دوستان آنچه براتون تعریف می کنم ماجرای واقعی ای هست که همین دو سه هفتهء پیش در جنگل های استان گیلان رخ داده. ماجرا به قدری دلهره آور و ناراحت کننده و تاثیر برنگیزه که من رو به شدت منقلب کرد. با خودم گفتم برای شما عزیزان هم که دوست دار و حامی حیوانات هستید تعریف کنم تا بدونید که هنوز چه راه طولانی ای در راستای حمایت از حقوق حیوانات پیش رو داریم...
ماجرا را از زبان یکی از دوستانم شنیدم. این دوست بنده یک آشنایی داره که متاسفانه به شکل دیوانه وار عاشق شکاره و شکار کردن را یکی از بزرگ ترین لذت های زندگیش میدونه. این جناب شکارچی ماجرا را برای دوستم تعریف کرده و ایشون هم برای من گفت.
از قرار معلوم این آقای شکارچی همراه با چند تا از دوستانشون حدود چند هفتهء پیش میرند به جنگل های استان گیلان ، برای شکار. البته خودشون هم ساکن همان استان و بومی اونجا هستند. اینگونه که خودش میگه براش فرقی نداره چه حیوانی را ببینه. هر چی باشه شکار میکنه.
اون روز بعد از ساعت ها جستجو در جنگل از دور متوجه چیزی میشند که داره لای درخت ها حرکت میکنه. این شکارچی ها هم کمین میکنند و آهسته به طرفش میرند و از دور میبینند که یک خرس مادر هست همراه با سه تا تولهء خیلی کوچیک. معلوم بود چند هفته پیشتر نداشتند چون همانگونه که خودش میگه اندازه یک بالشت کوچک بودند و دنبال مادرشون راه افتاده بودند هنوز شل راه میرفتند که حاکی از سن کمشون بوده.
الآن که دارم اینها را مینویسم حالم داره از شدت ناراحتی بهم میخوره. واقعا لعنت به کسانیکه قلب ندارند و شیطان بر قلبشون چیره شده. این گونه انسان ها از خود شیطان هم خطرناک تر میشند.
خلاصه این پست فطرت ها دیدند داره غروب میشه و امروز هیچی نزدند (به قول خودشون) . پس بدون توجه به اینکه این خرس مادره و بچه داره قلب خرس مادر را از دور نشونه میگیرند و شلیک میکنند به این مادر نگون بخت که اصلا حواسش نبوده و داشته لای بوته ها دنبال غذا میگشته. این دوستم میگه شکارچیه چنان با آب و تاب و افتخار از شلیک به قلب خرس مادر تعریف میکرده که آدم واقعا منقلب میشده. یعنی این ها اینقدر بی عاطفه هستند که با خودشون نمیگند این هم مادره. مثل هم مادری دیگری. آخه چقدر ظلم؟
خلاصه گلوله به خرس مادر برخورد میکنه ولی مثل اینکه دقیقا به قلبش نخورده ، برای همین اندازهء چندصد متری فرار میکنه و توله هاش هم که از صدای گلوله به شدت ترسیده بودند دنبالش میدویدند. این پست فطرت های شیطان صفت هم دنبالش رد خونش رو گرفتند که گمش نکنند. خلاصه بعد از چند ساعت جسدش رو پیداش میکنند. افتاده بوده و دیگه جونش دراومده بوده مرده بوده.
میگه از دور که نگاه کردیم فکر کردیم خودشه فقط و توله ها فرار کردند. نزدیک که شدند دیدند سه تا توله کنار جسد مادرشون نشستند و خودشون را چسپوندند به مادره و فرار نمیکنند. الهی بمیرم براشون کجا فرار کنند؟ مگه غیر از مادر توی این دنیای نکبت گرفته چه کس دیگری را داشتند؟
خلاصه میگه ما رفتیم بالای سر خرس مرده ایستادیم ولی این سه تا جوم نمیخوردند. همونجا کنار جسد مادرشون نشسته بودند (اینجاش رو با حالت خنده و مسخره تعریف میکرده. واقعا رذالت تا چه حد؟)
خودش میگه هر سه مثل یک بچه گربه آرام نشسته بودند. انگار نه انگار که توله خرس باشند. حتی میذاشتند ما بهشون دست بزنیم. ما هم موندیم چی کار کنیم با این سه تا. زدیم این سه تا رو هم کشتیم
! باورتون میشه؟ بی شرف پست ، یکی یکی توله ها را با تفنگ کشته! تو قلبشون هم زده که پوستشون زیاد خراب نشه. از فاصلهء چند سانتیمتری قلب های کوچیکشون رو نشونه گرفته بی وجدان.
حالا هم برای این دوست ما با افتخار تعریف کرده که آره ، مادره و سه تا توله هاش را تاکسیدرمی کردم. و منتظر مشتری خوب هستم که اینا رو اجمعین بهش بفروشم. مثل اینکه تا 5 میلیون هم مشتری داشته ولی منتظره قیمت بالاتره. اینطوری که من شنیدم خیلی از مجموعه داران و یک سری آدم های بیمار هستند که این گونه حیوانات تاکسیدرمی شده را با قیمت گزاف میخرند و میذارن کنار اتاقشون. من به شخصه فکر میکنم کسی که پول بده و همچین چیزهایی را برای به اصطلاح قشنگی خونه ش بخره همانقدر جنایتکاره که این شکارچی.
آخه مگه پول چقدر ارزش داره؟ این انسان یعنی یه جو شرف ، احساس ، عاطفه ، انسانیت در وجودش نبوده؟ کشتن یک کودک وحشیانه ترین کاریه که یک انسان میتونه مرتکب بشه. چه فرقی هست بین یک کودک انسان ، با یک توله خرس بی گناه و مظلوم که هیچ گناهی جزء خرس بودن نداشته؟ این انسان چطور شب خوابش میبره رو من نمیدونم. ولی یک چیز رو میدونم. اینگونه آدم ها از زندگیشون خیر نمیبینند. به قوال قدیمی ها ، عاقبت به خیر نخواهد شد...
توجه: تصویر تزئینی می باشد.