حقوق و قواعد زيست محيطى دوران جنگ
با توجه به زيانى كه در اثر جنگ بر
محيط زيست وارد مىشود و با اذعان به اين كه حفظ
محيط زيست از مسائل و موضوعهاى مهم جهانى است و نقش مهم و تأثير گذارى بر حيات مادى و معنوى بشر دارد، از اين رو همكاريهاى بين المللى براى حفظ
محيط زيست به وجود آمد.
همكاريهاى بين المللى به طور رسمى براى بهبود
محيط زيست به زمان تأسيس ملل متحد باز مىگردد، هر چند كه قبل از آن نيز همكاريهاى بين المللى وجود داشته است، چنان كه حقوق و قوانين بشر دوستانه به دوران شكلگيرى سازمانهاى بين المللى بر مىگردد، ولى در نظام حقوقى اسلام به پانزده قرن پيش باز مىگردد كه حضرت محمد ـ صلى اللّه عليه و آله ـ پايه گذار آن بود. در اسلام قوانين و اصولى وجود دارد كه از
محيط زيست در دوران جنگ
حمايت مىكند.
قوانين عام و خاص
به طور كلى براى
حمايت از
محيط زيست در جنگها دو نوع قواعد و مقررات حقوقى وجود دارد، يك نوع قواعد و اصول عام كه از آنها مىتوان به نفع
حمايت از
محيط زيست استفاده كرد؛ چه در دوران صلح و چه در دوران جنگ.
نوع دوم قواعد و اصولى است كه در خصوص
حمايت از
محيط زيست در جنگهاى مسلحانه وارد شده است و اين دو نوع از قواعد و اصول قرنها پيش از شكلگيرى اصول و قواعد بشر دوستانه در متون دينى و اسلامى آمده است. نيز اين دو نوع قواعد و اصول در ميثاق نامهها و اعلاميههاى بين المللى به چشم مىخورد.
در اين جا به اختصار به بررسى و اثر گذارى اين دو نوع قواعد بر
محيط زيست در حقوق بشر دوستانه اسلامى و بين المللى مىپردازيم.
الف ـ قوانين عام
در اسلام قواعد و اصول زيادى وجود دارد كه به خوبى از
محيط زيست و مسائل
زيست محيطى در دوران جنگ
حمايت مىكند كه به پارهاى از آنها اشاره مىشود:
1ـ استفاده بهينه از طبيعت براى عموم انسان
از ديدگاه اسلام تمام پديدههاى طبيعى براى انسان كه اشرف مخلوقات و خليفه خداوند در زمين است، آفريده شده. خداوند طبيعت را در تسخير بشر قرار داده تا به شيوه صحيح و مناسب از آن بهره ببرد، چنان كه در آيات زيادى در قرآن كريم به آنها اشاره شده است، نظير آياتى كه در زير آورده مىشود:
«خداوند همان كسى است كه دريا را مسخر شما كرد تا كشتيها به فرمانش در آن حركت كنند و بتوانيد از فضل او بهره گيريد، و باشد كه سپاس داريد. او آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است به سود شما رام كرد، در اين نشانههاى مهمى است براى كسانى كه انديشه مىكنند.»
«او خدايى است كه همه آنچه را [از نعمتها] در زمين وجود دارد، براى شما آفريد، سپس به آسمانها پرداخت، و آنها را به صورت هفت آسمان مرتّب كرد، و او به هر چيز آگاه است.»
«او كسى است كه زمين را براى شما رام كرد، بر شانههاى آن راه برويد و از روزيهاى خداوند بخوريد، و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست.»
«در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتيهايى كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن، زمين را پس از مرگ، زنده كرده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و [همچنين] در تغيير مسير بادها و ابرى كه ميان زمين و آسمان آرميده است، نشانه هايى است [از ذات پاك خدا و يگانگى او [براى مردمى كه مىانديشند.»
با توجه به آياتى كه ذكر شد، طبيعت در تسخير انسان و براى بهره بردارى در اختيار او قرار دارد. انسان مىتواند با استفاده از تواناييها و خلاقيتهايى كه خداوند در سرشت او قرار داده، بهترين بهره را از طبيعت ببرد، و با خردورزى دنيا را مزرعه آخرت و سرمايه زندگى اخروى خويش قرار دهد.
