آیا پرندگان در مهاجرت خود از “مسیر های عبور انرژی زمین” کمک می گیرند؟
روز تاریک و مرطوبی است. مه سنگینی، صخره های گرانیتی دارتمور(Dartmoor، نام ناحیه ای در انگلستان است) را از نظرها پوشانده است. ما رد پای گوسفندان را که به سختی در مه دیده می شود دنبال می کنیم. رطوبت، همه جا را فرا گرفته. به سختی می توان باور کرد که اکنون ساعت دوازده ظهر یک روز تابستانی است. اما به راستی چنین است.
در مقابل ما بالای شیب تپه، جائی که مه رقیق تر است، سایه ای حرکت می کند. سایه حیوانی است سیاه رنگ و گویی به هنگام دویدن، پاهایش زمین را لمس نمی کنند. آن سایه، در حالی که دهانمان از شگفتی باز مانده و چشمانمان خیره شده، از مقابلمان گذشته و به سوی دایره ای سنگی که توسط انسان های عهد باستان ساخته شده می رود و محو می شود.
اگر بتوان گفت چیزی ساکت تر از سکوت وجود دارد، دویدن آن موجود بود که به شیوه ای غیر زمینی، آرام و بی صدا بود به طوری که هیچگاه آن را فراموش نخواهم کرد .
آیا آن حیوان، یک سگ تازی سیاه و بسیار بزرگ بود؟ هیچ نشانه ای مبنی بر این که آن سایه یک تازی باشد، وجود نداشت. تنها و تنها سایه ای بود سیاه، به سیاهی سکوتی که او و ما را در بر گرفته بود آمد و گذشت. آن حیوان به سوی دایره سنگی دوید و محو شد. برای من و همراهانم، به نظر نمی رسید که آن سایه یک سگ باشد و پس از آن ماجرا هم بارها در این مورد با هم صحبت کردیم.
طی چندین سال که از مشاهده آن صحنه می گذرد، افسانه های محلی را بررسی کرده ام و در مورد امتداد مکان های باستانی، مسیرهای عبور انرژی کیهانی در زمین و همینطور صخره های منطقه اگزمور که مورد گمانه زنی و کاوش قرار گرفته اند مطالعه وسیعی انجام داده ام به طوری که اکنون اهالی آن منطقه نیز مرا میشناسند!
در کنار این ها به تحقیق در مورد بسیاری چیزهای دیگر از قبیل گربه های سیاه بزرگی که در طبیعت وحشی بریتانیا پرسه می زنند، پرداخته ام چرا که به نظر می رسد تمامی این موارد تا حدودی به هم مربوطند.
همانطور که گفته می شود و به راحتی نیز قابل اثبات است، مکان های باستانی در امتدادهای مشخصی توسط بشر بنا شده اند. اما مساله، خیلی جالب تر از اینها است. جهان، حاوی مسیرهای عبور جریان انرژی است که سیاره ما را قطع می کنند. انسان ها در راستای برخی از این مسیرها، قطعات و یا بناهای سنگی بر پا نموده اند و به همین دلیل است که می بینیم بناهای باستانی در امتدادهای مشخصی ساخته شده اند و این نشان دهنده آگاهی انسان از انرژی زمین و به کارگیری انرژی مزبور است.
اما به راستی چگونه است که چکاوک اروپایی از آشیانه خود در جنگلی آرام در بریتانیا به پرواز در آمده و مسیر خود را به سوی محل اقامت زمستانی خود که هزاران کیلومتر دورتر واقع شده می یابد؟ و چگونه در بهار سال آینده مسیر بازگشت خود را نه تنها به بریتانیا بلکه به همان بخش از بریتانیا و همان محدوده و همان جنگل و اغلب همان آشیانه ای که از سال قبل خالی مانده بود پیدا می کند؟ پاسخ این است: با دنبال کردن مسیرهای عبور انرژی زمین.
چرا این موارد بارها و بارها توسط اشخاص مختلف اما فقط در مکان های مشخصی دیده می شوند؟ به اعتقاد من، علت، همان مسیرهای عبور انرژی از زمین است.
مهاجرت پرندگان
در مورد چنین پدیده هایی و همینطور در مورد پدیده های مرتبط با ارواح، وجود آب، اغلب تأثیر گذار است.
این آب ممکن است در زیر زمین باشد و یا روی زمین مانند مه یا باران. باید گفت در مشاهده چنین پدیده هایی، وجود آب، دست به دست انرژی زمین می دهد. مطئن هستم که در این میان، انرژی خود ما یا همان هاله انرژی نیز به کمک می آید و همین هاله انرژی است که سبب می شود تا برخی از ما برحسب طبیعتی که داریم، نسبت به چنین پدیده هایی حساس تر از دیگران باشیم.
این واقعیت که عموماً جریان های انرژی زمین با وجود آب در ارتباطند نباید باعث گردد که گمانه زنان در گمانه زنی خود در پی مسیرها و خطوط انرژی زمین باشند. چرا که گمانه زنی، خود مهارتی طبیعی و مستقل است. در گمانه زنی، شخص برحسب آنکه به دنبال چه می گردد، به انتخابی آگاهانه دست می زند و بنابراین در آن اشتباهی رخ نخواهد داد.
خوب، بیاییم این اندیشه ها را به هم ربط داده و به پرندگان وحشی که در مهاجرت خود به پیگیری مسیرهای انرژی زمین می پردازند بیندیشیم. بیاییم به اندیشه جالبی که مطرح کردم به طور دقیق تر نگاه کنیم.
گفتم که پرندگان، مسیرهای عبور انرژی زمین را تعقیب می کنند. به نظر من، آن ها این کار را از طریق گمانه زنی انجام می دهند.
ما انسان ها چه در کار گمانه زنی خیره باشیم و چه نباشیم، برای گمانه زنی به نیروی تمرکز ذهن احتیاج داریم که برای کسب آن باید تمرین کنیم.
اما پرندگان مهاجر به علت ضرورت موجود، توانایی هایی را که ما با انتخاب خود و با این پندار نادرست که چنین توانایی هایی در زندگی مان بکار نمی آیند به کناری گذاشته و به این طریق ارتباطمان را با طبیعت سست کرده ایم، برای خود حفظ کرده اند.
به اعتقاد من پرندگان به طور غریزی نوک خود را به سوی مسیرهای انرژی زمین گرفته و این چوب گمانه زنی طبیعی خود را تا رسیدن به هدف، تعقیب می کنند.
به نظر شما باور کردن این امر دشوار است؟
شکاکان، تمام این سخنان را نادرست می دانند اما سخن من به آن ها این است که ” نادرست بودن این نظریه را اثبات کنید”! چنین پدیده هایی همواره اتفاق می افتند، پیش از این هم طی قرن ها برای هزاران نفر رخ داده اند و در آینده نیز حتی در دنیای جدید که بسیاری از اشخاص، نزدیکی خود را با طبیعت از دست داده اند، رخ خواهد داد.
مسیرهای عبور انرژی در زمین در اطراف ما پراکنده اند و با گمانه زنی و بدون رجوع به نقشه ها می توان آنها را یافت. این گمانه زنی را خودتان امتحان کرده و زیبایی اجتناب ناپذیر وجود آنها را و وجود مکان های باستانی، چاه های مقدس و مکان های قدیمی در حوالی آنها را ببینید و تجربه کنید.
منبع: پرندگان ایران