مطلب امروز مربوط است به نوشته آخرم در کارگزاران.
بخوانید و صلوات !!! بفرسنید به ارواح رفتگان و نرفتگان بعضی ها !
خبرهای جالب در هفته قبل زیاد داشتیم. آنقدر زیاد که نمیدانم کدام را بنویسم که بیشتر از 700 کلمه نشود و خانم مژگانجمشیدی دعوایمان نکنند!
1- درختهای کهن را به واسطه خرافهپرستی گردن زدند. گردن که نه، ریشهسوزشان کردند. درخت چند هزار سالهای را که به باور چند نفر که شفابخشش میدانستند تبر زدند و اره کردند و در انتها چوبش را هم فروختند. اتفاق در وهله اول ساده است. ولی کمی فکر کنیم با خود. درختی که اجدادمان شاید در پناهش میآسودند و جایگاه میلیونها جاندار در طول حیاتش بوده، به ناگاه به دستور مدیر کل اوقاف و امور خیریه استان گیلان قطع شد. پیامبرمان هم در احادیث از خرافهپرستی گفت و اتفاقا بر دوش امام اولمان نشست و با عصایش بتهای دروغین را شکست، اما بارها در کتاب آسمانیمان به سبزینه و حیات قسم خورده. آیا این که چند نفر که اتفاقا تحت تعالیم آقایانی چون آقای مدیر کل آن استان بودهاند تکه پارچهای به این درخت ببندند، باید حکم به قتلش داد؟ در اعتراضهای اولیه که فعالان محیط زیستی داشتند آقای مدیرکل اوقاف آستین بالا زده بود که آنها را هم قلع و قمع کند ولی خوشبختانه با دستور دادستان کل کشور که خود از شنیدن این خبر تعجب کرده بود، این غائله پایان یافت. هیچ چیزی نمیخواهم اضافه کنم فقط این را از آقای اشکوری اوقاف میپرسم، آیا خرافه از بابت محل یا تعالیم غلط افراد شکل میگیرد یا وجود یک درخت چند هزار ساله؟ کدامشان را زودتر از بین ببریم، خرافات از بین میرود؟
2- در تبلیغهای جسته گریخته گاهی، آگهی خرید و فروش چیزهایی را میبینیم که کاملا غیرقانونی است ولی بهراحتی در بیلبوردها و تیزرهای تلویزیونی دیده میشوند. به چیزهای دیگر کاری ندارم ولی مثلا در آگهی رورزنامه معروفی چند وقت پیش میخواندم «خرید انواع توله خرس و شیر» ابتدا فکر کردم منظور عروسک آنهاست ولی وقتی تماس گرفتم دیدم خیر، اصل جنس منظورشان بوده یا چند روز پیش در اینترنت میخواندم در وبلاگی تبلیغ فروش سنجاب ایرانی را کرده بودند، با زیبایی منحصر به فرد دم پشمالو و تربیت شده از فلان تومان تا بهمان تومان. گذشته از این که سازمان محیط زیستمان کجاست؟ منشور آییوسیان سازمان ملل را که در مورد حیوانات درمعرض خطر که خود نیز جزء امضا کنندگان آنند را مطالعه فرمودهاند انشاءالله. حال ما از طلا بودن پشیمان گشتهایم، نمیخواهد محیط زیست آنچنانی بسازید و چه و چه. مرحمت فرموده جلوی این قانونشکنان و قاچاقچیان را بگیرید. میدانید به ازا هر یک سنجاب که اینجا سالم به دستتان میرسد، چند تا در طول تلهگذاری و حمل از کردستان تا اینجا تلف میشوند؟
3- در اتفاقات ناراحت کنندهای که بعضا میشنویم بعضیهاشان همان موقع از ذهن پاک میشود اما بعضیها تا مدتها به یاد میآیند و باعث کدورت خاطر میشوند. مثلا از بعضی کانالهای ماهوارهای میبینید که دو آدم غولپیکر را نشان میدهد که با قیافههای آنچنانی که اگر در خواب ببینید، نماز آیات و حتی غسل بر شما واجب شود که داخل رینگی میروند و با حد کشت همدیگر را به فجیعترین فرم میزنند. تا اینجا مهم نیست و عوامل آن هم متعدد، ولی این که میبینیم آدم نماهایی حیوانات وفادار و دوست داشتنی خدا مانند سگ را آموزش میدهند تا به جان همنوع بیتقصیرش بیفتد تا آنجا که یکی از آنها از پا بیفتد و با خوشحالی هم بیاییم برایش وب سایت و وبلاگ و تبلیغ هم درست کنیم و با افتخار خود را شاغل به پرورش سگ «جنگی» بنامیم. من یک بار یکی از این سگها که شکست خورده بود را دیدهام. شاید رقتانگیزترین چیزی بود که در عمرم میدیدم. یک موجود بیگناه که از فرق سر تا به دم غرق در خون بود و استخوانهای شکسته که به جرم بازنده بودن رهایش کرده بوده و رفته بودند و حیوان چشم در چشم من جان داد.
خوشا به حال مسوولان مربوطه که اینها را میخوانند و میبینند و با این حال، شب آرام سر بر بالین میگذارند و میتوانند بخوابند!!!
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.