اهلي شدن گربه:
ترجمه: دكترعباس زاده
اهلي شدن گربه:
احتمالاً گربهها اولين بار توسط مصريان و در حدود 3000 سال پيش از ميلاد مسيح اهلي شدند.
اولين نمايش تصويري گربهها به سه ميليون سال قبل از تولد مسيح برميگردد، اما اينكه اينها وحشي بودهاند يا اهلي اطميناني وجود ندارد.
در معبد تي (Ti) در حدود 2600 سال قبل از مسيح گربهاي با قلاده نمايش داده شده است كه اگر اهلي بودن آن را نشان ندهد ولي دليل بر گرفتار شدن آن است.
اسناد متقاعدكنندهتري در معبدي كه مربوط به 1900 سال قبل از مسيح است يافت شد كه در آن استخوانهاي 17 گربه در ديگ كوچكي بوده است.
به نظر ميرسد قبول و اهلي كردن گربهها توسط مصريها شامل اين مراحل باشد مثلاً:
1-دوره رقابت تا 7000 سال قبل از مسيح) كه گربههاي وحشي با انسان براي شكار پستانداران كوچك و پرندگان به عنوان منبع غذايي رقابت ميكردند.
2-دوره همزيستي (4000-7000 سال قبل از تولد مسيح) كه گربههاي نيمه وحشي پاكسازي و خوردن جانوران موذي را انجام ميدادند.
3-دوره اهلي شده (1000-2000 سال قبل از تولد مسيح) كه گربهها در معبدها جهت انجام مراسم مذهبي محبوس بودهاند.
4-زمان اهلي شدن كامل (از 1000 سال قبل از تولد مسيح به جلو) كه نگهداري گربه جنبه مادي و اشرافي داشته (در مصر) و كمكم انتشار اين حيوان به خارج كشور شروع شد.
مصريها گربه وحشي آفريقائي (Felis Libyca) را اهلي كردند ولي همتاي اروپايي اينها يعني Felis sylvestris تا به امروز طبيعت وحشي خود را حفظ كرده و حتي تلاش جهت اهلي كردن نسلهاي ناشي از جفتگيري گربه اهلي با گربه وحشي اروپايي بيثمر بوده است.
به نظر نميرسد باستانشناسان گواه بيچون و چرايي پيدا كنند تا بتوانند زمان و محل دقيق اهلي شدن گربه را متوجه شوند.
رابطه گربه و انسان احتمالاً با شانسهاي بهرهبرداري گربه از ايجاد ساختارهاي كشاورزي انسان شروع شد و از اينرو هماهنگ شدن گربه با تغييرات محيط انساني ادامه يافت.
زيستشناسي رفتاري:
اسكلت و عضلات: اسكلت گربهها حتي با نژادهاي مختلف و گربههاي مدرن تجملي امروزي بسيار شبيه است. گربه 23 مهره دارد (5 مهره بيش از انسان بالغ). اين مهرهها اضافي در قسمتي از ستون مهرهها قرار دارند كه از پشت بازو ادامه مييابد. آنها آنقدر محكم به عضلات متصل هستند كه استخوانهاي پشت ميتواند خم، كشيده يا حتي تا º180 بچرخد.
گربهها روي پنجه راه ميروند. پاهاي جلويي براي گرفتن شكارها سازگار شدهاند. پنجههاي قابل كشش آنها در پاهاي خلقي نيز به اين او كمك ميكنند. البته به جز گربههاي سيامي و گربههاي مشرقي (آسيايي) (orientel) كه نمي توانند پنجههاي پاهاي خلفي خود را بيرون كشيده و دراز كنند.
پاهاي جلويي پنج انگشت دارد كه اولين آنها بالاتر از مچ قرار گرفته است. پاهاي خلفي چهار انگشت دارد كه اولين انگشت وجود ندارد.
گربهها دوندههاي مسير كوتاه هستند. قفسه سينه آنها نسبتاً كوچك است و نه قلب و نه ريه آنها توانايي جبران نياز بدن را براي مسافتهاي طولاني ندارد.
ساختمان نداني: گربه بالغ 30 دندان دارد. دندانها پيش كوچك هستند و براي خراش و جر دادن گوشت استفاده ميشود ولي عملكرد اصلي جهت تيمار كردن است. دندانهاي نيش بلند، تيز و از دو طرف فشرده است. عمل اصلي آنها جابجايي و شكستن مهرههاي شكار است.
ساختار دنداني گربه به شرح زير است:
آسيا پيش آسيا نيش پيش فك بالا
2 6 2 6
2 4 2 6 فك پائين
بچه گربهها 26 دندان شيري دارند و هنگامي آسياها رشد مييابند كه 6 ماه از عمر حيوان گذشته باشد. دندانهاي شيري حدود 14 روزگي ظاهر شده و در 6 ماهگي توسط دندانهاي دائمي جايگزين ميگردند.
انواع حسها
بينايي: بينايي در اين حيوانات براي حداكثر اثر در نور كم اختصاصي شده است. روشنسازي شبكيه در گربهها حدود 5 برابر بيشتر از موجوداتي كه در روز فعاليت ميكنند است.
گربهها داراي taptum Lucidum (لايه تپتوم) هستند كه لايهاي است كه سلولهاي بازتاب كننده در پشت شبكيه دارد. بدينوسيله نور ميتواند شانس ديگري براي برخورد با مولكولهاي فتورسپتور در شبكيه داشته باشد و ميزان تجمع نور در اين چشم تا 40% افزايش مييابد.
چشمها به نسبت بدن، اندازه بزرگي دارند. فاصله مردمك تا شبكيه كوتاه است، بنابراين كارايي نور جمع شده افزايش مييابد.
مردمك چشم گربه بيشتر از مردمك چشم ما گشاد ميشود و ميتواند آن را تا حد شكافي، كوچك كند تا از شبكيه حساس خود محافظت كند. حمايت ديگر توسط غشاء پلك سوم انجام ميگيرد كه معمولاً در هنگام بيماري به خارج كشيده ميشود.
رنگها براي گربهها مهم نيستند. با وجود آن الگو و ميزان روشنايي به نظر ميرسد با اهميت باشد. گربهها منابع نوري را با پالسهايي با فركان حداكثر Hz60 را تشخيص ميدهند. اين بدان معني است كه آنها احتمالاً تصوير تلويزيون را بصورت لرزان يا پرپرزدن ميبينند.
گربههاي سيامي اختلال بينايي جدي دارند، زيرا تقريباً تمام فيبرهاي عصبي منشاء گرفته از شبكيه به طرف مقابل مغ تغيير مسير ميدهد و تنها تعداد كمي از فيبرهاي عصبي به همان طرف مغز ميروند.
نسبت طبيعي فيبرهاي عصبي كه به همان طرف مغز ميروند در گربهها به طور طبيعي 35%، در سگها 25% و در انسان 50% است كه نشاندهنده اهميت ديد دو چشمي در اين سه گونه است.
گربهها توانايي تفريق اجسام در اندازههاي مختلف و حتي وقتي اجسام بزرگتر دور ميشوند را دارد. به نظر ميرسد آنها عمق تصوير را همانند انسان درك ميكنند.
-شنوايي: گربهها مي توانند اصوات را در محدوده 5/10 اكتاو تشخيص دهند (انسانيها حداكثر محدوده 3/9 اكتاو را ميشنوند). محدوده حداكثر حسايت شنوايي 250 هرتز تا 35 كيلوهرتز است كه آنها را توانا ميسازد كه صداي جوندگان كوچك را بشنوند.
گوش گربه مانند آمپليفاير عمل كرده و شدت صدا را در فركانسهاي 6-2 كيلوهرتز دو تا سه برابر ميكند.
سطح بالاي شنوايي گربهها 65 كيلوهرتز است در حاليكه در انسان حداكثر 20 كيلوهرتز را ميشنوند.
گربهها ميتوانند منبع نواهايي بين 2000 و 500 هرتز و 24 و 16 كيلوهرتز را لوكاليزه كنند.
تعداد زيادي از گربههاي با پوشش سفيد و آبي يا با چشمهايي كه هر كدام يك رنگ است، اختلال شنوايي جدي دارند. در موارد ژنتيكي آنها پنج روز پس از تولد كاملاً كر ميشوند. گربههايي كه هر كدام از چشمهايشان يك رنگ است. (معمولاً تمايل دارند گوشي كه در طرف چشم آبي است كر شود.)
چشايي: حس چشايي به زبان، كام و اپيگلوت محدود ميشود. چگونگي 5 مزه را تشخيص ميدهند. گربهها به چيزهاي شيرين حساس نيستند، اما حساسيت بالايي به مزه آب دارند. فيبرهاي عصبي پاسخدهنده به آب ميتوانند مزههاي ديگر را بپوشانند يا تعديل كنند. به همين دليل هم شايد گربهها چيزهاي شيرين را دوست ندارند. گربهها تركيبات شيرين ميوهها را و خيلي از گربهها ساكروز موجود در شير را نميتوانند هضم كنند، بنابراين شير گاو ميتواند در آنها اسهال ايجاد كند.
مواد شيميايي شامل نيتروژن و سولفور مانند اسيدهاي آمينه گيرندههاي چشايي گربه را تحريك مي كنند. چربي موجود در گوشت حس بويايي را به نسبت حس چشايي بيشتر تحريك ميكند.
حس چشايي در گربهها خيلي سريع تكامل مييابد بطوريكه گربه يك روزه ميتواند محلولهاي شور را از غير شور تفريق كند.
-هضم و حفظ آب: روده گربهها الگوي گوشتخواري را كاملاً نشان ميدهد و توانايي هضم بالايي براي بيشتر غذاي آنها دارد. روده باريك بسيار با كفايت است ولي روده بزرگ كفايت كمتري دارد و بين كولون و ركتوم تفاوتهاي كمي وجود دار. طول روده تنها 4 برابر طول بدن است.
كليه گربهها 5/2 برابر ادرار غليظتري نسبت به انسان توليد ميكنند.
تعريق روشي مهمي براي دفع گرماي گربهها نيست و خنك شدن معمولاً با لهله زدن به دست ميآيد كه فركانس 250 در دقيقه دارد.
-حس لامسه: يك ارتباط قوي بين حس لامسه و شنوايي وجود دارد. ارتعاشات ميتوانند به عنوان يك تماس تكرار شونده درك شود.
گربههاحركات تند و سريع جوندگان كوچك را روي زمين و همچنين ارتعاشات حركات جوندگان را از طريق دانههاي پاسيني (Pacinian corpuscles) در بالشتك دست و پاي آنها تشخيص ميدهد.
موهاي محكم اطراف لب (سبيلها) گربهها در برخورد با سطح سفت نميخوابد و در نتيجه اطلاعات ضروري را درباره موقعيت سر حيوان در ارتباط با محيط اطراف فراهم ميآورد. موهاي حساس مشابهي روي گونه گربه، بالاي چشمان و پشت پاهاي جلويي حيوان نيز قرار دارد.
