گفتوگو با مهناز افشار، بازیگر
مهناز افشار از سال 7613 با بازی در مجموعه تلویزیونی
عشق گمشده كارش را شروع كرد، اما با فیلم سینمایی
شور عشق بود كه به شهرت رسید. پس از آن نوبت به بازی در فیلمهای
خاكستری، نگین، كما و
آكواریوم رسید و ابتدای دهه 80 جاپای خود را در عرصه بازیگری محكم كرد. این راه با آثاری چون
سالاد فصل و
تله ادامه پیدا كرد تا سرانجام فیلم
آتشبس،
مهناز افشار را به یك ستاره سینمایی تبدیل كرد. اما درست در زمانی كه او به عنوان ستاره سینمای تجاری به قله دست یافته بود، با گزیدهكاری راهی متفاوت را پیش گرفت. بازی در فیلمهایی مانند
سالاد فصل، كارگران مشغول كارند، چه كسی امیر را كشت و البته
سعادتآباد كه برایش در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین نقش مكمل را به ارمغان آورد.
در دورهای از شما به عنوان ستاره سینمای تجاری یاد میشد. آیا از این انتساب ناراحت میشدید؟
به نظر من اشكالی ندارد یك بازیگر فیلمهایی در كارنامهاش داشته باشد كه باعث رونق سینمای ایران هم شده باشد. این یك حسن است و كسی نمیتواند ایراد بگیرد، چون اگر سینما رونق نداشته باشد، كسی فیلم نمیبیند تا بعدش فیلمهای ارزشمند هم تولید شود.
اما به شرطی كه در فیلم با ارزش هم ظاهر شده باشد.
این را قبول دارم كه من بازیگر، اگر فیلم پرفروشی دارم باید حتماً اثر باارزشی هم در كارنامه داشته باشم. با این حال قبول دارم اوایل كار شاید باید بیشتر دقت میكردم و وسواس بیشتری به خرج میدادم. شاید چون برایم ورود به این عرصه مهم بود، در پذیرفتن كارها كمی عجله میكردم.
چه جوری وارد این عرصه شدید؟
من در دبیرستان علوم تجربی خواندم و بعد ادامه تحصیل دادم و تدوین خواندم. یعنی الكی وارد سینما نشدم. با یك دیدگاه وارد شدم. بعد هم كلاسهای بیان آقای سمندریان رفتم. كتاب خواندم و فیلم دیدم و تمرین كردم. ممكن است فیلمهایی در كارنامه من باشد كه خوب درنیامده، با این حال فكر میكنم هر انتخابی كه كردهام، آن لحظه دلیلی برای خودش داشته است.
خودتان كدام را بیشتر میپسندید: جایگاه یك ستاره یا یك بازیگر با نقشهای متفاوت؟
من هردویش را كنار هم میپسندم.
خیلی از بازیگران به سمت تجربههای دیگری در سینما مانند كارگردانی یا سایر هنرها مثل عكاسی رفتهاند. شما چطور؟
فعلاً قصد كارگردان شدن ندارم. ورود به هر رشتهای تخصص و تجربه میخواهد، اما چون قبل از بازیگری، تدوین خواندهام و كارهای فنی را هم دوست دارم، شاید یك روز با اجازه استادان به سمت فیلمبرداری بروم یا با اجازه تهیهكنندگان، تهیهكننده شوم.
در چند سال اخیر نشان دادهاید از انعطاف خوبی در پذیرش نقشهای گوناگون برخوردارید. اما باز با این حال در برخی كارهایتان همان شخصیت فیلم آتشبس میشوید. چرا؟
یك موقعهایی كارگردان به من میگوید همان جنس بازی در آتشبس را میخواهم و اینجا دیگر از دست من خارج است.
اما با چند كار نشان دادید كه چقدر توانایی دارید در نقش متفاوت ظاهر شوید.
خب دیگر اینجا بحث سبك و سلیقه مطرح میشود و كاری از دست من بر نمیآید.
سابقه كار تدوین چه كمكی به بازی شما كرد و چرا آن را رها كردید؟
كار تدوین برای آدم پرهیجانی مثل من خیلی سخت بود، چون باید ساعتها پشت میزی مینشستم و كار میكردم. ولی به من كمك كرد كادر را بشناسم و خیلی چیزها. به طوری كه دغدغهام بعد از بازیگری، فیلمبرداری است.
چقدر در كارتان به هنرنمایی بازیگر مقابلتان اهمیت میدهید؟
چون سینما كار گروهی است و اگر یك نفر بد كار كند، كل فیلم صدمه میبیند و نمیتوان به هنرنمایی بازیگر مقابل بیتفاوت بود.
بیشتر فیلمهای كمشخصیت را میپسندید یا شلوغ را؟
از آندسته بازیگرانی هستم كه فیلمهای پربازیگر را چندان دوست ندارم. حاضرم بروم نقش كوچكی در فیلمی بگیرم، اما نقش اول یك كار پر شخصیت نشوم.
خب برسیم به سیمرغ بلورین جشنواره بیست و نهم فجر كه به خاطر سعادتآباد گرفتید. در مراسم اختتامیه گفتید كه خوشحال هستید بعد از 15 سال كار شما دیده شد. آیا فكر میكنید این میتواند یك نقطه عطف دیگر برای شما باشد؟
فكر میكنم روند بازیهای گذشته من باعث شد تا مازیار میری به من اعتماد كند. من از 18 سالگی وارد سینما شدهام و معتقدم كارهای خوب و بدم برای من تجربه و پلهای بود تا به امروز برسم. در واقع همه كارهایم در این كه به اینجا برسم، نقش داشتهاند و سعادتآباد هم از آن مستثنا نیست و میتواند یك شروع دوباره محسوب شود.
حالا چی؟ آیا از جایگاه امروزتان در سینما راضی هستید؟
بازهم از جایگاه خودم راضی نیستم كه نه شعار است و نه ادا و اصول. بیشك همیشه راه باز است و هیچ وقت پیشرفت متوقف نمیشود.