بخش دیگر مغز سیستم لیمبیک است که در مرکز خود پیازهای بویایی را در بر گرفته است. این قسمت مرکز احساسات و عواطف است. واکنشهای درد و لذت در لیمبیک جای دارد. تحریک نواحی خاصی از این سیستم مثل جسم بادامی باعث بروز خشم شدید یا ترس فراوان می شود. در سیستم لیمبیک بخشهای دیگری هم وجود دارند مانند هیپوکامپ، جسم پستانی شکل و برجستگی های شگنج سینگولا. هر کدام از این نواحی مسئول برخی از احساسات موجود زنده هستند. هیپوکامپ علاوه بر احساسات، خاطرات را نیز در خود ذخیره می کند. البته حافظه و خاطرات در جسم بادامی شکل هم جای می گیرند.مغز غدامی دارای دو نیمکره قرینه است. نواحی نیمکره ها مانند آهیانه، گیجگاهی و پس سری همگی به صورت جفت و قرینه وجود دارند. این نواحی مانند یک دوربین دوچشمی هستند که برای دیدن دنیای بیرون باید باهم هماهنگ باشند. نیمکره چپ مسئول قسمت راست بدن و نیمکره راست مسئول قسمت چپ بدن است.قشر مغز دارای چین خوردگی های فراوانی است. اگر چین های قشر مغز را پهن و باز کنند، مساحتی حدود 1500 سانتی متر مربع را اشغال می کند. قشر مغز انسان به سرعت رشد می کند و حاوی 70% از کل سلولهای مغزی است. لایۀ قشری در پستانداران دیده می شود اما به اندازۀ انسان چین و شکنج ندارد. خزندگان و ماهیان فاقد قسمت قشری هستند.در بخش پس سری قشر مغز ناحیه بینایی قرار دارد. ضربه یا آسیب شدید به این قسمت باعث کوری یا ازبین رفتن قسمتی از بینایی می شود. اگر بخشهای گیجگاهی که ارتباط زیادی با سیستم لیمبیک دارند دچار آسیب شوند شخص نمی تواند تجارب روزمره خود را به خاطرات درار مدت بدل کند و در حافظه نگه دارد. تحریک ناحیۀ گیجگاهی باعث بروز واکنشهای جالبی می شود: تقدس غیر عادی، آشناپندارای، تصور اینکه موضوعات و موقعیت های فعلی تکرار تجربیات گذشته هستند، اختلال و بی نظمی در حافظه و غریبه شدن در یک محیط آشنا. این عوارض در بیماران مبتلا به صرع و یا کسانی که ضربه های گیجگاهی دریافت کرده اند مشاهده می شود.بخش پشتیبانی مغز، شخصیت فرد را در خود نگه می دارد و جراحت در این قسمت باعث تغییر شخصیت می شود. او ممکن است نسبت به رابط اجتماعی بی تفاوت باشد و یا به فردی سطحی، آشفته، خونسرد، بی علاقه و بی عاطفه بدل شود یا ممکن است قادر نباشد اعمال پیچیده را انجام دهد.لُب های پیشانی مغز را قلب و مرکز مغز می دانند. در این قسمت خودآگاهی یا هوشیاری قرار دارد. در سیر تکامل موجودات این قسمت بیشترین توسعه را پیدا کرده است. بخش پشتیبانی در جوندگاه 2%، گربه 5/3%، میمون 17% و انسان 29% کل مغز را تشکیل می دهد.اعتقاد بر این است که مغز کنونی انسان مخزنی از اطلاعات انباشته شده است که از گذشته های دور به یادگار مانده است. در واقع در لایه های زیرین قشر، مغزی از اجداد خزنده و پستانداران قدیمی است که روی آن قشر جدید مغز قرار دارد. این سه مغز از درون به هم متصل هستند و باهم کار می کنند. بنابراین بخش کاملا انسانی مغز همان قشر مخ می باشد که مادر تفکرات انتزاعی، اختراعات، روشن نگری، درون نگری و آینده نگری است. اعمالی مانند شعر گفتن، نوشتن خاطره، برنامه ریزی و استدلال کار این قسمت مغز است در حالی که مغز احساسی و عواطف پستانداران قدیمی عمدتا در سیستم لیمبیک قرار دارد و عمدتا مسئول بقای حیوان است و عملکردهای آن حول چهار محور تغذیه، خشم، فرار و گرایشهای جنسی دور می زند.