پوست گربه با نقاط حساس تماسي نقش و نگار كاري شده و اينها 25-7 تا در هر سانتيمترمربع پوست وجود دارند.
وقتي تلنگر دست مرطوب (خيس) براي جلوگيري از انجام كاري به حيوان وارد ميشود، آزرده شدن حيوان بخاطر رطوبت دست نيست بلكه بخاطر تأثير قطرات آب روي پوست است. اين حركت ماشه تمامم قدمهاي لامسهاي را براي موچدار شدن پوست تمام بدن حيوان فراهم ميكند.
مانند تمام پستانداران حساسترين ناحيه اطراف پوزه است. نوكبيني و پايه سبيلها خصوصاً اعصاب حسي زياد دارند. عليرغم حساسيت گربه به تماس پوست او به دما به طور محسوسي غيرحساس است، (بجز در بين و اطراف آن). لب بالاي گربه ميتواند افزايش گرماي كمتر از 2 درجه و افزايش سرماي كمتر از يك درجه را تشخيص دهد. در گربهها احساس درد پوست وقتي دما به ºC52 ميرسد مانند احساس درد انسانها در ºC44 است.
پوشش خز مانند گربهها آنها را در برابر حرارت زياد ايزوله ميكند، بنابراين گربه ميتواند در بخاري با آتش افروخته بنشيند و بدون اينكه متوجه شود كه مويش ميسوزد.
گربهها علاقمند به هواي سرد نيستند اما اگر مجبور به اين كار شوند خود را وفق خواهند داد.
-حس بويايي: لايه بافتي شامل سلولهاي بويايي در قسمت خلفي بالايي محوطه بيني قرار دارند و گسترش اين سلولها از نظر محوطهاي كه اشغال كردهاند در واقع خيلي بيشتر از انسان نيست. گربهها حدود 67 ميليون از اين سلولها دارا ميباشند در حاليكه سگها 3-1 بيليون از اينها را دارند. گربهها ردپاي شكار را جستجو نميكنند و يا از طريق بوي آن شكار را شناسايي نميكنند.
استخوان مياني بيني به عنوان يك ارگان كمكي بويايي عمل كرده كه در سقف بالاي دهان جاي گرفته و توسط مجراهايي به داخل بيني و دهان راه دارد. گربهها وقتي بوي خاصي را استنشاق ميكنند بخصوص اگر مربوط به مسائل جنسي باشد شكلكهاي كنجكاوي را ايجاد ميكنند كه فلهمن (Flehman) ناميده ميشود.
گربههاي نر بيشتر از مادهها از اين ارگان استفاده ميكنند و محرك معمول ادرار گربه ديگر است.
-تعادل: اندام اصلي تعادل سيستم وستيبولار است كه قسمتي از گوش داخلي را تشكيل ميدهد. اطلاعات مربوط به حركت در مسير جاذبه، حركت در مسير خطي و جهت سر همه بوسيله اين ارگان مهيا ميگردد.
سيستم رفلكسها اطلاعات مهيا شده را از طريق دستگاه و ستيبول مستقيماً به چشمها، عضلات گردن و عضلات بدن و همچنين مغز مخابره ميكند.
بيشتر گربهها توانايي اين را دارند كه پس از افتادن از ارتفاع با پاهايشان روي زمين بيايند. گربه ابتدا مسير سر و قسمت بالايي بدن خود را براي فرود آمدن تغيير ميدهند. نيمه پائيني بدن سپس در سمت بقيه بدن ميچرخد. تنها 8/1 ثانيه زمان لازم است تا گربه براي فرود مناسب خود را مهيا كند.
رفتارهاي توليدمثلي
-بلوغ: وقوع بلوغ در بين گربههاي مختلف متفاوت است. مادهها ممكن است 5-4 ماهگي براي بلوغ آماده شوند و يا تا يكسالگي بالغ نشوند. نرها طي 4 ماهگي خود ترشح آندروژنها را شروع ميكنند، اما معمولاً بلوغ جنسي تا اينكه گربه به 15-12 ماهگي نرسد رخ نميدهد. گربههاي سيامي و شرقي (orientel) زودتر از گربههاي ايراني بالغ ميشوند.
-چرخههاي جنسي: گربههاي وحشي يك فصل جفگيري در سال دارند. ولي گربههاي اهلي براي دوبار، سه بار و حتي چهار بار جفتگيري در سال آماده هستند.
گربههايي كه در نيم كرهشمالي زمين زندگي ميكنند، نهايتاً دوره چرخه جنسي 15 روزه دارند كه بين اواخر ژانويه و جون (Jone) است ولي براي خيلي از گربهها اين چرخه تا سپتامبر طول ميكشد. مادههايي كه در اواخر تابستان به دنيا ميآيند ميتوانند در اواخر ژانويه همان سال وارد مرحله جفتگيري شوند، بنابراين ممكن است نسبت به مادههايي كه در بهار يا اول تابستان به دنيا ميآيند زودتر مادر شوند.
يك چرخه فحلي بين 18 تا 24 روز طول ميكشد. دوره فحلي اگر جفتگيري رخ دهد حدود 4 روز است. اگر جفتگيري اتفاق نيفتد اين دوره بيشتر از 10-5 روز ميشود.
مادهها تخمكگذاري القايي دارند، بنابراين تخمكگذاري با تحريك جفتگيري رخ ميدهد. تخمكگذاري 27 ساعت پس از جفتگيري اتفاق ميافتد. اگر حاملگي ايجاد نگردد مادهها وارد مرحله آبستني كاذب شده و به سيكل ديگر تا 36 روز بعد وارد نخواهد شد.
تخمكگذاري ميتواند بوسيله تحريك واژن (مثلاً با پارچه نخي) القاء شود، در نتيجه وارد آبستني كاذب شده و با فاز فحلي تا 36 روز آينده وارد نخواهد گرديد.
-جفتگيري: گربهها موجوداتي منزوي هستند، در نتيجه نميتوان فرض كرد و جنس دقيقاً در زمان باروري تخمك كه تنها 24 ساعت زنده ميمانند با هم باشند. به همين دليل است كه مادهها تخمكگذاري نميكنند مگر با تحريك توسط جفتگيري.
از آنجائيكه آلت نرها در بعضي گونهها كه تخمكگذاري خودبهخودي دارند سطح صاف دارد و در بعضي گونهها كه سطح خاردار دارد تخمكگذاري القاء دارند به نظر ميرسد خاردار بودن آلت براي اين روند (تخمكگذاري) مهم باشد. حضور اينها در واژن توسط پالسهاي عصبي به هيپوتالاموس ميرود كه زنجيره واكنشهاي هورموني را فعال ميكند و در نتيجه تخمكها از تخمدانها آزاد ميشوند(6-5 تخمك در يك زمان). اين واقعه 36-25 ساعت پس از جفتگيري زمان احتياج دارد. اسپرمها تا 48 ساعت پس از انزال زندهاند و خاصيت خود را دارا ميباشند.
گربه ماده فحل خود را روي زمين پهن ميكند (درحاليكه سرش به يك طرف است) و بعد ميچرخد پس سرش را بين پنجههايش ميمالد يا خود را تميز ميكند. او زمان زيادي را در حاليكه كپلش بالاست و پاهايش حركت ميكند ميگذارند. صداهايي كه جنبه همراهي براي همه را دارد، صدايي گرفته و خشن كوتاه است كه خصوصاً در گربههاي سيامي ميتواند اعصاب خوردكن باشد.
اگر چندين نر به نزديكي او بواسطه صدا و فرومونهاي جنسي كه آنها آن را از فواصل دور تشخيص ميدهند، كشيده شوند، به واسطه به چنگ آوردن او با هم وارد جنگ ميشوند. نر برنده ميتواند به او دسترسي يابد، ولي ابتدا گربه ماده فرار ميكند. او ممكن است به خود بپيچد يا خود را به اجسام بمالد اما اگر نر نزديكتر شود ماده آب دهان به سمت او پرت كرده و با پنجه با او برخورد ميكند. اين تعقيب و گريز ممكن است براي مدتي ادامه يابد اما به تدريج گربه ماده به نر اين اجازه را ميدهد تا او را بو بكشد. وقتي گربه ماده نهايتاً حاضر به قبول نر شد او قوز ميكند، پاها خم ميشود، چشمها نيمه بسته، گوشها كمي عقب، دم به كناري ميرود تا فرج نمايان گردد. در جفتگيري گربه نر با مشتهاي خود پوست شل پشت گردن ماده را چنگ ميزند. گربه نر با پاهاي قدامي خود از ناحيه بازوي ماده او را در آغوش ميگيرد و پاهاي خلفي خود را به ناحيه تهيگاه ماده چنگ ميكند. نهايتاً وقتي دخول با موفقيت انجام گرديد، عمل انزال طي چند ثانيه رخ ميدهد.
هنگامي كه نر عقب ميكشد ماده جيغ بلندي زده و به خود پيچيده و از چنگ نر خارج ميشود، برميگردد تا در تنبيه دردي كه كشيده با پنجه ضربهاي به نر بزند و بعد تا فاصله كوتاهي ميدود.
هيچ معاشقهاي مشابه اولين جفتگيري در جفتگيري هاي بعدي وجود ندارد. در مراحل ابتدايي ممكن است هشت جفتگيري در محدوده زماني 20 دقيقه اتفاق افتد. اما با گذشت زمان آنها بيشتر منزوي ميشوند.
دوره جفتگيري 4-3 روز است و ابتدا جنس نر خسته ميشود. نقشها عوض ميشود و مادهها اظهار عشق ميكنند ولي نرها به تدريج اشتياق خود را نسبت به جنس ماده از دست ميدهند.
رفتار مادرانه
-شيرواري: طول اين مدت 67-63 روز است (كمتر معمول است كه به 70 روز برسد).
تعداد متوسط نوزادان: 4 بچه گربه
بيشترين نوزاد گزارش شده از سيامي نقطه آبي=13 بچه گربه
تعداد سرپستانها: 8تا
مدت خروج جنين: 30 ثانيه تا 50 دقيقه
زمانهاي بين دو خروج جنين: 20 تا 45 دقيقه
سن حداكثر باروري=8-2 سال
جوانترين سن مادر=6 ماه
مسنترين سن مادر=13 سال
-وضع حمل: هر بچه گربه بصورت پيچيده در كيسه نازك شفافي كه بند نافي را به دنبال دارد بيرون ميآيد. مادر بلافاصله كيسه جنين را پاره كرده و بچه را ليس ميزند و خشك مينمايد. او ممكن است بندناف بچه گربه را هنگام ليس زدن او جدا كند و يا ممكن است تا خروج جفت (دقايقي پس از تولد) صبر كند. سپس او جفت و بندناف را تا محل اتصال اينها به جنين ميخورد.
اهميت خوردن جفت بر اين اساس است كه جفت داراي هورمونهايي است كه شيرواري را شروع ميكند، به علاوه ارزش غذايي نيز دارد. گربه مادر در 24 ساعت اول و يا بيشتر با بچههاي خود ميماند و تغذيهاي كه او از جفت نموده سبب ميشود او به شكار نرود.
