: پس از اینکه سامان گوران در چندین مراسم و جشن و سریال تلویزیونی اقدام به تقلید صدا و حرکات علی دایی کرد، سرمربی راه آهن به شدت به انتقاد از وی پرداخت و با القابی همانند "دلقک” و "سرباز فراری” وی را خطاب قرار داد.
به گزارش نامه،گوران در این مدت تاکید کرد هدفش توهین به دایی نبوده و دوشنبه نیز به محل تمرین رفت تا با سرمربی راه آهن دیدار و آشتی کند اما خبری از دایی نشد.
بازیگر تلویزیونی سه شنبه نیز به محل تمرین رفت و بالاخره توانست با دایی دیدار کند و بالاخره سوتفاهم ها برطرف شد.
روزنامه گل گزارشی کامل از این مراسم به شرح زیر منتشر کرده است:
در واپسین روزهای سال 91 اتفاق جالب و قابلتوجه دیگری در فوتبال ما افتاد و با گذشت
علی دایی و هماهنگیهای بهمن دهقان، تمام کدورتها و سوءتفاهمهای بین اسطوره و
سامان گوران رفع و رجوع شد.هرچند که
سامان گوران روز دوشنبه نیز به تمرین راهآهن رفت تا با
علی دایی دیدار کند ولی با توجه به سفر شهریار به اردبیل، قرار ملاقات دایی و گوران به روز سهشنبه (دیروز) موکول شد.
علی دایی دیروز حسابی روی فرم بود تا آنهایی که نگران برخورد شهریار با
سامان گوران بودند نفس راحتی بکشند. اصلا شاید به همین دلیل بود که گوران 20دقیقه پس از شروع تمرین و حضور دایی وارد ورزشگاه شد و به سمت شهریار حرکت کرد. بهمن دهقان (نماینده تامالاختیار دایی) که با نیت خیرخواهانهاش این آشتیکنان صمیمی را ترتیب داده بود، پس از دسته گل بزرگی که از سوی گوران به سمت دایی آورده شد، به سمت شهریار رفت و در مورد ماجرای گوران با دایی صحبت کرد. در حالی که بهمن دهقان میکوشید تا در مقابل چشم راهآهنیها و اصحاب رسانه دایی را در مورد ماجرای گوران توجیه کند، شهریار لبخندی به دوست صمیمیاش زد و با صدای بلند و رو به
سامان گوران گفت:«وقتی یه کسی رو آوردی که برای من خیلی عزیزه دیگه حرفی نمیزنم… ما آقا بهمن رو دوست داریم و اگه میگه مشکلی نیست، پس حتما مشکلی نیست!
سامان گوران که تا پیش از این حتی به علی نزدیک هم نمیشد و چند صندلی آن طرفتر نشسته بود ولی با در باغ سبز دایی روبهرو شد، به سمت شهریار رفت و چنان آقای گل جهان را در آغوش کشید که گویی دایی در همان لحظه چهار گل به کره جنوبی زده بود:«علی آقا خیلی دوستت دارم… خیلی باحالی… به خدا من از بچگی شما رو دوست داشتم. همیشه طرفدار شما بودم. اگه اون اتفاق افتاد و من توی اون برنامه (خندهبازار) ادای شما رو درآوردم از روی قصد و غرضی نبود. نمیخواستم شما رو ناراحت کنم و الان هم عذرخواهی میکنم. همه میدونن که من شما رو دوست دارم و اینو حتی میتونین از خانوادهام بپرسین.»
در حالی که بازیگر طناز تلویزیون در مورد علاقهاش به دایی صحبت میکرد و میکوشید تا به نحوی دل شهریار را به دست بیاورد، دایی تذکر سفتوسختی به او داد:«عزیز من… این نمیشه که تو با آبروی هرکسی بازی کنی، چهار تا دروغ و غلو بکنی و آخرش هم بگی احساساتی شدی! این که درست نیست. بحث من
علی دایی نیست. بحث آبروی مردم و کسانی که مردم میشناسن.» گوران سرش را پایین انداخته بود و با حرکت سر صحبتهای دایی را تایید میکرد. دایی وقتی متوجه شد که گوران از این قضیه پشیمان و ناراحت است سر شوخی را با او باز کرد و کار به جایی رسید که تمرین راهآهن ترکید.
