پت شاپ پرشین پت
Follow Us
facebook twitter blog google

خبر های روز حیوانات خانگی

  • گیره قابل توسعه گیاه ماریو پیرانا ◄ گیره قابل توسعه گیاه ماریو پیرانا
      اسباب‌بازی قابل تمدید چاپ سه بعدی که شبیه شخصیت ترسناک گیاه پیرانا از بازی‌های ویدیویی کلاسیک Super Mario Bros است. از Grabber قابل گسترش گیاه پیرانا برای برداشتن اقلام از مکان های صعب العبور، اعم از تنقلات، کلیدها یا سایر اشیاء کوچک استفاده کنید. نسخه چاپی سه بعدی که توسط Alice3DTreasures از مواد PLA سازگار با محیط زیست ساخته شده است، هم پایدار و هم برای محیط زیست بی خطر است. هر گیربکس تحت بازرسی های کیفی کامل قرار می گیرد تا اطمینان حاصل شود که استانداردهای بالا را برآورده می کند و در مجموعه اسباب بازی های طرفداران ماریو قرار می گیرد.
  • صندلی چوبی به شکل زرافه ◄ صندلی چوبی به شکل زرافه
      صندلی چوبی به شکل زرافه دارای کشوی یکپارچه برای نگهداری کاغذ طراحی و مداد رنگی است. صندلی زرافه طراحی شده توسط لوئیس لیم برای بچه ها به عنوان میز نقاشی و بزرگسالان می توانند از آن به عنوان صندلی برای نشستن و استراحت در حین بازی کودکان استفاده کنند.
  • lمیز کار مشترک با گربه ◄ lمیز کار مشترک با گربه
      میز اداری ارگونومیک با طراحی توخالی تضمین می کند که دستان شما در ارتفاع مطلوب قرار دارند و فشار و ناراحتی را در ساعات طولانی کار کاهش می دهد. میز توخالی طراحی شده توسط SUNRIU وعده می دهد که تجربه فضای کاری را با نگه داشتن دستان شما در ارتفاع عالی افزایش دهد. ناحیه فرورفته در داخل سطح میز شکل گرفته است و با ظرافت برای نگه داشتن دستان شما هنگام درگیر شدن با کارهای روزانه خود، حجاری شده است. میز ساخته شده از تخته سه لا شامل نقاط تعیین شده برای وسایل ضروری و ابزارهای رایج است که جریان کار را بهینه می کند و به هم ریختگی را به حداقل می رساند.
  • ک زنبور رباتیک ◄ ک زنبور رباتیک
      پهپاد مینیاتوری ساخته شده برای پرواز ازدحام مستقل شبیه یک زنبور رباتیک است و از الگوهای پرواز طبیعی زنبورها الهام گرفته شده است. Festo BionicBee تنها 34 گرم وزن دارد و به لطف ساختار فوق العاده سبک و مانور استثنایی، از قابلیت های چشمگیری برخوردار است. مجهز به فناوری پیشرفته، هر پهپاد به طور مستقل در یک گروه حرکت می کند و مسیرهای از پیش تعیین شده را با دقتی بی نظیر دنبال می کند. از طریق کالیبراسیون هوشمند، Bionic Bee عملکرد را بهینه می‌کند و هماهنگی یکپارچه را در میان گروه تضمین می‌کند. این نوآوری نشان دهنده اوج بیومیمیک و پیشرفت تکنولوژی در طراحی هواپیماهای بدون سرنشین است.
  • تخت راحت با آکواریوم ◄ تخت راحت با آکواریوم
      تخت راحت با آکواریوم سفارشی بزرگ که 650 گالن آب را در خود جای می دهد و هنگام خواب شما را احاطه می کند . آکواریوم زیبای سر تخت برای Furnitureland South توسط Wayde King و Brett Raymer از تولید مخازن اکریلیک طراحی شده است.
  • تخت توتور ◄ تخت توتور
      تختخواب راحت طراحی شده تا شبیه موجودی غول پیکر شایان ستایش از انیمیشن من Neighbor Totoro اثر هایائو میازاکی باشد. در این تخت خواب / کیسه خواب نرم توتورو به راحتی به خواب خواهید رفت و رویای ماجراهای شگفت انگیزی خواهید داشت
  • چراغ شب به شکل حیوانات که شبیه یک گوسفند ◄ چراغ شب به شکل حیوانات که شبیه یک گوسفند
