بسیارى از والدین زمانى كه مى بینند فرزندشان در حال جویدن ناخن هایش است ناراحت، آزرده و خشمگین مى شوند و مدام به او تذكر مى دهند كه: «ما نگران سلامتى و بهداشت تو هستیم و نمى خواهیم در آینده انگشتانى زشت داشته باشى.» بیشتر آنان بر این باورند كودكانى كه ناخن مى جوند، دچار فشار عصبى و اضطراب شده اند و سعى دارند با این عمل خود تشویش و دلهره خود را كاهش دهند. آنها همچنین نگران این موضوع هستند كه این رفتار در كودكانشان به صورت عادتى درآید كه در آینده به سختى بتوانند آن را ترك كنند. منظور از عادت، رفتارى مقاوم شده است كه بارها و بارها تكرار مى شود. یك عادت ممكن است گاه به عنوان یك سرگرمى و گاه به عنوان راهى براى رهایى از اضطراب هاى روزانه كودك انتخاب شود. اغلب كودكان و نوجوانان در طى دوران رشد خود، عادات و رفتارهاى گوناگونى را تجربه مى كنند كه مورد تأیید والدین و اطرافیان شان نیست؛ مثل مكیدن شست ، انگشت در بینى كردن، مو تاب دادن، چرخیدن هاى متوالى در اتاق. آنان این عادات را كاملاً غیرارادى و ناخودآگاهانه انجام مى دهند و به هیچ وجه قصدشان آزردن و برانگیختن دیگران نیست. در این گونه موارد انتخاب شیوه مقابله و رویارویى با آن مشكل از اهمیت ویژه اى برخوردار است زیرا مى تواند تأثیر زیادى بر روند درمان یا وخیم تر شدن اوضاع گذارد.
زمانى كه دست فرزندتان به سوى دهانش بالا مى رود، دقت كنید و محرك هایى را كه موجب این عمل در كودك شده است بهتر ارزیابى كنید. شاید او در همان لحظه به كارى كه باید انجام دهد و برایش مشكل است فكر مى كند.
زمینه ها و رشد
از آنجایى كه والدین این كودكان هم در دوران كودكى خود چنین عادتى داشته اند و دوقلوها نیز گاهى به طور هم زمان شروع به ناخن جویدن مى كنند، مى توان به این نتیجه رسید كه این مشكل و عادت مى تواند تا حدى ژنتیكى باشد. البته باید در نظر داشت، كودكان مقلدان بسیار ماهرى هستند و با مشاهده یكى از اطرافیان خود كه ناخنش را مى جود ممكن است تصور كنند كه این كار خوشایند و لذت بخش است و آنان هم شروع به جویدن ناخن هایشان كنند. به همین دلیل عوامل محیطى هم مى تواند در بروز این اختلال مؤثر باشد.
تحقیقات نشان مى دهد كه تقریباً 38 درصد كودكان 6-4 ساله ناخن هایشان را مى جوند. این عادت تا 10 سالگى به اوج خود مى رسد و در مواردى تا 60 درصد كودكان افزایش مى یابد. همچنین بیشترین میزان ناخن جویدن در پسران 14-13 ساله (62 درصد) مشاهده مى شود. ناخن جویدن در دختران حدود 11 سالگى به بیشترین حد خود (51 درصد) مى رسد. آمارها بیانگر این موضوع هستند كه تقریباً 20 درصد نوجوانان كماكان درگیر این مشكل هستند و 20-10 درصد این عده نیز تا بزرگسالى عادت ناخن جویدن را حفظ می کنند.
علل ناخن جویدن
چرا دست كودكى به سمت دهانش بالا مى رود؟ گروهى از پزشكان بر این باورند كه همیشه علت خاصى براى عادات گوناگون وجود ندارد، بلكه گاهى آنها رفتارهاى آموخته شده اى هستند كه تنها پیامدهاى مثبت و خوشایندى براى كودك (یا نوجوان) داشته اند. مثلاً مى توانید زمانى كه دست فرزندتان به سوى دهانش بالا مى رود، دقت كنید و محرك هایى را كه موجب این عمل در كودك شده است بهتر ارزیابى كنید. شاید او در همان لحظه به كارى كه باید انجام دهد و برایش مشكل است فكر مى كند؛ مى توانید خیلى ملایم از او بپرسید آیا مى داند دستش را به دهان برده است ؟
از جمله دلایل رایجى كه موجب ناخن جویدن در كودكان و نوجوانان مى شود، اینست كه بچه ها درصدد كاستن از فشارهاى عصبى و تنش هاى روزانه خود هستند. آنها از این طریق سعى مى كنند با هیجانات و بحران هاى عاطفى درونى شان به مقابله برخیزند. از این رو گروهى از روان شناسان بر این باورند كه نفس «جویدن ناخن» عادتى زشت و ناپسند نیست، بلكه تنها مفرى براى رهایى از تنش و استرس در كودك است. همه ما لحظات بحرانى و ناخوشایندى را در زندگى تجربه كرده ایم و شدیداً تحت تاثیر شرایط ناگوار قرار گرفته ایم. براى كاستن از تنش هاى روزانه به افراد بالغ توصیه مى شود از روش هاى كاهش استرس و اضطراب ، آرام سازى عضلانى، پیاده روى، یوگا و حركات ورزشى آرام استفاده كنند. اما كودكان براى آرام سازى هیجانات تندشان روش هاى خاص خود را دارند.
گاهى والدین از خود می پرسند چرا یك كودك باید فشار عصبى داشته باشد. آیا مگر دوران كودكى دوران فراغت، بازى و بى خیالى نیست؟ اگر كودكى بنا به دلایلى عصبى، تندخو و پریشان شود، این موضوع ناشى از خطا و اشتباه والدین و اطرافیان اوست؟ پاسخ هر دو سؤال «منفى» است.
دوران كودكى همچون بزرگسالى، توأم با استرس ها و فشارهاى روانى گوناگونى است. بزرگ شدن كارى بس دشوار و مشكل است. والدین نمى توانند و به عبارتى نباید جلوى تمامى فشارها و نگرانى هاى زندگى را براى كودك بگیرند. هر كودك باید سعى كند روشى براى كاستن از بار هیجانات و عواطف تند خود انتخاب كند كه هم موجب راحتى و آرامش خیال او شود و هم مورد قبول خانواده، اجتماع و شخصیت خود او باشد.