« و »
واج Phonemes
هنگام صحبت كردن ، در واقع اندامهاي گفتاري صداهاي مشخصي را براي بيان مقصود ما توليد مي كنند . اين الفاظ يا صوتهاي فيزيكي از يك دسته واج يا واحد صوتي تشكيل شده است . واجها به دو دسته واج كم صدا يا بي صدا و با صدا يا صدا دار به نام واكه تقسيم مي شوند. واكه هاي زبان فارسي عبارت از « آ ، اَ
، اِ ، ا‘ ، او ، اي » است.
هر زباني تعداد واجهاي مخصوص خود را دارد . مثال ، زبان فارسي 30 واج و زبان انگليسي 40 واج دارد . ( سيف نراقي و نادري ، 1380 )
واج كوچكترين واحد صوتي زبان است كه معنا ندارد اما تفاوت معنايي ايجاد مي كند ؛ مثلاً اگر در واژه سر به جاي واج (س) ، واج ( پ ) بگذاريم ، ميشود پَر و معناي واژه عوض مي شود . پس ( پ) واج است . همچنين اگر در واژه ‘گل به جاي ( ) ، ( ) بگذاريم ، واژه جديدي با معناي جديد ساخته مي شود. س ( ) و
( ) واج اند ، واج اگر چه فاقد معناست ، در ساختمان واحد بزرگتر يعني تكواژه به كار مي رود . ( زبان فارسي 3- ، 1381 )
واژك Morphemes
از تركيب دو يا چند واج ، تك واژ يا واژك به وجود مي آيد ، واژكها يا تك واژها ، كوچكترين واحد زباني معنادار در ساخت هر زباني است . براي مثال ، لفظهاي « در ، دو ، گار و مي » تك واژه مي باشد . ( سيف نراقي و نادري ، 1380 )
تك واژه يكي از واحد هاي زبان است كه از يك يا چند واج ساخته مي شود . تكواژ گاهي معنا و كاربرد مستقل دارد ، مثل : ميز ، كودك ، گوسفند . در اين صورت ، آن را تكواژ آزاد مي نامند . گاهي نيز كاربرد و معناي مستقل ندارد و در ساختمان واژه هاي ديگر به كار مي رود كه آن را تكواژ وابسته مي نامند ؛ مثل : بان و گار در واژه هاي آسيابان و پرهيزگار . ( زبان فارسي
3 ، 1381)
واكنشهاي هيجاني و رفتاري
Behavioral and emotional reactions
همه پيامهاي حسي به استثناي بو يايي از تالاموس مي گذرند و سپس به كورتكس مي روند ، هيپوتالاموس كه در زير تا لاموس قرار دارد ، بخش كوچكي به اندازه 5 تا 6 سانتي متر مكعب است . كه نقش اصلي را در بسياري از واكنشهاي هيجاني و رفتاري به عهده دارد و باعث هماهنگي بين اعمال ارتباطي و حركتي و غدد درون ريز مي شود . ( كرمي نوري و مرادي ، 1371 )
وجدان Conscience
فرا خود از دو بخش وجدان و من آرماني تشكيل شده است ، وجدان از اموري تشكيل يافته كه از سوي پدر و مادر ، جامعه ،دين ، مذهب ممنوع و غير مجاز اعلام گرديده ، همراه با احساس گناه و تقصير است .
( اتكينسون و هيلگارد ، 1983 )
وراثت Heredity
عبارت از مجموعة صفات و يژگيهاي بدني و زيستي است كه از پدر و مادر به فرزندان آنها منتقل مي شود. هنگامي كه ياخته هاي نطفه اي نر و ماده با يكديگر تركيب مي شوند طرح زيستي واحدي به نام موجود زنده ريخته مي شود . اين موجود بيشتر عوامل مو روثي را كه از پدر و مادر و اجدادش بر اثر اين پيوند به او رسيده است ، دارا است و ميراث زيستي او را تشكيل مي دهد . البته نه تنها عوامل ارثي ، بلكه عوامل محيطي بر رشد و پرورش موجود زنده مؤثرند . ( پارسا ، 1367 )
وسواس فكري و عملي Obsessive – compulsive در وسواس فكري و عملي به نظر مي رسد كه شخص مجبور است در بارة چيزهايي فكر كندكه همواره آرزو مي كند بتواند راجع به آنها نينديشند، يا ناچار است اعمالي را انجام دهد كه دائماً به خود مي گويد : اي كاش مي توانستم آنها را انجام ندهم بدين ترتيب وسواسهاي فكري شامل انديشه ها ، تكانه ها و عقايد نا خواسته و مداومي هستند كه شخص قادر به خود داري از آنها نيست . اما وسواسهاي عملي ، رفتار هاي به ظاهر نا معقولي را كه به صورتي ثابت و تكراري انجام مي شوند ، در بر مي گيرند . افرادي كه اختلال و سواس فكري و عملي دارند از ماهيت اضطراب آور و نا توان كنندة وسواسهاي خود آگاهند ، ولي احساس مي كنند كه قادر نيستند آنها را متوقف سازند . وسواس فكري و عملي غالباً ارتباط مستقيمي با يكديگر دارند . مثلاً شخصي كه كثيف بودن دستهاي خود يا گناه آلود بودن آنها معتقد است ، امكان دارد كه دستهاي خود را هر چند دقيقه يكبار بشويد ، فرد ديگري كه افكاروسواس دارد ممكن است بكوشد تا از طريق تمركز بر شمردن قدمهايش آنها را از ذهن خويش دور كند .