استفاده بهينه از طبيعت به حفظ طبيعت بستگى دارد، در صورتى كه بشر كمر به نابودى طبيعت ببندد، موجب محروميت نسلهاى بعد از اين مواهب الهى مىشود. استفاده و بهره بردارى بهينه از طبيعت و حق داشتن نسلهاى بعدى به مواهب و نعمت گسترده الهى، بشر را ملزم به رعايت حفظ
محيط زيست مىكند. اين نكته اختصاص به دوران صلح ندارد، بلكه اصل استفاده همه انسانها از طبيعت، بشر را ملزم مىكند كه در جنگها طورى عمل كند كه موجب محروميت نسلهاى بعدى از طبيعت نگردد؛ زيرا منابع طبيعى براى عموم انسانها است. اين اصلى است كه اسلام قرنها پيش به آن پرداخته بود و غرب با عبور از لايههاى ظلمانى قرون و پشت سرگذاشتن جنگهاى وحشتناك قرون وسطايى توانست در عصر شكوفايى خرد و انقلاب صنعتى به آن برسد كه امروز دانستن و درك آن براى روشنفكران شرقى مايه مباهات است.
همين اصل مورد توجه ديوان بين المللى دادگسترى در صدور رأى در قضيه قلمرو ماهيگيرى انگلستان و آلمان عليه ايسلند در 25 جولاى 1974م. قرار گرفته و چنين آمده است:
«اين منابع تنها براى استفاده نسل حاضر نيستند، بلكه بايد براى نسل آينده نيز حفظ شوند و اين كه هيچ دولتى نمىتواند منحصراً از منابع طبيعى
محيط زيست استفاده كند و ميراث مشترك بشر را ناديده بگيرد؛ چرا كه اين منابع نعمتهايى هستند كه براى استفاده نسل حاضر و نسلهاى آينده هستند. بر اين اساس، بقاى منابع طبيعى همانند اصل توجه به منافع سايرين، ستونهاى حياتى و اصلى حقوق
محيط زيست را تشكيل مىدهند.»
2ـ اصل كرامت بشرى
كرامت به معناى شرف، كمال و پاك بودن از آلودگى است و اين اصل به عنوان حق براى انسان در نظر گرفته شده است. كرامت و كمال از نگاه اسلام به دو نوع كرامت ذاتى و اكتسابى (= ارزشى) تقسيم شده است. كرامت ذاتى، كمالى است كه همه انسانها تا زمانى كه با ارتكاب خيانت و جنايت آن را از خود سلب نكردهاند از آن برخوردارند. بشر به موجب آيه شريفه «ولقد كرمنا بنى آدم» شايسته تكريم است. از ديدگاه اسلام، بشر در بهترين صورت و نظام آفريده شده و خليفه خداوند در روى زمين است.
رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله ـ به كرامت بشرى چنين اشاره كرده است:
«اى مردم! بدانيد كه خداى شما يكى است و نيز پدران شما يكى است، عرب و عجم، سياه و سرخ با هم برابر و مساوى هستند، هيچ يكى بر ديگرى برترى ندارند، جز به سبب تقوا.»
كرامت بشرى در ماده يك اعلاميه جهانى حقوق بشر نيز مورد توجه قرار گرفته و چنين آمده است:
«تمام افراد بشر آزاد به دنيا مىآيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند؛ همه داراى عقل و وجدان مىباشند و بايد نسبت به يكديگر با روح برادرى رفتار كنند.»
كرامت بشرى در اعلاميه اسلامى حقوق بشر نيز مورد توجه قرار گرفته و در ماده يك آن، بشر را يك خانواده و همه را در اصل شرافت انسانى و تكليف و مسئوليت برابر دانسته است.
اصل كرامت و رفتار انسانى با يكديگر از پايهها و اصول بنيادين حقوق بشر دوستانه است كه در جنگها نبايد مخدوش شود، بلكه در جنگها نسبت به انسانها به گونهاى رفتار شود كه كرامت ذاتى آنها خدشه دار نشود. بى گمان رفتارى نظير آتش زدن خانههاى مسكونى، قتل عام غير نظاميان، و كندن پوست سر كودكان و زنان و از بين بردن مزرعهها و كشتزارها و كوچاندن اجبارى، به معناى پامال كردن حق كرامت بشر است. بر عكس، رعايت اصل كرامت ذاتى انسان و مورد تعرض قرار ندادن كرامت بشرى، در حفظ
محيط زيست در جنگها كمك فراوانى مىكند.
3ـ اصل پرهيز از وارد كردن خسارت به ديگرى
در اسلام قواعد و اصول زيادى نظير قاعده «لاضرر»، قاعده «ضمان»، اصل بهداشت و نظافت و مانند آنها وجود دارد كه زمينه و بستر خوبى براى حفظ
محيط زيست به شمار مىرود.
قاعده «لاضرر» در دين اسلام قلمرو بسيار وسيعى دارد، و تمامى زواياى زندگى بشر را در بر مىگيرد. از جمله موارد ضرر، تخريب
محيط زيست و آسيب رساندن به زندگى فردى و اجتماعى انسان است.
