سبزپرس – گروه محیط طبیعی؛ کوشان مهران: «عتصرالمعالی قابوس ابن وشمگیر» در کتاب بی همتای خود «قابوس نامه» که در واقع آیینه ای از فرهنگ ایران در آن برهه است، درباره همه مواردی که یک نجیبزاده جوان می باید بداند از «نجوم» و «خرید اسب» تا «شرکت در باده گساری» برای پسر خود «گیلانشاه» نگاشته و صد البته که آموزش سواری و نخجیرداری یکی از مهم ترین آرایه ها و هنرهای یک اشراف زاده بوده است. در بخش مربوط به نخجیر، یکی از ریزه کاری های شکار این بوده که نجیبزادگان به هیچ روی قلاده «تازی» (سگ شکاری) را بدست نگرفته و یوزان آموخته را در نخجیرگاه بر پشت اسب ننشانند؛ چون در عین اینکه اینکار در شان و مقام یک امیرزاده نیست، نشاندن سباع (درندگان) بر پشت اسب به هنگام سواری خلاف عقل و احتیاط است.
یکی از نگاره های پیوست نخجیرگری را در حدود سال 1560 میلادی در ایران دوران «شاه طهماسب صفوی» نشان می دهد که سوار بر اسب کمانی زه کرده را در ترکش (جای کمان) نهاده و یوزی مقید به قلاده و جل بر پشت، بر روی زین سوار کرده است.
هرچند در ادب پارسی واژگانی چون «یوزدار» و «یوزبنده» برای اهل ادب آشناست ولی در مقایسه با هند گورکانی در نگارگری ها کمتر شاهد نخجیر شکارگران همراه با یوز هستیم و شکارگر صفوی در شکار جرگه، بیشتر مایل بوده برای معرکه نبرد آموخته شده و با شمشیر شکارگر(قراچوری، شمشیری بلند تر از شمشیر پیادگان) و نیزه و خشت و زوبین و کمان و کمند به شکار بپردازد. از اواسط دوران صفوی شاهد ورود پیادگان مسلح به تفنگ در نگارگری ها هستیم.
پس از فروپاشی دولت ابدمدت صفوی و شکوه کوتاه مدت خورشید نادری و دوران جنگ های خونین پیش و پس از حکمفرمایی «کریم خان زند» نه برای ادیبان مجال سخنوری بود و نه میرشکاران برای هنر خود خواهانی داشتند.
نقل شده که قوشبان نادر همراه با پرنده ای شکاری به درگاه خان زند آمد و مستدعی شغلی شد. خان به او گفت: «ولش کن سی خودش بگیرد، سی خودش بخورد!»
یوز طیغون
«نورالدین جهانگیر» امپراتور جنگاور و هنرور و دوستدار طبیعت هند در «توزک جهانگیری» (خاطرات جهانگیری) از یوزی سپید که از «آگرا» به او پیشکش شده اشاره داشت... «این اولین و آخرین یوز سپیدی بود که در تمام عمرم با آن برخورد کرده بودم لکه های روی پوست یوز بجای سیاه، آبی رنگ بود و سپیدی بدن یوز به آبی میزد».
در دهه 1920 یک یوزپلنگ با لکه های بزرگ و خطوط عمودی در «رودزیا» شکار شد که در آن دوران به نام علمی «یوز پادشاه» Acinony rex نام گرفت و گمان می رفت زیرگونه جدیدی کشف شده است.
ولی بعدها مشخص شد که همانند شیر های سپید آفریقای جنوبی و «گربه سروال» سیاه رنگ کوهستان های اتیوپی، در واقع جهش ژنتیکی باعث بروز این پدیده شده است.
نگاره های پیوست نشان دهنده ماده یوزی بدون خال است که در کنیا دیده شده است. در ببرها و پلنگ ها نمونه های فاقد شکل های معمول بر روی پوست دیده شده اند ولی این ویژگی در یوزها بسیار نادرتر است. یکی دیگر از نگاره ها نره یوزی است که رنگ بدن او به جای آهویی معمول، سپید با خال است.
از دوران کهن، جانورانی با فرمی نامتعارف مورد توجه قرار می گرفتند. برای نمونه، «پیل سپید» در تایلند نماد خوشبختی بوده و تنها شاه مجاز به نگهداری از آن است. نمونه های شیر و ببر سپید تا آن اندازه مورد توجه باغ وحش ها، سیرک ها و برنامه های پرزرق و برق نمایشی «لاس وگاس» قرار گرفته اند که به دلیل درون گشنی(درون آمیزی) گرفتار دشواری های ژنتیکی شده اند. در ایران اما نمونه هایی از کبک و پازن سپید مشاهده شده اما در مورد گرگ های سیاه احتمال دورگه شدن با نمونه های سگ وجود دارد.
از خوانندگان محترم، به ویژه شکارگران و طبیعت گردان و عکاسان، دعوت می کنیم تا نمونه های زال (حیوانات با موی سپید) گونه های جانوری ایران را در صورت تمایل برای گردآوری و دسته بندی در اختیار سبزپرس قرار دهند.