دیپلماسی ایرانی: دکتر ناصر هادیان، استاد دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل بین المللی در سخنرانی خود در نوزدهمین نشست دیپلماسی ایرانی با عنوان «نگاهی به انتخابات آمریکا» در ابتدا به ساختار انتخابات آمریکا پرداخت و گفت: ساختار انتخاباتی آمریکا مبتنی بر الکترال است و این ساختار استراتژی تبلیغاتی خاصی را تحمیل می کند. یعنی کاندیداها تمرکز خود را بر ایالات های خاصی متمرکز می کنند. مثلا جمهوری خواهان در حال حاضر کالیفرنیا را رها کرده اند چون می دانند که این ایالت به اوباما رای می دهد.
او سپس به وضعیت رامنی و اوباما پرداخت و گفت: میت رامنی تا قبل از مناظره اول از اوباما بسیارعقب تر بود. چرا که او را در میان مردم آمریکا فردی غیرعقلانی و دور از واقعیت های جامعه آمریکایی تصویر کرده بودند. اما در مناظره اول با توجه به ضعفی که اوباما از خود نشان داد، مردم دیدند که رامنی آنقدر هم غیر عقلانی که تصور می کردند، نیست. بنابراین بعد از این مناظره او به عنوان یک کاندیدای جدی ریاست جمهوری مطرح شد. به نحوی که در آخرین نظرسنجی ها رامنی از اوباما پیشی گرفت هرچند از نظر رای الکترال اوباما جلوتر است.
هادیان با اشاره به این که این ساختار و سیستم انتخاباتی ضعف هایی دارد گفت: من پیش از این طرفدار سیستم ریاست جمهوری بودم ولی پس از انتخاب بوش پسر به عنوان رئیس جمهور آمریکا کمی در کارآمدی این سیستم تردید کردم. چرا که الگور با تجربه طولانی و جدی که داشت در مقابل بوشی که تجربه چندانی نداشت باخت. به نظر من یک جای کار می لنگد. در حال حاضر رامنی هم شبیه جورج بوش است. دیده می شود که رامنی در مناظره نشان داد که مثلا اطلاعات دقیقی از بسیاری از مسائل ندارد ولی من تعجبی نمی کنم اگر رامنی رئیس جمهور آمریکا شود. این سیستم موجب می شود که عوام فریبی رواج پیدا کند. بنابراین در مناظره ها دروغ های زیادی گفته می شود. لذا کسی چون اوباما که تا حدی می خواهد صادقانه سخن بگوید دچار مشکل می شود. به نظر من این که افراد عادی جامعه آمریکا که با همه مسائل سیاسی به طور دقیق و عمیق آشنا نیستند با همه مسائل جدی درگیر می شوند به ضعف این ساختار منجر می شود.
هادیان با اشاره به وضعیت کنونی انتخابات آمریکا و وضعیت رای دهندگان گفت: در این انتخابات زنان در مجموع گرایش بیشتری به دموکرات ها دارند. مسئله نژادی همچنان اهمیت دارد و سیاه پوسان بیشتر به اوباما رای می دهند. بنابراین در مجموع اقلیت ها بیشتر به اوباما رای می دهند.
هادیان سپس به تفاوت های رامنی و اوباما اشاره کرد و گفت: به نظر من رامنی در مجموع برای ایران بهتر است هرچند من اگر یک آمریکایی بودم به اوباما رای می دادم. گفته می شود که رامنی جنگ طلب است ولی با توجه ثبات ساختاری در آمریکا جنگ با ایران چندان کار راحتی نیست. یعنی اینگونه نیست که روسای جمهور بتوانند برخلاف مجموعه نظرات سیستم و ساختار موجود دست به اقدامی بزند. بنابراین در مجموع فکر می کنم میت رامنی گزینه بهتری برای اوباما است.
این استاد دانشگاه سپس به ریسک سیاست آمریکا در قبال ایران پرداخت و گفت: سیاست کنونی آمریکا در قبال ایران با ریسک پایین برای آمریکا و با ریسک پایین برای ما دنبال می شود. درواقع رویکرد ما در مقابل آمریکا عکس العملی است در مواجهه با فشاری که آمریکا به ما وارد می کند و اجماعی که این کشور علیه ما ایجاد کرده است. در حال حاضر ما ضربه ها را می خوریم و خوشحالیم که این ضربات برای ما کاری و تمام کننده نیست. یعنی چون حمله نظامی نمی شود ما نگران نیستیم ولی این مسئله تا کجا می تواند ادامه داشته باشد.