      چراغ شب به شکل حیوانات که شبیه یک گوسفند بامزه طراحی شده است ، به ایجاد لحظاتی دنج و خاطرات ماندگار با بچه های کوچکتان کمک می کند. چراغ شب گوسفند از MoziDozen، روال روزانه قبل از خواب را جالب نگه می دارد و شمارش گوسفندان را بسیار زیباتر می کند. ساخته شده از مواد طبیعی مانند گردو، خاکستر و نمد پشمی، درخشندگی نرمی از خود ساطع می کند که می تواند مطابق با ترجیحات فردی تنظیم شود. Sheep Lamp دارای فناوری بی سیم است که به آن اجازه می دهد تا از پایه شارژ جدا شود تا به راحتی در اطراف اتاق قرار گیرد. ایده‌آل برای داستان‌های قبل از خواب و شمارش گوسفند، The Sheep Night Light به همراهی لذت‌بخش برای کودکان در هنگام خوابیدن تبدیل می‌شود. هنگامی که داستان به پایان می رسد، گوسفند "به خانه باز می گردد" به پایگاه شارژ خود، آماده برای درخشش دوباره در شب بعد.
  • صندلی چوبی توسط جویس لین ◄ صندلی چوبی توسط جویس لین
      صندلی منحصر به فرد به نظر می رسد که گویی مستقیماً از تنه درخت بریده شده و به زیبایی طبیعت می پردازد و حس اصالت ارگانیک را القا می کند. صندلی چوبی جویس لین که شبیه تکه ای از تنه درخت است، از نظر بصری چشمگیر و غیر متعارف است و آن را در هر محیطی متمایز می کند. خلقت جویس لین با ترکیبی از موادی مانند رنگ روغن، خاک رس اپوکسی و تخته سه لا، شیفتگی او را به تعامل بین عناصر طبیعی و دستکاری انسان به نمایش می گذارد. جویس لین با استفاده از مواد آلی مانند چوب در کنار مواد مصنوعی مانند رزین، به موضوعات اتصال و قطع ارتباط می پردازد و حقیقت پشت ظاهر را زیر سوال می برد. صندلی چوبی هم به عنوان قطعه ای کاربردی و هم به عنوان مجسمه هنری زیبا عمل می کند و بینندگان را دعوت می کند تا در مورد پارادوکس های رابطه ما با محیط زیست و دنیای تولید شده فکر کنند. جویس لین از طریق کار خلاقانه، پیچیدگی های جامعه صنعتی مدرن ما را بررسی می کند، جایی که مرزهای بین طبیعی و مصنوعی محو شده است.
  • جا عسلی بامزه ◄ جا عسلی بامزه
      بسته بندی خلاقانه عسل طراحی شده به شکل زنبور عسل دارای رویه چوبی و چهار بال است که باز کردن ظرف شیشه ای را آسان می کند. بسته بندی عسل زنبور عسل توسط کنستانتین بولیموند برای کودکان غیرقابل انکار زیبا و جذاب است. طراحی منحصر به فرد بسته بندی توجه آنها را به خود جلب می کند و شیشه عسل را برجسته می کند و آنها را به کاوش و کشف محتویات آن دعوت می کند. عسل صد گل ترکیبی از شهدهای شکوفه های مختلف است که ترکیبی از طعم های آبی زمستانه تا شاه بلوطی را ارائه می دهد. هر شیشه می تواند به عنوان شروع کننده گفتگو در مورد زنبورها و نقش مهم آنها در گرده افشانی و تولید عسل باشد. این فرصتی را برای والدین فراهم می کند تا به کودکان در مورد طبیعت و محیط زیست به روشی سرگرم کننده و جذاب آموزش دهند.
  • درخت گربه ای با قابلیت شکل های متفاوت ◄ درخت گربه ای با قابلیت شکل های متفاوت
      خانه گربه ممتاز ساخته شده از چوب با کیفیت بالا و پوست گوسفند مجلل از طرحی از بالا به پایین استفاده می کند تا پناهگاهی راحت برای گربه شما فراهم کند. مبلمان مدولار برای گربه های خانگی طراحی شده توسط Catissa از Haapsalu، استونی . صرفه جویی در فضا و طراحی قابل نصب بر روی دیوار، فضای کف را به حداکثر می رساند و آن را برای خانه هایی با هر اندازه ای ایده آل می کند. سطوح رنگ شده در برابر تجمع گرد و غبار مقاوم هستند و تمیز کردن آنها بسیار آسان است و ظاهری بکر را همیشه تضمین می کند. خانه گربه مدولار معلق مکانی سرگرم کننده و امن برای آرامش است. با استفاده از نردبان همراه، حیوان خانگی شما به راحتی به خانه درخت گربه دسترسی خواهد داشت .
12345678910بعدیآخرین
(1 - 10) / 29334    |     صفحه 1 از 2934
RSS