قاعده لاضرر در قالب حديث در حدّ تواتر به اثبات رسيده و دانشمندان نامدار شيعه همانند شيخ انصارى و صاحب كفايه درباره آن به تفصيل بحث كردهاند و صاحب نظران اهل سنّت نيز به اين قاعده اهتمام ورزيده و از طريق آنها نيز وارد شده است.
امام باقر ـ عليه السلام ـ از قول رسول خدا ـ صلى اللّه عليه و آله و سلم ـ فرمود: «ضرر زدن به خود و ضرر وارد كردن به ديگران [در اسلام] وجود ندارد.»
از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده كه پيامبر خدا در مورد شفعه در ميان شريكان زمين و مسكن داورى كرد و فرمود: «ضرر و آسيب رساندن به ديگرى [در اسلام] وجود ندارد.»
از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده كه رسول خدا ـ صلى اللّه عليه و آله و سلم ـ در ميان اهل مدينه در مورد مشارب نخل دستور صادر كرد كه از نفع رساندن چيزى به يكديگر امتناع نورزند، و به باديه نشينان دستور داد كه از استفاده از آب ممانعت به عمل نياورند تا ديگران نيز از آبها و چراگاهها بهره ببرند، زيرا كه ضرر و زيانى وجود ندارد.
در وسائل الشيعه آمده است:
«لا ضرر و لا ضرار فى الاسلام، فالاسلام يزيد المسلم خيرا و لا يزيده شرا.»
«در اسلام ضرر و ضرار نيست، اسلام به مسلمانان خير را فزونى مىبخشد، نه شر را.»
احاديث نفى ضرر نشان دهنده اين است كه شعاع قاعده لاضرر سراسر زندگى انسان را در بر مىگيرد. نحوه استدلال در باره حديث «لاضرر» نشان مىدهد كه اسلام ضرر و زيان و آسيب رساندن به ديگران را نمىپذيرد، و بىگمان يكى از موارد ضرر و زيان، تخريب
محيط زيست و آسيب رساندن به طبيعت و موجودات زنده است.
حديث شريف لاضرر عموميت دارد، و تخريب و آلودن
محيط زيست، بى توجهى به آثار و زيانهاى ناشى از تخريب و آلودگى طبيعت، مصداق و جزء ضرر به آدميان است؛ چه در حال صلح باشد يا در حال جنگ.
قاعده پرهيز از وارد كردن ضرر و زيان، يك اصل خردپذير است كه ملاك صدور رأى ديوان بين المللى دادگسترى نيز قرار گرفته است. چنان كه اين ديوان در 20 دسامبر 1947م. براى
حمايت از
محيط زيست در مقابل آزمايشهاى هستهاى فرانسه در آبهاى اقيانوس، رأى بر منع چنين آزمايشهايى صادر كرد. در اين قضيه استراليا و نيوزيلند مدعى شدند كه آزمايشهاى هستهاى فرانسه علاوه بر نقض حاكميت اين كشورها، موجب نقض حقوق بين المللى
محيط زيست است؛ زيرا اين آزمايشها موجب آلودگى آب، خاك، اقيانوسها، رودخانهها، گياهان، و تغيير شرايط آب و هوايى مىشود. صدور رأى از سوى ديوان به نفع كشورهاى اقامه كننده دعوا، نشان دهنده حساسيت ديوان نسبت به لزوم حفظ
محيط زيست سالم براى انسانها است.
بنابراين، قاعده لاضرر به خوبى مىرساند كه بشر نمىتواند با رفتار زيان آور بر
محيط زيست، سبب خسارت و زيان
زيست محيطى بشود؛ چه آنكه دامنه اين قاعده به حدى گسترده است كه ضررها و زيانهاى ناشى از جنگ بر
محيط زيست را نيز در بر مىگيرد.
4ـ قاعده صلح و پرهيز از طغيان و خون ريزى
امروزه هيچ كس نمىتواند نقش زيانبار جنگهاى بين المللى و منطقهاى را در تخريب
محيط زيست و اثرات سوء آنها را بر زندگى انسانها منكر شود. جامعههايى كه
محيط زندگى آنها در اثر جنگ نابوده شده و ساكنان آنها در معرض انواع بحرانهاى روانى و جسمى قرار گرفتهاند، بى شمارند. بىگمان اهتمام به صلح و پرهيز از طغيان و خون ريزى كمك بزرگى به حفاظت از
محيط زيست است. خوشبختانه در اسلام حفظ صلح و پرهيز از اختلاف، طغيان و خون ريزى بيش از هر مكتب ديگرى مورد توجه قرار گرفته است تا جايى كه كشتن يك انسان به ناحق و همچنين فساد و طغيان مثل كشتن تمام جهانيان شناخته شده است. در تعاليم دينى برقرارى صلح و مصالحه ميان آدميان، والاتر از سالها نماز و روزه است.
