جام جم آنلاين: شير ايراني كه در تاريخ و فرهنگ ما، ردپايي جدي و فراموش نشدني دارد تا اواسط قرن گذشته در ناحيه بينالنهرين تا بخش غربي استان فارس ديده ميشد و البته بيشترين جمعيت اين گربهسان زيبا در بيشهها و جنگلهاي خوزستان (سواحل رود كارون) و در بخش جنگلي فارس نظير
دشت ارژن ـ منطقهاي حفاظت شده در 40 تا 80 كيلومتري غرب شيراز كه شامل زيستگاههاي متنوعي در ارتفاعات زاگرس (3000 متر) تا كوهپايههاي پست و بلند آن است ـ تمركز داشت.
اين شير با نام علمي panthera leo persica درواقع زيرگونهاي از شير آفريقايي بود كه يكصد هزار سال پيش از دسته اصلي خود جدا شده و از آن زمان، يكي از جانوران بومي سرزمين ايران به شمار ميرفته و از سوريه، ايران و عراق تا بيشتر مناطق شمالي و مركزي هند ساليان سال را تحت قلمرو خود داشته است؛ هرچند بسيار زود در معرض خطر انقراض قرار گرفت.
اواخر نيمه قرن نوزدهم ميلادي، تنها به فاصله 3 دهه، نسل اين شير محدود به جنگلهاي «گير» در هند شد و اين پستاندار زيبا در بقيه نقاط آسيا بخصوص ايران ناپديد و در نهايت از سال 1945 ميلادي جنگلگير، تنها زيستگاه آن محسوب شد بنابراين در حالي كه تا يك قرن گذشته، دستههاي 2 تا 5 تايي شير ايراني در بيشهزارهاي جنوب شوش ديده ميشدند، از سال 1321 خورشيدي كه آخرين شير ايراني در شمال غربي دزفول شكار شد، اطلاعات ديگري مبني بر مشاهده اين حيوانات ثبت نشد.
همين موضوع يعني عدم وجود شير در ايران باعث شد تا زمزمههايي مبني بر تغيير نام اين گونه در اخبار و رسانههاي مختلف جهان منعكس شود كه براساس آنها مطابق قانون تغيير نام گونهها از سوي اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت و منابع طبيعي (IUCN) گونه شير ايراني به شير هندي تغيير ماهيت ميدهد، زيرا چنانچه از خانواده گربهسانان وجود گونهاي در زيستگاهش بيش از 50 سال گزارش نشود، به نام زيستگاه فعلي آن نامگذاري ميشود.
بازگشت شير ايراني به زادگاه اصلياش
تغيير نام شير ايراني به نام شير هندي همانند تغيير نامهايي از اين دست، نگراني دوستداران جانورشناسي و محيطزيست كشور را موجب شد؛ چراكه شير ايراني يكي از گونههاي منحصر به فرد جانوري است كه دنيا آن را با نام سرزمين ما ميشناسد. اين در حالي است كه به گفته مهندس عليرضا جورابچيان، كارشناس محيطزيست، همه به لحاظ قدمت تاريخي گونه موجود در جنگل گير را با شير ايراني يكي ميدانند، ضمن آن كه ما معتقديم همان طور كه در نقوش و سنگنوشتههايمان داريم، اين گونه شير ايراني است.
در شرايطي كه شير ايراني مدتهاست از ايران مهاجرت كرده و نسل آن در كشور منقرض شده، احياي مجدد آن توسط مسوولان و دستاندركاران محيطزيست كشور مطرح شده؛ به طوري كه به گفته رئيس سازمان حفاظت محيطزيست، در ادامه تعامل براي احياي گونههاي جانوري منقرض شده كشور تا پايان امسال، شير ايراني در مهمترين زيستگاهش يعني منطقهاي بين دزفول و شوش، احيا خواهد شد.
محمدجواد محمديزاده كه در حاشيه مراسم معاوضه ببرهاي سيبري روسيه (اجداد ببر مازندران) با پلنگ ايراني، از احياي شير ايراني هم خبر داد، تاكيد كرد: امسال مذاكرات ما درباره احياي شير ايراني با هنديها و اروپاييها به نتيجه ميرسد تا بتوانيم شير را به كشورمان منتقل كنيم. البته از قبل مذاكراتي با آفريقاييها انجام شده و اندونزي و مالزي نيز براي تحويل شير به ايران ابراز همكاري كردهاند؛ اما ما علاقهمند به تعامل با آنها نيستيم؛ چراكه شير مناطق حارهاي به لحاظ ژنتيكي با شير ايران كاملا متفاوت است.
به گفته محمديزاده، شير مهاجرت كرده ايران به هند رفته و در اين زمينه با هنديها، از قبل مذاكراتي وجود داشته است و در حال پيگيري آن هستيم. در صورت موافقت هند با انتقال شير ايراني به كشور، جانورشناسان برجستهاي، زيستگاه اين گونه جانوري را پيش از ورود آنها آماده خواهند كرد. احياي اين گونه در حالي مطرح ميشود كه بازگرداندن شير ايراني از هند به كشور اگرچه از سالهاي پيش از انقلاب مورد توجه بوده؛ اما به نظر ميرسد در حال حاضر با جديت بيشتري پيگيري ميشود.