GetPagedList: 0,440,,False,False,False,CreationDate,0,10

معرفي نژاد گربه


اخبار ومقالات - گالری


نمایش متن مقالات

کوهنورد زن ایرانی و جدال با مرگ در ارتفاع 7 هزار متری

 

قصه کوهنورد زن ایرانی از جدال با مرگ در  ارتفاع 7 هزار متری/ گفت و گویی باورنکردنی با پرستو ابریشمی
 
  - پرستو ابریشمی ، یکی از اعضای تیم ملی بانوان کوهنوردی ایران از سختی های این رشته ورزشی می گوید. خواندن این گفت و گو را از دست ندهید.




از اینجا شروع می کنیم که چطور علاقمند به کوهنوردی شدید؟اصلا از کی شروع کردید که الان مربی هستید
35 سالم است.سال 73 در دانشگاه هنر قبول شدم.آنجا یک سری واحد های عکاسی داشتیم و گرایش من عکاسی از طبیعت بود.کوه و طبیعت هم که می رفتیم فقط برای عکاسی
بود.حالا بعضی از بچه ها بوم می آوردند و بعضی ها هم ساز.یک حالت گل گشت و دشت پیمایی داشتیم.
در ادامه این برنامه ها با یک سری دوستان کوهنورد آشنا
شدم.کوهنوردی را هم به صورت کوهگردی شروع کردیم.از کوه های شمال تهران.تا اینکه سال 77 و 78 با گروه کوهنوردی دانشکده فنی دانشگاه تهران؛البته من دانشجوی آنجا
نبودم و دوستانی داشتم که آنجا تحصیل می کردند کوهنوردی را آغاز کردم.اما من دوست داشتم که از رده باشگاهی شروع کنم.به همین دلیل با دوتا از دوستانم در باشگاه کوهنوردی و اسکی دماوند ثبت نام کردم و از اینجا بود که "دنیای
کوهنوردی" را جانشین همه دنیاهایی که قبلا داشتم کردم.

تقریبا می شود چند سال کوهنوردی حرفه ای؟
11 سال است که دارم کار می کنم.در یک سری برنامه های کوهنوردی برون مرزی هم شرکت داشتم.کوهنوردی را از الفبایش شروع کردم،خوشبختی من در داشتن مربیانی
بود که شاید از بهترین های ایران بودند. پس از گذراندن دوره های آموزشی در باشگاه، جذب صعودهای سرعتی، زمستانی شدم. همان سالی که عضو باشگاه شدم در اسفند ماه 89 یک صعود یک روزه به دماوند داشت، حدود بیست ساعت طول کشید.این برای من یک رکورد بود. چون صعود یک روزه  به دماوند به خودی خود در تابستان هم سخت است.تازه آدم باید خوش
شانس باشد که هوا هم خوب باشد و هم باید آمادگی جسمانی  مناسبی داشته باشد.در  آن تیمی که ما به دماوند صعود کردیم من تنها خانم کوهنورد بودم و چند تا از آقایان موفق به صعود نشدم.  بعد از آن، صعود های زمستانی متعددی داشتم به دماوند، از جبهه های مختلف. کم کم به سمت برنامه های فنی گرایش پیدا کردم. فنی به معنی که کار با
طناب و استفاده به جا از تکنیک های تخصصی کوهنوردی اعم از (سنگ-یخ و برف-غار) . سال 81 اولین صعودم را بر دیواره علم کوه انجام دادم. علم کوه مطرح ترین و زیباترین دیواره های ایران است و در کلاردشت است. دو مسیر از دیواره را در یک برنامه به فاصله 1 روز انجام دادم. سال 81 یکی از بدترین حادثه های دوران کوهنوردیم، اتفاق افتاد.در این سال دو تا از بهترین دوستانم را در یک برنامه غار نوردی از دست دادم. ویکتوریا کیانی راد و امیر احمدی.  یک غاری داریم ما در کرمانشاه به اسم غار( پروا). این غار حدود 751  متر پیمایش عمودی دارد.
طناب دارد و حدود 1454  متر هم پیمایش افقی-عمودی.

به سمت پایین؟
بله. این غار 26 حلقه چاه دارد و عمیق ترین آن چاه شماره 16 است که 42 متر عمق دارد. دمای غار بین 1 تا 3 درجه سانتیگراد است و شرایط سختی دارد..