«پسگردنی» دایی به گوران
اینو میزنم تا حالت جا بیاد
گوران هیچوقت باورش نمیشد که پس از یک سلام و علیک ساده و رد و بدل شدن آن صحبتها چنین«پسگردنی» از دایی بخورد. هرچند که گوران تلاش کرد چند بار دایی را تحت تاثیر خصوصیات بازی و هنر خود قرار دهد ولی شهریار با یک«پسگردنی» آب پاکی را روی دست گوران ریخت.دایی که از رفتار و صحبتهای گوران خندهاش گرفته بود به شوخی یک پسگردنی به سامان زد و گفت:«اینو میزنم تا حالت جا بیاد و دیگه کسی رو اذیت نکنی.» سامان که از خنده رودهبر شده بود، وقتی از دایی پسگردنی خورد، فاز استاد و شاگردی گرفت و از شهریار خواست تا اجازه بدهد در تمرینات راهآهن شرکت کند:«علیآقا… به جان خودم الان که نگاه میکنم، فرم بدن من و استایلم از بعضی از بچههاتون بهتره. اگه اجازه بدین یه روز بیام تست بدم… میگن نون توی فوتباله… الان هم که رفیق شدیم و شما هوای ما رو داری.»شاید باورتان نشود ولی دایی بیشتر از آن چیزی که فکر میکنید حاضر به جواب است و شک نکنید از پس سامان برمیآید:«ببین پسرجون… تو 20سال دیر اومدی! الان هم به جای فوتبال دنبال کارهای سربازیات باش. بعد از خدمت هم برو دنبال زندگیات. الان هم اگه دلت میخواد فوتبال بازی کنی، برو توی رختکن تا بگم یه تستی ازت بگیرن!»
دایی: چون میدونستم سامان میاد، جیبم رو خالی کردم
گوران: از این به بعد ادای نیکبخت رو درمییارم
عکس یادگاری حسنختام تمرین دیروز راهآهن بود. دایی و گوران کنار هم ایستادند تا عکسی به یادگار بگیرند. سامان تا آنجایی که میتوانست به دایی نزدیک شد و درست در همین لحظه بود که صدای یک دوست مشترک به گوش رسید:«داش علی مواظب باش جیبتو نزنه!»در حالی که سامان نمیتوانست جلوی خندهاش را بگیرد، دایی یک متلک دیگر نثار او کرد:«میدونستم این آقا پسر مییاد اینجا… از صبح جیبهامو خالی کردم!»
هرچند که دایی کلی با سامان شوخی کرد و به او متلک گفت ولی صحبتهای او با خبرنگاران در مورد گوران حال و هوای دیگری داشت و شهریار برای این هنرمند طناز سنگتمام گذاشت:«به هر حال یکسری سوءتفاهمها بود که برطرف شد. یکسریها حرف بردن و حرف آوردن و حالا که صحبت کردیم، فهمیدیم مشکل خاصی نبوده. برخلاف اون چیزی که گفتن بحث شکایت، دستگیری و اینجور حرفها هم نیست. ما با هم دوست هستیم و انشاءا… که توی این روزهای آخر سال همه کدورتها و دلخوریها رو کنار بذاریم و همون طوری رفتار کنیم که ادب، دین و اخلاق حکم میکنه.»
سامان گوران بیشتر از آن چیزی که تصور میشد، طرفدار
علی دایی بود:«من عاشق
علی دایی هستم و اگه کاری کردم فقط به خاطر علاقهای بود که به ایشون داشتم. حالا هم خوشحالم که همه چیز ختم به خیر شد چون میخوام بیام و با علیآقا تمرین کنم.»گزارشگر شبکه ورزش به عنوان حسنختام مراسم دیروز از سامان خواست تا برای آخرینبار با لحن و صدای
علی دایی صحبت کند که سامان از انجام این کار طفره رفت:«بحث من با آقای دایی فقط حمایتیه و اینجا هم عمرا کسی جرات نمیکنه ادای دایی رو دربیاره. الان میخوام ادای نیکبخت رو دربیارم چون علیرضا هم دوستمه و میدونم ناراحت نمیشه!»
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.