فارس: در 19 اسفند 63 اعلان ازدواج غیر مترقبه و حیرت انگیز نفر اول گروهك منافقین (رجوی) با همسر فرد دوم این گروهك (ابریشمچی) توجه بسیاری را به این حادثه معطوف ساخت، مركزیت این گروهك تروریستی در بیانیه خود كوشید تا اعضا و هواداران را برای جا انداختن شكل نوین رهبری آماده سازد.
گروهك تروریستی منافقین كه در سال 1344 با هدف سرنگونی رژیم وابسته پهلوی و مقابله با امپریالیسم جهانی به رهبری آمریكا تشكیل شد، پس از 4 دهه از اولین اقدام تروریستی علیه آمریكا و فراز و فرود تا به آنجا پیش رفت كه با تغییر كلی در ایدئولوژی خود امروز به جیره خوار آمریكا تبدیل شده است.
گزارش زیر شرح مفصلی از شكل گیری، فعالیتها و سرنوشت این گروهك تروریستی است كه به همت انجمن عدالت (خانواده شهدا و جانبازان ترور) گردآوری شده و از نظر خوانندگان میگذرد.
* ویژگیهای فرقه
در یك فرقه رهبر خودخوانده كه منصوب خویشتن است، تنها مركز قدرت و تنها تعیین كننده ارزشها و اهداف است و خودمختاری وی حد و مرزی ندارد. به كسی پاسخگو نیست و "مذهب " خود را با اقتباس صوری از سایر ادیان و ایجاد تركیب التقاطی اختراع میكند. برخی از مهمترین و رایجترین روشهای رهبری فرقه برای حفظ و گسترش سلطه خود عبارتند از: حذف فیزیكی مخالفان، بی اعتبارسازی و خائن نامیدن مخالفان پیش و پس از حذف پرونده سازی و وارد كردن تهمتهای شرم آور و دشنام گویی به منتقدان و مخالفان، وارونه سازی متهورانه مواضع ایدئولوژیكی یا سیاسی. تلقین و باورآفرینی در افراد و ترغیب اعضا به تخریب و تحقیر شخصیت خویش از دیگر تاكتیكهای اصلی "فرقه " است و در قبال، ابهام، سؤال، تردید و یا اعتراض محسوب میشود. فرد با تبدیل شدن به مرید به خویش تلقین میكند كه قدرت تشخیص و تمیز مسائل را ندارد و این رهبر است كه قالبهای اندیشه و زندگی را میسازد.
* رهبر فرقه؛ فردی فراسوی انسانهای عادی و برخوردار از توان ماورایی!
قطب بندی و تعاریف خیر و شر و دوست و دشمن تابع تشخیص و تمایل رهبر فرقه است و او از پاسخگویی به مریدان مصون است و فاصله نجومی بین وی و دیگران ایجاد میشود. او فردی است فراسوی انسانهای عادی و برخوردار از توان ماورایی كه همگان بایستی به او الصاق شوند و برخلاف مذاهب حقیقی كه دعوت به خدا میكنند، رهبر فرقه و یا خود فرقه در جایگاه خدا قرار میگیرد و جنبه مقدس و الوهی مییابد.
بسیاری از فرقهها سعی میكنند از زبان و فرهنگ تحریف شده مذاهب برای مشروعیت بخشیدن به خود استفاده كنند. از این رو ادعا میشود كه رهبر فرقه راز خلقت جهان و جهان بینی و سرشت انسانی را با الهام از تعلیمات آسمانی میگیرد. دروغ و فریب و اغوا و چند چهره بودن در فرقه توجیه میشود و ارتكاب به آنها برای حفظ فرقه توسط رهبر و اعضا مجاز دانسته میشود.