هادیان بر این اساس به ایران توصیه کرد که این بازی را تغییر دهد و گفت: در این بازی که آمریکا برای ما طراحی کرده است هزینه و فایده باید تغییر کند. یعنی عوامل موثر در این ماتریس تغییر کند تا کل مسئله عوض شود. یعنی تداوم این بازی که طراحی آمریکاست به نفع ایران نیست. من این را اشاره نمی کنم که به چه نحوی می توانیم این کار را انجام دهیم ولی باید تغییری در این بازی انجام دهیم که ریسک ما کاهش یابد و ریسک طرف مقابل افزایش یابد.
دکتر ناصر هادیان با اشاره به اخباری که در مورد مذاکرات بین
ایران و آمریکا گفت مذاکرات قطعا امر مثبتی است و باید هم ادامه پیدا کند ولی پیشنهاد کرد که دستور کار این مذاکرات باید جامع باشد و نه گزینشی. هادیان در این ارتباط گفت: این بحث را من برای اولین بار در سنای آمریکا مطرح کردم که دستور کار مذاکرات
ایران و آمریکا باید جامع باشد و نه محدود. یعنی به هیچ وجه نفع ما در تعامل گزینشی با آمریکا نیست. بعضی مسائل برای آمریکا اورژانسی بوده است مثلا وضعیت نیروهای آمریکایی در عراق برای آمریکا فوری بود که ما نتوانستیم از این کارت به خوبی استفاده کنیم. در حال حاضر هم مسئله هسته ای ایران کارتی است که موجب شده ما به عنوان یک بازیگر بین المللی مطرح شویم. بنابراین همه مسائل باید روی میز باشد و نه فقط پرونده هسته ای ایران. مسائل و مشکلات ما با آمریکا باید در یک بسته کلی حل شود و نه به صورت گزینشی. مقاله ای که دنیس راس در این رابطه قابل توجه است. تزی که او در این مقاله مطرح کرد این بود که باید در حال حاضر به ایران یک پیشنهاد جامع بدهیم ولی اگر ایران پاسخ نداد سراغ گزینه نظامی برویم.
هادیان با اشاره به بحث مهار ایران در آمریکا گفت: دعوایی که در حال حاضر در آمریکا در جریان است این است که مهار ایران سیاست آمریکا نیست بلکه مهار ایران هسته ای سیاست آمریکا است. در مقابل هستند افرادی همچون کنت والتز که معتقدند هسته ای شدن ایران به ثبات در خاورمیانه کمک می کند. بدیهی است که مخالفت های جدی با این نگاه وجود دارد و این اعتقاد در دولت آمریکا وجود دارد که ایران نباید سلاح هسته ای داشته باشد؛ هرچند اسرائیل تاکید می کند که ایران اساسا نباید قابلیت تولید سلاح های هسته ای داشته باشد.
این استاد دانشگاه با اشاره به احتمال تفاهم ایران و غرب در مورد مسئله هسته ای گفت به نظر من فوردو برای ما اهمیت بیشتری دارد چرا که کاربرد بازدارنده دارد. یعنی شاید برای ما سایت نطنز از این نظر چندان اهمیت نداشته باشد ولی حفظ فوردو اهمیت خاص دارد از این رو آنها بیشترین تمرکز خود را بر تاسیسات فوردو گذاشته اند.
هادیان با اشاره به سیاست مهار ایران گفت: منظور من از مهار در اینجا بحث هسته ای نیست. بلکه سیاستی است که از زمان بوش و به مدیریت کاندولیزا رایس و رابرت گیتس در مورد ایران برقرار شد. این مهار با مهار ایران از منظر هسته ای متفاوت است. در این مهار انزوای دیپلماتیک، اعمال تحریم های گسترده و ائتلاف سازی علیه ایران در منطقه دنبال می شود و البته در کنار آن تعامل گزینشی نیز مطرح بوده است. هرچند این تعامل گزینشی روز به روز کاهش می یابد و بیشتر بر مهار تاکید می شود. متاسفانه سیاست ما در مقابل این سیاست، فقط واکنشی بوده است؛ یعنی سیاست ما ضد مهار بوده است و خلاقانه و ابتکاری نیست. ما فقط دنبال این هستیم که سیاست تحریم را دور بزنیم. به نظر من باید دید استراتژیک داشت و سیاست مبتکرانه ای را دنبال کرد.
این تحلیلگر مسائل بین المللی با اشاره به تهدیدهای غرب به خصوص اسرائیل علیه ایران گفت: برای من بسیار اهمیت دارد که جنگی در این کشور شکل نگیرد. من بر اساس محاسبه و تحلیل می گویم که جنگ رخ نمی دهد اما بنا کردن سرنوشت کشور بر اساس تحلیل من، امری اشتباه است. نباید بگوییم جنگ نمی شود و خیالمان راحت شود. باید در نظر گرفت که جنگ محتمل است. البته من معتقدم که جنگ برنامه ریزی شده صورت نمی گیرد ولی نگران جنگ حادثه ای هستم. یعنی برخورد یک قایق تندروی ما با یک ناو آمریکایی در خلیج فارس می تواند به یک جنگ منجر شود. بنابراین ما باید مراقب باشیم که جنگ تصادفی رخ ندهد که اصلا چنین جنگی به صلاح مملکت نیست.
