پت شاپ پرشین پت
Follow Us
facebook twitter blog google

خبر های روز حیوانات خانگی

  • مبلمان مدرن گربه‌پسند ◄ مبلمان مدرن گربه‌پسند
      مبلمان مدرن گربه‌پسند به‌طور یکپارچه میز قهوه‌خوری چوبی را با بانوج گربه‌ای که در زیر آن تعبیه شده است، ترکیب می‌کند. میز Kikko که توسط LABBVENN برای لذت انسان و گربه طراحی شده است، یک مکان استراحت راحت برای گربه شما ارائه می دهد. میز قهوه خوری مینیمالیستی، غنی شده با عناصر فلزی و یک بانوج پارچه ای لحافی، فضایی شیک و کاربردی را برای دوست پشمالوی شما فراهم می کند. بانوج گربه که در چهار رنگ موجود است، به راحتی برای شستشو قابل جابجایی است و مکانی تمیز و دلپذیر برای خواب و آرامش گربه را تضمین می کند.
  • حیوانات خوردنی ◄ حیوانات خوردنی
      حیوانات، هیولاها، موجودات عجیب و غریب و آثار هنری خوراکی ساخته شده از غذا. هنر خلاقانه غذایی توسط هنرمند بصری مستعد لندن هلگا استنتزل.
  • خانه گربه مدرن ◄ خانه گربه مدرن
      خانه گربه مدرن با گوشه های گرد و رنگ سیاه سرد به عنوان فضایی عالی برای استراحت، بازی و پنهان شدن گربه شما عمل می کند. خانه گربه "Retro Box Black" ساخته شده توسط PurrFur از تخته سه لا با کیفیت بالا. تخت گربه دارای یک بالشتک نرم است تا یک مکان خواب راحت و یک مخفیگاه بازیگوش برای گربه های خجالتی فراهم کند. طراحی لبه های گرد به آن اجازه می دهد تا به طور یکپارچه با دکوراسیون منزل شما ترکیب شود. PurrFur Cat House کاملاً مونتاژ شده وارد می‌شود، در وقت شما صرفه‌جویی می‌کند و اطمینان حاصل می‌کند که گربه شما می‌تواند فوراً در مکان دنج جدید خود شیرجه بزند.
  •  بسته بندی عسل ◄ بسته بندی عسل
      عسل خوشمزه، شهد طلایی طبیعت، بسته بندی شده در بطری با طراحی خلاقانه شبیه لانه زنبوری که چکه می کند. MEL Meadow Honey Wildflower سمفونی از طعم ها است که از شهد گل های وحشی متنوعی مانند گل ذرت، شبدر و نمدار ساخته شده است. ترکیب عسل نفیس که جوانه های چشایی شما را وسوسه می کند و به عنوان منبع طبیعی آنتی اکسیدان ها عمل می کند. بسته بندی عسل مل که توسط کنستانتین بولیموند طراحی شده است یک شاهکار واقعی است که ذات نعمت طبیعت را به تصویر می کشد. بسته بندی بطری الهام گرفته از لانه زنبوری فقط یک ظرف عسل نیست، بلکه بیانیه ای از لذت خالص و طلایی است. طراحی زیبا انتظار طعم خارق‌العاده عسل را ایجاد می‌کند و مصرف‌کنندگان را مجذوب می‌کند تا طعم و مزه عسل مل را تجربه کنند.
  • گهواره ای برای گربه ◄ گهواره ای برای گربه
      تخت بانوج راحت برای گربه شما که برای نصب زیر صندلی معمولی یا زیر میز طراحی شده است. گهواره ابداعی گربه فضای بلا استفاده خانه شما را به تختی نرم برای حیوان خانگی مورد علاقه شما تبدیل می کند. موجود در رنگ های مختلف. گاوصندوق ماشین لباسشویی. [سفارش]
  • مبلمان مدرن گربه‌پسند ◄ مبلمان مدرن گربه‌پسند
      مبلمان مدرن گربه‌پسند به‌طور یکپارچه میز قهوه‌خوری چوبی را با بانوج گربه‌ای که در زیر آن تعبیه شده است، ترکیب می‌کند. میز Kikko که توسط LABBVENN برای لذت انسان و گربه طراحی شده است، یک مکان استراحت راحت برای گربه شما ارائه می دهد. میز قهوه خوری مینیمالیستی، غنی شده با عناصر فلزی و یک بانوج پارچه ای لحافی، فضایی شیک و کاربردی را برای دوست پشمالوی شما فراهم می کند. بانوج گربه که در چهار رنگ موجود است، به راحتی برای شستشو قابل جابجایی است و مکانی تمیز و دلپذیر برای خواب و آرامش گربه را تضمین می کند.