بعد مشکلی برای تنفس و... به وجود نمی آید؟

نه، من بعدها در سال 84 تا انتهای این غار رفتم.دوستان من در این غار فوت شدند به همین دلیل ،  برای من برنامه پیمایش غار پراو، مملو از غم و اندوه بود.  از قول کاشفان این غار روایت می کنند، اگر کسی در این غار پایش شکست باید پزشکان
بروند،پایش را گچ بگیرند تا آن فرد خودش به تنهایی از غار بیرون بیاید. به خاطر این که مسیر ها و گذرگاه های  های این غارآنقدر
صعب العبور است که امکان ندارد فرد حادثه دیده را از آنجا کشید بیرون. مثلا گذرگاهی به نام اس لعنتی .

برای عبور از اینجا بدن باید و آنقدر انعطافداشته باشد که بتواندگذر کند. جایی دیگر از غار قسمتی است به نام  آرواره های جهنمی.شما یک
جاهایی را باید به صورت پا گستر بروید و رد شوید.به هر حال هیچ وقت پیکر دوستان من ،  از آن غار بیرون در نیامد.شاید سخت ترین ضربه ای که این سالها خوردم،  آن اتفاق بوده.هنوز که هنوز است ،با گذشت ده سال از مرگ دوستانم و تلخی آن روزها را  نمی توانم فراموششان کنم.خود من هم قرار بود که از کوهنوردان آن غار باشم اما یکهفته قبل از عزیمت بنا به دلایل شخصی انصراف دادم.

فکر می کنید خطرهایی که این رشته و به خصوص رفتن به این غار دارد چرا باز هم کسانی پیدا می شوند که دست به این ریسک های بزرک بزنند.اصلا ارزشش را دارد؟

این طوری نگاه نکنید.یک لذت خاصی دارد.کوهنوردی کلا این طوری است که هم درذاتش سختی است و هم لذت.

چه چیزی باعث می شود که 700  متر رفتن زیر زمین یا صعود به قله به آدم لذت بدهد؟

آن 700 متر زیر زمین رفتن برگشتی هم دارد.صعود و فرود را باید تجربه کنید.من نمی توانم کلمه ای برای توصیف کردن آن پیدا کنم اما واقعا جذاب و لذت بخش است.

چه زمانی تصمیم گرفتید که به صعود های بلند فکر کنید.تا اینجا بیشتر صعود های،شما داخلی بود.

سال 82 یک صعود به آرارات داشتیم 83 دوتا صعود دیگر به علم کوه مسیر لهستانی ها و کرمانشاهی ها و...بعد از اینجا به بعد صعود های بلند در برنامه هایم قرار گرفت.فدراسیون یک برنامه برای صعود به اورست گذاشت و از 100 نفری که در آن اردو
بودند به 12 نفر آخر رسیدم و در گروه ب قرار گرفتم که به اورست اعزام نشدم. دلیل آنها این بود که اگر ما در تیم الف باشیم تیم ملی می شود تیم استان تهران. ما را خط زدند و گفتند شما به قله دیگری صعود خواهید کرد، اما هیچ وقت به قله دیگری اعزام نشدیم. بگذریم اما خودشان همحالا به انتخاب بعضی افراد تیم، معترضند! آن قضیه تمام شدو من رفتم در چین و صعود به قله ای به نام موستاق آتا،یعنی پدر کوه یخ و در جاده ابریشم از نزدیکی آن می گذرد. خیلی جالب بود بیابانی بزرگ و دو کوه بلند در اعماق آن.

یعنی کوه در وسط بیابان قرار گرفته است؟

نه به این صورت اما دامنه کوه کاملا هموار است و دو تا قله 7000 متری، آنجا قرار دارند.

با شرایطی که برای شما پیش آمده الان بزرگترین حسرت شما صعود به اورست است این طور نیست؟



من حسرت نمی خورم،چون حتما به اورست می روم.

اگر اعزام ملی نداشته باشید چطور؟با هزینه شخصی می روید؟

اسپانسر پیدا می کنم.احتمالا امسال احتمالا  یک برنامه می روم هیمالیا .اما اورست نیست.اورستقله پولدارهاست.

چقدر مگر هزینه دارد؟

حدود 30 میلیون تومان.

صعود به آنجا شرایط خاصی دارد.ممکن است کمی در مورد شرایط صعود به اورست حرف بزنید؟ ما شنیده ایم صعود به آنجا تنها در فصل خاصی امکان پذیر است.