( آزاد 1375 )
ويگوتسكي Levsemenovich vygotsky
يكي ديگر از نظريه هاي رشد يا تحول شناختي نظريه دانشمند روسي لوسمينويچ ويگوتسكي است . هر چند كه ويگوستكي و پياژه هم عصر بوده و هر دو در يك سال ( 1896 ) متولد شده اند ، اما بر خلاف پياژه كه 84 سال زندگي كرد ، ويگوستكي در 38 سالگي بر اثر بيماري سل در گذشت تاسف بارتر اينكه اثر معروف ويگوتسكي انديشه و زبان ، كه در بر گيرندة نتايج پژوهشهاي او درباره شناخت و زبان است و به صورت مجموعه اي مقاله اولين بار در سال 1936 منتشر گرديد ، در كشور اتحاد جماهير شوروي سوسياليتي سابق توصيف شد و تا سال 1956 اجازه چاپ مجدد نيافت ،به اين دليل و دلايل سياسي ديگر انديشه هاي ويگوتسكي تا سالهاي اخير براي دنياي خارج از روسيه مكونيستي نا شناخته مانده بود . در نظريه تحول شناختي و يگوتسكي كنش متقابل ميان يادگيرنده و محيط اجتماعي او اهميت بسزايي دارد . و بر اين باور است كه رشد شناختي كودك عمدتاً به مردمي كه در دنياي او زندگي مي كنند وابسته است . دانشها ، انديشه ها ، نگرشها و ارزشهاي فرد در تعامل با ديگران تحول مي يابند . ويگوتسكي جنبه هاي فرهنگي ، تاريخي و اجتماعي را در رشد شناختي بسيار با اهميت مي داند . او در توضيح اهميت عوامل سه گانه ، كاركرد هاي ذهني را به دو دسته تقسيم مي كند : 1) – كاركردهاي نخستين ذهني ، 2 )- كاركرد هاي عالي ذهني. كاركرد هاي نخستين به تواناييهايي طبيعي و نا آموخته انسان مانند توجه كردن – حس كردن و ادراك كردن اشاره مي كنند . در جريان رشد يا تحول ، اين كاركرد هاي نخستين ذهني تدريجاً به كار كرد هاي عالي ذهني ، يعني حل مسئله و تفكر ، تغيير مي يابند اين تغيير از كار كرد هاي نخستين به كار كرد هاي عالي ذهني عمدتاً از راه تاثير فرهنگ و در زمينه تاريخي – اجتماعي ميسر است . تاكيد و يگوتسكي بيشتر بر تعامل بين فرد و زمينه اجتماعي اوست . به باور او ، كودك از طريق اين تعامل روابط اجتماعي را به صورت كاركرد هاي روانشناختي در مي آورد . « همين تبديل روابط اجتماعي به كار كرد هاي ذهني موجب رشد يا تحول شناختي مي شود » .
فرايند تبديل روابط اجتماعي به كاركرد هاي عالي ذهني نه به طور مستقيم بلكه از طريق يك واسطه يا بنا به گفته ويگوتسكي ، يك علامت امكانپذير مي شود .
( سيف ، 1379 )
ويليام جيمز Games .W.
ويليام جيمز در آستور ها وس ، هتلي در نيو يورك در يك خانواده ثروتمند و سر شناس متولد شد . تجارب بر انگيز انندة دورة جواني ، جيمز را از مزاياي فكري و فر هنگي – انگلستان و ارو پا بر خور دار ساخت و او را مردي جهاني به بار آورد . سفر هاي مكرر به خارج ، از ويژگيهاي تمام عمر او بود . روش پدرش در برخورد با بيماري اعضاء خانواده اين بود كه بيمار را به جاي بيمارستان به اروپا مي فرستاد . به علت اينكه جيمز به ندرت از سلامتي خوبي برخوردار بود مرتب بين اروپا و امريكا سفر مي كرد .
در رابطه با نقش و منزلت ويليام جيمز در روان شناسي امريكا يي تناقضهاي بسيار وجود دارد . از يك طرف او به طور حتم منادي بر جسته امريكايي در روان شناسي كار كرد ي بود . از طرف ديگر ، بعضي وقتها جيمز روان شناس بودن خود را انكار ميكرد و يا اينكه منكر مي شد كه روان شناسي جديدي وجود دارد . او هيچ نظام رسمي را در روان شناسي بنيان ننهاد و هيچ مريدي نداشت .
اگر چه روان شناسي كه به توسط جيمز شكل گرفت علمي و آزمايشي بود ، خود او از لحاظ نگرش ياكردار ، آزمايشگرا نبود . او زماني روان شناسي را « علم كوچولوي نحس » ناميد و تمام عمر را بدان پاي بند نماند . جيمز مدتي در روان شناسي كار كرد و سپس آن را كنار گذاشت . ( شولتز و شولتز ، 1987 )
« ه »
هانس سليه Hans selye
هانس سليه 1974 ، فيزيو لوژيست كانادايي كه تحقيقات و نوشته هاي او در بارة استرس ، از اهميت ويژه اي بر خوردار است . (گنجي 1379 )
سليه استرس رواني را اينچنين تعريف مي كند ، استرس رواني بطور ساده يك مكانيزم رواني است كه عكس العمل هاي تحريكي و عاطفي در برابر عوامل تهديد كننده و نا مطبوع در كل موقعيت زندگي را در بر مي گيرد .
