اکثر اوقات گرسنه تان نیست. وقتی غذایی بو، ظاهر یا مزه خوبی دارد، شما واقعاً گرسنه نیستید، اما ممکن است خلاف این را تصور کنید. بیشتر غذاها باعث تحریک حس چشایی شما می شوند، حتی اگر گرسنه هم نباشید.
با وجود مسائل دیگری مثل استرس، فشارهای روحی، مشکلات شخصی یا کاری، اضطراب، و بحران های زندگی، چه اول هفته باشد چه تعطیلات آخر هفته، چه روز باشد و چه شب، چه تنها باشید و چه با دوستان و خانواده، می توان گفت که شما 24 ساعت شبانه روز گرسنه نیستید، اما ممکن است تصور کنید که هستید.
برخورد و مواجهه شما با انواع غذاها به طرق مختلف صورت می گیرد: تعارفات دوستان، دسرهای مختلف، بوی پاپکرن در سینما، و ....شناخت این تحریکات احساسی و بصری، به شما کمک می کند تا بتوانید جلوی واکنش های خود را که منجر به خوردن زیاد می شود، با وجود گرسنه نبودن، بگیرید. همین که به خود یادآور شوید که گرسنه تان نیست، خود کمک بسیار خوبی برای شما خواهد بود.
ممکن است دلایلی برای این کار خود داشته باشید، دلایلی که باعث می شود شما مدام به غذا فکر کنید و با وجود گرسنه نبودن، خوردنتان را برای خود توجیه کنید. بهانه های زیادی مثل "از اینکه تاکسی پیدا نکرده بودم، عصبانی شده بودم" یا "بدون چتر زیر باران مانده بودم" و... خیلی از این دلایل می تواند برای متقاعد کردن شما برای خوردن غذا کافی باشد. اما اگر راستش را بخواهید، این دلایل چندان هم معقول نیستند.
البته در مواقع عصبانیت، غذا می تواند مانند دارویی مُسکِن خشم شما را خاموش کند. اما فکر کنید، آیا وقتی غذا می خورید عصبانیتتان واقعاً از بین می رود؟ یا اینکه خستگی ناشی از خوردن، قوای شما را برای داد و بیداد بیشتر تحلیل می برد؟ فکر کنید ببینید چه زمانهایی آستانه ناراحتی شما واقعاً دچار چالش می شود؟ وقتی خسته اید؟ چه زمانهایی غذا برای شما جایگزین خواب می شود؟ آیا دردهای احساسیتان با خوردن کاهش می یابد؟
آیا تصور می کنید ارزشش را دارد به خاطر این عادت زیان بخش--که احساس تسکین موقت به شما می دهد--وزنتان روز به روز بالا رود، بیماری های مختلف به سراغتان بیاید، و اعتماد به نفستان هم روز به رو کاهش یابد؟ ایا واقعاً ارزشش را دارد؟
البته می دانم که تغییر در رویه و رفتار انسان، دشوار بوده و همیشه با ناراحتی همراه است. همین که بتوانید وزنتان را حتی خیلی کم هم پایین بیاورید، خود نوعی تغییر است. و یادتان باشد که بدون ایجاد تغییر در شیوه زندگی، هیچ پیشرفتی صورت نمیگیرد. اما راه هایی هست که با استفاده از آنها می توانید این ناراحتی ها را کاهش دهید. شما عادت داشتید با خوردن غذا، دردهایتان را تسکین دهید، حالا خیلی راحت می توانید به یک روش دیگر هم عادت کنید.
آیا شما هم از روی عادت غذا می خورید، نه از روی گرسنگی؟ شناسایی این عادات نیاز به بررسی، راهنمایی و صبر دارد، اما بیش از همه اینها به صداقت نیازمند است. وقتی تا زمانیکه اشتباهتان را قبول نکرده باشید، قادر نخواهید بود تصمیم به ترک آن بگیرید.
خیلی غیرمعقول است اگر توقع داشته باشیم به یکباره عادات غذاییمان متحول شود و به جای خوردن غذا از روی عادت و اعتیاد، با آرامش و معقولانه غذا بخوریم. کاری که می توانید برای از بین بردن این عادات اشتباه انجام دهید، این است که عادات دیگری را جایگزین آن کنید. این انتخاب های جدید، وزن شما را به طور تدریجی کاهش خواهد داد نه یکباره. پس تصمیم بگیرید، دیگر وقتش رسیده است که تحولی عمده در زندگیتان ایجاد کنید.