در کره زمین 14 تا قله 8 هزار متری دارد که همه آنها در رشته کوه ی هیمالیا قرار دارند.همه آدم های دنیا برای اینکه این قله ها را فتح کنند باید به آسیا بیایند.مثلا کشوری مثل نپال که کشاورزی یا صنعت ندارد.تمام در آمدش از  جذب توریست کوهنورد است. البته قله های 8 هزار متری در پاکستان را می شود با 6 یا 7 هزار دلار صعود کرد.به سمت نپال که می رویم کمی گران می شود.اما k2  که دومین قله بلند و سخت ترین آنها است گران تر از بقیه است.این کوه را می شود با 8-9 هزار دلار صعودکرد.

پس چرا اورست اینقدر گران است؟
چون اورست بلند ترین است.  اورست دو جبهه صعود دارد یکی جنوبی که از سمت نپال است(بچه های تیم ملی ایران هم  در هر دو صعود، از این سمت صعود کرده اند) و دو ایرانی هم به صورت مستقل دو سال پیش از جبهه شمالی صعود کردند.

صعود شمالی سخت تر است؟

سخت تر نه اما سرد تر است.پای کوهش بلند تر است و به نسبت مسیر جنوبی کمی ارزان تراست.در حقیقت یک هزینه ورودی (پرمیت) ، هزینه شرپا و باربرها... ورودی،شرپا،کمپ،افسر رابط که باید صعود شما را تایید کند و...

یعنی اگر آن بالا بروید و افسر تایید صعود را تایید نکند صعودتان قبولنیست؟

باید عکس بیاندازید و بیاورید.خیلی ها به قلل 8000 متری صعود کرده اند اما به دلیل اینکه عکس هایشان گویا نبوده صعودشان مورد تایید قرار نگرفته است.نه در ایران بلکه کوهنوردهای کشور های خارجی بوده اند که صعودشان تایید نشده است.در
دنیا تعداد محدودی از کوهنوردان هستند که هر  14 تا قله 8 هزار متری را صعود کرده باشند. بودند کوهنوردانی که
 13 تا قله را صعود کرده اند و در چهاردهمی مرده اند.یک کوهنوردی هم بوده که به قله چهاردهم صعود کردو در برگشت بهمن زد و مرد.تا سال گذشته همه کسانی که به چهارده قله صعود کردن مرد بودند.تا پارسال که یک رقابت بین خانم اوه کره ای و پاسابان اسپانیایی به وجود آمد.این دو نفر با هم برای
صعود چهاردهمین تلاش می کردند. میس اوه بسیار شناخته شده و مورد حمایت است صعودش آنلاین پخش می شد و سالی دو تا 8 هزار متر می رود.یک
قران هم پول نمی دهد.تمام لباسها و تجهیزاتش پر از مارک  اسپانسر هایش است.او صعود کرد و عکس هم انداخت اما به دلیل اینکه عکسش نا مفهوم بود یکی از صعود هایش مورد تایید قرلر نگرفت و پاسابان به عنوان نفر اولانتخاب شد.هنوز هم مبهم بودن عکس، یک معضل است.گاهی اوقات هوا خراب می شود و شما نمی توانید عکس بیاندازید.

این عکس چطور باید باشد.از کجا می فهمند که عکس انداخته شده در قله است؟

معمولا قله ها یک نشان دارد.کسانی که صعود می کنند باید در کنار آن نشان عکس بیاندازند.حالا اگر شارژ دوربین تمام شد و یا همان مشکل هوا که خودتان گفتید؛آنوقت باید باید برگردید.نمی شود در آنجا ماند. یک مثال بزنم مثلا زنده یاد،  آقای غدیر یزدانی ، یک صعودی به یکی از قله های کانادا داشته اند که خیلی کم هستند افرادی که صعود به آنجا را تجربه کرده باشند.ایشان با یککانادایی به کمپ آخر صعود می کنند که آن فرد کانادایی بنا به دلایلی بر می گردد.آقای یزدانی راهش را برای صعود ادامه می دهد و بر می گردد و  دوربینش به مشکل می خورد و نمی تواند عکس بگیرد.ایشان در سر قله نمی دانم طناب انفرادی اش یا یک وسیله ای از خود باقی می گذارد و بر می گردد.کسی
صعود او را قبول نمی کند تا سال آینده که تیم بعدی می رود و به نشانه های او بر می خورد و می بینند که او صعود کرده
بود.به هر حال این هم از مشکلات کوهنوردی البته به غیر از هزینه هایش هم هست. ما بیشتر صعود ها را باید با پول شخصی برویم.باید بگویم در افکار عمومی این طور جا افتاده که اسکی ورزش گرانی است اما باور کنید هزینه کوهنوردی به خصوص در سطح هیمالیانوردی با هیچ ورزشی قابل مقایسه نیست. اما در رشته های دیگر مثل پینگ پنگ،والیبال و فوتبال این پول ها خرج نمی شود یعنی ورزشکار دغدغه هایی از جنس دغدغه های ما ندارد. به هر حال کوهنوردی هم یک ورزش حرفه ای است و نیاز به حمایت دارد.