گاهي مادر كيسه جنين را درست برميدارد اما بعد از گاز زدن بندناف ممكن است بچه گربه را بخورد. اين رفتار بيشتر در مادههايي كه اولين وضع حمل خود را دارند پيش ميآيد و دليل اين امر مشخص نيست.
در طي مراحل انتهايي آبستني و بخصوص بعد از وضعحمل، گربههاي ماده نسبت به نرهاي آشنا يا بيگانه بسيار تهاجمپذير ميشوند. آنها ممكن است در مواقع حس تهديد بچههايشان به گونههاي ديگر مثل سگها نيز حمله كنند.
-مراقبت از بچه گربههاي تازه متولد شده:
باز شدن چشمها: 10-4 روزگي
بلوغ بينايي ادامه مييابد تا:3 ماهگي
ظهور دندانهاي شيري:14 روزگي
چشيدن اولين غذاي جامد:4-3هفتگي
شروع از شير گرفتن: حدود 6 هفتگي
از شير گرفته شدن كامل: حدود 12 هفتگي
مادر بيشتر وقتش را در سه هفته اول زندگي بچههايش، با آنها ميگذارند. گربههاي وحشي آشيانه خودشان را براي آوردن غذا، زمانهاي كوتاهي ترك ميكنند. اگر بچهها از مادرشان جدا شوند با جيغ و شيون پيوسته به اين امر پاسخ ميدهند.
-پرستاري از بچه گربهها: گربههاي مادر بچه گربه را كه شيون ميكنند را جستجو ميكنند اما اگر بچه گربهاي ساكت باشد او را فراموش نخواهد كرد. هر بچهاي صداي پريشاني يا ناله خاص خود را دارد.
بچه گربههاي تازه متولد شده صورت پخش دارند، چشمهاي بسته و فشرده، پاهاي ضعيف كه نميتوانند راه بروند ولي دقايقي پس از تولد انها با كمك سرشان شروع به وولوول خوردن ميكنند، پاهاي جلويي مانند پارو عمل كرده و پاهاي عقبي آنها را هل ميدهد. جهت حركت آنها مسير مشخصي ندارد و جهت جستجو، گرماي بدن مادرشان است.
آنها بوسيله بو و غرولند دائمي مادرشان راهنمايي ميشوند. مادر با خوابيدن به پهلو و هلالي شكل، كار را براي آنها راحت ميكند. بچه گربهها اطراف پوشش مادر آنقدر پوزه ميمالند و ميكاوند تا به سرپستان رسيده به مكيدن كنند. به طور طبيعي اين اتفاقات در يك ساعت پس از تولد رخ ميدهد.
تا روز سوم يا چهارم هر بچه گربه به سمت نوك پستان اختصاصي خود ميخوابد. تشخيص سرپستانك هر بچه توسط بوي آن است. اگر زير بدن مادر گربهها شسته شود و در نتيجه اين بوها پاك شود، بچههايش موقتاً توانايي تشخيص سرپستانك خاص خود را از دست ميدهند.
در ابتدا بچه گربه 8 ساعت در روز در حال مكيدن است و هر دفعه شير مكيدن ممكن است تا 45 دقيقه طول بكشد.
عمل گام برداشتن پاهاي جلويي كه در عمل مكيدن كمك ميكند باعث تحريك جريان شير ميشود. اين نوع حركت دستها گاهي در گربههاي بالغ هنگام فعاليتهايي كه با صاحب خود انجام ميدهند ديده ميشود كه به عنوان علامت رضايت و خرسندي تعبير ميگردد.
بچه گربهها با عدم كفايت بسياري از حسها يا فعاليتهاي فيزيكي به دنيا ميآيند. آنها در 2 هفته اول زندگي خود توانايي ادرار كردن يا مدفوع كردن ندارند و اين امر بسته به تحريك ناحيه تناسلي آنها توسط ليسيدن مادر ميسر ميگردد. اين امر بسيار مهم است كه وقتي بچه گربهاي را دستي بزرگ ميكنيم، غذا دادن تنها كافي نيست و بايد ناحيه تناسلي و ناحيه خلفي بدن با پارچه نرم و مرطوب ماساژ داده شود تا ادرار كردن و مدفوع كردن تحريك گردد.
سه هفته اول زندگي بچه گربهها مشابه 18 ماه اول زندگي فرزند انسان است. بچه گربههايي كه خيلي زود از مادرشان جدا ميشوند به نظر ميرسد، احتمال مشكلات رفتاري را در آينده بيشتر داشته باشند.
در طي سومين تا چهارمين هفته زندگي بچه گربهها، مادرشان ناگهان تصميم به پيدا كردن خانه جديد براي آنها ميكند. عقيده بر اين است اين امر بخاطر برگشت به طبيعت و زندگي وحشي و محافظت عليه مهاجمان احتمالي ميباشد.
در حدود سه هفتگي، بچه گربهها به چيزهايي كه حس كنجكاوي و جذابيت را براي آنها تحريك ميكند پنجه ميزنند.
همچنين در اين زمان آنها ياد ميگيرند مدفوع و ادرار خود را دفن كنند. در طي اين هفتههايي كه آنها اين توانايي را ندارند. مادرشان فضولات آنها را ليس ميزند. به طور معمول گربهها حفرهاي را در خاك با پاهاي جلويي حفر ميكنند و با نيمه خلفي روي آن ميايستند و سپس با خاك ريختن روي آن خود را پر ميكنند.
بچه گربهها خودشان براي زندگي در خانه حدود 4 هفتگي دستآموز خواهند شد.
اولين ماه زندگي بچه گربهها با وابستگي به مادر است و معمولاً توجه و حضور مادر را نيز به همراه دارد.
دومين ماه معادل دوره بچگي انسان است. شدت وابستگي بچهها با مادر كمتر ميشود. بچه گربهها ديگر هر كاري را با هم نميكنند و تفاوتهاي بين آنها آشكار ميگردد. سلسله مراتبگذراي آغاز شده و تقريباً هميشه يك بچه گربه غالب در يك زايمان وجود دارد.
دوره از شيرگيري در حدود 6 هفتگي آغاز ميگردد. از اين زمان گربه مادر خودش را كمتر و كمتر در اختيار بچهها قرار ميدهد. قطع ناگهاني شير وجود ندارد وگرنه شيرخوار ميميرد. بچه گربهها خوردن غذاي جامد را متعاقب مادرشان از ظرف غذاي او فرا ميگيرند.
بچه گربهها طي بازي با يكديگر پريدن و دنبال هم كردن و فرار كردن را ياد مي گيرند. در 8 هفتگي آنها زمان كمتري را با هم صرف ميكنند. تا 12 هفتگي آنها تقريباً بطور كامل مستقل ميشوند اگرچه در حدود 20 هفتگي بالغ خواهند شد.
بچه گربههاي 5 ماهه آمادهاند تا زندگي خود را به گونه خودشان بسازند. در طبيعت وحش، خانواده گربهسانان بيشتر باهم ميمانند، زيرا تنها يك زايمان در سال دارند ولي گربههاي اهلي در 6 ماه پس از زايش دوباره فحل ميشوند و ممكن است دشمن بچههاي خود شده و به هم بغرند يا همديگر را دنبال كنند و بچه گربهها نسبت به هم خشن شوند. گربههاي يكساله با خواهر برادران خود مانند گربههاي بيگانه رفتار ميكنند.
-آموزش: بچه گربهها ضرورتي براي آموزش تعقيب كردن ندارند، زيرا آنها براي تعقيب اجسامي كه از آنها دور ميشوند، برنامهريزي شدهاند. تعقيب و گرفتن با آنها زاده ميشود ولي براي كشتن بايد تحت آموزش قرار گيرند. گربه مادر توجه دارد كه بچههايش شانس آموزش كشتن را بواسطه مثالهايي كه از او ميبينند فرا گيرند.
او همچنين به آنها آموزش ميدهد كه خطر را بشناسند و دشمنان بلقوه را تشخيص دهند. بچه گربهها خيل زود ميآموزند، نوعي خاص از غرغركردن به عنوان فرماني جهت پخش شدن و پنهان شدن است. اگر حس كنجكاوي آنها باعث شود آنها سريع فرمانبرداري نكنند، غرش مادر با يك ضربه مناسب براي بردن آنها به مسير مطلوب اين
عمل را تكميل ميكند.
-بازي: بازي كردن توانايي گونههايي است كه طريقه زندگيشان مستلزم حركات سريع، جهتيابي دقيق براي دستيابي به هدف و داشتن عقوبت سنگين در از دست دادن اولين تلاش جهت گرفتن آن چيزي است. ثانياً گونههايي كه بازي ميكنند از گونههاي باهوش هستند مثل پريمادها، دلفينها و گوشتخواران.
تجربيات دوران كودكي حيوانات تحت حمايت بالغين اجازه ميدهد كه مغز زمان بيشتري براي پيشرفت داشته باشد.
حيواناتي كه زمان براي بازي دارند از آن ياد ميگيرند تا چگونه بر پايه تجربيات خود تصميمگيري كنند.
بچه گربه ها در سه هفتگي شروع به بازي ميكنند و بازي آنها هدف مشخصي ندارد. دو بچه گربه ممكن است دنبال يكديگر كنند و نقش فرار كننده و تعقيب كننده مرتباً عوض ميشود. در جنگهاي بازي، گاز گرفتن يا ناخن كشيدن شديد نيست و واضح است كه زخم يا كشته شدني در كار نيست.
-شرح الگوهاي بازي بچه گربهها به ترتيب زماني: حالت ايستاده و شكم به سمت بالا، بچه گربهاي روي بچه گربه ديگر كه شكمش رو به بالاست ميايستد و تلاش جهت گاز گرفتن سر يا گردن همديگر است (روز26-23). كنار رفتن و با چنگالها حمله كردن: بچه گربه پشتش را خم ميكند، دمش را به سمت بالا و به سمت بدنش حلقه ميكند و كنار يا اطراف بچه گربه يا جسم ديگر راه ميرود (34-32 روزگي). تعقيب و پرش: بچه گربه از گربهاي فرار و يا او را تعقيب ميكند و سپس موقعيت بدني ذكر شده در بازي كنار رفتن و حمله با چنگالها را گرفته و شروع به حمله ميكند(46-36روزگي).
تا 18 هفتگي بچه گربه تمايل خود را براي بازي از دست ميدهد و معمولاً پس از آن تنها به طور انفرادي ديده ميشود.
-تغذيه: در طي سه هفته اول زندگي كل تغذيه بچه گربهها از طريق شير مادر تأمين ميشود. در گربههاي وحشي ميزان مناسب و با كفايتي پروتئين از عضلات مواد معدني و ويتامينهاي با ارزش از روده و استخوانهاي شكار تأمين ميگردد. بدن شكار همچنين مقدار آب كافي در اختيار آنها ميگذارد.