غذاها مواد مخدر در خود ندارند، اما این قدرت را دارند که به همان اندازه مواد مخدر شما را دامنگیر خود کنند. کسی که تصور می کند با غذا خوردن درد و عصبانیتش فروکش میکند، احتمالاً از بچگی این عادت را در خود ایجاد کرده است. اما این عادت نادرست دیگر فایده ای برایتان ندارد، باید عادت دیگری را جایگزین آن کنید.
من به شما می گویم که وقتی گرسنه نیستید اما باز به سوی غذا می روید، چه باید بکنید. وقتی غذایی را پخته شده و آماده جلوی رویتان می گذارند، کارهای زیادی میتوانید انجام دهید. باید بتوانید دربرابر وسوسه خوردن خود را کنترل کنید.
وقتی چند ساعتی بیشتر نیست که غذا خورده اید، اما باز فکر خوردن چیز دیگری در ذهنتان است، کاری که برای جلوگیری از وسوسه خوردن می توانید بکنید این است که ساعتتان را برای یک یا دو ساعت دیگر تنظیم کرده و خود را به کاری مشغول کنید. بعضی وقت ها من خودم وقتی ساعت را کوک می کنم، آنقدر مشغول کاری می شوم که وقتی ساعت زنگ می خورد، حتی فراموش می کنم که به چه دلیل ساعت را کوک کرده ام.
یکی از بیمارانم خانمی است که در روند تغییر عادات غذاییش خاطره ای برایم تعریف کرده است. او می گفت که در یک روز آفتابی وقتی مشغول پیاده روی در خیابان بود، مردی را مشاهده می کند که مشغول خوردن بستنی قیفی است (محرک چشمی). او با استفاده از این تکنیک سعی می کند که وسوسه خود را خاموش کند و با خود میگوید: "به چیز دیگری فکر کن، از خیابان رد شو، و با خنده از خیابان عبور می کند. او خود را مطمئن کرده بود که همه چیز تمام شده است. دو دقیقه بعد، لباس زیبایی در ویترین مغازه ای می بیند و با مشاهده آن فکر بستنی به کلی از ذهنش می پرد.
مشخص است که این خانم خیلی خوب روی این تکنیک کار کرده است و به محض مشاهده قیف بستنی، عکس العمل نشان داده و سعی داشته حواس خود را به چیز دیگری معطوف کند. همه ی ما باید اینگونه باشیم تا بتوانیم در مقابل وسوسه خوردن مقاومت کنیم. همه چیز در ذهن ما شروع می شود. پس باید ذهنمان را برای این واکنشات آماده کنیم.
علاوه بر این متد، راه های دیگری هم برای مقاومت در برابر خوردن وجود دارد. می توانید به خودتان انگیزه بدهید! مثلاً به خودتان انگیزه بدهید که برای مجلس عروسی یکی از بستگان که در راه است، باید وزنتان را کاهش دهید. یا برای شاد کردن و جلب رضایت دوست پسر، دوست دختر، یا همسرتان باید اینکار را انجام دهید. با وجود چنین انگیزه هایی در شما، وقتی غذایی به شما تعارف می کنند، دیگر زیاده روی نمی کنید، یا باوجود سیر بودن، دوباره و دوباره غذا نمی خورید. قصد، خودداری و اراده قوی میتواند به شما در این زمینه کمک کند.
با این تکنیک ها، حتی اگر از خوردن کامل این غذاها هم پرهیز نکنید، مطمئناً میزان کمتری غذا برای خود خواهید کشید، زودتر دست از غذا خوردن برمی دارید و با حرص و ولع کمتری غذا می خورید.
اولین بار ممکن است کمی برایتان سخت باشد و عذاب بکشید، چون کاری است که عادت به انجام آن ندارید. مهم نیست که در ابتدای ایجاد این عادت در خود چقدر سختی بکشید، اما مطمئن باشید عذاب آورتر از چاقی و بیماری نیست. هیچ چیز بدتر از این نیست که وقتی برای خرید لباس بیرون می روید، دست خالی برگردید چون هیچ لباسی به اندامتان مناسب نیست و سایز شما لباس گیر نمی آید.