اسپانسر هم که به راحتی برای شما گیر نمی آید.

بحث اسپانسر کاملا جداست.برای این رشته هایی که نام بردم به راحتی هر چه تمامتر اسپانسر پیدا می شود اما کمتر کسی پیدا می شود که برای کوهنوردی اسپاسر شود.آنها می گویند هم  دیده نمی شوند و هم ممکن است با مرگ یک کوهنورد بد نامی داشته باشد.اما در رشته های دیگر دوربین مدام روی نام شرکت ها زوم می کند و آنها کمتر به سمت کوهنوردی می آیند. البته بعضی تولید کنندگان لوازم کوهنوردی داخلی ، حمایت هایی کرده اند.

یکی از دلایلی که این رشته حمایت نمی شود و جذابیتی برای سازمان تربیت بدنی ندارد که روی آن سرمایه گذاری کند عدم حضور در المپیک و اگر اشتباه نکنم المپیک زمستانی است.

الان فکر می کنم اسکی کوهستان و سنگ نوردی داخل سالن مقام جهانی دارد.فدراسیون کوهنوردی در عرصه جهانی برای رشد این ورزش هزینه می کند..

در ایران چه اتفاقی افتاد که یک دفعه خانم ها به این فکر افتادند که کوهنوردی کنند
کوهنوردی خانمها در ایران قدمت هفتاد ساله دارد.
اولین صعود مستند در سال 1315، خانم ملوک تیموری به قله توچال است. از میان زنان دهه 20 تا50 می توان به مهری زرافشان، نرگس حکیمی، نلی یقیاییان، عصمت قاضی، نصرت کوهکن، فرخ کوهکن، مهرانگیز حکیمی،لیدا مارکاریان و بسیاری دیگر اشاره کرد که صعود هایی به دماوند علم کوه تخت سلیمان و همچنین در رشته اسکی  و سنگنوردی فعالیت داشته اند

مثلا خانواده تان با این کار شما مشکلی نداشتند؟ با کوهنوردی؟
آنها ابتدا خیلی مخالفت می کردند.به خصوص مادرم.اما رفته رفته آنها را با کوهنوردی آشنا کردم.با عکس و اسلاید هایی که از صعود هایم می گرفتم و خیلی چیزهای دیگر.من فکر می کنم هر کس یک راهی در زندگی اش دارد که باید به هدفش برسد.
 

 بعد از حادثه معروفی که برای شما در برنامه لنین پیش آمد.انها نگفتند دیگر به کوهنوردی نرو؟

ما قله لنین را صعود کردیم،اما نتوانستیم به خاطر شرایط جویی تا قله صعود کنیم. برویم. در راه فرود بودیم. 3 نفر بودیم.من ، یک خانم و یک آقا. سه نفری توی یک طناب بودیم.در اصطلاح کوهنوردی می گوییم صعود و حمایت هم زمان .
کرامپون یک یخ شکن است ، کرامپون یکی از بچه ها  فاقد قطعه ضد برف بود و به همین دلیل برف  زیر کرامپونش را
جمع می شد. حوادث کوهنوردی و اتفاقات بعد از آن  معمولا در خستگی اتفاق میافتد.
یک مربی داشتم که می گفت اتفاقات کوهنوردی مثل صاعقه نیست که یک آن و بی خبر بزند وهمه چیز تمام شود.اتفاقات کوهنوردی نشانه دارد.نشانه ها را باید دید وشناخت. یعنی باید زبان کوه را فهمید.اگر آن نشانه ها را ندانید منجر به فاجعه
می شود.دقیقا همین اتفاق برای ما هم افتاد.رسیدیم کمپ دو
،خسته بودیم، بهتر بود چادر می زدیم.اما این کار را نکردیم و گفتیم برسیم به کمپ یک،و در آنجا چادر بزنیم که امکانات بیشتری دارد و ارتفاع کمتر است.   نیشهای کرامپون هم طنابم درگیر نمی شد و من وسط بودم.یک دفعه من چشمهای دوستم را دیدم کهکاملا گرد شده بود.آن صحنه اصلا از یاد نمی رود.من چیزی که یادم است این است که دیدم نفر پشتی ام سر خورد و رسید به من.من هم با بغل سر خوردم به یخ.فقط صحنه
ای که یادم است دیدم خون ریخت روی برف.یک ضربه و یک شوک هم یادم می آید.همه اتفاقات در کمتر از 3 ثانیه افتاد.ولی بعد از آن خیلی وحشتناک بود.به خاطر اینکه من سر و ته شده بودم و پاهایم هوا بود.حدود 10 متر پرت شدم و زیر
پایم 20 متر خالی بود.اون نفر هم حدود 15 متر زیر پایش خالی بود.ما یک حالتی مثل حرف انگلیسی یو شده بودیم و تقدیر ما این بود که طناب ما  به یک تکه یخ گیر کرد. ما داشتیم با سرعت می رفتیم پایین، می رفتیم که بمیریم ، که طناب مان  دور چرخید و به آن قارچ یخی گیر
کردیم و نفر سوم اصلا در شکاف نیفتاد و تحت کشش طناب ثابت ماند.