گربهها نميتوانند تمام مواد شيميايي مورد نياز جهت متابوليزشان را تأمين كنند و وابسته به بدن شكار خود براي تأمين اينها هستند. به عنوان مثال تورين، كه براي بينايي ضروري است در بدن گربهها متابوليزه نميشود و بايد از خارج دريافت شود.
گربهها دو برابر سگها به پروتئين بيشتري احتياج دارند. بين %30-25 كالري دريافتي آنها بايد شامل چربي حيواني باشد. چربي حيواني همچنين منبع ويتامين E,D,A است كه بدن گربهها نميتواند توليد كند.
از آنجائيكه سمزدائي بدن گربهها ضعيف است و از طرفي متابوليسمشان به اين قضيه وابسته است پس شكار آنها بايد اين كار را برايشان انجام دهد. به همين دليل هم هست كه داروهاي به نظر كم خطر مثل آسپرين يا اسيدبنزوئيك بعنوان نگه دارنده غذا براي گربهها بسيار سمي است.
گربههاي اهلي بر خلاف طبيعت صحرائي خود، آب را به بيميلي مينوشند. از آنجائيكه غذاي كنسروشده تا %83 آب دارد، گربههايي كه با اين غذا تغذيه ميشوند به ندرت آب مينوشند. غذاي خشك احتياج به نوشيدن آب هم دارد.
گربههاي اهلي تغذيه كنندهها گاهگاهي هستند. اما به عنوان غذادهندههاي فرصتطلب آنها ممكن است الگوي فعاليتي متفاوتي براي دستيابي به شكار داشته باشند گاه شكارچي و گاه پاكسازي كننده يا توسط ساحب تغذيه شوند.
غذايي كه ترجيح ميدهند: گوشتخام، رودهها، غذاي آماده (خشك يا مرطوب)، پسمانده آشپزخانه
دماي ترجيحي:ºC40-24
رفتارهاي غارتگرانه (شكار): گربهها با يك توانايي ذاتي غارتگرانهاي به دنيا ميآيند و حيواناتي كه هرگز شكار نميكنند يا با شكار مقابل نميشوند اين رفتار را همچنان نشان خواهند داد.
تجارب اوليه بچه گربه در ارتباط با مهارت شكار گربههاي بالغ ميباشد ولي اين ضرورتي ندارد. بچه گربههايي كه در محيطهاي بدون دستيابي به شكار پرورش يافتهاند نيز رفتار غارتگري كافي مانند بالغين را به نمايش خواهند گذاشت.
حسهاي بينايي و شنوايي مهمترين حسها براي تشخيص شكار است. صدا ممكن است توجه گربه را جلب كند اما اين حركت جسم شكار گونه است كه اساساً مسؤول تحريك توالي زنجيره شكار است.
دو استراتژي در مورد گربهها مشاهده شده است. گربه ممكن است آرام راه برود، نگاه كند، بشنود و به طور منظم بايستد و بر روي صدا يا تصويري تمركز كند. متناوباً ممكن است استراتژي كمين را اتخاذ كند. بدين معني كه در منطقهاي كه شكار معمولاً به وفور يافت ميشود مثل لانة موشها مينشيند و انتظار ميكشد. گربه نزديك لانه زيرزمين موش منتظر شده و به سوراخ خيره ميشود تا موش پديدار شود. با ظهور شكار گربه منتظر خواهد ماند تا حيوان فاصلهاي را طي ميكند. بعد از عمليات موفقيتآميز شكار ممكن است در همان نقطه خورده شود و يا به خانه انتقال يابد.
تمام گربههاي شكارچي توانايي واكنشهاي ويژهاي در جهت حمله و گاز گرفتن نقطه كشنده براي شكار هستند. در گربهها گردن نقطه هدف ترجيحي است. گربه به شكار از بالا و پائين حمله ميكند و پس گردن او را گرفته و به طور طبيعي بسيار دقيقي ستون مهرهها را هدف گاز قرار ميدهد.
گربهها معمولاً خوردن شكارشان را از انتهاي سر او شروع ميكنند. اين عمل جهت كندن پر يا پوشش شكار است.
گربهها گاهي با شكارشان بازي ميكنند، او را مرتباً پرت كرده و تعقيب ميكنند. بازي با شكار براي مشاهده كننده انسان بسيار رنجاننده است.
سه نوع بازي با شكار وجود دارد. اولين رفتار اكتشافي ضروري است. براساس ديدن اسباببازي جديد يا چيز عجيب، گربه با شك به او نزديك شده و سپس در فاصله مطمئن قوز كرده و پنجه خود را كشيده و آهسته به جسم ناشناخته ميزند.
اين رفتار در مورد چيزهايي كه گربه چند سري پنجه به سمت آنها روانه كرده و جسم تخريبپذير است تشديد ميشود. بعضي گربهها اين روش را در مورد شكار كشته شده اعمال ميكنند.
دومين نوع بازي نوع كشنده شكار بود كه در بالا ذكر شد.
نوع سوم بازي تنها وقتي رخ ميدهد كه حيوان مرده باشد. گربه رقصپرشي و ديوانهواري را انجام ميدهد و خودش را خم كرده و اطراف شكار يكسري جهشهايي ميكند. اين كار معمولاً متعاقب شكار طولاني و خستهكننده با يك حيوان بزرگ و خطرناك اجرا ميشود.
-خواب: گربهها 3-2 عمرشان را خواب هستند. طول مدت خواب در روز بسته به هوا، درجه گرسنگي، سن و آيا اينكه مستعد عمليات جنسي هستند يا خير متفاوت است.
گربههاي كسل و يا مسن بيشتر وقتشان را صرف خواب ميكنند.
وقتي گربه ميرود كه بخوابد، ابتدا وارد دوره خواب سبك ميشود كه 30-10 دقيقه طول ميكشد. تعداد حركات سريع چشم بين 8 تا 30 بار بطور يكباره رخ ميدهد. بعد خواب سبك وارد مرحله REM ميشود كه در اين مرحله عضلات گربه جمع و ناخنهايش بيرون كشيده و تو ميروند. گوشها، دم و سبيلها ميلرزند. اين مرحله 7-6 دقيقه طول كشيده و گربه دوباره وارد مرحله خواب سبك ميشود. اين مراحل آنقدر تكرار ميشوند تا گربه از خواب برخيزد.
گربههاي سالم %15 زندگيشان را در REM، %50 در خواب سبك، و %35 را بيدار ميگذرانند. در 4 هفته اول زندگي گربهها فقط در مرحله REM ميخوابند كه %50 روزشان را تشكيل ميدهد. گربه ها در REM به نظر ميرسد كه ميتوانند خواب ببينند.
-جستجوي راحتي: گربهها ساعات بيداريشان را با تيمار كردن، يافتن غذا، مشاهده محيط و تعيين قلمروشان ميگذرانند.
گربههاي خارج خانهاي آشيانه ندارند و در عوض در جستجوي مأوايي آرام، بدون كوران و گرم ميگردند. گربههاي وحشي شهري به داخل زيرزمين يا خانههاي متروكه و خالي ميروند.
گربههاي خانگي براي خواب، گرمترين نقطه خانه را ترجيح مي دهند.
-بهداشت و تيمار كردن: گربهها حيوانات خانگي مناسبي هستند، زيرا بسيار تميز هستند. آنها پوست تميزشان را ليس ميزنند، حتي وقتي كه با مواد بودار يا سمي آغشته باشد.
وقتي صورت خود را تميز ميكند. گربه پائينترين قسمت يكي از پاهاي قدامي خود را ليس زده و بالاي پنجه را مرطوب ميكند تا بوسيله آن خاصيت اسفنجي يافته و يك طرف صورت را تميز كند. سپس گربه پاي قدامي ديگر را مرطوب كرده و طرف ديگر صورت خود را تميز ميكند. گربه از پاهاي خلفي جهت خاراندن پوشش خود استفاده ميكنند.
انعطاف بالاي بدن گربهها اين اجازه را به آنها ميدهد كه دندانها، زبان و پاها به تمام قسمتهاي بدن برسد.
-اساس تيمار كردن:
زمان صرف شده جهت تيمار كردن در بين گربههاي مختلف متفاوت است. بعضي گربهها چند دقيقه در روز در حاليكه بعضي 3-1 زمان بيداري خود را صرف اين كار ميكنند.
شستن غدد زير جلدي را كه در ضد آب نگه داشتن پوشش مهم است، تحريك ميكند. به علاوه گربه ممكن است ويتامين دي (D) را از پوشش خود (كه با نور خورشيد توليد شده) ليس بزند. شستن در از دست دادن گرما و خنك كردن نقش بازي ميكند.
تميز كردن نابجا: گربهاي كه دوست دارد بيرون برود با ليسيدن خود مشخص نميكند كه كجا بوده و چه به سرش آورده است.
تميز كردن بيش از حد خود در گربهها ميتواند علامت كسل بودن باشد. گربههاي كسل و افسرده ممكن است دم و بعضي قسمتهاي بدنشان را بيش از حد ليس بزنند كه حتي ملتهب شود. تيمار كزدن بيش از حد همچنين ميتواند خطر ايجاد گلوله را در معدة گربهها افزون كند.
بچه گربهها تميز كردن خود را از سه هفتگي شروع ميكنند و تا 6 هفتگي در آن استاد ميشوند.
تا سه هفتگي، مادر بچههايش را تميز ميكند كه به علاوه بهداشت در كمك دفع ادرار و مدفوع آنها مشوق باشد. بچه گربهها جهت تميز كردن متقابل خواهر برادران خود و يا مادر خود به كار گماشته ميشوند. گربههاي بالغ كه رفتار دوستانه دارند، نيز اقدام به تميز كردن همديگر ميكنند.
«ارتباط»
-ارتباط بينايي: گربهها توسط وضعيت بدني و صورتي با همديگر در مورد حالاتشان ارتباط برقرار ميكنند.
تغيير در وضعيت گوش و گشاد شدن مردمك پرمعني است.
وضعيت صورت در موارد مختلف انگيزش: (a) هشيار، (b) تهديد تهاجمي، (c) افزايش ترس (d) بيان دو جنبهاي تهاجمي- تدافعي. (f) و (e) متمايل به افزايش تهديد تدافعي.
همينسري گرفته شده در مورد وضعيت بدني نيز مشاهده ميشود: (a) وضعيت بدني راحت. (b) گربه صميمي با دم برافراشته در وضعيت آشنايي و سلام. (c) گربه مهاجم كه تمايل به حمله را نشان ميدهد. (d) گربه ترسيده با پشت قوز كرده و دم افراشته، موي گردن و دم نيز معمولاً سيخ ميشود. (e) گربه ناسازگار و ترسيده اما اگر تحريك يا خشمگين شود حمله خواهد كرد.
گربه ترسيده دمش را فوقالعاده افراشته كرده و پشتش را خم ميكند. موهاي ناحيه دم و پشت سيخ شده و دم را شبيه شيشه پاككن (bottle brush) ميشود.