رهبر فرقه، جامعه تحت كنترل خود را بسته و محرمانه شكل میدهد و پنهان كاری و رازداری و طبقه بندی اغلب موضوعات حتی كم اهمیت را حیاتی و غیرقابل گذشت بر میشمرد. تأكید بر اصل پرده پوشی و رازآمیزی در فرقه برای ایجاد دیسیپلین شدید و نظام سلسله مراتبی مبتنی بر اطاعت محض و كوركورانه یك ابزار مؤثر است.
آنگونه كه جمع كثیر اعضای سابق سازمان بنا بر مشاهدات عینی و تجربیات مستقیم خود می گویند: مسعود رجوی توانست ویژگیهای مزبور را در سازمان ایجاد و یا تقویت كند. او خوب میتوانست مانور دهد، حركتهای نوسانی برود و با زرنگی مواضع دیروز را نفی كند و تشكیلات را كاملاً وابسته و متعلق به خود سازد. بیشتر محتوای فكری و نظری وی برای رسیدن به قدرت مطلق بود و در داخل تشكیلات نیز از هر فرصتی برای برجسته كردن خویش به خوبی استفاده كرده است.
* وزارت خارجه آمریكا: رجوی تشكیلات را مستبدانه اداره و ناراضیان را سركوب میكند
در گزارش وزارت امور خارجه آمریكا درباره سازمان كه در آبان 1373 (اكتبر 1994) منتشر شد. به نكاتی درباره وضعیت فرقهای آن نیز اذعان شده است. در این گزارش كه تحت تأثیر شرایط منطقهای وضعیت عراق و بهبود جایگاه بینالمللی جمهوری اسلامی ایران به ناگزیر واقعیاتی درباره سازمان را بیان میكرد، چنین آمده بود: مجاهدین در درون خویش تشكیلات را مستبدانه اداره، ناراضیان را سركوب كرده و تحمل نظرات مخالف را ندارند. رجوی كه بازوهای سیاسی و نظامی مجاهدین را رهبری میكند، پیرامون خود یك كیش شخصیت ایجاد كرده است. در پاریس اعضای غیر مجاهدین شورای ملی مقاومت با شیوه خودكامانه رجوی به مقابله برخاستند. شیوه خودكامانه تصمیم گیری رهبری و رفتار پرستش گونه اعضای آن با یكدیگر تركیب شدهاند. سلطه طلبی رجوی ریشه در تاریخچه سازمانی مجاهدین در ایران دارد. مسعود رجوی رهبری سلطه جویانه خود را با ایجاد كیش شخصیتی كه مقدمتاً پیرامون او و در مرحله بعد همسرش مریم دور میزند، تكمیل میكند.
در سال 1988پروفسور یرواند آبراهامیان عوامل زیربنایی این وضعیت را چنین تجزیه و تحلیل كرد: "در اواسط 1987سازمان مجاهدین همه صفات یك فرقه را دارا بود. آن رهبری عالی مقام خاص خود را داشت كه به طو رسمی به او عنوان "رهبر " اطلاق میشود و به طور غیررسمی به او "امام حاضر " عنوان میدهند.
مجاهدین سلسله مراتب خشكی به وجود آوردهاند كه براساس آن دستورات از بالا صادر میشود و اولین وظیفه هر نیروی عادی و معمولی اطاعت بی چون و چرا و بدون هرگونه سؤالی میباشد. سازمان ایدئولوژی مجزای مخصوص به خود را به وجود آورده، زبانی را كه اعضای مجاهدین در بین خودشان به كار میبرند در مقایسه با زبانی كه در مورد غربیان به كار میبرند فرق داشته و غالباً با یك زبان مكاشفهای و سلسله مراتبی در بین خودشان صحبت میكنند.
* ازدواج غیر شرعی و غیر قانونی كه مقدس شد!
