حالا ميريم سر رويکرد سوّم.ما وامدار يک بحثی هستيم که يونگ روانپزشک سويسی در قرن گذشته
ارائه کرده،يونگ آدم کمی نيست ،خيلی از حوزه های انسان شناسی دنيا به نوعی تحت تأثير يونگ هستند
و خيلی از فيلسوف ها و نويسنده هايه بزرگ دنيا يونگين هستند
مثلاً پائولو کوئيلو در حوزه ادبيات يک يونگين هست،در حدود ده،پانزده ساله که يونگ خيلی مطرح شده
و بيشتر هم خواهد شد،جان سنتفورد در کتاب يار پنهان خودش اشاره ميکنه به حرف يونگ،به اين شکل
که هر مرد در روان خود و درون خود يک بانو داره،به طور عادّی مردان در طول تازيخ جنگيدند و قاطع و
جدّی دودند،بخش های زنانه روان اونها شامل محبت کردن،ابراز وجود کردن و گاهی اوقات بيخيال شدن
و انعطاف پذير بودنه.يونگ به اين بخش روان مردها ميگه آنيما،که به مردها کمک ميکنه با زنان ارتباط
برقرار کنند،که از نظر سنتفورد نه تنها با زنان بلکه با تمام هستی ارتباط برقرار کنند
حالا ما با اين مقدّمه ميخويب به چه نتيجه اي برسيم؟ميخوم بگم آنيما لايه های مختلف داره
لايه يک اون لايه اي هست که در واقع،زنانگی درون يک مرد هست،اين لاه باعث ميشه مرد
فکر کنه که زنان باهاشون تفاوت جنسی دارند،پس در اين لايه رابطه اونها با زنان در حد مسائل
جنسی باقی ميمونه،يک مقدار که فرهنگ و آموزش اضافه ميشه،آنيما مونتقل ميشه به لايه دو،
که در اين لايه مرد زن رو يک مجود زيبا ميدونه و تعريف ميکنه که زن بايد باشه تا عالم زيباتر باشه،
اين همون لايه هست که در اون ارتباط اسان با هستی به نوعی وحدت وجود ميرسه يعنی هر چيز
از يک زيبايی برخوردار هست.اين همون نقطه در روان انسانه که باعث ميشه يک جا شما ميبينيد
در هند گربه رو با ميخ ميکوبند به ديوار که ببينند چه جوری ميميره و يک جا ميبينيد که يکی از شکم
خودش ميزنه که سگش رو بتونه نگه داره.تويه لايه يک آنيما انسان ميگه من بايد از همه عالم برای
لذت خودم استفاده کنم،امّا در لايه دوّم ميگه من بايد باشم تا جهان زيبا بشه،پس تمام
رفتار من طوری تنظيم ميشه که زيبايی عالم رو افزون کنم،اينجاست که من از درد کشيدن خودم
که رنج ميبرام هيچ،از در کشيدن يک انسان که در آفريقای مرکزی رنج ميبرام هيچ،از درد کشيدن
يک کبوتر که روی پشت بوم خونمه رنج ميبرام چون من هستی رو يک امر پيوسته اي ميدونم که
منم بخشی از اون تعريف شدم.افلاطون ميگه تو هم کی تيکّه از پازل عالم هستی که با تمام مشکلاتت
و با همين قيافت و با تمام ناکامی هات اگر نباشی اين نقاشی عالم ناقص ميمونه،توی اين نقاشی
من هستم،انسان های ديگر در جايه ديگر دنيا هستند همون طور که اکسيژن برای من مهمّه برای اون ها
هم اهمّيت داره،پس منم بايد نسبت به اثر گلخانه اي اعتزاض کنمهرچند نسبت به آريزونا و چين
آسيب نميبينم امّا پيوستگی حيات باعث ميشه که منم اعتراض کنم
همين حساسيت الان در مردم جهان نسبت به اکوسستم و خيلی چيز های ديگه ايجاد شده
حالا آدم هايی هستند که مثلاً ميآن يک انجمن رو مثل انجمن حمايت از حيوانات مسخره ميکنن
و ميگن خودتون همه چيز زندگيتون درست هست که حالا ميآين از حيوانات حمايت ميکنين؟نه اتّفاقاً
اين نيست،اين قضيه از لحاظ روانکاوی عمقی ميشه نگاه لايه يک به دو
اين بحث درسته که پيچيدست امّا خيلی عميق و مهمّه برای همين من سعی ميکنم با مثال هام
برای خوانندگان عزيز تفهيمش کنم،من اگه در لايه دو آنيما باشم ميدونم که کمبون اکسيژن هوا در
هند گرچه به من آسيب نميرسونه ولی به هستی آسيب ميرسونه،من وقتی تا اين حد با تمام
هستی رابطه دارم وقتی يک پت ميآرم توی خونم اون رو هم بخشی از هستی ميدونم
آنيمای انبيا لايه دو و سه بوده برای همين ميبينيد که مثلاً حضرت عيسی وقتی از کنار يک سگ
مرده رد ميشده تويه شرايطی که همه از بوی جسد اون حيوان بينيشون رو ميگرفتند مسيح ميگفته
خداوند چه دندان های سفيد قشنگی به اين سگ داده بوده،چون قبل از اينکه حس بوياييش بخواد
کار کنه گيرنده های روحش کار ميکردن،اون اصلاً عالم رو داره زيبا ميبينه پس تمام اتّفاقت خوب و بد
عالم رو هم توی همون زيبايی تعريف ميکنه،اين ديدگاه هستی شناسانه در انسان های مختلف متفاوته
و اين تفاوتی هست که تفاوت ايجاد ميکنه.هزارچهارصد سال پيش در جامعه عربستان که فقط در
لايه يک به سر ميبردند و فقط دنبال رفع نياز هاشون بودن که زنده بمونن،شما ميبينيد که توی اون سطح
از نياز يک پيامبر ميآد و گزاره اي ميده برای داشتن يک جامعه متمدّن انگار ميخواد
سطح جامعه رو بالا بکشونه
اين سه رويکرد از رويکردهای مهم روانشناسی هستند
غير از بعضی آسيب ها که در تعامل با حيوان هست داشتن پت فوايد زيادی هم داره
The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.