری که خیلی مهم است هرچند دوست نداریم به عنوان یک مجموعه فرهنگی تجاری به آن بپردازم این است که ما توانستیم حداقل هفتاد هشتاد درصد بینندگان شبکههای سیاسی را که بیرون از
ایران پخش میشود به خود جذب کنیم. این یک دستاورد بزرگی است. اگر از 28 سریال ما یک یا دو سریال زننده وغیر ارزشی باشد ومغایر فرهنگی ایرانی یا افغانی باشد...
ولو پنج تا ولو ده تا ولو کل سریالهای ما. باید بنشینیم و در قالب یک تفاهم مشترک این مشکل را حل کنیم. ما سه ماه است که با بخشهای مختلف از مجاری دیپلماتیک مکاتبه کردیم و اعلام کردهایم از طرف گروه رسانهای موبی آمادگی داریم که همکاری فراگیری را در
فارسی وان و سایر شبکههایمان مثل طلوع ولمر تعریف کنیم ولی متاسفانه پاسخی را دریافت نکردیم.
داستانتان درباره رابطه مرداک و فارسی وان را کامل نکردید
من به صورت قطعی وجدی این رابطه را تکذیب میکنم. وابستگی ما به یک اسراییلی یا یهودی اولا برای یک مجموعه مسلمان شرمآور است و دوم اینکه ما این رابطه را گناه کبیره تلقی میکنیم. ما چه طور میتوانیم به یک دشمن مشترک خدمت کنیم؟ این اصلا امکان پذیر نیست. ما وابستگی به مرداک را تکذیب میکنیم و هیچ وابستگی به هیچ ارگان یا گروه سیاسی هم نداریم واصلا قصد برنامه سیاسی هم نداریم چرا که اگر سیاسی بشویم منافع اقتصادی خودمان را از دست خواهیم داد. متاسفانه شبکههای بسیار مبتذل تری هست که به آنها اهمیت داده نمیشود ودربارهاشان تبلیغات منفی نمیشود. به هرحال جامعه مخاطب ما در سه کشور
فارسی زبان است. مجرای درآمد هم ما تبلیغات است اما به گونهای نیست که اگر این چهارتا تبلیغات نباشد متوقف شویم.
اجازه بدهید اینجا توضحیات بیشتری هم بدهم. ببینید 50 درصد سهم شبکه
فارسی وان متعلق به گروه رسانهای موبی و 50 درصد آن متعلق به شرکت استاراست. ما با شاخه هند شبکه استار مشارکت داریم، شاخه هند استار با شاخه هنگ کنگ مشارکت دارد و در حقیقت یکی از بخشهای شریک شریک شریک ما با فاکس نیوز(شبکه تلویزیونی آمریکایی متعلق به مرداک) شراکت دارد که ربطی به ما ندارد. ما هر گونه رابطه مستقیم وغرضآلود را با مجموعه مورد اشاره شما تکذیب میکنیم.
شراکت شما با شبکه استار چگونه رقم خورد؟
استار به عنوان یک مجموعه خیلی حرفهای حرفهای زیادی برای گفتن در دنیا دارد. استار از گذشته وقبل از شروع به کار
فارسی وان همکاریهایی با ما در افغانستان داشت و در حقیقت ما زمانی با استار مشارکت کردیم که شاید دو روز به افتتاح شبکه
فارسی وان مانده بود. همکاری ما با استار طبق یک برنامه از قبل تعیین شده نبود و در حقیقت ما در یک کار انجام شده قرار گرفتیم و50 درصد شبکه
فارسی وان را با آنها واگذار کردیم. در عین حال ما این آمادگی را هم داریم که با جمهوری اسلامی
ایران همکاری مشابهای داشته باشیم ودر کنار برنامههای مشترک شبکه مشترکی را هم با جمهوری اسلامی
ایران تاسیس کنیم وقعطا این توانمندی در دو طرف وجود دارد که شبکه مشترک بسیار جذابتر از شبکه فعلی فارسی وان باشد. نکته مهم دیگر درباره همکاری ما با استار این است که طبق اساسنامه فارسیوان، شرکت رسانهای موبی سیاستگذار این شبکه است و استار تنها سرمایه گذار است.
