در خبرها آمده است كه يك راننده اتوبوس در برلين آلمان، به اتهام زير گرفتن يك
قورباغه نادر به شش سال حبس محكوم شد! در گزارش بازرسان اين پرونده كه به دادگاه ارايه شد، آمده است كه اين زن به دليل بيتوجهي در رانندگي و زير گرفتن اين
قورباغه نادر، به شش سال حبس محكوم شده است.
وقتي اين خبر را خواندم، حقيقتاً دچار آميزهاي از حيرت و افسوس شدم. يادم هست همين سال گذشته وقتي از محيط بان زحمتكش منطقهي حفاظت شده سبزكوه پرسيدم: چرا با متخلفين آن گونه كه بايد با قاطعيت برخورد نميشود؟ وي جواب داد: چند وقت پيش يك شكارچي غيرمجاز را به همراه اسلحه و بيش از 400 قطعه گنجشك شكار شده به دادگاه بردم ... امّا قاضي دادگاه رو به من كرد و با تمسخر گفت: آخه شكار گنجشك هم ديگه جرم داره؟ من خودم تا حالا چند هزار گنجشك شكار كردم مردك!
[
[/IMG]]
و يا در موردي مشهورتر ميتوان به ماجراي آن شكارچي متمول كويتي اشاره كرد كه تا به حال دست كم 8 بار به جرم شكار غيرقانوني پرندهي ارزشمندي به نام
هوبره توسط محيطبانان سازمان حفاظت محيط زيست دستگير شده است (و البته خدا ميداند چند بار هم دستگير نشده است!) و هر بار قاضي دادگاه وي را رها كرده است. به نحوي كه حتا معاون محيط طبيعي سازمان ، آقاي دكتر نجفي هم لب به اعتراض گشود و از اين همه رئوفت اسلامي كه بايد فقط براي آن شكارچي كويتي ثروتمند نثار شود، ابراز يأس و نااميدي و خشم كرد!
راستي ريشهي اين همه
تفاوت در اين يك وجب جا از كهكشان راه شيري در چيست؟!
همين امروز هموطن ديگري – آقاي ضيايي - با دردمندي خبرم داد كه روز گذشته خود شاهد هجوم عدهاي سودجو به دامنههاي دارآباد بوده تا ريواسهاي جوان و اغلب نارس را ريشهكن كرده و به سبزيفروشيهاي گرانقيمت تجريش برسانند.
چرا برخي از ما اينگونه سهلانگارانه با ميراث ارزشمند و يگانهي طبيعي خود برخورد ميكنيم؟
آن هموطن خواستار قاطعيت دولت در برخورد با متخلفين و تخريبكنندگان مراتع شمال تهران شد. امّا واقعاً چند مأمور بايد به كار گمارد تا بتواند از اين عرصههاي وسيع پاسداري كند؟! اصلاً چرا من و تو هر كدام يك مأمور نباشيم؟