دکتر زرین آذر
برمبنای آمار تقریبی، همه روزه بین 150-100 میلیون حیوان از موش گرفته تا خرگوش، سگ و گربه، خوک و بز و انواع میمونها به طرق دردناک، شکنجهآور، غیرانسانی و غیر ضروری تحت آزمایشات مختلف پزشکی، شیمیایی، بیوشیمیایی و بیولوژیکی قرار میگیرند.
بسیاری از این آزمایشات هیچگونه نقشی در بهبود سلامتی انسانها نداشته اکثراً به دلایل متفاوت بهرهگیریهای مادی و شغلی صورت گرفته و در موارد بسیار زیاد در سلامتی انسان نقش مخرب نیز ایفا میکنند.
چرا باید آزمایشات پزشکی برروی حیوانات قطع گردد؟
1- این آزمایشات غیراخلاقی و ظالمانه بوده با درد، شکنجه، آزار و اسارت و نهایتاً مرگ در وحشت و تنهایی موجوداتی بیدفعاع همراه است.بطور کلی عموم مردم در مورد شرایط زندگی و نگهداری حیوانات آزمایشگاهی و چگونگی انجام آزمایشات برروی آنها در بیاطلاعی مطلق نگهداشته میشوند. آنها تحت این تصور هستند که این حیوانات در شرایط انسانی و راحت نگهداری شده در هنگام آزمایشات مورد بیحسی و یا بیهوشی کامل قرار گرفته درد نمیکشند.
محل نگهداری و چگونگی انجام آزمایش برروی این موجودات از چشم مردم مخفی نگهداشته شده و معمولا از اجازه ورود و بازدید عموم تحت عناوین مختلف از جمله «حفظ امنیت»، «خطر انتقال میکروبهای بیماریزا» و امثالهم جلوگیری به عمل میآید.
بطور مثال، بسیاری از مردم نمیدانند که ایجاد زخم و بریدگی با چاقو یا در مقابل گلوله و خمپاره قرار دادن، بریدن یا شکستن دست و پا، قطع کردن یا له کردن و بریدن دیگر اعضای بدن، شوکهای مکرر الکتریکی در طول روز، تکه برداری، شکستن جمجمه، وصل کردن الکترودهای جریان برق به مغز نخاع و مخچه، تزریق مواد سمی، ایجاد تشنج، درد، حملات صرعی، خونریزیهای داخلی، اسهال، استفراغ و بسیار عوارض دیگر بوسیله داروهای مختلف، اعمال گازهای اشکآور، گازهای سمی و مواد سرطانزا بر چشم و گوش در مورد میمونها، خوراندن الکل و سایر مواد سمی غوطهورکردن یا غرق کردن در آب، پرتاب وزنههای سنگین روی جوندگان برای قطع نخاع و ایجاد فلجی، و هزاران هزار فجایع مشابه اساس آزمایشات برروی حیوانات را تشکیل میدهد.
شکی نیست که اگر مردم از ماهیت این آزمایشات با خبر بودند برای ممنوعیت آنها با ما همصدا میشدند.
2- به دلیل تفاوتهای فاحش فیزیولوژیک، بیولوژیک، پسیکولوژیک، ژنتیک، آناتومیک و محیط زیستی بین انسان و دیگر حیوانات، نتایج آزمایش برروی حیوانات غیرقابل اعتماد است. تجربه نشان داده که تکیه بر نتایج بدست آمده از آزمایش برروی حیوانات نه تنها کمکی به بهبود وضع سلامت انسانها نکرده بلکه در بسیاری موارد نتایج غلط، انحرافی و خطرناک برای بشر به بار آورده است.
3- شرایط ساختگی محیط آزمایشگاهی و ایجاد بیماری مصنوعیِ در حیوانات برای مطالعه آن هر چند هم که سعی در شبیهسازی آن به محیط زندگی انسانها و پروسه بیماری در آنها گردد بازهم مصنوعی و غیرقابل اعتماد است. بیماریهای مختلف در میان گونهها و انواع مختلف متفاوت بوده داراری اتیولوژی، تاریخ طبیعی، علایم بالینی و پروسه متفاوت بوده به درمان نیز پاسخی متفاوت میدهند. حال آنکه مشاهده و تحقیق پروسه ایجاد و پیشرفت یا بهبود بیماریها در جوامع انسانی و تحقیقات اپیدمیولوژیکی برروی جوامع، گروهها و قومیتهای متفاوت نتایج قابل اتکایی در مورد علل بوجود آورنده بیماریها و گروهها و دستههایی که در ریسک کمتر یا بیشتر قرار دارند بدست خواهد داد. این تنها راه قابل اعتماد برای آزمایش برروی بیماریهای انسانهاست.