در تاریخ 19 اسفند 63 اعلان ازدواج غیر مترقبه و حیرت انگیز نفر اول سازمان (رجوی) با همسر فرد دوم سازمان (ابریشمچی) توجه بسیاری را به این حادثه معطوف ساخت. مركزیت سازمان در بیانیه خود كوشید تا اعضا و هواداران را برای جاانداختن شكل نوین رهبری آماده سازد. ظاهراً چنین نمایانده شد كه این برنامه از مدتها قبل توسط رجوی در حلقه پیرامونش مورد بحث و پذیرش قرار گرفته بود و مدتها روی طراحی و چگونگی اجرای آن كار شده بود.
از همان مرحله آغازین اجرای این طرح كادرها در مقیاس وسیعی اقدام به تقدیس و ستایش و اعلام تسلیم در برابر رهبری نوین كردند. به رغم آشكار بودن جنبه غیرشرعی این ازدواج كه قبل از سپری شدن مدت شرعی بین طلاق و ازدواج دوم زن انجام شده بود، در تبلیغات انبوه سازمان تلاش شد تا با تشبیه و استناد موضوع به اسلام و سنت پیامبر صورت مقدس نیز برای این اقدام پرداخته شود. حال آنكه شگفتی و تحیر ناشی از این ماجرای عجیب و بی سابقه وجوه عاطفی و انسانی ایجاد جدایی بین یك زوج دارای فرزند 3 ساله و تصاحب اقتدارگرایانه همسر یك دوست و همكار را نیز در اذهان برجسته ساخته بود.
* ابریشمچی: مخالفت با مشیت مسعود كفرآمیزتر از مخالفت با مشیت خداست
در كتابچه "بحران در خط مشی " طرح موضوع این گونه صورت پذیرفته است: اعلام شد كه مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران كه قبلاً همسر دوم خود، دختر ابوالحسن بنی صدر را طلاق داده بود، با مریم قجر عضدانلو همسر مهدی ابریشمچی ازدواج كرده است. ابریشمچی عضو مركزیت سازمان و مسئول روابط خارجی است و برای آنكه زنش مریم بتواند با رجوی ازدواج كند، او را طلاق داد. رجوی و ابریشمچی در مراسم ازدواج در كلیسایی در پاریس این اقدام را "انقلاب نوین ایدئولوژیك مجاهدین " توصیف كردند. ازدواج مزبوربا آن كیفیت طبعاً انعكاس نامطلوبی در بین بسیاری از اعضا و هواداران و همه كسانی داشت كه خبر را با حیرت و شگفتی تمام دریافت كردند. كسانی چون ابریشمچی (در رده های بالا) نمونه برجستهای ازشخصیتهای "حل " شده در سازمان و از "خویشتن انسانی " تهی گشته هستند كه در برابر سازمان و رهبر آن ازخود اراده و اندیشه مستقل ندارند. در وجود تهی شده از خویشتن انسانیشان مسعود و سازمان حلول كردهاند. وقتی تمایل، رأی و سیاست رجوی و به اصطلاح جمع بندی و مصلحت سازمان بر این ازدواج قرار گرفت، ابریشمچی همسر خود را كه فرزندی هم از او داشت، بی آنكه عواطف انسانیاش جریحه دار شود. طلاق داد و جملهای گفت كه مضمونش این بود: مخالفت با مشیت مسعود كفرآمیزتر از مخالفت با مشیت خداست.