  • دستگیره هایی شبیه به اختاپوس ◄ دستگیره هایی شبیه به اختاپوس
      دستگیره های تخیلی درب که شبیه شاخک های اختاپوس طراحی شده اند، جذابیت استیم پانک منحصر به فردی را برای درهای داخلی و خارجی به ارمغان می آورند. دستگیره های در اختاپوس گریگوری بسون دست ساز از رزین با روکش برنجی یا نقره ای. ساخته شده با اشاره نوستالژیک به دوران کودکی و یادآور صحنه هایی از فیلم های تیم برتون یا لانه یک شرور دیزنی. دستگیره‌های درب شاخک‌های اختاپوس غول‌پیکر برای درب‌های جلویی دوتایی عالی هستند و ورودی دلربایی ایجاد می‌کنند که تخیل را به خود جلب می‌کند.
  • وشیدنی ساده به دم گربه‌ای ◄ وشیدنی ساده به دم گربه‌ای
      بسته‌بندی هوشمندانه با تبدیل یک نی نوشیدنی ساده به دم گربه‌ای پر از شخصیت خرخر، تجربه‌ای را به تجربه قهوه‌ای می‌افزاید. قهوه Neko طراحی شده توسط Marco Arroyo-Vázquez (mapko) یک بسته بندی جذاب لاته است که از دم های رسا گربه ها الهام گرفته شده است. طراحی با موقعیت های مختلف دم به عنوان یک استعاره بصری برای فضای آرام کافه های Neko عمل می کند. کافه‌های محبوب گربه‌ها در آسیا که در آن مردم می‌توانند با همراهان دوست‌داشتنی گربه‌ها ارتباط برقرار کنند. قهوه Neko که به عنوان خرید فوری در کافه‌های گربه‌ها فروخته می‌شود، آرامش و آرامشی که اغلب با بازی با گربه‌ها همراه است را به تصویر می‌کشد.
  • کیف دستی خلاقانه ای که شبیه یک گربه ◄ کیف دستی خلاقانه ای که شبیه یک گربه
      کیف دستی خلاقانه ای که شبیه یک گربه است، با طراحی واقعی و خز مخملی نرم و غیرقابل مقاومتش حرف های زیادی می زند. کیف دستی گربه سیاه توسط SoLokWing - نه اکسسوری معمولی شما، بلکه یک تکه حیله‌گر زیبا! کیف پول مخمل خواب دار به شکل گربه معنای کاملاً جدیدی را برای "راهپیمایی" به ارمغان می آورد ، زیرا وسایل خود را با یک گربه خز خز غیر قابل مقاومت واقع بینانه در کنار خود قرار می دهید. ساخته شده از نرم ترین مخمل خواب دار موجود، وسوسه خواهید شد که آن را پشت گوش خراش دهید. چشم گربه ای؟ آنقدر واقعی است که ممکن است شما را در اتاق دنبال کنند. استایل خود را با ظرافت گربه سانان ارتقا دهید و شروع کننده مکالمه را هر کجا که می روید با خود حمل کنید. کیف دستی گربه سیاه: چون مد همیشه باید سبیل و کمی شیطنت داشته باشد!
  •  Homer Simpson Backs Into Bushes ◄ Homer Simpson Backs Into Bushes
      تشک سه بعدی خلاقانه الهام گرفته شده از هومر سیمپسون که پشت بوته ها را برمی انگیزد، تضمینی برای برانگیختن لبخند و حمام را دارد. فرش سه بعدی کارتون تافت تنها اتاق شما را تزئین نمی کند. داستانی را بیان می کند این فرش سه بعدی که از ۱۰۰% اکریلیک با کیفیت بالا ساخته شده است، لذت لمسی را دارد. شیک بودن مواد برای حواس شما لذت بخش است و تضمین می کند که هر مرحله به همان اندازه که شیک است راحت است. فرش Homer Simpson Backs Into Bushes که توسط RootsRugs طراحی شده است، اشاره هوشمندانه‌ای به ترکیب مورد علاقه اینترنت است. بازسازی روزانه میم نمادین که خنده را برای هر صبح به ارمغان می آورد!
12345678910بعدیآخرین
(1 - 10) / 29315    |     صفحه 1 از 2932
RSS