در نظام حقوقى اسلام كمكهاى بشر دوستانه و نجات انسانها از مرگ و نابودى، نجات تمام بشر خوانده شده است.
اهتمام به حفظ صلح و امنيت، در ماده يك منشور سازمان ملل متحد يكى از اهدف مهم اين سازمان ياد شده و همچنين در مقدمه منشور از اهميت صلح و محفوظ داشتن نسلهاى آينده از بلاى جنگ سخن رفته است.
اهتمام اسلام به صلح و همچنين اهتمام حقوق و قواعد بين المللى به صلح، ترغيبى است به حفاظت از
محيط زيست و رو آوردن به حيات طيبه بشرى. زندگى پاك بستگى به حفظ
محيط زيست و رعايت مسائل
زيست محيطى دارد.
5 ـ اهتمام به عمران و آبادانى
اسلام اهميت ويژهاى به عمران و آبادانى داده است. ترغيب و سفارشهايى كه در خصوص عمران زمين، توسعه زراعت و حفاظت و
حمايت از آنها وارد شده بى شمار است و به برخى از آنها اشاره مىشود:
امام على ـ عليه السلام ـ در فرمانش به مالك اشتر، نوشته است:
«بايد توجه تو در آبادى زمين بيشتر از توجه تو به گرفتن ماليات و خراج از مردم باشد؛ زيرا خراج بدون توجه به آبادانى به دست نمىآيد و كسى كه بدون آباد كردن به گرفتن ماليات و خراج بپردازد، به ويرانى شهرها و از بين بردن بندگان خدا دست زده است».
حضرت على ـ عليه السلام ـ مهمترين امر حكومتى را كه گرفتن ماليات باشد، به عمران و آبادانى منوط كرده است كه اگر دستگاه حكومتى بدون توجه به آبادانى به گرفتن ماليات اقدام كند، گويا به نابودى بندگان خدا دست زده است.
در حديثى از رسول خدا ـ صلى اللّه عليه و آله و سلم، نهال كارى و حفر قنات از صدقات جاريه شمرده شده است كه خير و بركت و ثوابش پيوسته در دفتر اعمال انسان ثبت مىشود. نيز سفارشها و احاديث زيادى قريب به اين مضمون وارد شده است كه اهميت و ترغيب فراوانى به
محيط زيست، عمران و درختكارى داده است. اگر كسى در جنگها قواعد و حقوق بشر دوستانه را ناديده بگيرد و به
محيط زيست، و آبادانى خسارت وارد كند، به معناى ناديده گرفتن دستورنامههاى دينى است.
چنين قواعد عامى طرفهاى درگير صحنه جنگ را ملزم مىدارد كه به اصول و قواعد دينى و حقوق بشر دوستانه پايبند باشند.
6 ـ اصل حمايت از حيوانات
در اسلام بر
حمايت از حيوانات تأكيد شده است و تمام انسانها در برابر حيوانات و جانداران مسئول شناخته شدهاند.
حضرت على ـ عليه السلام ـ در خطبهاى كه در آغاز خلافتش ايراد كرد و در آن مسئوليت و حقوق مسلمانان را يادآورى كرد، فرمود:
«درباره بندگان و بلاد و شهرها از خداوند بترسيد، (مبادا بر كسى ستم كنيد و به ويرانى و تبهكارى زمين در بلاد و شهرها اقدام كنيد) همه شما مسئوليد و مورد پرسش قرار مىگيريد، حتى درباره زمينها و چهار پايان [كه به چه دليل مزرعهها و جنگلها را از بين برديد، شهرها و خانهها را ويران كرديد، و حيوانات زبان بسته را مورد اذيت و آزار قرار داديد].»
در اين خطبه شريف به گونهاى از «محيط زيست»
حمايت شده كه در هيچ مكتبى چنين
حمايت نشده است.
در اسلام كشتن حيوانات بى جهت و بدون دليل ممنوع است.
رسول خدا ـ صلى اللّه عليه و آله و سلم ـ فرموده است:
«حيوانات حلال را جز در صورت احتياج به گوشت آنها، كشتار نكنيد.»
در اسلام مثله كردن حيوانات و خوردن چهارپايان مثله شده، مورد نكوهش شديد و لعن خداوند قرار گرفته و در حديث آمده است:
«كسى كه حيوانى را مثله كند، خداوند او را لعنت كرده است.»