چنگ زدن و خراش انداختن مثال ديگري از ارتباط بينايي است، اگرچه در حس بويايي نيز نقش دارد. گربههاي خانگي معمولاً بر وسايل خانه چنگ ميزنند يا به چوبها خراش مي اندازند. گربههاي وحشي روي درختان و ديگر وسايل چوبي خراش زياد ايجاد ميكنند. انجام چنين كاري يك نشان قابل روئت از فعاليتشان برجا ميگذارد يا ممكن است توسط ترشحات مانده به جا از غدد بالشتكي در طي پنجه زدن، گربههاي ديگر را جذب كنند.
-ارتباط صدايي (شنيداري): گربهها صداهاي مختلفي ايجاد ميكنند. 16 الگوي مختلف تشخيص داده شده است و تحت سه گروه اصلي طبقهبندي ميشود: الگوي مِرمِري (زمزمهاي) در وضعيتهاي راحتي و دوستانه، الگوهاي صدادار: صداهاي بندبندي در ارتباط با درخواست توجه كردن، صداهاي شديد در هنگام حمله، دفاع يا جفتگيري.
صداي خرخر كردن ابتدا تلاشي است در ارتباط با پرستاري كردن به طوريكه ميوي ناراحتي بچه گربه ميتواند تفاوتي براي هر بچه باشد.
بعضي گربههاي اهلي صداي غرغر پارس مانندي در هنگام اعلان خطر ايجاد ميكنند.
گربههاي نر يك صداي خاص به حالت ريشخند كردن گربهها اطراف منزل ايجاد ميكند و آنها را به جنگ ميطلبد.
در هنگام عشقبازي، گربههاي ماده صداي تيزي توليد ميكنند كه به منزله قبول انجام جفتگيري است.
خرخر كردن به طور كلي به عنوان علامت خرسندي و رضايت گربههاي خانگي فرض شده، اگرچه آن ميتواند در درد ناشي از مردن هم ايجاد شود ولي معمولاً آن صدا عميقتر و بلندتر است.
-ارتباط بويايي: گربهها غدد بويي پراكندهاي در دم، بطور فراوان در هر قسمت پاهاي قدامي و همچنين در لبها و ناحيه چانه دارا هستند. اجسام بيجان در نقاط خاصي و با مفاهيم خاصي توسط دم و غدد لبي علامتگذاري ميشوند.
غدد پيشين سر در علامتگذاري حين ماليدن دوستانه سر كمك ميكنند.
انسانها نميتوانند بوي ترشحات اين غدد را حس كنند، اما گربهها آنها را حاوي اطلاعات فراوان ميدانند.
غدد بويي در اطراف مقعد نيز حضور دارند كه به نظر ميرسد منبع پخش بو در ادرار و مدفوع است. آنها براي گربه ديگر مشخص ميكند كه حيوان نر بوده و يا ماده و اگر ماده بوده آيا در دوره فحلي بوده است يا خير. نرها به طور معمول نشانههاي بويي را روي درختان، ديوارها، صندوقهاي پست و هر چيز ايستادهاي به جا ميگذارند. مادهها نيز در فحلي ادرار خود را روي اجسام دور و برخود پخش ميكنند.
بعضي بوهايي كه گربهها تراوش ميكنند فرومونهايي است كه واكنشهاي ويژهاي را در حيواناتي كه آن را بو ميكند برميانگيزد. به عنوان مثال بوي ماده فحل حيوان نر را جهت تعقيب او تشويق ميكند.
-ارتباط ملامسهاي: ماليدن خود به اجسام يا اشخاص به عنوان قسمتي از ارتباط بويايي فرض ميشود، ماليدن گربهها ترشحاتي از غدد روي بدنشان را به شيء يا شخص مورد نظر به جا ميگذارد. اين رفتار به عنوان ارتباط ملامسهاي در گروههاي اجتماعي مهم است. ماليدن غدد گونهاي ولي معمولاً از حيوان با رده پائينتر در مقابل موجود غالب مشاهده ميگردد.
ارتباط ملامسهاي و تحريك در بچه گربههاي جوان بسيار مهم است، زيرا حس لامسه، گسترش يافتهترين حس در هنگام تولد است.
-تشخيص گربه در گروه: تحقيق در ديدار اوليه بين گربهها بيني به بيني با سر كشيده و بدن كمي خم اتفاق ميافتد. هر دو، حيوان تلاش ميكنند گردن و تهيگاه همديگر را بو كنند، قبل از آنكه سراغ بو كردن مقعد بروند. گربههاي صميمي به طريقه ورزش خود ادامه ميدهند ولي غريبهها ممكن است به يك طرف برگشته و آماده جنگ شوند.
-بنيان اجتماعي: گربهها در اساساً موجوداتي منزوي هستند ولي بسيار تطابقپذيرند. وقتي مناطق محدود ميگردند، مثلاً در مناطق غير شهري آنها فرم گروههاي سستي را پيدا ميكنند.
گربههاي ساكن در گروه شانسهاي بسياري را براي تماس اجتماعي دارند و مادههاي گروه ممكن است ساعات فراواني را در جمعيتهاي ديگر گذرانيده و گاهگاهي فعل و انفعالاتي بين آنها اتفاق بيفتد. مادهها در كلونيهاي وحشي ممكن است از بچههاي هم مراقبت كنند.
تجمع گربههايي كه كاري نميكنند، معمولاً جفتگيري شبانه دارند. آنها كاملاً اجتماعي هستند. نر و ماده مكاني كه خيلي از محل زندگي جمعيشان دور نيست مينشينند و به تميز كردن و ليس زدن همديگر ميپردازند. گاهي رفتار خصمانه ممكن است ديده شود مانند هيس كردن و گوش را پائين آوردن اما اين تجمعات عموماً صلحآميز است و خارج از فصل جفتگيري رخ ميدهد.
با وجود اين تجمع حيوانات يك غالبيت نسبي ايجاد ميكند كه به چندين گربه اين اجازه را ميدهد كه با هم زندگي كنند، اما اگر بتوانند حريم خصوصيشان را نگه دارند. حريم شخصي يك دايره با يك قطر مشخص است. اگر آن حريم كم ميشود رئيس مستبد و چندين گربه منفور ظاهر ميشوند. منفورها به طور مداوم از طرف گربههاي ديگر كلوني مورد حمله قرار ميگيرند. بازي كردن متوقف ميشود. رفت آمد به دور و بر كمتر شده و غرغر و هيس كردن مداوم شنيده مي شود. گربهها ديگر آرام نيستند و هوشياري مزمن خواهند داشت.
گربههاي شهري با پرسه زدن آزاد مشكل مشابهي ممكن است داشته باشند به اين ترتيب كه جمعيت وقتي به نقطهاي ميرسند كه گربههاي نر نميتوانند منطقهاي در اندازه نياز ايجاد كنند جنگ بين نرها، ادرار كردن زياد، عدم خاك كردن مدفوع زياد ميشود. عدم اختيار ادرار ناشي از عصبي بودن و بيماري پوستي بدليل تحريك احساسي و تميز كردن مداوم خود، امكان ظهور دارد.
سلطهطلبي (غالب بودن): در جمعيت گربههايي كه پرسه آزاد ميزنند غالب بودن وجود دارد ولي نوع ردهبندي در آنها به حد سلسله مراتبي كه در سگها ديده ميشود، نميرسد. به عنوان مثال گربه مغلوبي كه از راه مشتركي رد ميشود يك غالبيت موقتي براي گربه مافوق كه بعد از او از آن مسير رد شده ايجاد ميكند. پس غالب بودن در گربهها بسته به زمان و مكان است. اين پديده را غالب بودن نسبي مينامند.
گربهها سلطه خود را بر اساس فضايي كه هستند و زمان خاص روز تغيير ميدهند.بعضي گربهها كه صبح در روي زمين بازي ميكنند و ميدوند نسبت به آنهايي كه وقتشان را در بعدازظهر در آنجا ميگذرانند برتر هستند. اين قضيه ربطي به رتبهبندي واقعي آنها ندارد.
دفاع از خانه و مناطق مربوط به آن شديداً توسط نرها طي فصل جفتگيري اعمال ميشود، اگرچه نرها نسبت به مادههاي متجاوز صبر بيشتري پيشه ميكنند.
در رقابت غذايي معمولاً يك غالبيت خطي مشخصي وجود دارد.
بين غالب بودن و تهاجمي بودن يك رابطه مشخصي وجود ندارد. گربههايي كه تهاجمپذيري بيشتري براي تسلط بر غذا دارند، لزوماً غالبيت اجتماعي بيشتري ندارند.
-قلمرو: گربهها معمولاً مكان خاصي را براي استراحت يا خواب خود دارند. (مانند گوشه انبار). محدودة خانه منطقهاي است كه گربه معمولاً پرسه ميزند و رابطه كم و بيش دوستانه با گربهها دارد و جاهايي كه گربههاي ديگر از آن محروم هستند.
مادهها قلمرو كوچكتري دارند و احتمالاً از حياطخانهاي كه در آن زندگي ميكنند فراتر نيست ولي نرها ممكن است از پنج جريب زمين (5تا 4047 مترمربع) و يا بيشتر دفاع كنند.
گربهها ترجيح ميدهند از درگيري دوري كنند. تكنيك دوري از درگيري برنامهريزي زماني دارد. گربهها حس عالي زماني دارند كه از آن در افزايش محدوده قلمرو خود استفاده ميكنند. به عنوان مثال در مورد گربههايي كه مرزهاي فلمرويي مشترك دارند. يكي در روز حق عبور دارد و ديگري بعدازظهر. در خانههايي كه چند گربه دارد نيز زمانبندي در مورد محدوده خانه مشاهده ميگردد.
در روابط بين گربهها علائمي كه فاصله ايمني را كم ميكند مانند خوابيدن به پشت نسبت به سگها كمتر ديده ميشود. اين رفتار اساساً نشاندهنده اعتماد به انسان است. با وجود اين تهديدهايي مثل هيس كردن، غر زدن، شلاقي زدن دم معمولاً جهت افزايش فاصله ايمني انجام ميگردد.
تهاجمپذيري: تهاجمپذيري در گربهها معمولاً بخاطر ترس ايجاد ميشود. ترس دو نوع واكنش را به دنبال دارد: جنگ با فرار.
تهاجمپذيري بوسيله گرفتن بعضي حالات مشخص ميشود.
در تقابل دو گربه كه هيچكدام مسير خود را منحرف نميكنند، ممكن است مسئله با تهديد ملايمي مثل خيره شدن تمام شود، به عنوان مثال دو گربهاي كه در مسير با هم برخورد ميكنند. هر رو ميايستند و به هم خيره ميشوند و تلاش ميكنند تا حق عبور را بگيرند. يكي ممكن است برنده شود يا شايد هر دو عقبنشيني كنند.
گاهي هيچ كدام تسليم نميشوند و حالت كاملاً تهديدآميزي ايجاد ميگردد. با وجود اين به ندرت جنگ اتفاق ميافتد. معمولاً يكي فرار ميكند و فاتح تعقيب ميكند.
