همشهري:
در استراليا اگر بخواهند تحقيقي روي موش آزمايشگاهي انجام دهند در مرحله اول بايد نسبت به اثرات منفي آزمايش روي حيوان مورد نظر اطمينان حاصل كنند بهطوري كه درد يا استرس مورد نظر در حد تحمل جاندار باشد؛ اين صورت مجوز براي انجام آزمايش صادر خواهد شد.در اين در حالي است كه در
ايران شكار بيرويه، از بين رفتن جنگلها، پيشروي مناطق مسكوني، مديريت ناصحيح حفاظتي، زبالههاي شهري و بيمارستاني، پسابهاي سمي و ضايعات شركتهاي نفتي را ميتوان از جمله مواردي دانست كه به راحتي سبب نابودي گونههاي مختلف جانوري ميشوند. اما اين تغييرات و آسيبهاي وارده به محيط زيست، در آيندهاي نه چندان دور تاثيرات پيدا و پنهان خود را خواهند گذاشت و شايد در آن زمان محيط زيست انتقام خود را از انسان بگيرد. در اين صفحه تعدادي از
حيوانات منقرض شده يا در حال انقراض در
ايران معرفي شدهاند.
سنجاب ايراني
كاهش جمعيت اين سنجابهاي نازنين، نابودي جنگلهاي بلوط ناحيه غرب كشور را بهدنبال دارد چرا كه اين حيوان ميوههاي بلوط را در خاك پنهان ميكند كه اين موضوع باعث تكثير و گسترش اين درختان ميشود.
اگر خواستيد اين حيوان دوست داشتني را ببينيد ميتوانيد سري به جنگلهاي بلوط سردشت در آذربايجان بزنيد. بعضي از آنها هم در مناطق غرب و جنوب غربي
ايران (سلسله جبال زاگرس) ديده شدهاند. اما يادتان باشد سعي نكنيد آنها را به اسارت ببريد، چرا كه جمعيت اين سنجابها در حال كاهش است و نسل اين حيوان رو به نابودي ميرود.
خرس سياه
خرس سياه آسيايي از گونههاي نادري است كه تنها زيرگونه اين حيوان در دنيا، در
ايران و پاكستان يافت ميشود و در فهرست قرمز (فهرست
حيوانات در حال انقراض) سازمان ملل قرار گرفته است. اين حيوان را ميتوانيد در 3 استان كرمان، هرمزگان و سيستان و بلوچستان در جنوب شرقي
ايران پيدا كنيد.
تا حالا فكر ميكرديم خرسها فقط برخي
حيوانات را ميخورند اما جالب است بدانيد آنها همه چيزخوارند. حتي از حشرات، نوزاد پستانداران، مهرهداران كوچك و ماهيها هم نميگذرند. جالبتر اينكه آنها از ميوههاي درخت انجير، توت و خرما و جوانههاي گياهان هم تغذيه ميكنند. خرسهاي سياه شبها بهدنبال غذا ميروند و صبح زود به لانه خود برميگردند.
اين حيوان بهعلت نبود مطالعات آماري از سوي سازمانها و همين طور تهديد از سوي كشاورزان، شكارچيان و حوادث جادهاي و... در مناطق جنوب و جنوب شرق كشور در حال نابودي است.
سمندر لرستاني
شايد كمتر درباره سمندر شنيده باشيم يا فيلم و كارتوني از آن ديده باشيم اما سمندر لرستاني گونه دوزيست دم دار با طول 14 سانتي متر است. پوست اين حيوان با نقش و نگارهاي موزائيك گونه سفيد و سياه روي پشت آن و نوارهاي قرمز و نارنجي رنگ روي پوست شكم و پا، زيبايي منحصربهفردي به آن داده است.
آيا ميدانيد نسل اين حيوان زيبا كه فقط در ايران، آن هم در نقاط محدودي از لرستان يافت ميشود نيز در حال نابودي است؟ كل جمعيت سمندر كوهستاني لرستان را كمتر از يك هزار عدد تخمين زدهاند.