( احمدي و فراهاني 1370 )
هذيان ( اختلال در تفكر ) Delusion
داشتن افكار و انديشه هاي نادرستي كه به رغم وجود شواهدي حاكي از نادرست بود نشان ، فرد آنها را باور داشته و به درست بودن آنها اصرار مي ورزد . مثلاً فكر مي كند كه پادشاه است در حالي كه از فقر و بيچارگي شديد رنج مي برد . بي نظمي جريانهاي فكري ممكن است به صورت اشتغال در تمركز نا تواني در همخواني افكار ، احساس از « محصور بودن » در افكاري مخصوص و آسيب شديد در حل مسئله و تصميم گيري ظاهر شود . ممكن است بيمار باور داشته باشد كه دشمنان او امواج الكترونيكي پيچيده اي براي دخالت در جريانهاي فكري او به كار گرفته يا داخل مغز او كار گذاشته اند . ( آزاد ، 1375 )
هذيان بزرگ پنداري:
اين اعتقاد كه شخص يك فرد مشهور ، قدرتمند و مهم است . چنين هذياني ممكن است به صورت يك هويت خيالي پايدار تبلور پيدا كند كه در آن شخص ادعا مي كند كه او يك شخصيت تاريخي مانند ژندارك ، ناپلئون يا عيسي مسيح است .
( آزاد ، 1375)
هراس Phobia
ترس مستمر ، غير منطقي از يك شي ء فعاليت ، يا موقعيت ( محرك ترس آور ) خاص كه منجر به يك تمايل الزام آور در اجتناب از آن مي شود . اين ترس اغلب يا منجر به اجتناب از محرك هراس آور يا موجب تحمل همراه با وحشت مي شود .
smiv) D ، 1375 )
هشيار و نا هشيا ر Conscious and unconscious
فر ويد ذهن انسان را به كوه يخ شناوري تشبيه مي كرد كه بخش كوچك آنكه بر سطح آب نمايان است ، نمودار تجارب هشيار ، و بخش بزرگتر زيرين آن نمودار نا هشيار است ، يعني انبار تكانه ها ، شهوات و خاطرات غير قابل دسترس كه بر افكار و رفتار ما تاثير مي گذارند . اين بخش نا هشيار ذهن آدمي بود كه فرويد با استفاده از روش تداعي آزاد به كند و كاو در آن پر داخت . بر اساس اين روش از شخص خواسته مي شود هر چه را كه به ذهن هشيارش مي رسد ، هر چند مسخره و پيش پا افتاده هم به نظر آيد ، بيان كند . از راه تحليل تداعيهاي آزاد ، از جمله ياد آوري رؤيا ها و خاطرات دوران كودكي ، فرويد سعي داشت بيمارانش را از انباشته هاي نا هشيار ذهنشان آگاه كند و به اين وسيله عوامل بنيادي شخصيت را آشكار سازد.
( اتكينسون و هيلگارد ، 1983 )
همبستگي Correlation
وقتي روش آزمايشي ممكن نباشد ، براي تعيين اينكه آيا متغيري ( كه تحت كنترل آزمايشي نيست ) با متغير ديگري ارتباط دارد يا نه مي توان از روش همبستگي استفاده كرد . شاخص آماري كه در روش همبستگي به كار مي رود ضريب همبستگي است كه آن را با حرف r نشان مي دهند . اين شاخص بر آوري از رابطه بين دو متغير را نشان مي دهد . ضريب همبستگي عددي بين 1- و 1+ است . اگر رابطه اي وجود نداشته باشد مقدار آن صفر است . به همان نسبت كه مقدار r از صفر به يك ميل مي كند ميزان رابطه افزايش مي يابد . اگر مقدار آن برابر با يك باشد رابطه كاملي وجود دارد . در مواردي كه علامت r ( + ) باشد مي گوييم همبستگي مثبت است و در مواردي كه علامت r ( - ) باشد ، همبستگي متغير ها منفي است .
( نظري ، 1381 )
در طبيعت حوادث متعددي اتفاق مي افتد كه بين آنها همبستگي يا رابطه وجود دارد . به عنوان مثال ، ميزان بارندگي و عمق رودخانه ها ، وضعيت خورشيد و درجه حرارت زمين . در علوم انساني ، متغير هاي زيادي يافت مي شود كه بين آنها همبستگي وجود دارد ، از قبيل پيشرفت تحصيلي و هوش ، يادگيري و دقت و نظاير آنها ، ارتباط بين دو يا چند متغير را همبستگي گويند. همبستگي به دامنه رابطه اي كه بين دو متغير در جامعه وجود دارد اطلاق مي شود . ( دلاور ، 1378 )
همبستگي منفي Negative correlation
چنانچه افزايش در يك متغير با كاهش در متغير ديگر همراه باشد ، همبستگي بين دو متغير منفي و معكوس است . به عنوان مثال ، سن و قدرت حافظه داراي همبستگي منفي و معكوس هستند . ( دلاور ، 1378 )
همبستگي مثبت Positive correlation
هنگامي كه افزايش در يك متغير با افزايش در متغير ديگر با كاهش يك متغير ياكاهش متغير ديگر همراه باشد ، همبستگي بين دو متغير مستقيم و مثبت است . مانند همبستگي بين بهره هوشي و پيشرفت تحصيلي .