دیدن سریالهای شما توسط بینندگان ایرانی به معنای تایید اخلاقی آنها نیست.آنچه که بیننده ایرانی را جذب میکند ساختار روایتگونه این سریالهاست.
من از شما سوال میکنم که آیا سریالهای ما خیلی بدتر از سریالهایی مانند اوشین یا سریالهای کرهای است که از صدا وسیما پخش شد و میشود. عین همانهاست. اصلا کره قصد تولید سریالهای غیر اخلاقی را ندارد. ما هم که آنها را انتخاب میکنیم بر اساس همان مطالعات قبلی است. ما سریالهای کلمبیایی یا مکزیکی را براساس واقعیتهایی که در جامعه ایرانی وافغانی میبینیم انتخاب میکنیم که خیلی شبیه هم هستند.هرچند شما به تفاوتهای فرهنگی اشاره کردید اما از لحاظ واقعیت اجتماعی شباهت زیاد است مثلا در جامعه افغانستان مردی که دوتا زن دارد یا خانمی که رابطه نامشروع دارد. چرا ما از این سریالها پند نمیگیریم. ما مخاطبان خود را از یک لحاظ به چند دسته تقسیم بندی کردهایم. مخاطبان حرفهای ما تمام این ظرافتها را متوجه میشوند وهیچ وقت ما را تخریب نکرده و همیشه هم ما را به عنوان یک مجموعه حرفهای تایید کردهاند.
گفتید سه سال مطالعه میدانی داشتید. حتما دراین مطالعات خود نقاط ضعف شبکههای تلویزیونی در کشوری مثل ایران را هم خوب شناختهاید وطبیعی است که بخواهید از آنجاها وارد شوید ومخاطبان خود را پیدا کنید.
البته من نمیخواهم درباره رسانههای
ایران اظهار نظر کنم. آنها در جای خود رسانههای بسیار پویا، فعال وتوانمندی هستند اما مهم این است که جای رسانهای مثل
فارسی وان خالی بوده است. در بخشهای دیگر صدا وسیما خیلی تاثیر گذار بوده وما در داخل افغانستان جزو بینندگان شبکههای صدا وسیما هستیم وشبکه خبر وسایر شبکههایی که در خارج از
ایران قابل دریافت هستند جزو شبکههایی هستند که ما وخانوادههای افغان با خیال راحت آنها را میبینیم.
علت اینکه سریالهای شبکه شما به لهجه ایرانی دوبله فارسی میشود چیست؟ مثلا چرا به پشتو دوبله نمیکنید؟ انگار مخاطب ایرانی برایتان اهمیت بیشتری دارد.
جامعه هدف ما هر سه کشور
فارسی زبان است. دلیل اینکه ما لهجه
فارسی ایرانی را انتخاب کردیم، گذشته از شیرینیهایی که
فارسی ایرانی دارد این است که
فارسی ایرانی یک زبان
فارسی بین المللی شده است. یعنی
فارسی ایرانی را هم افغانها متوجه میشوند وهم تاجیکها ولی ایرانیها نه
فارسی دری افغانی را متوجه میشوند نه
فارسی تاجیکی را. به هرحال
فارسی ایرانی فراگیر است. شاید برای شما جالب باشد که بگویم ما از اسیای میانه مثلا از ازبکستان تماس داریم که خیلی
فارسی بلد نیستند ولی شیرینی صوت وصدای زبان
فارسی آنها را وادار کرده است که پای تلویزیون بنشینند وبرنامههای ما را دنبال کنند. یا بخشهایی از بلوچستان پاکستان اصلا
فارسی بلد نیستند اما جزو بینندگان ما محسوب میشوند. تعدادی از بینندگان ما درافغانستان و خارج از آن فقط صدای را میشوند در حالی که در
ایران تعدادی از بینندگان ما فقط تصویر و به قول شما آن رنگی را میبینند که ما استفاد می کنیم و بیننده محتوای برنامه ما نیستند. به هر حال ما باید طوری برنامه ریزی کنیم و برنامه تولید کنیم که با قبولاندن خود به بینندگان آنها را مجبور به دیدن برنامههای خود کنیم. تعدد رسانهها دردنیا باعث شده است که کنترل تلویزیون در دست بیننده باشد و هر کانالی را که دلش بخواهد نگاه کند. حالا جای خوشبختی است که امروز شبکه
فارسی وان زیاد انتخاب می شود و حیف است که بیایم به عنوان دو یا سه ملت همزبان به جای تقویت و تصحیح انحرافات این شبکه آن را تخریب ومتهم کنیم. این روش و راه حل درستی نیست. شما سازمان اکو را ببینید که سالیان سال است در نظر دارد که یک شبکه
فارسی زبان راه اندازی کند اما نتوانسته است. بالاخره اکو متشکل از 10 کشور است که موضوعات مختلفی میان آنها مطرح است که مانع راه اندازی یک شبکه تلویزیونی شده است.