در واقع رنگهاي زيباي اين جانور بلاي جانش شده بهطوري كه خريد و فروش آن به معاملهاي پرسود براي شكارچيان تبديل شده و تجارت اين جانور كمياب از طريق اينترنت جمعيت آن را تا ۸۰ درصد كاهش داده است. اين در حالي است كه بسياري از كشورهاي اروپايي و آمريكايي براي تكثير و پرورش سمندر لرستان هزينههاي بسيار زيادي ميكنند. يك شركت اوكرايني در وب سايت خود نوشته بود كه فقط طي يك سال حدود ۲۰۰ مورد از اين گونه را فروخته است.
صيد بيرويه، مهمترين عامل نابودي اين گونه كمياب است و بيان اين موضوع تلخ كه محيط زيست
ايران به زودي سمندر لرستاني خويش را براي هميشه از دست ميدهد بسيار وحشتناك و تأسفآور است. تغيير اقليم و بروز خشكسالي در منطقه نيز در كنار عوامل انساني سبب شده است تا اندك جمعيت باقيمانده از سمندرهاي كوهستاني لرستان به سن توليد مثل نرسند و تعدادشان روزبهروز كاهش يابد.
شير ايراني
شايد باور نكنيد شير، سلطان جنگل داستانها هم به جرگه
حيوانات منقرض شده پيوسته است. هميشه از اين حيوان بهعنوان نشانه قدرت و شجاعت ياد ميشود بهطوري كه در گذشته اگر پادشاهي به شكار شير ميرفت به حتم در نگاه مردمش شجاع و جنگجو بهنظر ميآمد. شايد بيشتر، غرش ترسآور اين حيوان، آن را قدرتمند نشان داده و زبانزد كرده باشد. اما افسوس كه شير پارسي در دشت ارژن، ديگر جايي ندارد و صداي غرش رعد آسايش شنيده نميشود. گفته ميشود كه آخرين شير ايراني در اوايل دهه۴۰ميلادي ديده شده است. براي آخرين بار شير ايراني را مهندسان آمريكايي كه در اطراف دزفول مشغول ساخت راهآهن خوزستان بودند مشاهده كردند. اما هم اكنون شير پارسي يا آسيايي، زيرگونهاي از شيرها است كه تنها در هند يافت ميشود.
گورخر
هميشه اسم گورخر برايمان جالب بوده است. گورخر به معني خر صحرايي است. در واقع واژه گور به معني صحرا و زمين هموار و دشت است. گورخر ايراني بر خلاف قوم و خويشهاي آفريقايياش بدن راهراه ندارد. اين حيوان در گذشته به تعداد زياد در حاشيه كوير مركزي از طبس تا سمنان، جنوب ورامين، نزديك قزوين، دشتهاي مجاور كلاه قاضي و گاوخوني در استان اصفهان، بافت و سيرجان در استان كرمان، نيريز در استان فارس، ابرقو و هرات در استان يزد و مناطق مرزي سرخس وجود داشته ولي اكنون تعداد بسيار كمي از آن فقط در مناطق حفاظت شده توران و بهرام گور و منطقه مرزي سرخس باقي مانده است. امروزه و بر اثر تعقيب و شكار گورخر ايراني، تخريب زيستگاه و اشغال آبخورها نسل اين حيوان بهشدت در معرض خطر نابودي است؛ طوري كه هماكنون نام آن در فهرست « سومين مجمع جهاني حمايت
حيوانات در معرض خطر» قرار دارد.