( دلاور ، 1378 )
همكاري ( تعا ون ) Cooperation
يكي از ويژگيهاي رفتاري انسان كه از مشخصه هاي آن مساعدت و همياري با افراد ديگر گروه براي دستيابي به هدف يا هدفهاي معين است . در بعضي از تحقيقات نشان داده شده است كه اين ويژگي رفتاري در بعضي از حيوانات ( مثل ميمون ) نيز مشاهده مي شود . ( ساعتچي ، 1374 )
هنجار اجتماعي Social norm
هنجار ها شيوه هاي قابل انتظار رفتار جمعي است . آنها راهنماهاي آشكاري هستند براي اينكه مردم يك جامعه چگونه بايد در شرايط خاص رفتار كنند . به عنوان مثال ، هنگامي كه عده اي از مردم در جايي منتظر كاري باشند كه به نوبت انجام مي شود ، بايد صف تشكيل دهند . ( ستوده ، 1373 )
هورمون ها Hormones
ترشحات داخلي غده هاي درون ريز كه ا ز طريق جريان خون در بدن پخش مي شوند و بر رفتار اثر مي گذارد. ( هيلگارد و اتكينسون ، 1983 )
هوش Intelligence
عامه مردم هوش را توانايي يادگيري ، درك موقعيتهاي جديد ، و بر خورد صحيح با موقعيتها مي دانند . در بيان روزمره ، شخص با هوش با صفتهايي مانند دقيق ،زيرك ، تيز بين ،برجسته مانند اينها توصيف مي شود . بر عكس شخص كم هوش ؛ صفتهايي مانند كند ، دير آموز ، كودن و … مشخص مي گردد.
بينه (Binet) و سيمون (Simon) هوش را به عنوان قضاوت ، عقل سليم ، شعور عملي ، ابتكار ، استعداد ، انطباق خود با موقعيتهاي مختلف ، به خوبي قضاوت كردن ، به خوبي درك كردن و به خوبي استدلال كردن تعريف كرده اند.
اما تعريفي كه خيلي مورد استفاده قرار مي گيرد تعريفي است كه وكسلر در 1958 پيشنهاد كرده است . او هوش را به عنوان يك استعداد كلي شخص براي درك جهان خود و برآورده ساختن انتظارات آن تعريف كرده است. بنابراين از نظر وي هوش شامل تواناييهاي فرد براي تفكر منطقي ، اقدام هدفمندانه، و برخورد موثر با محيط است . علاوه بر اين ، او تاكيد كرد كه « هوش كلي را نميتوان با توانايي رفتار هوشمندانه هر اندازه كه مفهومي گسترده تعريف شود – معادل دانست ، بلكه بايد آن را به عنوان جلوه هاي آشكار شخصيت به طور كلي تلقي كرد». از نظر وكسلر هوش مي تواند اجتماعي ، عملي ، يا انتزاعي باشد و نمي توان آن را از ويژگيهايي مانند پشتكار ، علايق و نياز به پيشرفت دانست .
به نظرها مفريز (Humphreys ) هوش عبارت است از خزانه مهارتهاي ذهني آدمي . به نظر بورينگ ( Boring) هوش چيزي است كه به وسيله آزمونهاي هوشي اندازه گيري مي شود . و به طور كلي اين مفاهيم در هوش به گونه آشكار يا به طور ضمني بيان شده است : 1- تفكر انتزاعي 2- يادگيري از تجربه 3- حل مساله از راه بينش 4- سازگار شدن با موقعيتهاي جديد 5- تمركز و تداوم در به كار انداختن تواناييها براي رسيدن به يك هدف مطلوب (شريفي ، 1376 )
هوش ( در نظريه پياژه ) Intelligence
هوش در نظريه پياژه يك
اصطلاح پيچيده است ، اما به طور كلي مي توان گفت كه يك عمل هوشمندانه همواره ميل به اين دارد كه براي بقاي ار گانيسم در موقعيتي كه در آن قرار دارد شرايط بهينه را فراهم آورد . هوش همواره به سازگاري ارگانيسم با محيطش مر بوط است . ( هرگنهان والسون ، 1993 )
هوشبهر IQ( intelligence quotient)
در 1904 ميلادي ،بينه روان شناس فرانسوي به در خواست دولت فرانسه مأمور شد براي شناسايي كودكان دير آموز و عقب ماندة ذهني ابزاري بسازد . او براي انجام دادن اين كار ، آزموني ساخت تا به وسيله آن كودكان بهنجار را از كودكان عقب ماندة ذهني تفكيك كند . آزمون بينه بر اين فرضيه استوار بود كه هر فرد داراي يك (سن زماني ) يا سن واقعي و يك ( سن عقلي ) است . سن عقلي هر فرد با متوسط تواناييهاي هوش افراد يك گروه سني خاص برابر است . براي مثال اگر كودك
6 ساله اي حداكثر از عمدة پاسخ دادن به پرسشهاي آزموني بر آيد كه بيشتر كودكان
5 ساله قادر به گذراندن آن هستند . در اين صورت سن عقلي وي
5 سال است او از اين روش جايگاه نسبي افراد را مشخص مي كرد .