مثل اینکه قرار است در آیندهای نزدیک به جز فارسی وان، فارسی تو .... تا فارسی شش را هم با رویکردهای خبری و سیاسی راه اندازی کنید؟
من به شدت این موضوع را تکذیب میکنم و اعلام میکنم شرکت رسانه ای موبی چنین قصدی ندارد. فعلا با
فارسی وان به کار خود ادامه میدهیم و از طرفی همانگونه که قبلا هم گفتم قصد ورود به سیاست را نداریم چون منافع ما در سیاست نیست.
و حرف آخر...
گروه رسانه ای موبی با امکانات بالقوه وبالفعلی که دارد آمادگی هر گونه همکاری با صدا وسیمای جمهوری اسلامی است. این اعلام آمادگی ما برای همکاری در حقیقت تمام آن اتهامها را رفع میکند. این اعلام آمادگی نشانگر این است که که ما هیچ گونه وابستگی به سازمانهای خارجی و ضد اسلامی نداریم . ما آمادگی داریم که بیاییم و تولیدات مشترک داشته باشم. آماده این هستیم تا در ابتدا و با توجه به بحثهایی که در همایش میراث مشترک مکتوب
ایران وافغانستان مطرح شد، در صورت اعلام آمادگی صدا وسیما برنامه مستندی را با همین عنوان به صورت مشترک تولید کنیم. ما آمادهایم که روی مشاهیر و مفاخر مشترک سریال، فیلمهای کوتاه وبلند و برنامه مستند تولید کنیم. در حقیقت دو ملت
ایران وافغانستان همدیگر را از روی تصورات می شناسند. ما تصور میکنیم که ایرانیها چگونه هستند و ایرانیها تصور می کنند که افغانها وتاجیکها چگونه هستند. متاسفانه هیچگاه به شناخت عمیقی از یکدیگر نرسیدهایم که ایجاد این شناخت جزء رسالتهای ما رسانههاست. این وظیفه ماست که بیاییم این تصورات را تبدیل به یک شناخت عمیق کنیم. من خواهشم از صدا وسیمای جمهوری اسلامی
ایران این است که بیاییم و این فرصتها را از دست ندهیم. حیف است که این همه فرصت وسوژه مناسب که در داخل
ایران وافغانستان است و به طور کلی در سه کشور
فارسی زبان است از دست برود. ما امروز میلیونها آواره افغانی در
ایران داریم و دهها هزار لیسانس، فوق لیسانس و دکتر در داخل افغانستان داریم که تحصیل کرده
ایران هستند. چرا ما نباید از اینها استفاده کنیم. جمهوری اسلامی
ایران دستاوردهای بزرگی درباره افغانها و افغانستان داشته است، چرا اینها را مستند نکنیم وبه تصویر نکشیم. سالیان سال است که افغانها میهمان ناخوانده
ایران هستند، بیاییم این همه تلاشها و هزینههایی که جمهوری اسلامی برای افغانها کرده است را به تصویر بکشیم. نه دولت ونه مردم
ایران فاصلهای وفرقی با افغانهای مهاجر قائل نبودند ونه افغانها حس میکردند که به کشور دیگریآمدهاند و
ایران را کشور دوم خودشان میدانستند.
ما با یک سرمایه سنگین دستمان را برای همکاری با
ایران دراز کردهایم. سرمایههای ما بینندگان پنجاه وپنج میلیون نفری ما هستند. بینندگانی که نه فقط بیننده شبکه
فارسی وان که بیننده بسیاری از شبکههای تلویزیونی ما در سرتا سر جهان هستند.