حیوانات همچنین با زبان انسان تکلم نکرده قادر نیستند تأثیرات داروهای مختلف و مواد شیمیایی، بهبود یا عدم بهبود خود را با ما در میان بگذارند. این خود سرچشمه بسیاری از اشتباهات و نتیجهگیریهای نادرست و بیاطلاعی از بسیاری عوارض بدنی میگردد. که سپس میتواند در انسانها عواقب غیر قابل جبرانی ببار آورد.
4- بسیاری از آزمایشات تکراری، بیمعنا و بیهوده بوده به دلایلی غیر از دلایل شناخت و درمان بیماری و یا به اصطلاح کمک به انسانها انجام میشوند.
این دلایل عدیده بوده و از میان آنها میتوان گرفتن کمکهای مالی از دولت، از کمپانیهای دارویی یا تکنولوژیکی و از مراکز تحقیقاتی یا دانشگاهی که از این نوع آزمایشها پشتیبانی مینمایند، انتشار نتایج آزمایشی، صرفنظر از موضوعیت داشتن یا قابل استفاده بودن آن برای انسان، برای کسب پرستیژ، حفظ و نگهداری مشاغل و کرسیهای دانشگاهی، نفوذ شبکههای پرورش یا اسارت حیوانات به منظور فروش آنان به آزمایشگاهها و مراکز تحقیقاتی و بهرهگیریهای غول آسای مالی و پذیرش و مقاومت روشهای جدید و آسان بدون روشهای جا افتاده و تکراری و... را نام برد.
5- انسان مرکز ثقل جهان نیست.
بنظر میرسد که بخصوص در چند صد سال اخیر با غلبه علم و تکنولوژی بر تفکر و زندگی، بشر خود را مرکز جهان و کائنات تصور کرده بدین باور رسیده که از عقل و هوشی برتر نسبت به تمامی موجودات دیگر برخوردار است و براین مبنا به خود اجازه داده که با «موجودات پستتر از خود» هرگونه که خواست رفتار کند.
امروزه به درستی ثابت شده که انسان نه تنها مرکز کائنات نبوده بلکه از نظر هوش و درک و احساس در همین کره خاکی نیز تک و بیهمتا نیست.
تحقیقات، مطالعات، تجربیات و مشاهدات فراوان افرادی که از نزدیک در ارتباط با حیوانات بوده و حتی در میان آنان زندگی کردهاند نشان میدهد که مغز این حیوانات از نظر عملکرد اگر بالاتر از مغز انسان نباشد هم ردیف آن است. به عنوان مثال ثابت شده که دولفینها دارای شخصیت، فرهنگ و جامعه بوده هر دولفینی قائل به فردیت شخص خود و تمیز خود از دیگران است. این مسئله مختص به دولفینها نبوده و میدانیم که بطور کلی حیوانات دارای هوش، ادراک و احساس بوده از اجتماع و قوانین اجتماعی خاص خود برخوردارند.
هرگز از خود پرسیدهاید که چگونه است که ما که خود را دارای هوش برتر میدانیم، کمر به قتل و نابودی خود و جهان بسته در جنگ شبانه روزی با خود، با یکدیگر، با زمین و موجودات آن بسر میبریم. ویرانیها برپاداشته به کشتارها مشغولیم، از بیماریهای فراوان و لاعلاج جسمی و روحی رنج میبریم سیستمهای اجتماعی سترون با اختلافات فاحش مالی و حقوقی بین فقیر و غنی ایجاد کردهایم، در هر ارگان اجتماعی خود از نوعی نارسایی و عدم کارآیی رنج میبریم، در عدم آرامش درونی و بیرونی و در گردابی از اضطرابات، ترسها و نگرانیهای نامعلوم بسر میبریم، اعتیاد و زندان و جنایت و کشتار و اعدام داریم و از نظر جسمی و روحی به مقام بیمارترین موجود طبیعت دست پیدا کردهایم. حال آنکه حیوانات دیگر، و به زعم ما پستتر میلیونها سال است که بر روی کره خاکی در کنار یکدیگر زندگی کرده دچار هیچیک از این مسائل در سیستم زیستی خود نبوده و زندگیشان نه به نابودی و ویرانی خود یا محیط زیست و نه به نابودی انواع دیگر موجودات انجامیده است.
6- ما انسانها تنها موجودات روی زمین نیستیم. کره زمین خانه همه است. همه موجودات دیگر مانند ما انسانها حق حیات دارند. هر موجودی در این جهان صرفنظر از شکل و رنگ و اندازه نه فقط دارای حق حیات بوده بکله در تداوم چرخه حیات و اکوسیستم نقش مهمی بازی میکن.
کره زمین در کل خود یک ارگانیسم زنده، یک بدن است و هر یک از ما موجودات چه نبات، چه حیوان و چه کانی مانند سلولی از این بدن، همانگونه که هر سلولی در وجود ما جایگاه و عمل خاص خود را داشته بدون آن، اعمال حیاتی بدن دچار اختلال گشته و سرانجام به مرگ ارگانیسم میانجامد به همان شکل هر موجودی در چرخه اکوسیستم جایگاه خاص خود را داشته نقش خاصی را در هموستازی، بالانس و بقای کره زمین و موجودات دیگر برعهده دارد.
