چیزی در مورد چشمه قیر شنیده اید؟ چشمه ای که به جای آب روان و زلال از آن قیر سیاه بجوشد و روان شود و حتی زمین های کشاورزی را در بر بگیرد؟ در بوستان جنگلی منطقه حفاظت شده آب گرم شهرستان دهلران، یک چشمه قیر روان طبیعی
چیزی در مورد چشمه قیر شنیده اید؟ چشمه ای که به جای آب روان و زلال از آن قیر سیاه بجوشد و روان شود و حتی زمین های کشاورزی را در بر بگیرد؟ در بوستان جنگلی منطقه حفاظت شده آب گرم شهرستان دهلران، یک چشمه قیر روان طبیعی وجود دارد که از ۵۰۰۰ سال پیش از آن استفاده میشدهاست. در منابع ایلامی از این چشمه قیر یاد شدهاست. اهالی منطقه این چشمه قیر را خون اژدهایی میدانند که به وسیله اسفندیار رویین تن به هلاکت رسیدهاست.
چشمه قیر روان که ریشه در تاریخ بلند سرزمین ایلام دارد، از بینظیرترین عجایب طبیعی این شهرستان که در جنوب غرب ایران واقع شده است به شمار میرود. پس از عبور از داخل بوستانی که خشک و بی آب و علف است و اندک درختچه ها کاشته شده در آن رنگ پریده و زرد و پلاسیده اند تابلویی شما را به سمت راست هدایت می کند، جاده به تازگی آسفالت شده است، آنقدر در این خصوص تبلیغات اندکی صورت گرفته که کمتر کسی این نقطه را می شناسد، مردم محلی غروب ها که هوا کمی خنک تر می شود در این دشت که چشمه آب گرم هم نزدیک آن است قدم می زنند. بعد از رد شدن از رودخانه فصلی که حتی خیلی اوقات در زمستان به دلیل کم بارانی خشک است باید کمی پیاده رفت تا به چشمه قیر رسید.
به دلیل اینکه بارها دام هایی در این قیر روان گیر می افتادند و پرندگانی به گمان آب در آن آلوده و قیرگیر می شدند برایش سایبانی ساخته اند با فنسی توری و جویی که قیر را هدایت می کند.
دهانه چشمه نزدیک به ۹ متر است و از زیر آن آب گرمی مملو از ذرات ریز و درشت قیر سیال جاری است، غلظت قیر در تابستان بسیار بیشتر است، کمتر کسی رغبت می کند در تابستان و در هوای غبار آلود و گرمای کشنده ۵۰درجه سری به اینجا بزند.
چشمه قیر یکی از دیدنیهای منحصربه فرد این شهرستان است که ایرانیان هوشمند از دست کم سه هزارسال پیش از آن استفاده صنعتی، به ویژه در صنعت دریانوردی و ساختمانی، نمودهاند چشمه قیر روان است.
به جهت نفوذناپذیری کف کشتیها و سقف خانهها در برابر آب آنها را قیراندود میکردند که به گفته تمامی نگارندگان تاریخ علم، دانشوران ایرانیان نخستین مردمانی بودند که از قیر استفاده کردند. همچنین ایرانیان از چشمههای نفت روان در پیرامون آتشکده پارسوماش (مسجد سلیمان) و نیز در صنایع نظامی استفاده میکردند.
“پروکوپیوس” تاریخ نگار رومی در سده ششم میلادی، از روغن “مادها” نام میبرد و میگوید که ایرانیان، ظرفهایی از روغن مادها و گوگرد را پر کرده و آنها را آتش زده و به سوی دشمن پرتاب میکردند.
پروکوپیوس میگوید که این ماده در روی آب شناور مانده و به محض تماس، کشتیهای دشمن را به آتش میکشیده است.