تهاجمپذيري غيرمستقيم وقتي است كه گربه ضربهاي را به گربه مجاور ميزند، بخاطر اينكه جنگ بر سر غذا را به گربهاي ديگر واگذار كرده است.
درد و بيماري ممكن است ايجاد تهاجمپذيري كند. گربهاي كه توسط دامپزشك تهديد ميشود با گاز گرفتن، پنجه زدن و هيس كردن تلاش براي رهايي ميكند.
-اختلالات رفتاري:
گربهها كمتر از سگها از تغييرات رابطه با انسان متأثر ميشوند و بيشتر بخاطر تغيير در محيط تحتتأثير قرار خواهند گرفت.
ملالت و افسردگي ممكن است در گربهها سبب خود تميز كردن بيش از حد شود كه شايد باعث آسيب به خود شود. گربههاي تحت تحريك ممكن است درگير خود مك زدن به عنوان رفتاري نابجا شوند. تهيگاه، دم، سرپستانهاي جلويي يا پنجهها ممكن است مورد مكش قرار گيرند.
بعضي مادهها به فاصله كمي قبل از بلوغ آشفته و حتي گاهي دچار تشنج ميشوند. محروميت جنسي در نتيجه حبس در خانه ممكن است سبب افزايش ناآرامي، از دست دادن شرايط و افزايش تهاجمپذيري در گربههاي نر و ماده شود.
اسهال مزمن ممكن است گسترش يابد و شرايط شبه تشنج نيز در بعضي گربهها گزارش شده است.
افسردگي و عدم غذا خوردن به عنوان واكنشهاي محروميت يا عزاداري در مواقع از دست دادن صاحب خود يا در پانسيون گذاشتن آنها يا خانهاي كه صاحبين به مسافرت رفتهاند روي ميدهد.
گربهها ممكن است ادرار و مدفوع را خارج از ظرف مخصوص آن به عنوان علامت ناراحتي يا بيماري انجام دهند.
گربههاي رنجور از نگراني يا حسادت ممكن است زخم، فلج پلك سوم، عدم غذا خوردن و ريزش موها را نشان دهند.
تأثيرات اخته كردن: اخته كردن تغييرات رفتاري را براي گربهها ايجاد نميكند. مادههاي اخته شده رفتارهاي مربوط به فحلي را ديگر نشان نميدهند و در نرهاي اخته پخش ادرار و بوي ادرار كمتر خواهد شد. اخته كردن همچنين پرسه زدن و جنگيدن با نرهاي ديگر در زمان فحلي مادهها را كاهش خواهد داد. نرهاي اخته از غير اخته عمر بيشتري ميكنند.
اخته كردن گربهها روش بسيار مهمي جهت كنترل جمعيت گربههاي وحشي است.
v رفتارشناسي سگ اهلي (Canis familiaris)
دامپزشكان بالين ممكن است به چند دليل زير براي دانستن رفتارشناسي سگها علاقمند باشند:
3-رفتارشناسي سگسانان
اكولوژي رفتاري: اگرچه گوشتخواران غالباً منفرد هستند، تشكيل گروه در سگسانان معمول است كه با جفت خود يك واحد اجتماعي را تشكيل ميدهند. در شرايط خاص جفت غالب ممكن است اقيم خود را با يك يا چند تحت رده خود تقسيم كند.
تشكيل گروه براي شكار كردن بسيار سودمند است. يك گروه گرگها براي خسته كردن و محاصره كردن يك شكار بزرگ بسيار مناسب هستند تا اينكه يك گرگ تكي باشد.
منافع ديگر زندگي گروهي ممكن است در موارد تدافعي اقليم بيشتر نمود پيدا كند.
محيطي كه توسط يك گروه پوشش داده ميشود ممكن است به 100 تا 600 كيلو مترمربع برسد و بيشتر از آن باشد كه توسط حضور فيزيكي محافظت شود. دارندگي بوسيله زوزه كشيدن مشخص ميشود. وقتي مهاجمي از هر نقطه منطقه حفاظتي زوزه ميكشد اعضاء گروه در پاسخ هشداري معمولاً زوزه ميكشند.
اين نوع ارتباط با علامتهاي موضعي ولي طولاني اثر تربويي تقويت ميشود. علامتهاي بويي اطلاعاتي را در محدوده مرزهاي قلمرو ميگذارد. سگهاي نر علامتگذاري ادراري را به طور مشخص اعمال ميكنند. زوزه كشيدن به راحتي توسط صداهاي با فركانس بالا تحريك ميشود. (من از زوزهكشيدن سگها بدون تحريك صدائي آگاه نيستم).
منافع زندگي در گروهها در مواردي مثل غذا يا جفت در نتيجه رقابت كمتر مناسب است. سود و منفعت زندگي گروهي بسته به فصل و محل سكونت متفاوت است. استحكام و اندازه گروه نيز در بيشتر سگسانان وابسته به اين موارد است.
سود يا ضرر هر فرد براي وارد شدن در گروه ارزيابي ميشود(به طور انفرادي)
مزاياي زندگي در گروه براي افراد غالب شامل شانس توليدمثل بيشتر در مقايسه با زندگي انفرادي نيز هست. مزاياي تحت ردهها هنوز واضح نيست زيرا آنها شانس توليدمثل كمتري بواسطه عوامل اجتماعي، دخالت مستقيم در توليدمثل آنها يا كشتن نوزادان آنها (توسط افراد بالغ) دارند.
ردهبندي در ارتباط با سن است (حيوانات جوان شانس بيشتري براي گرفتن رده بالاتر دارند).
طبق مطالعات DNA و تحقيقات جديد عليرغم تضعيف شدن تحت ردهها (حيوانات مغلوب) آنها در توليد نسل بعدي شركت و دخالت ميكنند.
«علامت رفتاري»
زندگي در گروه رقابت را افزايش ميدهد ولي احتياج به مشاركت نيز دارد. در گرگها تعادل بين رقابت و همكاري بوسيله ردهبندي محكم و ثابتي ايجاد ميگردد. گرگها به طور انفرادي همديگر را ميشناسند. جنگ براي موقعيت و وضعيتشان در نرها در سنين جواني شروع ميشود. جنگها بين افراد در يك سطح معمولتر است. وضعيتهاي مختلفي در موقعيتهاي مختلف توسط سگ ايجاد ميشود: پاسخ به حمله يا فرار توسط حالات چشم، گوش، لبها و پوشش مشخص ميشود. فرم تهاجمي بين اين دو انتها متغير است.
سگ تهاجمپذير، دندانهايش را نشان ميدهد. ميل به حمله و فرار هر دو براي نمايش حاضر هستند. نر غالب گوشهايش را افراشته، لبها به بالا و كنار رفته، متوقف شده و با چشمانش خيره ميشود و سعي ميكند. بدنش را بزرگتر نشان دهد. اگر سگ مغلوب باشد، گوشهايش را خوابانده، لبهايش را عقب كشيده، سرش را پائين آورده و چشمانش را تنگ ميكند. قوز ميكند تا بدنش كوچكتر از حد طبيعي معلوم شود و ممكن است خودش را روي زمين بكشد. اينكه چگونه اين علائم ظاهر شوند و كي به همديگر نشان دهند بسته به شرايط جايگاه رتبه حيوان و غيره دارد.
وضعيت و جايگاه فردي در گروه بوسيله اين علائم مشخص ميشود، دم، سر، گوشها و پوشش افراشته وضعيت مغلوبي مانند رفتار مادهها و نابالغين است.
آشنايي: كشيدن پوزه يكديگر به گوشه پوزه و دهان هم.
ليس زدن پوزه ديگري معمولاً توسط مغلوبين اجرا ميشود.(مانند تقاضاي غذا كردن تولهها).
در رتبهبندي پايدار، فرد غالب ميتواند رفتار مغلوب خود را بدون حمله مستقيم كنترل كند.
رفتار سگهاي اهلي (domactic dog)
حسها
بينايي: سگها دو پيگمان مخروطي دارند. يكي با حداكثر حساسيت حدود nm555 و دومين پيگمان مخروطي با حداكثر حساسيت nm435-430 مي باشد. پس سگها كورنگ نيستند، با وجود اين آنها ديد دورنگي دارند و حداقل قدرت در تفكيك رنگ را دارا ميباشند (نسبت به انسانها). ديد سگها توسط پيگمانهاي ميلهاي (با حساسيت حداكثر nm508 است. ديد آنها در تاريكي، توانايي تفريق سايههاي خاكستري و در توانايي تشخيص اجسام در حركت از ديد انسان بهتر است.
شنوايي: محدوده بين 20 تا 50 هزار سيكل در ثانيه. اصوات با فركانس بالا (كه توسط انسان شنيده نميشود). ميتواند سبب درد شديد در سگها گردد.
بويايي: كاملاً با كفايت است. به طور كلي تهويه بيني با تهويه ريوي هماهنگ است. با وجود اين در هنگام جستجوي بوي خاص توسط سگها، چرخه تنفس و مدت تهويه افزايش مييابد. بوها به گيرندههاي ويژهاي در اپيتليوم بيني باند ميشوند. اين گيرندهها به پروتئينهاي ادغام شدهاند. در سگسانان تا به حال چهار تحت خانواده ژن گيرندهها شناسايي شده است كه هر كدام حداقل 2 تا 20 و حتي بيشتر عضو دارند. تحقيق بر روي چهار تحت خانواده ژنهاي گيرندهها در 26 نژاد نشان داد تعداد ژنها براي هر تحت خانواده ثابت است. با وجود اين انتخابات تفريقي جهت دقت بويايي بعضي نژادها مثل سگهاي شكاري انجام شده است.
سگهايي كه قدرت تشخيص بويايي خوبي دارند جهت كارهايي جستجويي يا برنامههاي تشخيص دارو استفاده ميشوند، مثلاً خدمات گمركي استراليا از سگهاي تعليم ديده جهت يافتن داروهاي غيرمجاز در بارهاي فرودگاه استفاده ميكنند. تنها 1/0 درصد سگهاي معمولي براي چنين كاري به طور مناسب عمل ميكنند. بنابراين برنامهاي جهت انتخاب ژنتيكي براي عمليات تشخيص بهتر بو انجام شده است. عليرغم اين حقيقت كه تفاوتهاي ژنتيكي زيادي در توانايي بويايي بين سگها وجود ندارد، انتخاب بسيار موفقيتآميز بو و بيش از %5 سگهاي انتخاب شده نمرة قبولي گرفتند. تحقيق دقيق روي برنامة انتخابي نشان داد كه برنامه ژنتيكي افزايش يافته مربوط به حس بويايي نيست بلكه اجراي با دقت اين كار، احتياج به توانايي انجام در محيط پر سر و صدا و شلوغ مانند فرودگاه دارد.
