با شنیدن واژه
طلاق زوجی را تصور میکنیم که به دادگاه میروند و اسمهایشان را از شناسنامه یکدیگر پاک میکنند در حالی که امروزه شاهد زوجهایی هستیم که با هم زیر یک سقف زندگی میکنند، و قانونا زن و شوهر هستند، اما از لحاظ احساسی و ادراکی هیچ رابطهای باهم ندارند که به گفته و تعاریف کارشناسان و روانشانان به چنین وضعیتی
طلاق عاطفی گفته میشود.
در این نوع از
طلاق مرد و زن تنها به وظایف پدری و مادری خود عمل میکنند و عشق عمیقی بین دو نفر وجود ندارد. تکیهگاه هم نیستند، همسری، همدلی و همنوایی در میانشان وجود ندارد. مانند دو همکار هستند که یک پروژه مشترک دارند و آن بزرگ کردن بچههاست.
به گفته کارشناسان بیش از 50 درصد زوجین در شهرهای بزرگ کشور دچار
طلاق عاطفی هستند در حالی که تنها فراگیری مهارتهای زندگی می توانست مانع این آسیب اجتماعی شود.
4 عامل اصلی طلاق در کشور/ نارضایتی جنسی علت 35 درصد طلاقها
فرید براتی سده روانشناس و استاد دانشگاه معتقد است با توجه به شرایط زندگی امروزی اعم از توسعه فن آوری ارتباطات و زندگی دیجیتالی، تغییر نگرشها و تغییر روش زندگی دلایل
طلاق هم تغییر کرده است. براتی با اعلام 4 عامل اصلی
طلاق به خبرنگار مهر می گوید: دخالت بزرگترها، نارضایتی جنسی، مدیریت مالی و اعتیاد چهار عامل اصلی
طلاق در جامعه امروزی تلقی می شوند که می توان نارضایتی جنسی را به عنوان 35 درصد دلایل
طلاق در دادگاهها اعلام کرد.
جوانان بدون رسیدن به بلوغ "تحلیلگر روانشناختی پایه" ازدواج می کنند
وی می گوید: متاسفانه زوجهای جوان ما قبل از ازدواج آنقدر درگیر احساسات می شوند که نمی توانند بدرستی از قوه ادراک و عقل استفاده کرده و با چشمانی باز تردر مورد علایق و خواسته های خود گفتگو کنند. هر چند که رسیدن به بلوغ جنسی و بلوغ تحلیلگر روانشناختی پایه ازدواج خوب می شود ولی متاسفانه جوانها به این بلوغ نرسیده و به دنبال ازدواج رفته اند.
ازدواج اولویت هشتم جوانان
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه تمامی مسئولان کشور یکصدا معترضند که چرا جوانان ازدواج نمی کنند گفت: این در حالی است که ازدواج اولویت اول جوانان ایرانی نیست بلکه در رتبه 7 تا 8 قرار دارد. جوان امروزی به خصوص پسرها اشتغال را در اولویت قرار داده اند.
جشن طلاق آغاز آسیبهای بعد از طلاق بد است
براتی سده همچنین
طلاق را نفی نکرد و گفت: اگر یک زوج به هر نحوی به تفاهم برای ادامه زندگی نرسیدند باید سعی کنند
طلاق خوبی داشته باشند. یعنی اینکه به نحوی
طلاق بگیرند تا از آسیبهای بعد از
طلاق در امان باشند. همین موضوعات موجب بروز برخی اقدامات مانند جشن
طلاق در جامعه شده است.
این استاد دانشگاه
طلاق را به چندین مرحله تقسیم کرد و گفت: بعد از
طلاق هیجانی یا همان عاطفی با طلاقهایی مانند
طلاق اکومونیک، حقوقی و روان شناختی روبرو هستیم که دلیل
طلاق عاطفی را می توان ترس از انگ جامعه به
طلاق حقوقی و دیگر موارد اجتماعی و روانشناسی عنوان کرد. ولی در این میان ما زن و شوهر هایی داریم که از هم جدا هستند ولی با بچه ها اتلاف می کنند تا علیه هم اقدام کنند و این چالش با
طلاق عاطفی قاطی شده است و این بسیار خطرناک است.
ایرانی ها در بیان احساسات خسیس هستند
براتی یکی از دلایل
طلاق عاطفی را خست ایرانی ها در بیان احساسات و عواطف عنوان کرد و گفت: این یک نکته فرهنگی است که چرا زن و شوهرها در بیان احساسات خود به یکدیگر خست به خرج می دهند در حالی که این پایه های زندگی را محکم تر می کند.
جوانان به دنبال ازدواج هالیوودی هستند
علیرضا شیری استاد دانشگاه و روانشناس هم معتقد است تصویر ازدواج در جامعه به نوعی روتوش شده است. زوجهای جوان برای ورود به زندگی ازدواج هالیوودی را در ذهن می پرورند و هیچ تعریفی از ازدواج و زندگی ندارند. من یادم می آید که وقتی کودک بودم به روستا رفتم و به من پنیر محلی دادند وقتی خوردم گفتم این پنیر نیست و مرد روستایی گفت آن پنیری که تو می خوری پنیر نیست! یعنی اینکه تعریف من از پنیر پنیری صنعتی بوده و این در ازدواج هم صدق می کند. یعنی اینکه تعریفی از این اتفاق مهم در زندگی آموزش داده نشده است.
جای خالی مهارتهای زندگی قبل از ازدواج در میان جوانان
این استاد دانشگاه با بیان اینکه
طلاق عاطفی در شمال شهر و جامعه روشنفکری بیشتر دیده می شود گفت: باید مهارت انتخاب، مهارت زندگی، عقب نشینی به موقع، مهارت ادامه ندادن جر و بحث و بیان احساسات و مهارتهای زندگی در جامعه نهادینه شود. یک مجرد غنی و سالم می تواند یک زندگی غنی و سالم داشته باشد.
اینکه فکر می کنیم بعد از ازدواج به خودی خود کامل می شویم اشتباه است. هر چند شهرداری ها و برخی سازمانها اقدامات خوبی برای آموزش مهارتهای زندگی انجام داده اند ولی اینکه جوان خود و به میل خود به این کلاسها برود به فرهنگسازی نیاز دارد.
تشخیص اینکه آیا دچار
طلاق عاطفی هستیم یا نه، بسیار آسان است. سادهترین راه این است که به دلهای خود مراجعه کنیم، ببینیم چند درصد از زندگی که در آن قرار داریم به خاطر همسرمان است، چقدر قلبمان برای او میزند؟
واقعا او را چقدر دوست داریم؟ روابطمان با هم چگونه است؟ چقدر دوستداریم با او وقت بگذرانیم یا چه میزان به دنبال فرار از او و محیط خانه هستیم؟ آیا از تمام برنامهها و کارهایمان مطلع است یا بیشتر آنها را پنهانی انجام میدهیم؟ با خود صادق باشید. پاسخ به این سوالات میتواند در این زمینه راهنمای شما باشد.
لزوم تائید روانشناس و تصدیق مهارت زندگی برای ثبت ازدواج
شاید باید مسئولان پیشنهاد مینا منظوری مشاور و استاد دانشگاه را عمل کنند که در گفتگو با مهر می گوید: باید ساز و کاری دیده شود تا جوانان پس از تائید روانشاس و مشاور و اخذ مدرک مهارت زندگی در دفاتر ثبت ازدواج و
طلاق پذیرش شوند.