سبزپرس – گروه محیط طبیعی: بررسی های جدید نشان می دهند که جمعیت پلنگ در ایران در حال تفکیک شدن به دو بخش شمالی و جنوبی جدا افتاده از هم است. جدا افتادگی زیرجمعیت ها از یگدیگر یکی از دلایل مهمی است که روند انقراض گونه ها را سرعت می بخشد.
به گزارش سبزپرس، در علم حیات وحش جهت ارزیابی وضعیت یک گونه و بررسی نیازمندیهای حفاظتی آن، آگاهی از دو فاکتور «پراکنش» و «تعداد افراد آن در واحد سطح» ضروری است. پژوهشگران و کارشناسان با توجه به اهداف مطالعاتی خود و با استفاده از روشهای تحقیقاتی گوناگون اطلاعات مربوط به حضور گونه را ثبت و پردازش می کنند.
در مورد زیر گونه «پلنگ ایرانی» به عنوان بزرگترین گربه سان زنده ایران اطلاعات پیش از دهه 1360 نشان می دهد که این گونه در گذشته پراکنش گسترده ای در ایران داشته است. «هوشنگ ضیایی» در سال 1375 در کتاب «راهنمای پستانداران ایران» به پراکنش گسترده این گونه در کشور اشاره کرده است. همچنین «بهرام حسن زاده کیابی» و همکارانش در مقاله ای که در سال 1381 منتشر شد، به پراکنش آن در راستای دو رشته کوه البرز و زاگرس اشاره کرده اند. در این مقاله نیز تخمین زده شده است که حدود نیمی از وسعت کشور در محدوده زیستی پلنگ قرار دارد. این در حالی است که مطالعات اخیر مناطقی از حضور تاریخی گونه را نشان می دهند که در حال حاضر گزارش قابل استنادی از حضور پلنگ در آنها موجود نیست.
«آرزو صانعی» از «موسسه تخصصی مطالعات پلنگ آسیایی» که اخیراً در راستای برگزاری کارگاه گربه سانان ایران توسط سازمان حفاظت محیط زیست و دانشگاه محیط زیست، بررسی جدیدی را نیز در مورد پراکنش این گونه در کشور انجام داده است در این باره می گوید: مطالعاتی در دو بازه زمانی مختلف با روش نسبتا مشابهی در خصوص ثبت مناطق حضور پلنگ در کشور به صورت نقطه ای انجام شده است. مطالعات انجام شده در بازه زمانی اول که نتایج آن قبلا منتشر شده است (صانعی، 1387؛ صانعی و ذکریا، 1390) به ثبت حضور گونه در سالهای پیش از 1385 پرداخته است. در این مطالعات در مجموع حضور پلنگ در 90 منطقه شامل مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست و مناطق آزاد با روشهایی که در این مراجع به تفصیل ارایه شده، بررسی شده است. نکته حایز اهمیت آنکه اگر در زمان انجام این مطالعات (1381-1385) علایمی از حضور گونه در منطقه ای در دست نبوده است اما به صورت تاریخی گونه از منطقه مورد بحث گزارش شده (مانند گزارش های مکتوب و یا مصاحبه با افراد محلی، کارشناسان و محیط بانان)، آن منطقه در زمره مناطق حضور پلنگ طبقه بندی شده است. بدین ترتیب این مطالعات حاکی از حضور گونه در 74 منطقه از 90 منطقه مورد بررسی در سطح کشور است.
صانعی درباره دور دوم مطالعات که نتایج آن هم اکنون در دست انتشار است نیز می گوید: مطالعاتی که در بازه زمانی دوم برای دفتر حیات وحش، سازمان حفاظت محیط زیست، جهت ارایه در کارگاه گربه سانان ایران و ارزیابی وضعیت گونه در کشور انجام شد، به ثبت علایم حضور آن در سال های پس از 1386 پرداخته است. نکته حایز اهمیت آن است که روش انجام شده برای جمع آوری داده ها و ثبت داده های حضور، مربوط به یک دوره زمانی 4 ساله (1386-1390)، در کلیه استان ها مشابه بوده است.
با در نظر گرفتن آنکه ارتباط بخش شمالی جمعیت پلنگ در ایران و بخش جنوبی آن از طریق رشته کوه زاگرس ایجاد می شود، مطلبی که از مقایسه این دو مطالعه در دو دوره زمانی مختلف مطرح می شود به کاهش معنی دار حضور گونه در منطقه ای که ارتباط دو رشته کوه البرز و زاگرس را برقرار می کند اشاره دارد.