ببر ايراني
امسال سال ببر است، ولي از خود ببر خبري نيست! درنده خويي اين حيوان شايد دل خيليها را به لرزه درآورد اما به محض اينكه ميشنويم نسل اين حيوان منقرض شده است شايد جور ديگري به ماجرا نگاه كنيم. آخرين ببر ايراني كه در مازندران به آن شير سرخ ميگفتند در سال۱۳۳۸ هـ.ش در جنگل گلستان، در منطقه گرگان، به دست يك شكارچي محلي شكار شد و امروزه از اين ببر تنها يك نقاشي رنگي و چند عكس و مقداري پوست بهجا مانده است.
عكسها و پوستها نشان ميدهند كه رنگ ببر مازندران از ببر بنگال روشنتر و تا اندازهاي نارنجي مايل به قرمز بوده است. موهاي بدن آن بلندتر و پرپشتتر از ببر بنگال و كوتاهتر از ببر سيبري، و جثه آن بزرگتر از ببر بنگال و كوچكتر از ببر سيبري بوده است. شكار بي رويه ببرها تا حد زيادي باعث نابودي نسل اين گربهسان در
ايران شد و با از بين رفتن ببرهاي مازندران تعادل زيستگاهها نيز برهم خورد و تعداد گرازها افزايش يافت. به همين دليل تعداد آنها امروزه آنقدر زياد شده كه تبديل به آفتي براي مزارع شدهاند.
گوزن
استان گيلان محل زندگي 2 نوع از گوزنهاي بومي
ايران به نامهاي «مرال» و«شوكا»ست كه هردو آنها در معرض انقراض قرار دارند. البته شوكا در مناطقي از استانهاي مازندران و گلستان نيز ديده ميشود.
شوكا گوزني كوچك به رنگ قهوهاي است. انتهاي موي آن روشنتر و روي كپل و زير شكم آن روشن و تقريبا سفيد است. وزن آن بين 15 تا 30 كيلوگرم برآورد شده است و معمولا حدود 15 سال عمر ميكند. شاخ شوكا نسبت به ساير گوزنها ساده تراست. شوكاها نياز مبرمي به نوشيدن آب ندارند اما زيستگاهشان را طوري انتخاب ميكنند كه در مجاورت چشمه، يا رودخانه باشد. آنها ميتوانند براي تامين آب مورد نياز بدن خود، از جوانههاي درختان و درختچهها و برگهاي جوان استفاده كنند.
مرال نيز يكي از 3 گونه گوزن (گوزن زرد، شوكا و مرال) موجود در
ايران است كه به آن گاو كوهي هم گفته ميشود. اينگونه بزرگترين گوزن
ايران به شمار ميرود كه در جنگلهاي مناطق كوهستاني زندگي ميكند و با توجه به غناي زيستبوم استان گيلان و وجود جنگلهاي بينظير، اين استان يكي از مهمترين زيستگاههاي اينگونه با ارزش به حساب ميآيد. مرالها در شرايط اسارت نگهداري ميشوند و امكان رهاسازي در طبيعت براي آنها مقدور نيست.
هرچند از تعداد واقعي مرالها در جنگلهاي شمال اطلاع كاملي در دست نيست اما براساس آثار و مشاهدههاي مستقيم، گفته ميشود كه تعداد ۱۵۰راس در استان وجود داشته باشد. جمعيت مرالها در استان گيلان طي 3 دهه گذشته بهدليل شكار بيرويه و نبود نظارت دقيق بر فرايند شكار غيرقانوني بيش از ۷۰درصد كاهش يافته است.
از سوي ديگر تخريب جنگل و تبديل آن به مناطق جدا از هم به سبب فعاليت شركتهاي مقاطعهكار جنگل، بهشدت امنيت جمعيت اينگونه را در جنگلهاي گيلان با تهديد مواجه ساخته است. محدود شدن زيستگاه اين جانور، قرار گرفتن آن در معرض اصوات ناشي از تعريض و احداث جاده در داخل جنگل و استرسهاي موجود ميتواند منجر به تغيير عادات عمومي اين جانور و كاهش ميل آن براي جفت گيري شود و بارداريهاي آن را نيز ناموفق كند.