* روایت خواهرزن اول از ازدواج سوم
مینا ربیعی خواهر اشرف ربیعی همسر اول مسعود رجوی كه از سازمان جدا شده است. طی نشستی درباره بررسی انقلاب ایدئولوژیك درباره ماجرای ازدواج سوم رجوی میگوید: رجوی از اواخر پاییز 63 آمد در خفا انقلاب ایدئولوژیك را طراحی كرد. وی با فیروزه بنی صدر ازدواج كرده بودند و آن طور كه آقای بنی صدر در نوشتههایشان بیان میكنند، یك ازدواج با نهایت عشق و علاقه و خارج از مسائل سیاسی بوده. (البته به ما این طور نگفتند و ما هم این طورندیدیم! كه این مبحث جدایی دارد.) آقای رجوی در شرایطی كه همسرخانم فیروزه بنی صدر بودند، در شرایطی كه مهدی ابریشمچی و مریم عضدانلو زندگی مشتركی آن طور كه خودشان در نشریاتشان اعلام میكنند، كاملاً موفق و بر مبنای علاقه با هم داشتند. در چنین شرایطی تصمیم گرفتند كه انقلاب ایدئولوژیك را طراحی و به اجرا بگذارند، ولی در پنهان. قبل از اینكه انقلاب ایدئولوژیك را اعلام كنند تحت عنوان اینكه رژیم نفوذی داخل سازمان فرستاده، بچهها را در منطقه كردنشین عراق خلع سلاح كردند و زندانهایشان را آماده كردند. دستبندها، شكنجهگران، نقابها و آن چشم بندها آماده شد و بعد از خلع سلاح بچهها تحت عنوان نفوذیهای رژیم 750 نفر را بازداشت و زندانی كردند. بعد از اینكه بچهها را زندان كردند، در اسفند ماه در درون تشكیلات مسئله انقلاب ایدئولوژیك را مطرح كردند و بعد از آن هم با برنامهای (كه خود مبحث جدایی دارد) ترتیب جدایی مسعود رجوی و فیروزه بنی صدر را دادند و به فاصله كوتاهی بین مریم عضدانلو و مسعود رجوی اعلام ازدواج كردند. كمتر كسی بود كه این خبر را بشنود و با شگفتی برای چند روز به این مسئله فكر نكند. این چه معنایی دارد كه آقایی كه همسرش را دوست دارد از او جدا شود و آقای دیگری حتی بدون رعایت مسائل دینیاش كه باید چهار ماه صبر كنند، كه شاید این زوجین به هم برگشت كنند؛ شاید بخواهند ادامه دهند، بدون در نظر گرفتن این موارد ازدواجشان را اعلام كردند.
البته در اغلب انتقادات اعضای سابق سازمان و شورای مقاومت از منظر اخلاقی ابتدا و پیش از رجوی این ابریشمچی بود كه آماج حملات اولیه واقع میشد كه چرا و چگونه حاضر شده است از همسر خود به سود رفیق تشكیلاتیاش "گذشت " كند و به این موضوع تن دهد.
* ازدواج نامتعارف؛ ارتقای مسعود به رهبر پیامبر گونه
هدف اصلی برنامه جنجال برانگیز موسوم به "انقلاب ایدئولوژیك " نه تنها تثبیت، بلكه ارتقای رجوی به مقام رهبر پیامبرگونه و لازم الاتباع و خارقالعاده با ویژگیهای استثنایی در رأس تشكیلات بود.
اندك زمانی پس از آغاز ماجرا تعریفها و تمجیدها از رجوی با عناوینی چون رهبر، مراد و معلم شروع شد و با الفاظی همانند امام الهادی و ناطق بالحق ادامه یافت. مهدی ابریشمچی گفت: اجازه میخواهم كه پذیرش مسئولیت خطیر ایدئولوژیكی و متعالی كه به حق بر تارك تمام پیروزیهای سازمان و بخصوص پیروزیهای ایدئولوژیكی آن میدرخشد را به رهبرمان، معلممان و مرادمان مسعود و مریم تبریك بگویم. میلیشیا و مجاهدین از اسم مسعود اراده و ایمان میگیرند و خدا را سپاس میگویم كه افتخار درك رهبری مریم و مسعود و این انقلاب ایدئولوژیك را پیدا كردم.