-تكامل: تولهها كروكور زائيده ميشوند. تفاوت رفتارهاي اجتماعي آنها اولين بار در بين 14 و 21 روزگي ظاهر ميشود. رفتار اجتماعي ابتدا بوسيله بازي و رفتارهاي همسوي تولهها ظاهر ميشود. پارس كردن حدود 18 روزگي مشاهده ميشود. تا 4 هفتگي تولهها ايستادن و راه رفتن مانند بالغين دارند.
از شيرگيري در 6 هفتگي انجام ميشود.
تا هفته پنجم، تفاوتهاي فردي بين تولهها در تمايل به ايجاد بازي اجتماعي و رفتارهاي جمعي افزايش مييابد.
اسكات و همكاران بر روي به ارث رسيدن صفتهاي رفتاري در تقابل نژادهاي سنتي به اين نتيجه رسيدند كه تفاوتهاي ژنتيكي در تعداد پارس كردن، احساسات و غيره وجود دارد.
از 4 هفتگي تا حدود 12 هفتگي، تولهها روابط اجتماعي را با ديگر سگها و انسانها ايجاد ميكنند.
در حدود هفته 5 و4 تا هفته 12، زمان حساس اجتماعي شدن سگها است. در اين زمان توله در مورد همراهان اجتماعي خود در طول زندگي خود ميآموزد. به عنوان مثال تولههاي 5 هفتهاي براي قبول غريبهها آماده هستند اما بعد اين سن خانوادههاي بيگانه پرهيز ميشوند و اين نپذيرفتن در 8 هفتگي به حداكثر خود ميرسد (جالب است كه اين دوره در انسان 8 ماهگي است).
در ارتباط با پرورش سگها مهم است كه تولهها را به سگها يا انسانها در طول اين دوره حساس معرفي كنند.
«رفتار و درمان دارويي»
سالها پيش براي سگهايي كه مشكل رفتاري داشتند مرگ با ترحم پيشنهاد ميشد. براي سگهايي كه همراه و عضو خانواده ميشوند، صاحبان معمولاً به دنبال كمك استادانهاي جهت رفع مشكل رفتاري سگشان بودند.
در پاسخ به اينچنين تقاضاهايي زمينه جديد درمان رفتارهاي حيوانات خانگي ايجاد شد.
درمان رفتاري معمولاً توسط دامپزشكان حاذق انجام ميشد. دورههاي قبل از فارغالتحصيلي و بعد آن اكنون براي دانشجويان در تعدادي از دانشگاهها در دسترس است.
درمان رفتاري شامل چندين زمينه است، اول از همه، رفتارشناسي حيوان، روانشناسي انسان و داروشناسي.
رفتارشناسي حيوان: فهميدن رفتار سگها شامل چگونگي شكلگيري و عملكرد رفتار است كه در اين جزوات ما در مورد آن بحث ميكنيم.
به عنوان مثال، اجتماعي كردن تولهها جهت جلوگيري از ايجاد تهاجمپذيري مشكلزاي بعدي بر پايه دانش ردهبندي طبيعي گروه گرگها را است. سگها با اعتماد درستتر تربيت شده به ندرت ايجاد مشكل ميكنند. بنابراين سگ.
1-بايد در پائينترين رتبه و ردهبندي در خانواده قرار گيرند و هرگز اجازه داده نشود كه رأس آن باشند.2-اين قضيه نبايد با زور و اجبار بدني و وحشيگري باشد، نه تنها بخاطر جنبههاي انساني بلكه براي دلايل عملي. اعتماد به نفس سگ بايد حفظ شود و روابط با اعتمادي را با صاحب خود داشته باشد. مهمترين زمان براي ايجاد چنين غالبيت و اعتماد به صاحب در سن 12-4 هفتگي و طي اجتماعي شدن حيوان است. آخرين فرصت براي ايجاد غالبيت بر سگ توسط ارتباط سگها با آن سگ است. به عنوان مثال بجاي ضربه زدن به سگ بهتر است كه توله را برداشته و به آرامي تكان دهيد. هميشه بوسيله تشويق كردن و گفتن كلمهاي به سگ به او اطمينان قلبي بايد داد.
روانشناسي: روانشناسان معمولاً از سگها به عنوان الگوي حيواني براي فهم پايه زيستشناسي طبيعت انساني و رفتارهاي غيرطبيعي استفاده ميكنند. به عنوان مثال، تحقيقات دراپر روي 56 نژاد سگ، شباهتهايي را در شخصيت انسان با مدلها نشان داد.
الف)واكنش سگها- توانايي حركت سريع انسان
ب)تهاجمپذيري سگها- توافق ناپذيري انسان
پ)تعليمپذيري سگها- فكر و ديدباز انسان
ساني (Sani) و گروهش در قسمت رفتارشناسي مطالعات اتصالي را در سگها انجام دادند. آنها آزمايشات روانشناسي استانداري روي سگها انجام شده است و رفتارهاي سگها با اصطلاحات روانشناسي انساني تعبير شد. آنها فهميدند كه رابطه سگها با انسان مشابه رفتار در رابطه بچه- والدين و شامپانزه- انسان است زيرا آنها مشاهده كردند، پديده رفتاري و ردهبندي مشابه آنچه در روابط مادر- نوزاد است، ميباشد.
دارودرماني: داروهاي جديدي روي مدلهاي حيواني آزمايش و ايجاد ميشود. به علت شباهت سگها با انسانها در صفات شخصيتي، داروهايي كه در درمان اختلالات رواني استفاده ميشوند، گاهي روي سگها آزمايش ميشوند. به عنوان مثال، بيشتر داروهاي استفاده شده در درمان اختلالات وسواسي (OCD)، ابتدا در كاهش علائم افسردگي جوندگان آزمايش شده است. با وجود اين OCD و افسردگي به طور واضح در سگها تشخيص داده ميشود. پس داروهاي ويژه مطرح در درمان OCD اكنون روي مدل سگ مورد آزمايش قرار ميگيرد.
فعاليتهاي حقوق حيوانات گاهي تحقيقات روي مدل حيواني را محكوم ميكند ولي بدون جانبگيري در اين مورد بايد اذعان كرد كه اين تحقيقات نه تنها مفيد جهت درمان در انسانها است بلكه براي درمان در سگها نيز مفيد خواهد بود. اخيراً داروهاي مؤثر بر رفتار زيادي در درمان مشكلات رفتاري سگها استفاده ميشود.
«رفتار درماني براي سگها»
تعداد زيادي سايت در اينترنت براي زمينههاي مختلف رفتار درماني سگها وجود دارد.
يكي از بهترين اينها مربوط به ترتيب سگ توسط استاد پلامسكي (pvof.plmslcy) در دانشگاه ويسكانسين (Wisconsin) ميباشد:
http://www.uwsp.edu/acad/psych/dog/lib-prob.htm
سايت ديگر مربوط به مشاورههاي رفتارهاي حيوانات خانگي در
http://www.apbc.org.uk
اطلاعات مفيد ديگر در
http://www.apbc.org.uk/articles.htm
منبع عالي رفتار درماني در سايت رفتارشناسي كاربردي:
http://www.usask.ca/wcvm/herdmed/applied-ethplogy.
جامعه بينالمللي براي Anthrozoology:
http://www.soton.ac.uk/azi/isazl.htm
اگر شما راهكارهاي حرفهاي را بخوانيد متوجه ميشويد بعضي نويسندگان روي رفتارشناسي و بعضي به داروها يا كارهايي مثل اخته كردن تكيه كردهاند. بهترين نتيجه با تركيب هوشمندانه اينها بدست ميآيد. به نظر من اساس جلوگيري و برخورد با مشكلات رفتاري شامل موارد زير است:
1-اجتماعي كردن كافي بين سگها و انسانها در محدوده سني 12-4 هفتگي
2-غالبيت بايد در سنين پائين ايجاد شود و توسط صاحب حيوان براي تمام وقت اعمال گردد.
3-غالبيت نبايد با اعمال فيزيكي مستقيم انجام گيرد زيرا براي سگ ناامني و ترس يا نگراني را ايجاد ميكند كه خود ميتواند از علل تهاجمپذيري يا افسردگي باشد. استفاده از علائم سگها (تكان دادن، غرولندكردن، پائين نگه داشتن) و كنترل رفتار توسط سگها به عنوان غالبيت صاحب تعبير ميشود.
4-هر سگ بايد آموزش فرمانبرداري و پايهاي را فرا گيرد (نشستن، ماندن، آمدن و بعضي كارها را بدون فرمان انجام ندهد مثل خوردن ، ترك محل خاص، كنار راه رفتن و غيره)
5-رابطه صميمي واعتماد بايد گسترش يابد و حفظ شود. (نه انتقام، نه عصبانيت طولاني مدت و بايد به سگ بعد تنبيه، دوباره اعتماد داد).
6-عادات خوب بايد ايجاد شود.
ساختن عادات خوب بسيار مهم است. صاحب حيوان بايد به دقت بدانند چگونه سگها خود را به زندگي خانواده عادت ميكنند و از نتايج رفتار سگها آگاه باشند. اگر به تولهاي اجازه داده شود تا از ظرف صاحب خود بخورند يا از ساندويچ صاحب گاز بزنند يا براي غذا بجنگند و پيروز شوند، اين صاحب بايد انتظار داشته باشد سگ مدام براي غذاگدايي كند و حتي براي بدست آوردن غذا از دست غريبهها، رفتار تهاجمي داشته باشد، چنين عواقبي براي زمينههاي ديگر رفتاري سگها نيز وجود دارد.
استفاده از تقويت كننده رفتاري بسيار مهم است. صداي آرام و مهربان، نوازش شانه، يك تكه غذادادن از اين دست «تقويتكنندههاي رفتاري» است.
بعضي مشكلات معمول توسط رفتار درماني، درمان ميشوند.
«تهاجمپذيري»
-%90 از گاز گرفتن سگها مربوط به آدمهايي است كه سگها آنها را ميشناسند.
-بيشتر سگها كه گاز گرفتهاند، حيوانات خانگي بودهاند.
-%60 تا %70 از گاز گرفته شدهها توسط سگها، بچهها و مسنها هستند.
-%40 بچههاي گزيده شده منجر به از دست دادن بافتهاي صورت (لبها، گونه و....) ميشوند.
-نيمي از شكايات موجود در بيمه صاحبان خانه مربوط به شكايات گاز گرفتگي توسط سگها است. رفتار تهاجمي، مشكل جدي براي صاحبين و همچنين دامپزشكان باليني است. تحقيقات نشان ميدهد كه تهاجمپذيري ملايم و نسبي ممكن است با تركيب جلوگيري از آسيب و صدمه، افزايش ساختارهايي در زندگي و كنترل امن سگ مانند آموزش رفتار مطيعانه سگ درمان شود.
تهاجمپذيري شديد و غيرقابل پيشگيري به نظر نميرسد كه به درمان جواب دهد. وقوع روزافزون تهاجمپذيري توسط زمينه ژنتيكي و زيستي عصبي كنترل ميشود. تحقيقات نشان ميدهد كه تهاجمپذيري ممكن است توسط درمان دارويي براي كنترل فاكتورهاي نور شيميايي مغز كاهش يابد. اين درمانها علاج قطعي نيست و بايد برنامههاي كنترلي و ايمني در خانه اعمال شود.