با ایجاد این تغییرات مثبت، نتایج مثبتی نیز مشاهده خواهید کرد. از گفتن هر صحبت منفی درمورد خودتان شدیداً اجتناب کنید، اینکار فقط اعتماد به نفستان را پایین آورده و در برداشتن این قدم مهم سستتان میکند.
برای گرفتن نتایج بیشتر و بهتر، می توانید در آنِ واحد چند تغییر در زندگیتان ایجاد کنید. شاید اگر یک روش به تنهایی کافی نباشد، ترکیب چند روش بتواند کمکتان کند. مهم این است که هدف داشته باشید و قدم اول را بردارید. همه چیز به خودی خود پیش می رود.
گاهی اوقات ممکن است بااینکه چند روش را پیش میگیرید، اما آن لحظه اجتناب از خوردن باز هم برایتان آزار دهنده باشد. اما این به آن معنا نیست که باید دست از تلاش بردارید. این فقط یعنی نتایج به دست آمده به آن اندازه نبوده است که تغییر کلی در زندگیتان ایجاد کند و شما باز باید تلاش کنید. با تلاش بیشتر، و حتی شکست خوردن، عادت نادرست قدیمی کم کم در شما از بین می رود و رفته رفته به موفقیت نزدیک تر می شوید.
برای از بین بردن عادات و رفتارهای سابق باید بتوانید روش ها و متدهای مختلف را امتحان کنید. مطمئناً تلاش زیادی لازم است تا به آنچه می خواهید برسید. برای هرکس روش متفاوتی ممکن است جوابگو باشد، چون هر فرد نسبت به محرک های مختلف، به طرز متفاوتی واکنش می دهد. ترکیبی از چند روش معمولاً نتیجه بیشتری را در بر خواهد داشت. باید خلاق باشید.
عادات غذاییتان را بررسی کنید. از کوچکترین آنها هم گذشت نکنید. نگویید قهوه اشکالی ندارد یا سبزیجات چاق نمی کند. آیا خودتان غذا را آماده می کنید؟ یا کس دیگری برای شما سرو می کند؟ آیا هرچه برایتان سرو می شود را تمام و کمال میل می کنید؟
یکی از بیماران من عادت داشت که پشت سر وعده های غذایی هم باز خوراکی های مختل بخورد. او چندین ماه با این عادت نادرست خود مقابله کرد. هفته ی پیش که با او صحبت می کردم، او گفت الان چند وقت است که بعد از شام حتی یک تکه بیسکویت هم نخورده است. این خانم بااینکه 59 ساله است، اما با اراده قوی خود توانشته است دربرابر این مشکل مقاومت کند.
یادتان باشد اگر موادغذایی کمتری بخرید، غذای کمتری درست کرده وسرو کنید، کمتر هم خواهید خورد. این روشی بسیار عالی است.
اگر غذایی ظاهر، بو یا مزه خوبی ندارد، نخورید، مجبور نیستید! ما ایرانی ها عادت داریم هر چه که در بشقابمان می کشیم را تا انتها بخوریم، اما این کار به هیچ وجه ضرورت ندارد. ممکن است بگویید که غذا حیف و میل می شود. اما آیا فکر میکنید اگر آن غذا را داخل بدنی بریزید که هیچ نیازی به آن ندارد، حیف و میل نمی شود؟؟ پس بهتر است که بیرون بریزید تا آسیب های کمتری هم ببینید.
اگر برایتان پیش آمد که نتوانستید جلوی خودتان را بگیرید و از برنامه تان تخلف کردید، ناامید نشوید و آن را یک شکست تصور نکنید. می توانید دوباره به برنامه تان برگردید. با خودتان فکر کنید که برای جلوگیری از بروز دوباره چنین رفتاری چه باید بکنید. هرچه زودتر به برنامه تان برگردید، انگیزه و هدفتان کمتر از بین می رود.
پس این بار قبل از خوردن هر چیز، حرف ها من را به یاد آورید و هر چه زودتر برنامه ی مناسبی برای خورد و خوراکتان تنظیم کنید.