GetPagedList: 0,440,,False,False,False,CreationDate,0,10

معرفي نژاد گربه


اخبار ومقالات - گالری


نمایش متن مقالات

وقتی 27 سالگی آخر دنیاست/ جشن تولد دختری جوان در خانه سالمندان! + عکس

 مهر: دیدن دختری 27 ساله در جایی که ساکنانش همگی سالمندان هستند شاید غیرمنتظره ترین اتفاق باشد ولی فریبا دختری که 27 سالگی را آخر دنیا می داند این روزها آرزوهایش را در زیر سقف همین خانه چال می کند تا فردایش را در زیر آوار "ام اس" به خاک بسپارد.
 
 

برای دیدن فریبا که این روزها فکرم را خیلی مشغول کرده بود راهی آسایشگاه سالمندان صدیق خرم آباد شدم؛ جایی که انتظار دیدن هر چیزی را داری ولی نه سایه سنگین دختری 27 ساله بر دیوارهای بی رنگ این خانه... فکر می کنی که اینجا باید با سالمندان از گذشته های دورشان حرف بزنی غافل از اینکه با فریبای 27 ساله باید از آینده هایی سخن گفت که آنها را دفن کرده تا 27 سالگی اش آخر دنیا باشد.

مریم سپهوند مسئول فنی سرای سالمندان "صدیق" قبل از رفتن به اتاق فریبا از او و بیماری اش می گوید؛ از "ام اس" که دختر جوان را زمین گیر کرده و فردایش را شاید به آتش کشیده است.

وی با یادآوری اینکه اینجا خانه سالمندان است می گوید که اینجا به خاطر رضای خدا از فریبا نگهداری می شود وگرنه مراقبت هایی که یک بیمار "ام اس" نیاز دارد متفاوت است.

مسئول فنی سرای سالمندان سالمندان صدیق خرم آباد می گوید که کسی از فریبا حمایت نمی کند و همه هزینه های بیماری و نگهداری اش را خانه سالمندان با وجود همه کمبودهایی که دارد می پردازد.

اتاقی برای سه سالمند و یک دختر 27 جوان

ما را به اتاق فریبا می برد. چهار تخت داخل اتاق است که تنها یکی از آنها متعلق به فریباست و سه تخت دیگر را زنانی پر کرده اند که فریبا را نوه می خوانند و گاهی برای پیدا کردن قبله و درد دل کردن فریبا را صدا می زنند...
 
 

دستم را به سمت فریبا که تنها دو سال با من اختلاف سنی دارد دراز می کنم تا به رسم دوستی سلام بدهم و او هم با لبخندی گرم دستم را می فشارد و غافلگیرم می کند. شاید قرار نبود از دختر نحیف و لاغری که "ام اس" رمقش را بریده لبخندی چنین گرم ببینم و احساسی چنین عمیق را لمس کنم.

بعد از نشستن کنارش روی تخت، اولین سئوالم را می پرسم هرچند که جوابش را می دانم ولی می خواهم باب سخن را باز کنم و از چیزهای دیگری بپرسم. جواب فریبا به اولین سئوالم که در مورد سن و سالش است کمی غافلگیرم می کند. او همه استرس و نگرانی مرا با یک شوخی آوار می کند و پاسخ می دهد: هم سن قلعه ام! قلعه فلک الافلاک! و من هم می خندم و این بار هر دو باهم می خندیم به شوخی که فریبا می کند و می خواهد بگوید که اینجا از مصاحبه های خشک هر روزه خبری نیست چون هنوز دل دخترک 27 ساله آرام است و صبور و امیدوار...

خلاصه شدن خاطرات دختر جوان در دو حرف "ام" و "اس"

خودش می گوید که در یک روز سرد زمستانی به سختی و به کمک "واکر" به خانه سالمندان آمده است. با دست تاریخ دقیق اش را روی تابلو بالای سرش نشانم می دهد: 27 اسفند سال 1386...