نيز رسول خدا ـ صلى اللّه عليه و آله و سلم ـ از مثله كردن حيوانات نهى كرده، چه رسد به مثله كردن انسان، كه متأسفانه در قرن توحّش مدرن عصر حاضر، شكنجه و مثله كردن انسان، امرى عادى به شمار مىرود.
در اسلام حمله و هجوم به لانه جوجههاى پرندهها نهى شده و از بين بردن خواب و آسايش و استراحت آنها مورد نكوهش قرار گرفته است.
رسول خدا ـ صلى اللّه عليه و آله و سلم ـ فرموده است:
«به لانه جوجهها حمله نكنيد و در هنگام استراحت آنها، خواب و آسايش آنها را از بين نبريد تا آن كه صبح طلوع كند.»
ولى در قرن كنونى، توحّش به جايى رسيده كه بشر متمدّن امروزى از حمله به خانه انسانهاى بى دفاع با پيشرفتهترين ابزارهاى كشنده و رعب آور، هراس و ابايى ندارد.
اسلام به طيور و حيوانات و جنبندهها آن قدر اهميت داده كه در كتابهاى حديثى بابى به احكام و قوانين مربوط به حيوانات و جانداران اختصاص داده شده است كه با مراجعه و دقت در آنها در مىيابيم كه اسلام درباره
محيط زيست و رعايت حقوق جانداران و حفاظت از آنها تا چه اندازه حساسيت نشان داده است.
در اسلام تمام انسانها در برابر
حمايت از حيوانات و جانداران مسئول شناخته شدهاند. دكتر گوستاولوبون نوشته است: در سرزمينهاى اسلامى جمعيت
حمايت از حيوانات لازم نيست، اين قطعه از دنيا را مىتوان بهشت حيوانات دانست، مسلمانان حقوق سگ، گربه و طيور را رعايت مىكنند، به خصوص در مسجدها و معبرها، پرندگان با كمال آزادى پرواز مىكنند، و در منارهها لانه دارند، مسلمانان در اين باره به گونهاى هستند كه بايد ما اروپاييان خيلى چيزها را از آنان بياموزيم.
اصل
حمايت از حيوانات چه در نظام حقوقى اسلام و چه در قواعد حقوقى بين الملل، دوران جنگها را نيز در برمىگيرد، و متخاصمان صحنه نبرد را ملزم مىدارد كه با در نظر گرفتن قاعده
حمايت از حيوانات موجب ضرر و خسران بر
محيط زيست نشوند.
7ـ اهتمام به نظافت و نهى از آلودگى
اهتمام به نظافت و رعايت بهداشت يكى از مصاديق برجسته «حفظ
محيط زيست» است. در اسلام رعايت بهداشت و نظافت و پرهيز از آلودگى از جايگاه برجستهاى برخوردار است. رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله وسلم ـ همواره امتش را با بيانهاى مختلف به پاكيزگى ترغيب مىكرد و مىفرمود:
«خداوند طيب و پاك است و پاكيزگى را دوست دارد، و هر قدر كه مىتوانيد نظافت كند، خداوند متعال، اسلام را بر نظافت و پاكى بنا نهاده است، و به جز پاكان هرگز كسى داخل بهشت نمىشود.»
در اسلام، قضاى حاجت در كنار نهرهاى جارى و زير درختان ميوه دار مكروه و ناپسند شمرده شده است. در اسلام تاكيد شده است كه زبالهها مانند مو، خون و ناخن دفن شوند.
اهميت ويژه اسلام به نظافت و پرهيز از آلودگى،
حمايت روشن از حفظ
محيط زيست است و دوران جنگ را نيز در بر مىگيرد.
اصول و قواعد عام كه بر حفظ
محيط زيست تاكيد دارد دوران جنگ را نيز در برمىگيرد. در عرف بين الملل و در آراى ديوان بين المللى دادگسترى و نيز در ساير كنوانسيونها» بين المللى نيز اين اصول به چشم مىخورد كه در اينجا به پارهاى از آراى ديوان اشاره مىشود.