دلیل و ماهیت این همه تحسین و تعریف و تمجیدها از رهبری نوین چیزی نبود جز ظهور عینی و بروز آشكار حقایق و تحولاتی كه از مدتها قبل در سازمان رخ داده بود. در حقیقت از مدتها قبل روابط درونی و رهبری سازمان به سوی رهبری فردی و سلطه شخصی و انحصاری سیر كرده بود. آنچه تحت عنوان "انقلاب " انجام میشد، نمایشی بود كه به وسیله آن «رهبری نوین» میخواست موقعیت خود را به تأیید همه كادرها و اعضا و سپس هواداران برساند و موانع داخلی را شناسایی و رفع كند یا سركوب كند. در فرهنگ جدید تشكیلاتی اعضا و كادرها باید میپذیرفتند كه رهبری نوین نقش "پیشوا " را در سازمان داشته باشد و در همه موارد از جمله مسائل ایدئولوژیك، سیاسی و ... مطیع و تسلیم محض وی باشند.
اغلب هواداران و كادرهای محصور در تار و پود تشكیلات میبایست با اعلام وفاداری آشكار باقیمانده اراده و تفكر مستقل در زوایای درونی و حتی تظاهر به دارا بودن قدرت تشخیص و حق انتخاب را از خود سلب میكردند تا روح و جسم خویش را دربست تسلیم رهبر كنند.
* انقلاب ایدئولوژیك و عیانتر شدن "حاكمیت فردی "
از ابتدا دو موضوع در كنار هم به عنوان اهداف سازمان از این "انقلاب نوین " مطرح و بر روی آن تبلیغ میشد: اول ارتقای موقعیت زن و تساوی حقوق زن و مرد در سازمان؛ و دوم مطرح كردن تركیب مسعود و مریم به عنوان رهبری همطراز با رهبران بزرگ تاریخ كه همانند معصومین(ع) بایستی تبعیت شوند و همه تسلیم فرمان و مشیتی كه این دو تعیین میكنند، باشند. در واقع مفهوم این كار از لحاظ تشكیلاتی، علنی ساختن و رسمیت بخشیدن به چرخش از رهبری شورایی به رهبری مطلق العنان فردی و خودكامه بود، زیرا قبلاً هم شورا و مركزیت بیشتر كاركرد نمایشی داشتند تا واقعی و در اغلب موارد همگان تابع رجوی بودند كه توانسته بود بر مقدرات و امكانات سازمان سلطه كامل بیابد. انقلاب ایدئولوژیك فقط تعارفات و تظاهرهای پیشین را برطرف ساخت و "حاكمیت فردی " را عیانتر كرد.
از طرفی بن بست سیاسی استراتژیك سازمان موجب ایجاد بحران و شكاف در صفوف آن شده بود و میتوانست به اضمحلال تشكیلات بیانجامد. رهبری سازمان با هدف سركوب بحران ایجاد شده علت اصلی تمام شكستهای استراتژیهای قبلی سازمان را در نداشتن رهبری مشخص كه همه اعضا و هواداران از او تبعیت بی قید و شرط كنند، اعلام كرد.
هادی شمس حائری از اعضای قدیمی كه پس از 16سال عضویت در سال 1370از سازمان جدا شد، مینویسد: انقلاب ایدئولوژیك اول كودتایی علیه كار جمعی و شورایی بود (البته فكر نشود كه قبل از این انقلاب كار جمعی وجود داشته بلكه در اثر این انقلاب خطر كار شورایی برای همیشه از بین رفت). مسعود طینت خود را هرگز نشان نمیداد. او پیچیده عمل میكرد. در ظاهر امر به سایر رؤسای سازمان در نشست وانمود میكرد كه خیلی دمكرات منش است از همه نظر میخواست و اگر نظرات دیگران مخالف بود، سعی می كرد با كار توضیحی آنها را قانع كند تا رأی بدهند.
یعنی در اصل نظرات خود را به دیگر اعضای مركزیت و دفتر سیاسی دیكته میكرد لذا این كار مشكل و پردردسری بود و كارها به كندی پیش میرفت. از طرفی اینجا كه شركت سهامی نیست كه با رأی گیری مسئله حل شود. پس موضوع كار صلاحیت كجاست؟ این خطراتی بود كه مسعود رابالقوه تهدید و صلاحیت و رهبری او را كمرنگ میكرد.
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.