از آن روز فکر کنم دست کم سه سالی می گذرد که فریبای 27 ساله همدم پیرمردان و پیرزنانی است که روزهای جوانی شان را به سر کرده اند و این روزها دور همدیگر از خاطرات جوانی می گویند و این فریباست که حرفی برای گفتن ندارد چرا که خاطرات جوانی اش تنها دو حرف است" ام" و "اس".

از سرگرمی هایش در خانه سالمندان می پرسم و اینکه یک دختر 27 ساله با هم اتاقی های 80 ساله چه دارد که بگوید. فریبا با لبخندی که در طول مصاحبه اصلا از روی لبانش محو نمی شود می گوید: مجله می خوانم، تلویزیون نگاه می کنم و در روزهای رمضان قرآن می خوانم.

فریبا؛ مهندس کامپیوتری که قرار بود بورس شود

سئوال مضحکی به ذهنم می آید و با بی فکری تمام از فریبا می پرسم که مگر سواد هم دارد. اینبار لبخندش تبدیل به قهقهه می شود و می گوید که مهندسی کامپیوتر خوانده آن هم گرایش نرم افزار! از خودم دلخور می شوم و یا شاید از سئوال ناشیانه ام خجالت می کشم.
 
 

فریبا دانش آموز مستعدی که در دبیرستان فنی و حرفه ای درس خوانده و بعد از آن کاردانی و کارشناسی اش را با معدل خوب طی کرده است قرار بوده برای ادامه تحصیل بورس شود و حال اینجا در کنج خانه سالمندان روزهایش را با خواندن مجلات موفقیت سپری می کند و معتقد است که اینجا مدرک به دردش نمی خورد!

هنوز دوستان دوران دانشجویی اش به او سر می زنند، مریم، الناز و ...خودش می گوید که شادترین و شلوغ ترین دختر دبیرستانشان بوده و در دوران دانشگاه از آن دانشجوهای ته کلاس نشین بوده که استاد را دست می انداخته اند ولی امروز...

آرزوهای رنگ باخته دختری در 27 سالگی

از آرزوهایش می پرسم؛ کمی تامل می کند و می گوید اینکه یک کامپیوتر داشته باشم، اینکه پدر و مادرم زنده بودند، اینکه....لحن حرف زدنش را آرام می کند انگار که نمی خواهد این بخش از حرف هایش را کسی بشنود: بزرگترین آرزویم این است که سالم بودم و سلامتی ام را دوباره به دست می آوردم! بعد می خندد و می گوید که این آرزو را به کسی تابحال نگفته چون از نظر او آرزویی محال است.

از فریبا می پرسم که در آرزوهایش "ازدواج کردن" را جا انداخته است و او با چهره ای گل انداخته و لبخندی کمرنگ می گوید که این یک قلم را فاکتور بگیرید!

طیبه نزدیکترین دوست فریبا در آسایشگاه است. 39 سال سن دارد و فریبا او را با عنوان "زندگی" صدا می کند. زن تلخ و آرامی است. بین حرف هایمان می پرد و می گوید: آخر کی حاضر می شود که فریبا را بگیرد! حرفهای تلخ طیبه، فریبا را ناراحت نمی کند و تنها با یک جمله واکنش نشان می دهد که طیبه ته امید است!

جشن تولد 28 سالگی دختری جوان در خانه سالمندان!

رنگ آبی را از میان رنگ ها و ماکارونی را از میان غذاها بیشتر دوست دارد. با اینکه آبی را دوست دارد ولی می گوید که پرسپولیسی است و همه بازیهای رئال مادرید را هم پیگیری می کند. ورزش شنا را دوست دارد و مانند همه دخترهای هم سن و سالش عاشق خرید رفتن است ولی کم پیش می آید که خرید برود و تنها گاهی اوقات با مسئول خرید آسایشگاه بیرون می رود و کلی چیپس و پفک و لواشک می گیرد!

فریبا متولد 29 تیرماه سال 62 است و می گوید که قرار است چهارشنبه برای تولدش کیک بخرد و من را هم دعوت می کند تا به اولین جشنی که برای تولدش در خانه سالمندان گرفته است بروم...و چه پارادوکس تلخی: جشن تولد 28 سالگی دختری جوان در خانه سالمندان!

از فریبا می خواهم خودش را در یک جمله معرفی کند، می گوید: اهل شوخی و بی فکر! طیبه میان حرف هایش می پرد و می گوید نه بنویسید که خیلی وراجی می کند! یک آدم وراج و پرحرف!