ديوان دادگسترى بين المللى از آغاز فعاليت خود كه با قضيه كانال كورفو گره خورد، توجه خود را به تعهد دولتها در حفظ
محيط زيست و مسئوليت آنها در برابر ورود صدمه به آن معطوف داشت و در بررسى قضيه كانال كورفو اعلام داشت هر دولتى موظف است كه اجازه ندهد سرزمينش براى لطمه زدن به حقوق ساير كشورها استفاده شود و در حقيقت مسئولت دولتهاى آسيب رساننده به
محيط زيست را به عنوان اصلى اساسى و بنيادين قبول كرد. در آراى زير بر ابعاد و جنبههاى مختلف حقوق بين الملل
محيط زيست و تعهدات دولتها در جهت تامين حق انسانها بر داشتن
محيط سالم تأكيد كرد:
يك: صدور رأى ديوان در قضيه قلمرو ماهىگيرى انگستان و آلمان عليه ايسلند كه در 25 جولاى 1974م. صادر شد، در قضيه مزبور
محيط زيست را مورد توجه قرار داد و نوشت: «... اين منابع تنها براى استفاده نسل حاضر نيستند بلكه براى نسل آينده نيز حفظ شوند و اين كه هيچ دولتى نمىتواند منحصراً از منابع طبيعى
محيط زيست استفاده كند و ميراث مشترك بشر را ناديده بگيرد؛ چرا كه اين منابع نعمتهايى هستند كه براى استفاده نسل حاضر و نسلهاى آينده هستند. بر اين اساس بقاى منابع طبيعى همانند اصل توجه به منابع سايرين ستونهاى حمايتى و اصلى حقوق
محيط زيست را تشكيل مىدهند.»
دو: رأى ديوان در قضيه خليج مين در 12 اكتبر 1984م.
در اين قضيه ديوان بين المللى دادگسترى در قضيه خليج مين براى مشخص كردن حدود دريايى و ترسيم مرز فلات قاره بين دو كشور آمريكا و كانادا ملاحظات
زيست محيطى را در نظر گرفت و گفت كه مرز بايد طورى تعيين شود كه از اكوسيستمهاى دريايى وگونههاى جانداران دريايى حفاظت گردد و از ورود صدمه به
محيط زيست جلوگيرى شود و احتمال ورود خسارت به
محيط زيست نرود.
سه: همچنين ديوان در قضيه اختلاف بين دانمارك و نروژ در خصوص تعيين حدود مرز دريايى در منطقه ميان گرينلند و يان ماين در 14 ژوئن 1993م. حفظ
محيط زيست را مورد ملاحظه قرار داد وبر ميراث مشترك بشريت و حقوق نسلهاى آينده انسان توجه كرد.
چهار: رأى ديوان در اختلاف بين مجارستان و اسلواكى در قضيه ساختن سدهاى متحرك بود كه در سال 1994م. نزد ديوان مطرح شد و دولت مجارستان با ارائه مجموعهاى از استدلالهاى
زيست محيطى كار پروژه را متوقف كرده و اسلواكى خواستار رسيدگى به اين قضيه شده بود. ديوان بين المللى ملاحظات
زيست محيطى را در اجراى پروژه مذكور لازم دانست و گفت كه دولتها بايد در ارزيابىهاى خود خطرهاى
زيست محيطى رامورد توجه قرار بدهند.
بدين ترتيب ديوان بين المللى دادگسترى، دولتها را در برابر حفظ
محيط زيست متعهد دانسته و در برابر صدمه زدن به آن مسئول شناخته است و اين اصول و قواعد، اختصاصى به دوران صلح ندارد، بلكه دوران جنگ را نيز شامل است. بر اساس قواعد عام ياد شده، دولتهاى درگير جنگ و همچنان كشورها در جنگهاى داخلى در قبال حفظ
محيط زيست مسئول و متعهدند و از نظر قواعد عام و اصول بشر دوستانه هم از ديدگاه اسلام و هم از نظر حقوق بين الملل موظف به حفظ
محيط زيست مىباشند.
ب ـ قوانين خاص
نوع دوم، قواعد و اصول خاصى است كه در نظام حقوقى اسلام و در متون دينى، ونظام حقوق بشر دوستانه بين الملل در ضمن معاهدهها و كنوانسيونها و آراى ديوان دادگسترى بين المللى براى
حمايت از
محيط زيست در دوران جنگ و منازعات مسلحانه ذكر شده است.
در ابتدا به اصول و مقررات بشر دوستانه اسلام براى حفظ
محيط زيست در دوران جنگ اشاره و سپس به كنوانسيونهاى ناظر به
حمايت از
محيط زيست در دوران جنگ پرداخته مىشود.
مقررات بشر دوستانه اسلام براى حفظ
محيط زيست در جنگها
از جمله مقررات بشر دوستانه اسلام براى
حمايت و حفاظت از
محيط زيست در جنگها كه در شرايط دوران جنگ صادر شده موارد زير است:
1ـ منع قطع درختان و از بين بردن درختان ميوه دار جز در موارد اضطرار؛
2ـ منع سوزاندن نخلها و بوستانها؛
3ـ منع سوزاندن و از بين بردن مزرعهها و كشتزارها؛
4ـ منع پى كردن و از بين بردن بهائم و حيوانات؛
5ـ منع پرتاب و انتشار زهر در مناطق دشمن و سرزمينهاى مشركان؛
6ـ منع آسيب رساندن به دهقانان و كشاورزان؛
7ـ منع كشتار پيرمردان، زنان، كودكان، اسيران و غير نظاميان؛
8ـ منع بى حرمتى به اجساد و مثله كردن آنها.