ترمن (Terman ) روان شناسي امريكايي براي تعين هوشبهر ، فرمول ديگري را مطرح كرد كه به اين صورت است
هوشبهر = 100
مثال : كودك
3 ساله اي كه يك سال عقب ماندگي دارد هوشبهري برابر
66 خواهد داشت. = 100 = هوشبهر
براي بر طرف كردن اشكال فرمهاي قبلي در فرمهاي تجديد نظر شدة آزمون استنفورد بينه كه يكي در 1960 و ديگري در 1984 ( آخرين فرم ) انتشار يافت روش ديگري به كار گرفته شد . در اين آزمون اقتباس از وكسلر ، هوشبهر انحرافي مورد استفاده قرار گرفت . بر اساس هوشبهر انحرافي مي توان سطح عملكرد هوشي هر فرد را با گروههاي سني مقايسه كرد . هوشبهر انحرافي نمره اي است كه در آن ميانگين برابر 100 و انحراف معيار در آزمون و كسلر برابر 15 و در آزمون استنفورد – بينه برابر
16 است . كساني كه در آزمون هوش بيش از دو انحراف معيار پائين تر از ميانگين نمره بگيرند ، به عنوان افراد عقب ماندة ذهني طبقه بندي مي شوند. بر عكس كساني كه بيش از دو انحراف معيار بالاتر از ميانگين نمره بگيرند به عنوان افراد سر آمد طبقه بندي مي شوند . مثلاً هوشبهر يك كودك عقب مانده در آزمون و كسلر پائين تر از
70 است .
همچنين هوشبهر يك كودك سر آمد در آزمون استنفور د – بينه بالاتر از
132 است .
(شريفي ، 1376 )
هويت Ide ntity
1- در مطالعه شخصيت ، خود اساسي و مستمر فرد ، مفهوم دروني و ذهني از خويش به عنوان يك شخص مثل هويت جنسي ، قومي يا گروهي و …
2- در منطق – رابطه بين دو يا چند جزء ، به گونه اي كه هر يك مي تواند در يك قياس صوري جانشين ديگري شود ، بي آنكه ارزش واقعي آن تغيير يابد .
( پور افكاري ، 1373 )
هويت جنسي Gender identity
هويت جنسي مفهومي است كه شخص به عنوان مرد يا زن از خود پيدا مي كند و يكي از عناصر مهم خويشتن او را تشكيل مي دهد.
- نظريه روانكاوي ، در شكل گيري هويت جنسي كودك ، بر نقش عقده هاي اديب و الكترا تاكيد دارد .
- نظريه ياد گيري اجتماعي ، در شكل گيري هويت جنسي ،بر نقش تقويت انتخابي و تقليد تاكيد دارد .
- طبق نظريه شناختي ، كودك ابتدا خود را به عنوان پسر يا دختر مي شناسد و بعد سعي مي كند رفتار هاي مناسب جنسي خود را ياد بگيرد و بر آنها مسلط شود .
(گنجي ، 1379 )
هيپو تالاموس Hypothalamus
نا حية كوچكي است كه نزديك پاية مغز قرار دارد . اين ناحيه ارتباطات گسترده اي با ساير قسمتهاي مغز پيشين و مغز مياني دارد . هيپوتالاموس شامل تعدادي از هسته هاي مجزا ( دسته أي از نرونها ) است كه آسيب به هر يك منجر به ناهنجاريهايي در رفتار هاي بر انگيخته ( حداقل يك رفتار ) مثل خوردن ، نوشيدن ، تنظيم حرارت ، رفتار جنسي ، مبارزه يا تغيير در سطح فعاليت مي شود . هيپوتالاموس با تاثير گذاري بر غدة هيپوفيز ، ترشح هورمونها را تنظيم مي كند . ( كالات ، 1989)
هيپو كا مپوس Hippocampus
هيپو كامپ داخلي ترين بخش لوب گيجگاهي در جائي است كه اين لوب ابتدا به سطح زيرين مغز و سپس به طرف بالا تا مي خورد و به سطح زيرين بطن جانبي مي رسد . دو هيپو كامپ براي در مان صرع در تعدادي از بيماران بر داشته شده اند . اين عمل اثري بر روي حافظه شخص براي اطلاعات انبار شده در مغز قبل از خارج كردن هيپوكامپها ندارد. اما بعد از خارج كردن آنها ، اين افراد توانايي بسيار كمي براي ذخيره انواع زباني و علامتي حافظه هادر حافظه دراز مدت يا حتي در حافظه كوتاه مدتي كه بيش از چند دقيقه طول بكشد دارند . لذا اين افراد قادر به بر قراري حافظه هاي دراز مدت جديد براي آن دسته از انواع اطلاعات نيستند كه پايه هوش راتشكيل مي دهد .
( گايتون ، 1991)
هيپوكامپ بين تالاموس و كرتكس مغزي يعني نزديك قسمت پشتي مغز پيشين قرار دارد . دو دسته تارهاي اصلي بنام فور نيكس ( طاق ) ( F ornix) فيمبر ( حاشيه ) Fimbria هيمپوكامپ را به هيپو تا لا موس و ساختارهاي ديگر مرتبط مي كنند .
( كالات ، 1989 )
هيجان Emotion
هر ئنوع تجربه ذهني ، حالت عاطفي يا احساساتي كه به طور هشيار و به طور ذهني تجربه مي شود ( مثل عشق ، نفرت ، محبت ، ترس ، اضطراب ) و با تظاهرات عيني ( مثل پريدگي رنگ ، سرخ شدن چهره و … ) همراه است . وقتي شخص از نظر هيجاني تحريك مي شود ، تجربه هايي مثل خوشي ، تهييج ، غم ، ترس و اضطراب و … به او دست مي دهد . ( ساعتچي ، 1374 )
« ي »
ياخته عصبي ( سلول عصبي ) Neuron
ياخته عصبي ، ياخته اي است كه مخصوص تبادل اطلاعات است . اين ياخته واحد كار كردي اصلي مغز و دستگاه عصبي است .