از آنجائيكه درمان تهاجمپذيري مشكل است، پيشگيري آسانتر است.
انواع تهاجمپذيري:
-تهاجمپذيري غالب
-تهاجمپذيري اقليمي
-تهاجمپذيري ناشي از ترس
-تهاجمپذيري وحشيانه
تهاجمي شدن بيش از حد علل متفاوت دارد كه ميتواند از دو جنبه رديابي شوند: اجتماعي شدن ضعيف يا جفتگيري و نژادگيريهاي ضعيف.
اگر سگها به طور مناسب اجتماعي شدند و دروس مطيع بودن را آموزش ببينند، مشكلات بسيار كمتري در زمينه تهاجمپذيري در انتظار آنها خواهد بود. مهمترين نكته اين است كه تهاجمي بودن عليه سگ، برطرفكننده تهاجمپذيري سگها نيست.
نگراني ناشي از جدايي در سگها (Separation Anxiety)
مقدمه: نگراني ناشي از جدايي، ترس و عدم رضايت از جداماندن است كه معمولاً منجر به مشكل رفتاري نامناسب ميشود.
به عنوان حيوانات اجتماعي، طبيعي است كه تولهها با مادرشان و ديگر خواهر برادرانشان ارتباط داشته باشند. هنگامي كه يك توله از خانواده خود جدا ميافتد، با صاحب خود ارتباط پيدا ميكند. اين ارتباط قابلاعتماد، پايهگذار ارتباط سالم و مناسب بين صاحب و حيوان ميشود. با وجود اين وقتي سگ بيش از حد به صاحب خود وابسته ميشود امكان است مشكل رفتاري ايجاد شود.
مشكلات رفتاري زيادي در ارتباط با Sepration anxiety وجود دارد كه شامل مدفوع وادرار در محل نامناسب رفتارهاي تخريبي، پارس كردن زياد، ناله كردن، افسردگي و فعاليت بيش از حد است. اين علائم ممكن است نتيجه و نشانه مشكلات ديگري نيز باشد. با وجود اين اگر رفتار نامناسب به وضوح در ارتباط با عدم حضور صاحب باشد و به فاصله كوتاهي بعد از عزيمت صاحب رخ دهد و با برگشت و در جواب احوالپرسي صاحب، به محض برگشتن ادامه يابد، علت احتمالي را Sepration anxiety ميدانند. اگر مشكل رفتاري براي مدت زيادي حضور داشت سگ بايد از جهت مشكلات و بيماريهاي زمينهاي توسط دامپزشك معاينه شود.
عوامل دخيل: Sepration anxiety ممكن است در سگها با زمينه غيرطبيعي در ايجاد وابستگي آنها رخ دهد. وقايع تروماتيك (ناشي از ضربه) در زندگي سگهاي جوان ممكن است احتمال گسترش و ايجاد يك وابستگي شديد را فراهم كند. اين وقايع شامل جدا شدن زودهنگام از مادر، محروم شدن از ارتباطشان در اوايل زندگي (تولههايي كه در مغازههاي فروش سگ يا لانههاي سگها نگهداري ميشوند). تغيير ناگهاني محيط (خانه جديد، ماندن در كنل Kenel)، تغيير در روند زندگي صاحب ميتواند منتج به پايان ارتباط و تماس ثابت با حيوان شود، غيبت موقتي يا دائم يكي از اعضاء خانواده (طلاق، مرگ، ترك بچه خانه) يا اضافه شدن عضو جديد به خانه (بچه، حيوان) ميتواند از جمله اين علل باشد. رفتارهاي ناشي از جدا ماندن (Sepration): هر سگ رنجور از Sepration anxiety رفتارهاي متفاوتي را نشان ميدهد. حداكثر بروز اين رفتارها پس از 30 دقيقه از جدايي رخ ميدهد و اين زماني است كه بيشترين خسارت وارد شده است. سگها Sepration anxiety را با ناخن كشيدن و كاوش و حفر كردن در و پنجره در تلاش براي دنبال كردن صاحب انجام مي دهند. جويدن وسايل خانه نيز بسيار شايع است. بعضي سگها در محل نامناسب مانند كنار دريا كنار تختخواب صاحبشان، ادرار يا مدفوع ميكنند. ناله كردن و پارس كردن براي مدتهاي طولاني نيز شايع ميباشد. بعضي سگها افسرده ميشوند و آب و غذا نميخورند تا صاحبشان برگردد. اين مورد بخصوص در مواردي كه صاحب براي مدت طولاني بيرون رفته است ميتواند دردناك و مضر باشد. در موارد نادر سگها اسهال ميشوند، استفراغ ميكنند يا به خود آسيب ميرسانند مانند جويدن خودشان يا ليس زدن بيش از حد خود در مواقعي كه تنها هستند. بيشتر سگها در مواقع رسيدن صاحب به منزل بيش از حد هيجانزده ميشوند و براي خوشامدگويي طولاني خود، رفتارهاي غيرطبيعي نشان ميدهند.
درمان: بعضي روشها براي درمان مشكلات رفتاري شامل: تنبيه كردن يا رفتارهاي مطيعانه درماني ميباشد. اين روشها در ارتباط با مشكل رفتاري است، با وجود اين در رفع منشاء اين مشكل بياثر هستند. با چشمپوشي از منبع و منشاء مشكل يك رفتار نامناسب ديگر ممكن است به راحتي توسط سگي كه ميخواهد از نگراني فرار كند، جايگزين شود. به علاوه تنبيه به نظر ميرسد مولد باشد و نگراني سگ را بعد عزيمت صاحب بيشتر كند. بنابراين تنبيه به عنوان روش قابلقبول در درمان Sepration anxiety توصيه نميشود.
در حال حاضر، قابلقبولترين روش درمان Sepration anxiety، عزيمت برنامهريزي شده است. اين روش شامل تنظيم تنها بودن سگ با قرار گرفتن در جداييهاي كوتاهمدت است. از آنجائيكه پاسخ استرسي حيوان با فاصله كوتاهي از عزيمت صاحب اتفاق ميافتد (طي 30 دقيقه)، سگ تنها براي زمانهاي بسيار كوتاه تنها بماند (چند ثانيه تا چند دقيقه) تا اطمينان حاصل شود كه قبل از بروز علائم، صاحب برميگردد. قبل از آنكه اين زمانهاي عزيمت افزايش يابد صاحب بايد از عدم استرس داشتن حيوان اطمينان حاصل كند. صاحب بايد كاملاً مراقب علائم نگراني و تشويش حيوان (anxiety) باشد و از اينكه حيوان خوشامدگويي عجيب و طولاني ندارد مطمئن شود. بعد از اينكه اين عزيمتهاي كوتاه به 30 دقيقه رسيد، زمان تنها ماندن سگ ميتواند به زمانهاي بيشتري افزايش يابد. هنگامي كه سگ به مدت 5/1 ساعت تنها ماند، او ميتواند تمام روز را تنها طي كند.
عزيمت و بازگشت بايد كاملاً آرام و بدون رويداد مهم انجام گيرد تا اين رفتار بر سگ تقويت (overstimulating) نشود. سگ نبايد در هنگام ترك صاحب يا برگشت او مورد توجه قرار گيرد. توجه زياد قبل از عزيمت يا برگشت به نظر ميرسد نگراني (anxiety) را در هنگام جدايي بيشتر كند و اين قضيه براي صاحبين خيلي آسان نيست. اسباببازيهاي بيضرر و ايمن ميتوانند در اين جداييهاي كوتاهمدت مورد استفاده قرار گيرد. تلويزيون يا راديو ميتوانند روشن باشند يا اسباببازيهاي جويدني را ميتوان براي سگ فراهم كرد.
دارودرماني نگراني گاهي اوقات براي كاهش آن انجام ميگيرد. اينها معمولاً براي سگهايي كه شديداً دچار Sepration anxiety هستند و يا هنگامي كه صاحبين مجبورند در هنگام درمان سگشان را براي مدت طولاني تنها بگذارند استفاده ميشود. استفاده از دارو اين اجازه را به سگ ميدهد كه زمانهاي طولانيتري را بدون نگراني و تشويش طي كند. با وجود اين، در بيشتر موارد داروها به عنوان راهحل پيشنهاد نميشوند و بايد با تركيب برنامه درماني ذكر شده انجام گيرد. دامپزشك بايد براي اطلاعات ديگر و در مورد ايمني و اثر بخشي داروهاي كاهنده نگراني مورد مشورت قرار گيرند.
در موارد شديد، صاحب بايد قدمهايي را در جهت كاهش وابستگي سگ به انسان انجام دهد. در اين مورد صاحب بايد در دورههايي از زمان، گاهي تا 3 هفته از سگ چشمپوشي كند. اين قضيه ارتباط بين صاحب و سگ را نميشكند اما وابستگي شديد سگ را كاهش ميدهد و اين اجازه را ميدهد كه در مواقع عدم حضور صاحب آن را بدون نگراني تحمل كند. چشمپوشي از حيوان خانگي مورد علاقهتان ممكن است سخت باشد اما بايد به خاطر داشته باشيد كه نتيجه آن رابطه شاد و سالم بهتر و بيشتر خواهد بود.
پيشگيري: وقتي توله يا سگ جديد به خانه آورده ميشود، مهم است كه از شرايطي كه ارتباط بيش از حد و قوي را تقويت ميكند جلوگيري شود. سگ بايد به آرامي براي تنها ماندن آموزش داده شوند. اين امر با آموزش صحيح در حيوانات جوان رخ ميدهد. همينطور اصمينان حاصل شود كه سگ مرتب صاحب را دنبال نميكند و به تدريج در خانه تنها گذارده شود و اين راهي است به سمت رابطه سالم صاحب با سگ.
نتيجه: اگر فكر ميكنيد كه حيوان شما قرباني Sepration anxiety است بايد هرچه زودتر به فكر كم كردن اين مشكل باشيد. متأسفانه اين مشكل به راحتي برطرف نميشود. دامپزشك ممكن است برنامه درماني را شروع كند و يا به رفتارشناس حيوان كه با روشهاي درماني مختلف آشناست ارجاع دهد. مهم است بخاطر داشته باشيد كه حيوان شما بد نيست يا سعي در افتضاح كردن زندگي ندارد، اگرچه گاهي اوقات اينچنين حس ميشود.
حيوان شما قرباني اختلالي است كه ميتواند درمان شود. پيش آگهي در صورتيكه تمايل به گذاشتن وقت باشيد، عالي است. اگر تلاشهاي شما در كاهش نگراني و تشويش حيوانتان مؤثر نبود با افراد حرفهاي تماس بگيرد، زيرا ممكن است به جزئياتي حياتي اشاره كنند كه افراد كمتجربه در مشكلات رفتاري از آن چشمپوشي كردهاند.