ملاکی هست که مثلاً صد سال پيش گذاشته شد تا iq خاصی نيست چون iqيعنی منظورم به

بچه هايی که فقير بودنم بتونن وارد سيستم های آموزشی بشن

 خيلی چيزه عجيبی نيستiq که در دنيای امروز 2008 داشتن 

حدّاقل نه تا هوش ديگر هم تعريف شده

يکی از هوشهايی که در حدود ده، دوازده سال هست که دارن روش کار ميکنن هوش عاطفی هست

هوش عاطفی توانايی تشخيص احساساتمه،طرز بيان کردن احساساتمه و توانايی تشخيص احساسات طرف مقابلم

 داشته باشم iqمثلاً من ميآم خونه و خانمم ميگه اه اه اين چه برنامه تلويزيونيه،اگر من

فقط کانال رو عوض ميکنم،امّا اگر هوش عاطفی داشته باشم متوجّه ميشم مفهوم اين حرف

خانمم ميتونه اين باشه که بريم بيرون تو اين هوای بهاری قدم بزنيم

اين ترجمه کردن صحبت خانمم نياز به هوش عاطفی داره

حالا اينکه هوش عاطفی چه ربطی داره به بحث پت،

به اين دليل که حيوان نميتونه حرف بزنه و فقط حرکات خاصی داره اگر من بتونم تشخيص بدم

که يک حيوان ناراحته يا گرسنشه،معلومه که من درجه بالايی از هوش عاطفی رو دارم که

ميتونم تو شرايط به اين سختی يک حيوان رو درک کنم و معلومه که من انسانی که قدرت تکلّم هم

داره ميتونم بهتر درک کنم،نميگم لزوماً امّا يه همچين نتيجه گيری ميشه کرد،من يادم ميآد يک بار

به يک کيلينيک دامپزشکی رفته بودم،شخصی که کارش تربيت اسب بود ميگفت  من وقتی اسبم

ناراحته ميرم محل نگه داری اسبم ميخوابم و اونم احساس امنيت ميکنه

اگر از تمام کسانی که سگ دارن يا گربه دارن سؤال کنيد ميبينيد که اتّفاقاً اين تعامل دو طرفه هست،

يعنی هم انسان با شرايط احساسی حيوانش همگامه و هم حيوان،يعنی يک سگ وقتی

صاحبش ناراحته،ميآد يه گوشه پيشش ميشينه،انگار ميفهمه که صاحبش ناراحته،

ازشم توقع بازی کردن نداره،اگه از دور يه نفر به ايندو نگاه کنه فقط ميبينه اين فرد يک سگ داره

امّا وقتی نزديک ميشه ميبينه يه رابطه بين اين دوتا وجود داره فارغ از جسم و فيزيکشون