درک این نکته باعث تکریم و احترام به حیات در هر شکل آن، تواضع و فروتنی به جای خود را صاحب هرگونه حقی دانستن میگردد.
7- همه ما به هم وابستهایم و توسط شبکهای به نام حیات با یکدیگر در ارتباطیم. حیات ما بسته به حیات دیگر موجودات طبیعت است. هوایی که ما نفس میکشیم همان هوایی است که سگ و گاو و خرگوش و دیگر حیوانات تنفس میکنند آب و خاک نیز همان است. آنچه آنها بیرون میریزند ما مصرف میکنیم و آنچه ما بیرون میریزیم به مصرف آنها میرسد.
برخلاف تصور داروین که کل حیات و همه موجودات را در رقابت، جنگ و سبعّیت مداوم با یکدیگر میدانست کل چرخه حیات در همکاری و همیاری با هم است که موجودیت مییابد. همه ما برای ادامه حیات به هم وابستهایم. ما به هوا و گیاهان و حیوانات و خورشید و آب وابستهایم دیگر حیوانات هم به ما و به یکدیگر وابستهاند. سبعّیت ما تکرار و تداوم سبعّیت در جهان است و مهربانی ما تداوم مهربانی در جهان.
همه ما به هم وابستهایم و درد و شکنجه هر موجودی درد و شکنجه ما، درد و شکنجه دیگر موجودات و درد و شکنجه زمین و حیات است.
8- حیوانات دارای حس و ادراک هستند، درد میکشند، ترس و وحشت را میشناسند و بجای بسر بردن در تنهایی در قفسهای سرد آزمایشگاهی در خوف شکنجهگاه باید در محیط طبیعی خود در طبیعت زندگی کنند.
حیوانات مهربانی را میشناسند و در مقابل محبت عکسالعمل مهربانانه و سپاسگزارانه نشان داده با انسان اُخت شده اعتماد نشان میدهند.
هر انسانی که به شکلی در رابطه با حیوانات قرار میگیرد بدرستی براین نکات صحه خواهد گذاشت.
9- شفقت و مهربانی به حیوانات قلوب ما و جهان ما را مهربان تر و نرم خوتر میکند. چه کسی است که نخواهد در جهانی سرشار از عدالت، در صلح و مهربانی، به دور از جنگ و کشتار و در کنار خانه و خانواده خود در سلامت و شادمانی زندگی کند. دیگر موجودات نیز همین گونه محیط زیست و زندگی را دوست دارند و خواهانند. خشونت، خشونت میآفریند. سبعّیت جنگ و ترس و ویرانی را دامن میزند. آزار و سبعّیت نسبت به حیوانات سکوت و تحمل در برابر آن آموزش خشونت و سبعّیت به جامعه و به کودکان ماست.
اگر قلب شما هم برای ساختن جهانی بهتر برای فرزندانمان می طپد مهربانی و شفقت و هم صدا نبودن با جریان عمومی جامعه را به فرزندان خود آموزش دهید.
10- درصد بسیار بزرگی از بیماریهایی که امروزه بشر بدان مبتلاست در اثر تغذیه نادرست و ناسالم و محیط زیست و تفکر بیماریزا بوجود آمده است. درصد بزرگتری از بیماریها نیاز به دارو و درمان نداشته با استراحت و طی شدن پروسه بیماری، توسط بدن بهبود پیدا میکنند.
بطور مثال در مورد شناخت و درمان بیماریهای دیابت، فشار خون، چاقی، بالا بودن کلسترول، بیماریهای قلبی، کبدی، رودهای و بسیاری بیماریهای دیگر که ارتباط مستقیم با طرز تغذیه و نوع زندگی دارند به جای آزمایشات بیهوده با هزینههای سرسام آور و کشتار و شکنجه روزانه میلیونها حیوان، باید به تعلیم و آموزش روشهای درست تغذیه پرداخت.
برنامههای آموزشی تغذیه و روش زندگی سالم باید پزشکان و دستاندرکاران را نیز به اندازه بیماران در برگیرد زیرا متأسفانه کارشناسان امور سلامت نیز خود به جز درصد کوچکی، از این دست آموزشها بیبهره نگاه داشته شدهاند.
11- امروزه علم و تکنولوژی آلترناتیوهای فراوانی به جای استفاده از حیوانات در امور آزمایشگاهی و آموزشی فراهم آورده است.
این روشها نه تنها انسانیتر و از نظر اقتصادی مقرون به صرفهتر میباشند بلکه به دلیل شباهت بسیار نزدیکتر به مدلهای انسانی و شرایط واقعی بیماریها و هم چنین پاسخ بدن به درمانهای مختلف قابل اتکاءتر و حقیقیتر هستند.