مهندس عليرضا جورابچيان، مدير پروژه بينالمللي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي، در پاسخ به سوال ما مبني بر اينكه آيا احياي گربهسانان ايراني منجمله شير ايراني و ببر مازندران اصولا امكانپذير است يا خير ميگويد: ممكن است موجودات منقرض شده به دلايل مختلفي مثل تخريب زيستگاه يا شكار از منطقه حذف شده باشند كه در اروپا، بيشتر اين انقراضها به دليل شكار بيرويه و در كشور ما بيشتر به علت تخريب زيستگاهها بوده است. در اين ميان آنچه مهم است اين است كه در صورتي كه شرايط زيستگاهي براي هر جانوري وجود داشته باشد، آن جانور ميتواند به حيات خودش ادامه دهد. در شرايط كنوني، براي احياي اين موجودات بايد مناطق مختلف مكانيابي و بررسي شوند؛ چراكه به عنوان مثال ما در كشور زيستگاههاي وسيع و ناشناختهاي همچون جنگلهاي وسيع هيركاني داريم كه اگرچه سطح وسيعي از آنها از بين رفته؛ ولي هنوز هم بعضي قسمتهاي بكر دارند. بنابراين در صورتي كه محيطزيست وجود داشته باشد، قطعا امكان رشد مجدد وجود خواهد داشت. اين موضوع بخصوص درباره ببر و شير ايراني كه هنوز كاملا منقرض نشدهاند، امكانپذير است؛ چراكه اين گونهها هنوز از نظر تكاملي قادر هستند با قرار گرفتن در زيستگاههاي مناسب به بقا ادامه دهند.
جورابچيان در عين حال هدف اصلي در اين تبادلات را توجه به حيات وحش ميداند و ميافزايد: درواقع وظيفه تمام متخصصان جهان است كه درخصوص گونههاي در حال انقراض، نگران باشند و براي نجات آنها فعاليت كنند. به هر حال توجه به اين موضوعات بسيار خوب است؛ چراكه توجه عمومي و مسوولان رده بالاي مملكتي را به موضوع حيات وحش بيش از پيش جلب ميكند. خوشبختانه در حال حاضر نسبت به سالهاي گذشته بيشترين توجه به موجودات در حال انقراض صورت گرفته است.
وي با تاكيد بر اينكه اصولا در اين كار بحث معاوضه مطرح نيست، تاكيد ميكند: اصولا موضوع معاوضه مطرح نيست. هنديها از سالهاي دور، از ما درخواست يوزپلنگ كردهاند و اين يك مبادله محسوب ميشود. مطمئنا اين درخواست را ما هم بايد حمايت كنيم و همان طوركه كشورهاي ديگر ما را براي جلوگيري از انقراض جانورانمان حمايت ميكنند، ما هم نبايد بگذاريم پلنگ آسيايي در هركجا كه هست، به مرحله انقراض برسد. درواقع اين اقدامات در راستاي تلاش بينالمللي است كه بر طبق آن سعي ميشود اين گونهها حفظ بشوند. كما اين كه (IUCN)هم ضمن حمايت از چنين اقداماتي از كمكي كه كشور ما براي احياي ببر سيبري انجام داده، قدرداني كرده است.
مكانيابي براي احياي دوباره
اگرچه در طبيعت، ببر از شير قويتر است؛ اما اصولا شير به عنوان نماد قدرت در تمام كشورها مطرح است. شير نر با يالهاي افسانهاي در تمام تاريخ به عنوان سلطان جنگل شناخته شده است و بنابراين حتي در كشورهايي كه اين جانور وجود نداشته، باز هم به عنوان يك نماد افسانهاي مطرح بوده است. به اين ترتيب با وجود آن كه ما جزو معدود كشورهايي هستيم كه اين پستاندار را داشتهايم؛ اما در آثار و نمادهاي كشورهاي مختلف، ردپايي از شير ديده ميشود. تصور بازگشت اين نماد تاريخي به بيشهزارها و دشتهاي كشورمان واقعا مهيج خواهد بود.
خوشبختانه در باغوحشهاي دنيا، نمونه شيرهايي داريم كه نسل آنها به ايران برميگردد. البته چون چندين نسل در آن شرايط بوده، بايد به همان تعداد نسل در كشور ما هم زاد و ولد كند تا شير
دوباره ايراني شود. براي آوردن اين شيرها، هيچ مشكلي نداريم. هر زماني كه اراده كنيم، ميتوانيم بياوريم؛ اما مساله مهم احياي زيستگاه است.
مطمئنا اگر ما طرح مناسبي در زمينه احياي شير ايراني داشته باشيم كه منجر به ايجاد منطقهاي جديد براي زيست اين گونه شير شود، علاوه بر اينكه ميتوانيم نسل منقرضشده شير ايراني را كه مدتهاست در ليست قرمز قرار دارد احيا كنيم، به حمايتهايIUCN هم ميتوانيم اميدوار باشيم.