در اينجا به ذكر پارهاى از احاديث كه بيانگر اين اصول بشر دوستانه است، مىپردازيم:
رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله وسلم ـ در هنگام اعزام ارتش به جبهه جنگ، به فرماندهان و سربازان چنين دستور مىداد:
«خيانت، زياده روى و خدعه نكنيد. پيرمردان، كودكان، زنان، فراريان از صحنه نبرد را به قتل نرسانيد، نخلها را نسوزانيد، درخت و درخت ميوه دار را قطع نكنيد؛ مگر اين كه چارهاى جز آن نداشته باشيد. زراعت را آتش نزنيد. چهارپايان را كه گوشت آنها قابل خوردن است، از پا در نياوريد؛ مگر اين كه به خوردن گوشت آنها ناچار و مضطر باشيد.»
حضرت على ـ عليه السلام ـ فرموده است:
«رسول خدا از انتشار زهر در سرزمين مشركان نهى كرده است.»
در اسلام آلوده كردن مناطق دشمن به وسيله زهر و يا گازهاى مضر و خطرناك به
محيط زيست ممنوع است.
نيز فقهاى شيعه قطع درختان و تخريب مزرعهها را در سرزمين دشمن كه در حال جنگ با مسلمانان به سر مىبرند، جايز نشمرده و آن را مكروه و ناپسنده قرار دادهاند. در اسلام پيكارگران صحنه نبرد كه به جنگ مشروع مبادرت مىورزند، بايد جلو احساسات خصمانه را با مقررات اسلامى و بشر دوستانه منظم گردانند تا به
محيط زيست و حيات انسانها آسيب نرسد.
اصول و قواعد خاصى كه حفظ
محيط زيست و مسائل مربوط به آن را در دوران جنگ ومنازعات مسلحانه مورد ملاحظه قرار داده و كشورها را متعهد به رعايت آن دانسته عبارتند از بند 3 ماده 35 پروتكل شماره 1 ضميمه كنوانسيونهاى ژنو مصوب 1977م. كه به موجب آن استفاده از ابزار و وسايل جنگى كه به غرض خسارت گسترده و شديد از سوى متخاصمان يا يكى از آنهابه كار گرفته مىشود و به طور طبيعى
محيط زيست را مواجه با خطر و آسيب ديدگى مىكند و يا احتمال بروز تخريب
محيط زيست برود، ممنوع شده است. به موجب بند 1 ماده 55 اين پروتكل نيز استفاده از چنين ابزار و اداوات جنگى ممنوع است.
همچنين مىتوان به آراى ديوان بين المللى دادگسترى كه به نحوى مرتبط به جنگهاست، اشاره كرد؛ نظير قضيه آزمايش هستهاى فرانسه در آبهاى اقيانوس آرام، كه استراليا ونيوزيلند به سبب نقض حاكميت و نقض حقوق بين الملل
محيط زيست خواستار توقف آن شدند و ديوان با بررسى استدلالهاى طرفين فرانسه را از ادامه آزمايشها منع كرد.
وقتى آزمايش سلاحهاى هستهاى به جهت ضرر زدن به
محيط زيست از نظر قواعد بينالمللى ممنوع باشد، به كارگيرى چنين سلاحى كه مضر به
محيط زيست است به طريق اولى از نظر عرف بين الملل ممنوع خواهد بود.
همچنين رأى ديوان در قضيه مشروعيت استفاده از سلاحهاى هستهاى در سال 1996م. مهمترين رأى ديوان در زمينه حفظ
محيط زيست است. ديوان در صدور رأيش با تأكيد بر پرهيز دولتها از انجام اعمالى كه به
محيط زيست آسيب مىرساند، نوشت: استفاده از هرنوع سلاح و از جمله سلاحهاى هستهاى و روش جنگى كه باعث ورود صدمههاى شديد گسترده و طولانى مدت به
محيط زيست شوند، ممنوع است. دراين زمينه ديوان به مواد 35 و 55 نخستين پروتكل الحاقى كنوانسيونهاى ژنو مصوب 1977م. و همچنين به كنفوانسيون بهرهگيرى نظامى يا هر گونه استفاده خصمانه از تكنيكهاى تغيير
محيط زيست استناد كرد.