ياخته هاي عصبي حسي از يك نوع ياخته عصبي تشكيل شده اند و در اندامهاي گيرندة بدن ( چشم ، گوش ، پوست ، زبان و بيني ) وجود دارند و اطلاعات را به مغز انتقال مي دهند . ساير انواع ياخته هاي عصبي شامل ياخته هاي عصبي ارتباطي و ياخته هاي عصبي حركتي است . ياخته هاي عصبي ارتباطي يا خته هاي عصبي حسي را با ياخته هاي عصبي حركتي ارتباط مي دهند و ياخته هاي عصبي حركتي اطلاعات را به غدد و ماهيچه ها مي برند . يك ياخته عصبي ، يك ياختة زندة واحد است ، اما به ساختارهاي مجزايي تقسيم مي شود . دندريت به جسم ياخته خبر مي برد . جسم ياخته خود شامل هسته ياخته است . اكسون در انتهاي جسم ياخته قرار دارد كه به صورت رشته اي نخ مانند است و اطلاعات را به ياختة عصبي ديگر يا يك غده و يا ماهيچه مي رساند . ياخته هاي عصبي از طريق پيوند گاههايي موسوم به سينا پس با هم ار تباط دارند . ( برونو ، 1370 )
ياد آوري Recall
يكي از خصوصيات ياد آوري بازسازي اطلاعات از حافظه است . ياد آوري اغلب در برابر حافظة بازشناسي است كه به جاي باز سازي به تشخيص و مطابقت اطلاعات موجود در حافظه با اطلاعات جديدي مي پردازد . اهميت باز سازي اطلاعات براي ياد آوري ، مشكلاتي را در باب مطالعة ياد آوري مطالب ( مثلاً عكسها ) پديد مي آورد به طوريكه حتي وقتي فشاري بر روي حافظه نباشد ، بازسازي ضعيف است . اين عامل احتمالاً موجب نشده تحقيقات مربوط به ياد آوري به استفاده از نمادهاي زباني قابل باز سازي براي ياد آوري از قبيل حروف ، اعداد ، كلمات ، جملات و داستانها گرايش پيدا كند . مسلم است كه مطالب كلامي در تحقيقات ياد آوري نقش تعيين كننده دارد . در آزمايش ياد آوري مي توان دو روش اصلي را از يكديگر تميز داد : يا د آوري با نشانه - ياد آوري آزاد . ( براي اطلاعات بيشتر به ياد آوري با نشانه و آزاد مراجعه نماييد ) . ( آيسنك ، 1944)
ياد آوري آزاد Free recall
در ياد آوري آزاد نشانه ها وجود ندارند . براي مثال در آزمايش ياد آوري با نشانه ممكن است به فرد ده زوج واژه نشان داده شود . به طوري كه در هر زوج ، يكي از واژه ها نشانة واژه ديگري باشد . از سوي ديگر در آزمايش ياد آوري آزاد ممكن است به فرد فقط ده واژه داده شود و از او خواسته شود همة ده واژه را مجدداً بازگو كند . در روش ياد آوري آزاد ، نقش فر آيند هاي بازيابي به اين شكل آشكار نمي شود . ( آيسنك 1944)
يك روش تجربي در پژو هش هاي حافظه كه در آن آزمودني مي تواند اقلامي را كه براي حفظ كردن به او داده شده به هر ترتيبي كه مايل است به خاطر آورد .
( پور افكاري 1373 )
ياد آوري با نشانه Clued recall
در ياد آوري با نشانه ، نشانه يا اشاراتي ( اطلاعاتي كه به نحوي با اطلاعات قابل باز سازي ارتباط دارد ). به هنگام ياد آوري در اختيار فرد قرار مي گيرد . با تغير تعداد و ماهيت نشانه هايي كه در ياد آوري با نشانه وجود دارد ، مي توان نشان داد كه احتمال موفقيت در ياد آوري به نتيجة فر آيند هاي مختلف باز يابي بستگي دارد كه ذنجير وار روي مي دهد . ( آلسينك ، 1994 )
ياد زودودگي Amnesia
آمنز يا اصطلاحي كلي است كه هر نوع نقص يا فقدان موقتي يا دائمي در حافظه را شامل مي شود . در نوع روانزاد آن اغلب موارد نقص حافظه به يك رويداد به غايت منفي در زندگي ، مثل فقدان يك عزيز ، مربوط مي شود . نوع افراطي و نادر آن گريز F ugue است كه در آن بيماران فراموش مي كنند كه چه كسي هستند و حتي ممكن است هويت جديدي براي خود قائل شوند ، نوع شايعتر ، بيماريهاي ياد زدودگي هيستر يك گزينشي ( S elective hysterical amnesia) است كه شخص مبتلا به آن نمي تواند حوادث نا گوار را به خاطر آورد كه شايعترين نمونه هاي آن بيماري ياد زودودگي به سبب جنگ و بيماري ياد زدودگي به سبب جنايت خشونت بار است .
( آيسنك ، 1944 )
زوال همه يا بخشي از خاطرات گذشته . اين زوال هميشگي نيست بلكه با رفع ياد زوددگي ، خاطرات فراموش شده دوباره به خاطر مي آيد .