نذر نیمه شعبان مادری که دیگر نیست

در لابلای حرفهای شوخی و جدی اش از نذر مادرش می گوید. از من می پرسد نیمه شعبان کی است؟ به او می گویم یکشنبه نیمه شعبان می شود؛ می گوید که مادرش برای قبول شدنش در دانشگاه نذر کرده بود که شیرینی بدهد و حال این روزها که مادر نیست به جای او نذرش را ادا می کند.
 

خودش می گوید که هیچ کس را به اندازه مادرش دوست نداشته است. دو سال در خانه از او با همه سختی نگهداری کرده ولی بیماری دخترش را تاب نیاورده و به آسمانها رفته است. خواهرهایش را قبول ندارد؛ می گوید که خیلی کم به او سر می زنند و گاهی سراغش را هم نمی گیرند.

باور کنی یا نکنی اینجا آخر دنیاست!

از او می خواهیم به دور از شوخی از فرداها و رویاهایش بگوید. با انگشتانش دور و برش را نشان می دهد و می گوید اگر در 27 سالگی کسانی که هر روز و هر لحظه ات را با آنها سر می کنی سالمندان بودند چه می کردی! با چهره ای که دیگر از آن لبخند گرم در آن خبری نیست ادامه می دهد: باور کنی یا نکنی اینجا آخر دنیاست! روزی بزرگترین آرزویم این بود که سر کار بروم و اولین حقوقم را به مادرم بدهم ولی امروز نه خبری از مادرم است و نه خبری از من...هر شب خواب می بینم که همه چیز مثل چند سال پیش روبه راه است، مادرم و پدرم هستند و من و خواهرهایم درون خانه شلوغ کاری می کنیم.

حرفهایش بغض را در گلویم حبس می کند، خودش لحظه ای اشک در چشمانش می دود و انگار که نمی خواهد بارانی شود سریع بغضش را می خورد. فریبا می گوید که روحیه اش خوب است و هنوز باورش نشده که "ام اس" دارد و نمی تواند تا آخر عمرش خوب راه برود و حتی خوب بنویسد...خودش می گوید که هر کسی "نون قلبش رو می خوره" و هنوز از رحمت خدا ناامید نشده.

عاشق این است که دوباره فرصتی پیدا کند و ادامه تحصیل بدهد؛ از اینکه در خانه سالمندان بیکار است خسته شده و می خواهد حصار این خانه را بشکند. از بودن در اینجا که تنها جایی است که از او نگهداری می کنند راضی است ولی مگر سقف یک خانه پر از سالمند چقدر تاب آرزوهای یک دختر 27 ساله را دارد.

ما پرت شده روزگاریم...

از مردم دلخور است؛ خودش می گوید: "ما پرت شده روزگاریم"، فراموش شده ایم و با بغضی تلخ می گوید که بعضی از مردم خیلی به من تیر زده اند! خیلی...

فریبا که در این بخش از صحبت هایش آن روی غمگینش را نشانمان می دهد از خدا می گوید و حرفهایی که پای گلدان برای خدا می نویسد. با بغضی سنگین که گویا قرار نیست جلوی ما باران شود می گوید: خدایا این رسمش بود! بین همه گشتی و گشتی و ما را پیدا کردی؟ بعد کمی که آرام می شود با لبخندی کمرنگ ادامه می دهد: با این حال خدا تنها پشتوانه من است و حتی اگر کوچکترین کوچک باشم بازهم خدایی هست.

دوباره فریبا همان فریبای خندان اول گزارش می شود و با نشان دادن تلویزیون 14 اینچ گوشه آسایشگاه می گوید که چقدر خوب بود که اینجا یک "ال سی دی" بزرگ داشتیم و بعد بلند بلند می خندد.

حرفهایمان تمام می شود؛ با دیدن آخر دنیای یک دختر 27 ساله از درون می شکنیم ولی به روی خودمان نمی آوریم. از او می پرسم برای تولدت چه چیزی بگیرم خوشحال می شوی می گوید این روزها فقط محبت خوشحالم می کند.