هادیان در ادامه به رویکرد ایران در قبال جنگ احتمالی پرداخت و گفت: در مسئله جنگ احتمالی دو نکته باید مورد توجه قرار گیرد. اول مسئله بازدارندگی است و سپس تلافی. مسئله بازدارندگی به خصوص در ارتباط با اسرائیل اهمیت دارد. درکی در سطح منطقه در حال شکل گیری است که بر اساس درک از موازنه است. اسرائیل نمی خواهد در سطح درک و مفهوم هم توازنی بین ایران و اسرائیل شکل گیرد. بر این اساس هر روز ما را تهدید می کند و کشورهای غربی اسرائیل را از دست زدن به حمله نظامی به ایران بر حذر می دارند. این نشان می دهد که اسرائیل قدرتی دارد که می تواند دست به چنین اقدامی بزند. در مقابل این تهدیدات ما فقط می گوییم می توانیم به این حمله پاسخ دهیم. این کافی نیست. ما باید چارچوب بندی خود را از مسئله تغییر دهیم. در مورد اسرائیل بحث بازدارندگی مهم است. یعنی اگر یقین کنیم که اسرائیل ممکن است به ما حمله کنیم ما می توانیم دست به رویکردهای پیش دستانه بزنیم. این مسئله می تواند به صورت مبهم مطرح شود. یهودیانی که تعلق خاطری به ایران دارند، یا توان حزب الله و ... مسائلی است که باید از سوی ما مطرح شود تا توان بازدارندگی ما را تقویت کند. البته این بحث نه از سوی دولت و مقام های رسمی که به صورت غیر رسمی و از زبان افراد غیر مسئول باید مورد تاکید قرار گیرد.
هادیان در تشریح رویکرد بازدارندگی گفت: به نظر من، ما به دو نوع بازدارندگی باید توجه کنیم. هم بازدارندگی سخت و هم بازدارندگی نرم. در مورد بازدارنگی سخت ما باید زیرساخت هایی را درست کنیم درجاهایی که درکی از تهدید وجود دارد. در افغانستان، لبنان، سوریه و ... باید ظرفیت هایی درست کنیم تا این بازدارندگی سخت را نشان دهیم.
این استاد دانشگاه تهران همچنین در مورد بازندارندگی نرم گفت: اولا شعارهای تند بد نیست ولی باید عقلانی و باورکردنی باشد. ما باید توان قابل باور خود را اعلام کنیم؛ دوما آزادی و دموکراسی به خصوص آزادی زندانیان سیاسی، اگرچه به صورت ارزش مهم است ولی امروز به عنوان یک عامل بازدارنده اهیمت دارد. سوما ما باید اعلام آمادگی خود را برای تغییر بعضی رفتارها نشان دهیم. این مسئله می تواند به شکاف در اجماع جهانی علیه ایران بینجامد.
ناصر هادیان به واکنش ایران در مقابل حمله احتمالی اسرائیل پرداخت و گفت: طرف ما باید بداند که پاسخ ما به این حمله متناسب نخواهد بود بلکه غیر متناسب است. علاوه بر این باید تحقیقاتی صورت گیرد که در صورت حمله به ایران چند نفر کشته خواهند شد. تحقیقی که اخیرا آقای سمنانی در یوتا انجام داده بود که در صورت حمله به تاسیسات هسته ای ایران چه تعداد کشته خواهند شد از این نظر اهمیت دارد. علاوه بر این، باید اعلام شود که چنانچه حمله ای به ایران صورت گیرد کارکنان آژانس از ایران اخراج می شوند. این اعلام به تقویت این ظن کمک خواهد کرد که ایران بعد از حمله به سمت ساخت سلاح های هسته ای خواهد رفت.
این استاد دانشگاه در جمع بندی گفت: به هر حال چنانچه بازدارندگی و ... موفق نبود و حمله ای به ایران به ایران صورت گرفت به هیچ وجه مصلحت ما در گسترش سطح درگیری نیست. یعنی ما نباید جنگ را گسترش دهیم. گسترش دامنه جنگ قطعا به نفع ما نیست. اینجا صبر استراتژیک معنا می یابد. مبنای تصمیم گیری ما برای تلافی نیز باید منافع ما باشد و نه ضربه به طرف مقابل. حتی اگر ما به آمریکا ضربه جدی بزنیم و افراد زیادی از آنها بکشیم ولی آنها با ضربات خود کشور ما را سالها عقب بیندازند این به نفع ما نیست. ما در مقابل حمله احتمالی باید در مورد نوع پاسخ، زمان پاسخ و این که به چه کسی پاسخ دهیم با دقت و هوشمندی تصمیم بگیریم.