نظریهای قدیمی که میگوید تعادل فرگشتی بین وضعیت لگن (برای راهرفتن ایستاده) و اندازه بزرگ مغز به 9 ماهه شدن زمان
بارداری منجر شده رد شد. سوختوساز عامل اصلی محدودکننده مدت زمان
بارداری است. تحقیقات جدید حاکی از آن است که طول دوران
بارداری انسان در درجه اول، توسط سوخت و ساز بدن مادر محدود میشود، نه عوامل دیگر مثل بزرگ شدن سر جنین و دشواری خروج جنین در هنگام تولد.
تحقیق، چاپ شده در شماره اخیر مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم (PNAS)یک نظریه فرگشت قدیمی را به چالش میکشد. این نظریه میگوید میان شکل لگن انسان (که به دلیل راهرفتن روی دوپا طوری تغییرکرده که زایمان را برای انسانها دشوار میکند) و زایمان (که به دلیل دشواری ویژهاش در انسان خطر بالایی برای مادر و جنین ایجاد میکند) تعادلی ظریف برقرار شده است: راهرفتن روی دو پا فشاری مداوم به شکل لگن انسان وارد میکند تا شکل لگن برای راه رفتن بهینهتر شود؛ اما این بهینهترشدن به معنی خطرناکتر شدن فرایند تولد است، بنابراین شکل لگن در همین وضعیت تعادلی باقیمانده است.
دو ویژگی مغز بزرگ و توانایی راه رفتن ایستاده ضمن آنکه باعث تمایز انسانها شدهاند، طبق این نظریه قدیمی در تضاد با یکدیگرند. مغز و سر بزرگ، تولد انسان را به فرایندی خطیر و دشوار و دردناک مبدل کرده، اما اگر لگن انسان از شکل کنونی اندکی عریضتر میبود، ممکن بود راهرفتن روی دو پا را دشوارتر کند. دانشمندان مدتهاست که فرض میکنند راهحل طبیعی برای حل این مشکل کوتاهشدن مدت
بارداری است، طوری که بچهها قبل از اینکه سرشان بیش از حد بزرگ شود متولد میشوند. در نتیجه، نوزاد انسان از لحاظ حرکتی و تواناییهای شناختی نسبتا درماندهتر و رشدنیافتهتر از نوزادان پستانداران دیگر متولد میشود.
همه این پدیدههای شگفتانگیز در فرگشت انسان – راهرفتن روی دوپا، زایمان دشوار، عرض لگن، مغز بزرگ و نوزادان نسبتا درمانده – از قدیم مرتبط با هم تصور میشدند. استاد انسانشناسی دانشگاه رودآیلند، هالی دانسورث میگوید: «این موضوع چندین دهه است که در کلاسهای انسانشناسی تدریس میشود، اما زمانی که من به دنبال شواهدی برای این نظریه گشتم، چیزی برای تأیید آن نیافتم. مشکل اول این نظریه این است که هیچ مدرکی وجود ندارد که نشاندهد لگن عریضتر که میتواند به تولد کودکی رشدیافتهتر بیانجامد، برای راهرفتن روی دوپا ضرر دارد.»
آنا وارنر، پژوهشگر دوره پست دکترا در دانشگاه هاروارد و یکی از همکاران دانسورث، روی راهرفتن انسان و نسبت آن با فاصله عرضی دو استخوان ران مطالعه کرد و متوجه شد که هیچ ارتباط بین لگن عریضتر و راهرفتن دشوارتر وجود ندارد. بنابراین این موضوع که راهرفتن روی دوپا عامل محدودکننده اصلی در طول مدت
بارداری انسان بوده، اکنون مورد تردید قرار میگیرد. داشتن لگن عریضتر به این معنی نیست که انسان نمیتواند درست راه برود.
سپس دانسورث به دنبال شواهدی گشت که تأیید کند دوران
بارداری انسان نسبت به پستانداران دیگر کوتاه شده است. تحقیقات او به خوبی خلاف این موضوع را نشان داد. نسبت به اندازه بدن مادر،
بارداری انسان نه تنها کوتاهتر از بقیه پستانداران نیست، بلکه کمی طولانیتر هم هست و نوزادان انسان هم به نسبت، اندکی از نوزادان پستانداران دیگر بزرگترند. اگرچه بچههای انسان تا چند ماه علیل و رشدنیافته رفتار میکنند، اما درحقیقت تولد نوزاد انسان اصلاً زودرس نیست.
برای پستانداران به طور کلی، و از جمله انسان، طول دوران
بارداری با اندازه بدن مادر تعیین میشود. از آنجا که اندازه بدن نمایه خوبی برای میزان سوخت و ساز و عملکرد بدن است، دانسورث فکرکرد سوخت و ساز بدن میتواند توضیح بهتری درباره زمان تولد انسان ارائه دهد.
برای بررسی این احتمال، او از پیتر الیسون از دانشگاه هاروارد و هرمان پونتزر از کالج هانتر در نیویورک، دو تن از کارشناسان فیزیولوژی مصرف انرژی در انسان کمک گرفت. آنها به فرضیه جدیدی درباره رابطه زمان تولد انسان رسیدند که نام آن را فرضیه ای.جی.جی ( مخفف عبارت انرژی،
بارداری و رشد، EGG: energetics, gestation, and growth) گذاشتند.
بر اساس فرضیه ای.جی.جی، نوزادان زمانی متولد میشوند که که مادر نمیتواند انرژی بیشتری به رشد جنین و
بارداری اختصاص دهد. سقف انرژی مادر محدودیت اصلی تکاملی بر سر راه طولانیتر شدن
بارداری است، نه عرض لگن. با استفاده از دادههای سوختوساز در زنان باردار، محققان نشان دادند که زنان پیش از زایمان به جایی میرسند که منطقه خطر سوختوساز نام دارد.
محدودیتی برای تعداد کالریهای سوزاندهشده در بدن ما در هر روز وجود دارد. در طول دوران بارداری، زنان به حداکثر مصرف انرژی روزانه میرسند و درست پیش از تولد این مصرف به حد نهایی خود نزدیک میشود. این موضوع نشان میدهد که حد مصرف انرژی در انسان در طول حاملگی و رشد جنین تأثیر دارد.
محدودیتهای متابولیک توضیح میدهد که چرا نوزادان بشر در مقایسه با پستانداران دیگر درماندهتر به دنیا میآیند. برای مقایسه، نوزاد شمپانزه در یک ماهگی شروع به راهرفتن میکند، در حالی که نوزاد انسان تا حدود هفت ماهگی قادر به چهاردستوپا رفتن نیست. بنابراین اگر نوزاد انسان میخواست هنگام تولد به سطح رشد مشابه شمپانزه برسد، باید در 16 ماهگی به دنیا میآمد. اما حتی یک ماه
بارداری بیشتر مادر را به منطقه خطر سوختوسازی نزدیکمیکند.
صرفنظر از آناتومی استخوان لگن، تولد نوزاد رشدیافتهتر از نظر فیزیولوژیکی غیر ممکن است. ناتوانی ما در هنگام تولد تنها نشانهای از میزان رشد مورد نیاز مغز پس از تولد انسان است.