به عبارت دیگر از آنجا که در دهه های گذشته پراکنش پلنگ در سطح کشور به صورت نقاط حضور و عدم حضور بررسی نشده بود، اطلاعات لازم جهت ارزیابی تغییرات در میزان حضور و یا عدم حضور گونه موجود نبود. اما با مطالعات اخیر این امکان فراهم شد تا میزان حضور گونه در بخش های مختلف کشور را با دقت بیشتری بررسی شود و این مطالعه بیانگر آن است که جمعیت پلنگ در ایران در حال تفکیک شدن به دو بخش «شمالی» و «جنوبی» جدا افتاده از هم است.
تفکیک جمعیت پلنگ ایران به دو بخش جدا از هم
جدایی زیر جمعیت ها و هموار شدن راه انقراض!
صانعی می گوید: «جدایی زیر جمعیت ها» (Fragmentation) از عوامل عمده و بسیار حایز اهمیت در انقراض یک گونه به شمار می رود. افزایش معنی دار احتمال از بین رفتن بخش های جدا افتاده و با تعداد افراد کمتر، قطع ارتباط ژنتیکی آنها با یکدیگر، کاهش تنوع ژنتیکی آنها و تفکیک هر بخش به لکه های متعدد جمعیتی جدا افتاده از هم از جمله مسایلی هستند که عموما به دنبال این روند به وقوع می پیوندند.
او همچنین معتقد است که جدایی دو زیرجمعیت روندی است که در طول زمان تعریف می شود و در نتیجه این احتمال وجود دارد که این جدایی در چند دهه گذشته در حال وقوع بوده ولی به دلیل کمبود داده های سیستماتیک امکان ارزیابی آن وجود نداشته است.
صانعی می گوید: اهمیت این یافته تحقیقاتی به آنست که در حال حاضر با ایجاد یک برنامه تحقیقاتی و مدیریتی منسجم می توان از تثبیت و یا گسترش این روند جلوگیری کرد. اولویتهای تحقیقاتی در این خصوص شامل شناسایی زیستگاه های پتانسیل پلنگ در منطقه مورد بحث، شناسایی کوریدورها (گذرگاه های ارتباطی) میان این زیستگاه ها و اولویت بندی حفاظتی آنها است.
شکار؛ مهمترین عامل مرگ و میر پلنگ در سال های اخیر
این پژوهشگر حیات وحش چهار عامل را اصلی ترین عوامل تهدید بقای پلنگ در ایران می داند. او می گوید که تخریب زیستگاه های پلنگ و احاطه شدن این زیستگاه ها با مناطق مسکونی و محل های فعالیت انسان، از بین رفتن مسیرهای ارتباطی برای گونه بین زیستگاه های مختلف، کاهش شدید طعمه در برخی مناطق و همچنین شکار بی رویه در سال های اخیر، مهمترین عواملی هستند که نسل پلنگ در ایران را تهدید می کنند.
در این مطالعات مرگ و میر پلنگ ها به دلایل مختلفی چون شکار، بیماری و تصادفات جاده ای نیز مورد بررسی قرار گرفته که بیشترین عامل مرگ و میر پلنگ ها در سال های پس از 1386، شکار مستقیم توسط انسان بوده است.
پلنگ کشته شده در یاسوج (تیرماه 1388)
صانعی معتقد است که حفظ نسل پلنگ در ایران تنها با مشارکت جوامع محلی که در حاشیه و داخل زیستگاه های پلنگ زندگی می کنند، امکان پذیر است.
او می گوید: با در نظر گرفتن آنکه ایران در گذشته دو گونه از گربه سانان بزرگ خود شامل «ببر هیرکانی» و «شیر ایرانی» را از دست داده است، بقای زیر گونه «پلنگ ایرانی»، آخرین بازمانده جنس «پانترا» (PANTHERA) در کشور، تنها از طریق مشارکت عمومی کلیه بخش های مرتبط شامل جوامع محلی، سازمان های مرتبط با امور توسعه، شکارچیان تفننی، شکارچیان محلی، محققان حیات وحش و سازمان متولی حفظ محیط زیست در کشور امکان پذیر خواهد بود.
در فایل ضمیمه این خبر می توانید گزارشی کامل تر از وضعیت پلنگ در ایران را به زبان انگلیسی دریافت کنید.