بنابر اين، قواعد و اصول عام و مقررات خاص بشر دوستانه دوران جنگ طرفهاى درگير را ملزم به رعايت حفظ
محيط زيست مىكند. اين قوانين با داشتن ويژگى عرفى بين المللى، پشتوانه خوبى براى حفاظت
محيط زيست است كه حتى كسانى كه در برابر اين قوانين تعهدى نكردهاند، براى حفظ
محيط زيست ملزم به رعايت آن مىباشند.
نتيجه
يكى از موضوعهاى مهم جهانى، حفظ
محيط زيست است كه مورد توجه حقوق بشر دوستانه واقع شده است؛ زيرا بهره بردارى از طبيعت، حفظ كرامت انسانى و تحقق امنيت و عدالت و توسعه نسلهاى آينده رابطهاى نزديك به رعايت حفظ
محيط زيست و مسائل
زيست محيطى دارد، و هر گونه زيان و تخريب طبيعت بر زندگى سالم انسانى اثر گذار است. در اين ميان يكى از مخربترين عامل تخريب
محيط زيست و آسيب رسانى به زندگى بشر و حياط طبيعت و جانداران وقوع جنگ و به كار بردن سلاحهاى ويرانگر و ناديده گرفته مقررات جنگى است، چنان كه وقوع جنگها در زندگى بشر به خصوص جنگ جهانى اول و دوم و ساير جنگهايى كه پس از آن به وقوع پيوسته است، شاهد بر اين مطلب است. از اين رو قوانين و مقرراتى ناظر به دوران جنگ براى حفظ
محيط زيست و حيات انسانى، كاهش رنج و گرفتاريهاى ناشى از جنگ و
حمايت از اسيران، مجروحان، آوارگان و حفظ حقوق كسانى كه در جنگها بى طرف بودهاند، شكل پذيرفت و نام «حقوق بشر دوستانه» به خود گرفت.
مقررات بشر دوستانه كه از
محيط زيست در جنگها
حمايت مىكند در كنوانسيونهاى بين المللى به دو شيوه عام و خاص وجود دارد. قواعد عام، اصول و مقرراتى است كه مىتوان از آنها به نفع
حمايت از
محيط زيست چه در دوران صلح و چه در دوران جنگ استفاده كرد. قواعد خاص، قوانينى است كه در دوران جنگ شكل گرفته و جنبه
زيست محيطى آن بيشتر مورد توجه است. همچنين در اسلام هم قواعد و اصول عام و هم قواعد و اصول خاص ناظر به شرايط جنگ وجود دارد كه قرنها قبل از شكلگيرى حقوق بشر دوستانه در غرب شكل گرفته و از حفظ
محيط زيست در دوران جنگ
حمايت كرده است.
امروزه مقررات بشر دوستانه ناظر به
حمايت از
محيط زيست شيوه عرف بين المللى را به خود گرفته و براى همه كشورها الزام آور است، حتى براى كشورهايى كه خود را متعهد در برابرآن نمىدانند. ولى اين قوانين در صورتى مىتوانند مانع تخريب
محيط زيست در دوران جنگ باشند كه جامعه جهانى روى پنج نكته تكيه داشته باشد:
1ـ تلاش براى لازم الاجرا كردن كنوانسيونهايى كه حفاظت از
محيط زيست را مورد توجه قرار داده است؛
2ـ تلاش براى بهينه سازى رعايت و اعمال مقررات مربوط به
حمايت از
محيط زيست در دوران جنگ؛
3ـ نظارت بر كارايى اين گونه قوانين و روشن كردن وضعيت نقض كنندگان قواعد و مقررات و اقدام عملى و مناسب در برابر مناقضان اين گونه قوانين؛
4ـ در برخورد با كشورهاى مناقض قوانين و مقررات مربوط به حفاظت
محيط هيچ گونه تسامح و اغماض نشود و به تناسب ارتكاب جرم، نقض قواعد و سرپيچى از مقررات جهانى، مجازات شوند؛
5ـ تدابيرى در سطح جهانى سنجيده شود كه زمينه بروز جنگها اندك شود.
ولى اگر موارد پنجگانه در اثر تسامح و تساهل ناديده گرفته بشود، قواعد عام و يا خاص بين المللى نمىتواند پاسدار
محيط زيست باشد. چنان كه امروز كشورهاى پيشرفته عملاً در تقابل و رويارويى
زيست محيطى قرار گرفته و با توليد سلاحهاى كشتار جمعى و رقابت شديد نظامى و بحران سازى در جهان،
محيط زيست را با خطر مواجه كردهاند.
به اميد روزى كه عدالت و صلح جهانى پايدار استقرار يابد و شاهد شكوفايى طبيعت و
محيط پاك و پيراسته و امن براى همه انسانها باشيم.