خداحافظی می کنم و در میان درختان نارون حیاط آسایشگاه بغضم باران می شود؛ باید تا روز چهارشنبه محبت پیدا کنم تا تولد فریبا از خوشحالی خالی نباشد...و چه قدر سخت است این روزها در میان آدمها دنبال چیزی گشت که گویا خیلی وقت است گم شده و از آن نشانی نیست.

The underlying connection was closed: An unexpected error occurred on a send.
نظرات کاربران
ثبت نظر
نام شما
ایمیل شما
نظر شما
ارسال به دوستان
نام شما
ایمیل شما
ایمیل گیرنده
توضیحات
کد امنیتی
کد CAPTCHA
کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید
:                شبکه های اجتماعی پرشین پت را دنبال کنید 

face.jpg (205×206)   tw.jpg (204×224)pin.jpg (204×224)

جدیدترین مقالات

◄ گدایی کردن در حیوان شما
◄ عقیم سازی
◄ جوش در سگ ها
◄ ورزش دادن گربه ها
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از گربه
◄ کتامین
◄ كتاب(7)
◄ چه مواد غذایی برای سگ مفید است؟
◄ چگونگي نصب برنامه و ورود به برنامه
◄ فيبر ها
◄ انتخاب اسم برای سگ نر
◄ حالا من چی کار کنم ؟
◄ گربه های ناز نازی
◄ German Shorthaired Pointer
◄ فروش گربه پرشین کت
◄ فصل چهارم
◄ گربه و نازایی ! توهم یا واقعیت؟
◄ مهناز افشار و دلفین
◄ British Shorthairs
◄ ماهي و ماهي خور
◄ شباهت حيوانات
◄ مبلمان مدرن گربه‌پسند
◄ Dog Fashion
◄ دکتر هومن و جراید
◄ انگل های داخلی در سگ ها
◄ معرفی دکتر شیری
◄ iهیولا ها
◄ قارچی معده در پرندگان
◄ پرورش لارو آناباتوئیدها (ترجمه)
◄ Metynnis Fasciatus
◄ شارک دم قرمز - Red Tailed Shark
◄ اپیلاتی دهان آتشی - firemouth epiplaty
◄ اطلاعات عمومی خانواده سیکلیده ها 2
◄ دراگون – Dragon
◄ مارماهی الکتریکی - electrophorus electricus
◄ سیچلاید های افریقایی
◄ اسب دریایی - Hippocampus
◄ جلبک ها اکواریوم های اب شیرین
◄ بخاری آکواریوم - Aquarium Heater
◄ انجماد اسپرم - How To Glaciation spermatozoon
◄ رفتار درماني براي سگها
◄ پولیوما ویروس در پرندگان
◄ تغذیه ایگوانا
◄ قیمت روز خودرو
◄ سگ پیتبول
◄ شی هوا هوا
◄ Belgian Sheepdog
◄ پیشینه سالوکی (تازی)
◄ رژیم غذایی مناسب برای مقابله با سوءهاضمه در اسب (ترجمه)
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از سگ
◄ آموزش استفاده از جعبه خاک به خرگوش
◄ ایورمکتین در سگ ها
◄ گربه نژاد هیمالین
◄ تراریوم برای خزندگان
◄ غدای بچه گربه
◄ یازده سال اسارت سگ
◄ حقوق حیوانات از ۱۴ قرن قبل در اسلام مطرح شده است
◄ سگ در ایران باستان
◄ رفتار شناسي در حيوانات
◄ مردی که سگ همسایه اش را خورد+عکس
◄ Z
◄ بیضه ها
◄ انگل ژيارديا (اين تک سلولي خطرناک)
◄ "وگانیسم"
◄ عمر حیوانات چقدر است
◄ نگهداری از رتیل اوسامبارا بابون
◄ یوزپلنگ
◄ خرگوش به عنوان حیوان خانگی
◄ درماتوفیتوز (Dermatophytosis)
◄ کم خونی فقر آهن در گربه ها
◄ انواع مسمومیت های شیمیایی و غذایی در سگ
◄ حیوانات در برف
◄ زشت‌ترین سگ دنیا»
◄ پیراهنی برای عاشقان گربه
◄ نی نی های بامزه در لباس حیوانات
◄ پرشین پت نماینده انحصاری فربیلا در ایران
◄ چرا سگ ها به دنیال دم خود میگردند
◄ | German Wirehaired Pointer
◄ Redbone Coonhound
◄ Chinook
dram film izle