و چطور از مرگ نجات پیدا کردید؟
این اتفاق حدود ساعت 7 برای ما افتاد.برف می بارید و هوا هم تاریک شدهبود.بیسیم ما هم آخر های شارژش بود.همان لحظه که بیسم را روشن کردیم دو راهنما به نام دیما ویتالی پای دستگاه بودند . با دیما آشناتر بودیم. دیما می خواسته بخوابد که موقع خواب یک لحظه رادیو اش راروشن کرده بود.
همان لحظه صدای ما را شنید.همه این کارها شانسی و البته لطف خدا بود.

حتی تصور کردن آن صحنه هم سخت است چه برسد به اینکه آن اتفاق برای خودت بیفتد.

کسانی که در شکاف سقوط می کنند کمتر زنده می مانند. من در وضعیت بدی قرار داشتم.اولا که سر و ته بودم بعد هم 20 کیلوکوله روی دوشم بود. تا توانستم بچرخم و کوله ام را باز کنم و همه وسایلم را بریزم پایین که نفس بکشم چند دقیقه ای  طول کشید.ساعت 12 شب ما نور هد لمپ دیما و ویتالی  را
دیدم که دارند به سمت مان می آیند.
فکر می کردید که این اتفاق گریبان شما را بگیرد؟
راستش فکر نمی کردم. بار ها از این شکاف ها گذر کرده بودم. حتی هارنس نداشتم. با تسمه های مخصوص برای خودم هارنس درست کرده بودم

یعنی بدنت کلا روی این دو تا تسمه سواربود؟

دقیقا.من از یک جایی به بعد، پاهام حسشو از دست داد. حس می کردم دارم فلج می شوم. دیگه فقط تلاش می کردم که تا خودم را بالا بکشم و خون در بدنم جریان داشته باشد. احتمال شکستن قطعه یخ بود اما ترجیح می دادم که بمیریم تا اینکه فلج شوم.

بعد آن خونریزی چطور؟

آن خونریزی زیاد جدی نبود و خیلی زود بند آمد.

در آن ساعات به چیز خاصی فکر می کردی؟زندگی ات و اتفاق هایی که برایت افتاده است.
 خانوادم، دوستانم. یک چیزی است به اسم مرگ شیرین یا خواب شیرین.وقتی که سرما وارد بدنت می شود و دمای مرکزی بدن پاییم می یاد، کم کم حالت خواب آلودی به آدم غالب می شود. آدم بی حس می شود.  دقایقی بود که من فهمیدم دارم دچارهمان حالت می شوم.بدنم دچاریک گرمای کاذبی شده بودودر هر صورت با خواستن،توانستم برگردم. گروه امداد رسید و تقریبا ساعت 2 نیمه شب بود که ما را بالا کشیدند.وقتی رسیدم بالا نه می توانستم بنشینم و نه می توانستم بایستم. خشک شده بودم.راستش هیچ وقت فکر نمی کردم که برای زندگی و زنده ماندن اینقدر بجنگم. من تا آخر عمرم مدیون این دو
نفر هستم.

وفتی این اتفاق برایت افتاد پیش خودت نگفتی دیگر کوهنوردی نمی کنم و ...

پس از این اتفاق تا قبل از اینکه به تهران برسم می گفتم که دیگر کوهنوردی نمی کنم و فقط مربیگری.اما سال بعد با تیم کوهنوردی استان تهران راهی قله 7027 متری اسپانتیک شدم.