( هيلگارد و اتكينسون ، 1983)
ياد گيري Learning
يادگيري به طور كلي فعاليتي دگر گون ساز است كه افراد را براي مقابله با رويداد ها و سازش با محيط آماده مي سازد و در موقعيتهاي مختلف و در اكثر سطوح زندگي حيواني ، از بازتابهاي شرطي جانوران پست تا فرايند هاي پيچيده شناختي افراد آدمي رخ مي دهد .
يادگيري در واقع هم ، يك رشته فرايند است و هم فر آورده تجربه ها . و يكي از مهمترين شيوه هاي رشد و پيشرفت آدمي به شمار مي آيد .
( در ويل ، 1375 )
ياد گيري تغيري دائمي در رفتار است كه در نتيجه تجربه و تمرين رخ مي دهد . اين تغير قابل استناد به عوامل فيزيو لو ژيكي نظير خستگي يا مصرف دارو و نيرو هاي مكانيكي نظير لغزيدن و همين طور ناشي از رسش « تكامل جسماني » نمي باشد .
( لطف آبادي ، 1374 )
ياد گيري معنايي Meaningful learning
يادگيري معنايي از راه ايجاد ارتباط بين مطالب تازه و مطالب قبلاً آموخته شده ايجاد مي شود . يعني بين مطالب قبلي و جديد نوعي ارتباط بر قرار مي گردد . ياد گيري معنايي مستلزم آن است كه ياد گيرنده از قبل مفاهيمي را كه مفهوم جديد قابل ربط دادن به آن است آموخته باشد . وقتي كه مطالب تازه وارد ساخت شناختي مي شوند هر يك از آنها در جاي مناسب خود و در زير مطالب جامع و كلي قرار مي گيرند . اگر اين امر ميسر باشد ياد گيري معنا دار صورت مي گيرد . ( سيف ، 1379 )
1. احدي ، حسن ؛ جمهري ، فرهاد . روانشناسي رشد . تهران : نشر پرديس ، 1378
2. احمدي ، علي اصغر ؛ فراهاني ، محمد نقي . روانشناسي عمومي دوره كارداني تربيت معلم ، چاپ پيك ايران ، 1370
3. آزاد ، حسين . آسيب شناسي رواني (1) . تهران : نشر آگاه ، 1375 .
4. آزاد ، حسين ، آسيب شناسي رواني (2) . تهران : نشر پيام نور ، 1375 .
5. آيسنك ، مايكل (1944) . فر هنگ توصيفي روانشناسي شناختي . (علينقي خرازي و ديگران ، متر جمان )، تهران : نشرني ، 1379 .
6. براهني ، محمد نقي و همكاران . واژه
نامه روانشناسي ، تهران : چاپ نوبهار ، 1370 .
7. برونو ، فرانك . فرهنگ توصيفي روانشناسي . ( فرزانه طاهري و مهشيد يا سايي ، مترجمان )، تهران : نشر طرح نو ، بهار 1370 .
8. بيا بانگرد ، اسماعيل ؛ مداحي ، محمد ابراهيم و همكاران . راهنماي آماري و تشخيص اختلالات رواني انجمن روانپزشكان امريكا D SMIV . تهران : نشر دانشگاه شاهد ، 1375.
9. پارسا ، محمد . روانشناسي رشد . 1367
10. حسن پاشا ، شريفي . نظريه كاربرد و آزمونهاي هوش و شخصيت . نشر انتشارات علمي ، 1376 .
11. پروين ، لارنس . أي . روانشناسي شخصيت (2) . ( پروين كديور و جوادي ، متر جمان ) 1374 ، تهران : نشر رسا .
12. پور افكاري ، نصرت ا … فرهنگ جامع روانشناسي و روانپزشكي . تهران ؛ نشر جهاد دانشگاهي ، 1373
13. حسين نسب ، داود ؛ علي اقدام ، اصغر . فرهنگ واژه ها . تبريز : نشر احرار ، 1375
14. در ويل ، ليونور . كاربرد روانشناسي در تدريس . ( محمد پارسا ، مترجم ) ، تهران . انتشارات بعثت ، 1375
15. دلاور ، علي . احتمالات و آمار كار بردي در روانشناسي و علوم تربيتي . تهران : نشر رشد ، 1378 .
16. دورلند ، ويليام ( 1956 ) . فرهنگ پزشكي ( انگليس – فارسي ) . ( محمد هوشمند ويژه ، مترجم ) تهران : نشر ققنوس ، 1372
17. زبان فارسي (3) ، سال سوم نظام جديد آموزش متوسط ، رشته ادبيات و علوم انساني ، تهران : 1381 .
18. سارا سون ، ايروين جي ؛ سارا سون ، باربارا . روانشناسي مرضي جلد (2) . (بهمن نجاريان و همكاران ، مترجمان ) ، تهران : نشر رشد ، 1378 .
19. ساعتچي ، محمود مشاوره و رواند رماني ( نظريه ها و راهبرد ها ) . تهران : نشر ويرايش ، 1377.
20. ساعتچي ، محمود روانشناسي كار بردي براي مديران . تهران : نشر ويرايش ، 1374 .
21. ستوده ، هدايت اله . در آمدي بر روانشناسي اجتماعي . نشر آواي نور ، 1373
22. سيج ، جورج . يادگيري و كنترل حركتي . ( حسن مرتضوي ، مترجم ) ، تهران : نشر سنبله ، 1378.
23. سيف ، علي اكبر . روانشناسي پرورشي . تهران : موسسه انتشارات آگاه ، 1379 .
24. سيف ، سوسن و همكاران ، روانشناسي رشد (1) . تهران : نشر سمت ، 1375
25. سيف نراقي ، مريم ؛ نادري ، عزت اله . دانش آموزان استثنايي . تهران : انتشارات امير كبير ، 1373
26. سيف نراقي ، مريم ؛ نادري ، عزت اله . روانشناسي و آموزش كودكان استثنايي ، تهران : نشر ارسباران ، 1380
27. شرفي ، محمد رضا ، مراحل رشد و تحول انسان . نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، 1368
28. شعاري نژاد ، علي اكبر . فرهنگ علوم رفتاري . تهران : نشر امير كبير ، 1364
29. شفيع آبادي ، عبدا… راهنمايي و مشاوره شغلي و حرفه اي ، تهران : نشر رشد ، 1375
30. شولتز ، دوان پي ؛ شولتز ، سيدني الن ( 1987) . تاريخ روانشناسي نوين ( علي اكبر سيف و همكاران ) ، تهران : نشر رشد ، 1375.
31. شولتز ، دوان پي ( 1998) . نظريه هاي شخصيت . ( يحيي سيد محمدي ، مترجم )، تهران : نشر ويرايش ، 1379 .
32. فرجي ، ذبيح اله . انگيزش و هيجان و واكنشهاي روان تني . تهران : نشر ميترا ، 1375 .
33. فيرس ، أي . جي . روانشناسي باليني . ( مهرداد فيروز يخت و خشايار بيگي ، مترجمان ) ، تهران : نشر ابجد ، 1374
34. قورچيان ، نادر قلي ؛ فضلي خاني ، منوچهر ؛ موسوي ، سيد مختار . نظريه هاي يادگيري و فرا شناخت در فرايند ياددهي- يادگيري . تهران : نشر تربيت ، 1378 .
35. كارور ، چارلز . اس ؛ شي ير ، مايكل . اف . نظريه هاي شخصيت . ( احمد رضواني ، مترجم ) ، نشر آستان قدس ، 1375 .
36. كالات ، جيمز دبيلو (1989 ) . روانشناسي فيزيولوژيك ( ج 1و2 ). ( اسماعيل بيانگرد و همكاران ، مترجمان ) ، مركز چاپ و نشر دانشگاه شاهد ، 1374 .
37. كرلينجر ، فرد . ان . مباني پژوهش در علوم رفتاري . ( حسن پاشا شريفي و جعفر نجفي زند ، مترجمان ) ، تهران : نشر آواي نور ، 1376 .
38. كرمي نوري ، رضا ؛ مرادي ، عليرضا . روانشناسي تربيتي دوره كارداني تربيت معلم چاپ پيك ايران ، 1371.
39. كريمي ، عبدالعظيم . مراحل شكل گيري اخلاق در كودك . تهران : انتشارات تربيت 1373
40. كرين ، ويليام . سي . پيشگامان روانشناسي رشد . ( فربد فدايي ، مترجم ) ، تهران : نشر اطلاعات ، 1375 .
41. كوپر ، كاري . غلبه بر اضطراب . ( ماشاء اله مديحي ، مترجم ) ، نشر ياد آوران ، 1370
42. كياني ، جميله ، « رشد اخلاقي در كودكان » مجله پيوند شماره 141 ، 142 ، 143 ، انجمن اوليا و مربيان جمهوري اسلامي ايران ، تابستان 1370
43. گايتون ، آرتور (1991 ) . فيزيو لوژي پزشكي . ( فرج شادان ، مترجم ) ، تهران شركت سهامي چهر ، 1373
44. گنجي ، حمزه . بهداشت رواني . تهران : نشر ار سباران ، 1379
45. گيج و برلاينز . روانشناس تربيتي . ( حسن لطف آبادي و همكاران ، مترجمان ) ، مشهد : نشر پاژ ، 1374
46. مارشال ريو ، جان (1992 ). انگيزش و هيجان . ( يحيي سيد محمدي ، مترجم ) ، تهران : نشر ويرايش ، 1376
47. ماسن ، پاول هنري و همكاران . رشد و شخصيت كودك . ( مهشيد يا سايي ، مترجم ) ، تهران : نشر مركز ، 1377.
48. محي الدين بناب ، مهدي . روانشناس انگيزش و هيجان . تهران : نشر دانا ، 1374 .
49. منصور ، محمود ؛ دادستان ، پريرخ ؛ راد ، مينا . لغت
نامه روانشناسي . 2536 شاهنشاهي
50. منصور ، محمود . روانشناسي ژنتيك . تهران : نشر ترمه ، 1373 .
51. ميلاني فر ، بهروز . بهداشت رواني . تهران : نشر قومس ، 1374 .
52. نظري ، محمد علي . مجموعه سوالات كارشناس ارشد روانشناسي عمومي . 1381
53. وندر زندن ، جيمز دبيلو . رو.انشناسي رشد . ( حمزه گنجي ، مترجم ) ، تهران : نشر بعثت ، 1379 .
54. هرگنهان ، بي آر ؛ السون ، ميتو . اچ ( 1993 ) . نظريه هاي يادگيري . ( علي اكبر سيف ، مترجم ) ، تهران : نشر دوران ، 1376 .
هيلگارد و اتكينسون ( 1983 ) . زمينه روانشناسي ج 1و2 . ( محمد نقي براهني و همكاران ، مترجمان ) ، تهران : نشر رشد ، پاييز 1378 .