تا به حال شده که خود شما هم کسی را نجات بدهید؟

من به صورت داوطلبانه در مسیر های پر خطر کوه
های شمال تهران، در قالب تیم های اطلاع رسانی و امداد  نجات سرکت می کنم. به هر حال اتفاقات و حوادث در کوهنوردی همیشه بوده هست.

The underlying connection was closed: Could not establish trust relationship for the SSL/TLS secure channel.
نظرات کاربران
ثبت نظر
نام شما
ایمیل شما
نظر شما
ارسال به دوستان
نام شما
ایمیل شما
ایمیل گیرنده
توضیحات
کد امنیتی
کد CAPTCHA
کدی که در زیر نمایش داده شده است را وارد نمایید
:                شبکه های اجتماعی پرشین پت را دنبال کنید 

face.jpg (205×206)   tw.jpg (204×224)pin.jpg (204×224)

جدیدترین مقالات

◄ گدایی کردن در حیوان شما
◄ عقیم سازی
◄ جوش در سگ ها
◄ ورزش دادن گربه ها
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از گربه
◄ کتامین
◄ كتاب(7)
◄ چه مواد غذایی برای سگ مفید است؟
◄ چگونگي نصب برنامه و ورود به برنامه
◄ فيبر ها
◄ انتخاب اسم برای سگ نر
◄ حالا من چی کار کنم ؟
◄ گربه های ناز نازی
◄ German Shorthaired Pointer
◄ فروش گربه پرشین کت
◄ فصل چهارم
◄ گربه و نازایی ! توهم یا واقعیت؟
◄ مهناز افشار و دلفین
◄ British Shorthairs
◄ ماهي و ماهي خور
◄ شباهت حيوانات
◄ گیره قابل توسعه گیاه ماریو پیرانا
◄ Dog Fashion
◄ دکتر هومن و جراید
◄ انگل های داخلی در سگ ها
◄ معرفی دکتر شیری
◄ iهیولا ها
◄ قارچی معده در پرندگان
◄ پرورش لارو آناباتوئیدها (ترجمه)
◄ Metynnis Fasciatus
◄ شارک دم قرمز - Red Tailed Shark
◄ اپیلاتی دهان آتشی - firemouth epiplaty
◄ اطلاعات عمومی خانواده سیکلیده ها 2
◄ دراگون – Dragon
◄ مارماهی الکتریکی - electrophorus electricus
◄ سیچلاید های افریقایی
◄ اسب دریایی - Hippocampus
◄ جلبک ها اکواریوم های اب شیرین
◄ بخاری آکواریوم - Aquarium Heater
◄ انجماد اسپرم - How To Glaciation spermatozoon
◄ رفتار درماني براي سگها
◄ پولیوما ویروس در پرندگان
◄ تغذیه ایگوانا
◄ قیمت روز خودرو
◄ سگ پیتبول
◄ شی هوا هوا
◄ Belgian Sheepdog
◄ پیشینه سالوکی (تازی)
◄ رژیم غذایی مناسب برای مقابله با سوءهاضمه در اسب (ترجمه)
◄ راهنمای کلی برای نگهداری از سگ
◄ آموزش استفاده از جعبه خاک به خرگوش
◄ ایورمکتین در سگ ها
◄ گربه نژاد هیمالین
◄ تراریوم برای خزندگان
◄ غدای بچه گربه
◄ یازده سال اسارت سگ
◄ حقوق حیوانات از ۱۴ قرن قبل در اسلام مطرح شده است
◄ سگ در ایران باستان
◄ رفتار شناسي در حيوانات
◄ مردی که سگ همسایه اش را خورد+عکس
◄ Z
◄ بیضه ها
◄ انگل ژيارديا (اين تک سلولي خطرناک)
◄ "وگانیسم"
◄ عمر حیوانات چقدر است
◄ نگهداری از رتیل اوسامبارا بابون
◄ یوزپلنگ
◄ خرگوش به عنوان حیوان خانگی
◄ درماتوفیتوز (Dermatophytosis)
◄ کم خونی فقر آهن در گربه ها
◄ انواع مسمومیت های شیمیایی و غذایی در سگ
◄ حیوانات در برف
◄ زشت‌ترین سگ دنیا»
◄ پیراهنی برای عاشقان گربه
◄ نی نی های بامزه در لباس حیوانات
◄ پرشین پت نماینده انحصاری فربیلا در ایران
◄ چرا سگ ها به دنیال دم خود میگردند
◄ | German Wirehaired Pointer
◄ Redbone Coonhound
◄ Chinook
dram film izle